eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
210 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
و باز هم پنجشنبه و قرار مادر با فرزندش. یاد با صلوات و فاتحه... @alamdarkomeil
کانال شهید ابراهیم هادی
🌹🌷🌹 ‌ ❣عيد فطر و #عید_قربان را با جملات «لا إله إلا الله و الله اكبر و الحمد لله و سبحان الله» تزئین
✅ شهدا و عید قربان 🔶 شهدا برای حفظ اسلام و نظام اسلامی از جان گذشتند و به همین خاطر در جنگ نظامی پیروز شدیم. 🔶 امروز ما برای حفظ اسلام و نظام اگر از مال بگذریم در جنگ اقتصادی هم پیروز می‌شویم. ⬅️ مصادیق جهاد مالی: ۱- تقویت فرهنگ کار و پرکاری در مقابل تنبلی و راحت‌طلبی ۲- تقویت روحیه همکاری و تعاون در مقابل تک‌روی و خودخواهی ۳- تقویت روحیه تمییزکاری و منظم‌کاری در مقابل کارهای بی‌برنامه ۴- تقویت روحیه توجه به حلال و حرام در مقابل بی‌توجهی به احکام شرعی ۵- تقویت روحیه قناعت و بهره‌وری در مقابل روحیه مسرفانه و مصرف گرایانه ۶- تقویت روحیه محکم کاری و وجدان کاری در مقابل کارهای رفع تکلیفی ۷- تقویت روحیه انفاق و احسان در مقابل روحیه تنها‌خوری ۸- تقویت روحیه اتصال به اسباب معنوی در مقابل روحیه مادی و غربی @Alamdarkomeil
فراموش نمی کنم، گفت: من زیادی ندارم، به این آسمان پر ستاره اروند بیش از سی سال عمر نمی کنم! از خدا خواسته ام به من کار برای را بدهد. 🌷 👉 @Alamdarkomeil
کانال شهید ابراهیم هادی
جانم فدای امام زمانم: ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ برسد بدست👆کسانیکه عکس را می بینند و عکس عمل میکنند به تک تک استخوانهای این تفحص شده بدهکاریم😔😢 ما به اینها بدهکاریم...بدهکار پس بیایید کاری نکنیم که باعث شرمندگی و خجالت امام زمان و شهدا بشیم حواسمان را جمع کنیم و مراقب اعمال و رفتارمان باشیم . 👉 @Alamdarkomeil 👈
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت شانزدهم : ۱۷ شهریور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال . با موتور به همان جلسه رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ).جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون مي آمد. 🔸نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود. بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادي هم به سمت ميدان در حركت بود. مأمورها با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! 🔸آمدم بيرون. تا چشم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان مي آمد. شعارها از درود بر خميني به سمت شاه رفته بود. فرياد بر شاه طنين انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم مي آورد. بعضيها ميگفتند: ساواکيها از چهار طرف ميدان را کرده اند و... 🔸لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجي پيدا کردم. مأموري در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکي از مجروحها را آورد. با هم رفتيم سمت سوم شعبان و سريع برگشتيم. تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را ميرسانديم و برميگشتيم. تقريباً تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود. 🔸يکي از مجروحين نزديك پمپ بنزين افتاده بود. مأمورها از دور نگاه ميکردند. هيچکس جرأت برداشتن را نداشت. ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده اند. اگه حركت كني با تير ميزنند. ابراهيم نگاهي به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟ 🔸نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش. صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقبتر رفته بودند. ابراهيم خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دست مجروح را گرفت و آن را انداخت روي کمرش. بعد هم به حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامي شديدتر شد. من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه. 🔸عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت. خيلي ناراحت بوديم. آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوي توانسته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکي از بچه ها جلسه داشتيم. براي هماهنگي در برنامه ها. مدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و... 🔸در اين جلسات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادي و مسائل روز بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به باز ميگردند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 @Alamdarkomeil 👈
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و دوم: دبیر ورزش ✔️ راوی : خاطرات شهید رضا هوشیار 🔸ارديبهشت سال 1359 بود. ورزش دبيرستان بودم. در كنار مدرسه ما دبيرستان ابوريحان بود. ابراهيم هم آنجا معلم ورزش بود. رفته بودم به ديدنش. كلي با هم صحبت كرديم. شيفته و اخلاق ابراهيم شدم. 🔸آخر وقت بود. گفت: تك به تك واليبال بزنيم!؟ خنده ام گرفت. من با تيم ملي واليبال به مسابقات جهاني رفته بودم. خودم را صاحب سبك ميدانستم. حالا اين آقا ميخواد...! گفتم باشه. توي دلم گفتم: ضعيف بازي ميكنم تا ضايع نشه! سرويس اول را زد. آنقدر بود كه نتوانستم بگيرم! دومي، سومي و... 🔸رنگ چهره ام پريده بود. جلوي دانش آموزان كم آوردم! ضرب دست عجيبي داشت. گرفتن سرويسها واقعاً مشكل بود. دورتا دور زمين را بچه ها گرفته بودند. نگاهي به من كرد. اين بار آهسته زد. امتياز اول را گرفتم. امتياز بعدي و بعدي و... . ميخواست نشم. عمداً توپها را خراب ميكرد! 🔸رسيدم به ابراهيم. بازي به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم كه سرويس بزند. توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائي آمد. الله اكبر... ندای ظهر بود. توپ را روي زمين گذاشت. رو به قبله ايستاد و بلندبلند اذان گفت. در فضاي دبيرستان صدايش پيچيد. 🔸بچه ها رفتند. عده اي براي وضو، عده اي هم براي خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حياط. بچه ها پشت سرش ايستادند. جماعتي شد داخل حياط. همه به او اقتدا كرديم. نماز كه تمام شد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتي زيباست كه با باشد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
همسر شهید حججی: آقا محسن اگر روزی چشمش به نامحرم می افتاد یا گناهی انجام میداد اون روز رو کلی میکردند و فرداش هم "روزه" میگرفتند..🍃 اینجوری بودند☝️ بله ! کجای کاریم رفقا!؟😞 👉 @Alamdarkomeil 👈
🕊چقدر از مَنش این دور شدیم ❣آنقدر خیره بہ شده و ڪور شدیم 🕊 از همہ خوبان و همہ همرزمان ❣ما براے وصلہ ے ناجور شدیم 🌷شهید_ابراهیم_هادی🌷 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
آنچه منو به سمت گناه و معصیت هول میدهد هوای نفس و گوش دادن به وسوسه های شیاطین انسان نما است کاش یک تخریبچی می زد به ؛ تخریب می کرد که گاهی بد گیر می کنیم میان مین‌های شیاطین انسان نما از دورویی ها و نفاق هایشان ... از فتنه ها و عذابهایشان و دعا میکنم که خداوندا ، پروردگارا ! کمکمان کن تا راه را اشتباه طی نکنیم و اسیر و برده ی شیاطین و نفس نشویم و در این راه مجروح و زخمی به مقصد نرسیم و سربلند و مطمئن راه را طی کرده و به سرمنزل مقصود برسیم . شادی روح + و عجل فرجهم🙏 👉 @Alamdarkomeil 👈
💢 باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر! 👈《 یعنی نسل جدید را با آشنا کنیم 》 ✅ در نتیجه جامعه بیمه می شود و یار برای "عج" تربیت می شود.👌 🌺
کانال شهید ابراهیم هادی
با شهدا بودن سخت نیست با شهدا ماندن سخته.. مثل شهدا بودن سخت نیست مثل شهدا ماندن سخته... راه ‌شهدا یعنی... نگه داشتن ‌آتش در دستانت... پس پیشه کنیم.. ظاهر افراد مهمه ولی بدونیم و ما مهم ترینه.. در جانب خداوند اینگونه بودن... 👉 @Alamdarkomeil 👈