✅ علامه عسکری در عزاداریهای عاشوراء این سنت را میپسندیدند که به زوایای کمتر شناخته شده عاشوراء پرداخته شود و رسانه مرکز به تأسی از ایشان، به معرفی الگوهای جاودان، شهیدان کربلاء، یاران حضرت اباعبدالله (ع)، میپردازد. اصحابی که کمتر به آنها پرداخته شده. آن هم با اقتباس از جلد سوم کتاب «معالم المدرستین» که قیام اباعبدالله الحسین (ع) را بررسی میکند.
✅ محتویٰ به صورت کارتهای عکسنوشته تولید و منتشر میشوند. متن محتویٰ برای آن دسته از مخاطبان که مایلند آن را در کانالهای دیگر منتشر کنند، تقدیم میگردد.
👇👇👇
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت اول: بریر بن حضیر
🔸رخداد شب عاشورا🔸
بعد از گذر عصر تاسوعا و ورود به شب عاشوراء، امام حسین (ع) و اصحاب ایشان، همه شب را برای نماز و استغفار و دعاء و تضرع، به پا خاستند. ضحاک بن عبد الله مشرقی (از شاهدان آن شب) میگوید: «اسب سوارانی از لشکر عمر بن سعد که ما را زیر نظر داشتند، از کنار ما گذشتند در حالی که امام حسین (ع) این فراز از قرآن را تلاوت میکرد:
«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ، إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ. ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّب؛
آنها که کافر شدند، (و راه طغيان پيش گرفتند،) تصور نکنند اگر به آنان مهلت مىدهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مىدهیم فقط براى این که بر گناهان خود بیفزایند؛ و براى آنها، عذاب خوارکنندهاى (آماده شده) است! چنین نبود که خداوند، مؤمنان را به همانگونه که شما هستید واگذارد؛ مگر آنکه خبیث را از طیب جدا سازد (آلعمران: ۱۷۸-۱۷۹).»
مردی از آن سواران نگهبان، این فراز را شنید و گفت: «ما قسم به رب کعبه طیبانی هستیم که خدا ما را از شما تمییز داد.» وی را شناختم و به بریر گفتم: «میدانی این کیست؟»
گفت: «نه.»
گفتم: «او ابو حرب سبیعی عبد الله بن شهر است. فردی دلقکمنش و بیکاره و [در عین حال] مردی بزرگ و شجاع و دلیر است. گویا سعید بن قیس او را برای جنایتی حبس کرده بود.»
بریر به آن شخص گفت: «ای فاسق! خدا تو را در زمره طیبان قرار میدهد؟!»
ابو حرب به او گفت: «تو کیستی؟»
گفت: «من بریر بن حضیر هستم.»
ابو حرب گفت: «انا لله [باورش] برایم سخت است. هلاک شدی به خدا قسم. هلاک شدی به خدا قسم. ای بریر!»
بریر گفت: «اصلاْ برای تو مقدور هست که بخواهی از گناهان بزرگت توبه کنی؟ به خدا قسم این ما هستیم که از طیّبانیم ولی این شمایید که از خبیثان هستید.»
ابو حرب با تمسخر گفت: «و من از شاهدان [صدق گفتارت] هستم.»
من [راوی] گفتم: «وای به حالت! معرفتت سودی به حالت نداشت؟!»
ابو حرب گفت: «فدایت شوم! چه کسی یزید بن عذرة العنزی را همراهی کند [و] او اینجا با من است.»
بریر گفت: «خدا فکرت را قبیح گرداند. به هر حال تو سفیه هستی!»
از ما روی برگرداند و رفت.
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
🔶 بریر، از نخستین داوطلبان جنگ🔶
عمر بن سعد به طرف سپاه امام حسین (علیه السلام) حرکت کرد، سپس صدا زد: «ای ذوید! پرچمت را بیاور!» ذوید پرچم را آورد. عمر تیر را در کمان گذاشت و پرتاب کرد و گفت: «شاهد باشید که من اولین کسی هستم که [تیر] را پرتاب کردم.»
در همین حال درگیری بین دو لشگر با تیر اندازی از دو طرف آغاز شد.
یسار، غلام زیاد بن ابی سفیان و سالم، غلام عبید الله بن زیاد جلو آمدند و گفتند: «چه کسی مبارزه می کند؟ چند نفر از شما برای مبارزه جلو بیاید.»
در این هنگام، حبیب بن مظاهر و بریر بن حضیر [ناگهان] برخاستند.امام حسین (ع) به آن دو فرمود: «بنشینید!» حضرت به عبد الله بن عمیر الکلبی اذن میدان داد. جلو رفت. آن دو به او گفتند: « تو کیستی؟ تو را نمی شناسیم! زهیر بن قین یا حبیب بن مظاهر یا بریر بن حضیر [برای جنگ با ما] بیایند.»
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
🔶مقتل بریر🔶
یزید بن معقل خارج شد و به من گفت: «ای بریر بن حضیر چگونه می بینی این که خدا با تو کرده؟»
گفت: «خدا با من به خدا قسم نیکی کرده و تو را مبتلای شر کرده است.»
گفت: «دروغ می گویی! و پیش از این دروغگو نبودی! آیا به یاد می آوری آن روزی که در جماعت بنی لوذان با تو قدم میزدم و تو می گفتی که: عثمان بن عفان فرد مسرفی بوده و معاویـة بن ابی سفیان خود، گمراه و گمراه کننده است و پیشوای هدایت و حق علی بن ابیطالب است؟»
بریر به او گفت:«شهادت می دهم که این نظر و قول من است.»
یزید بن معقل به او گفت: «و من هم شهادت می دهم که تو از گمراهانی!»
بریر بن حضیر گفت: «آیا آماده هستی که با تو مباهله کنم و بگذاریم که خداوند دروغگو را لعنت کند و اهل باطل را بکشد؟ و بعد از آن [به میدان مبارزه] خارج شوم و با تو مبارزه کنم.»
راوی گوید:هر دو خارج شدند و دست هایشان را بالا بردند تا از خدا بخواهند که دروغگو را لعنت کند و اهل حق، اهل باطل را بکشد. سپس هر یک از آن ها در میدان مقابل هم ایستادند. دو ضربه علیه همدیگر رد و بدل کردند. که در این حین یزید بن معقل ضربهای خفیف بر بریر بن حضیر وارد کرد که ضربهاش به او هیچ آسیبی نرساند. و بریر چنان ضربهای بر او وارد کرد که کلاه خودش دو نیم شد و به مغزش رسید. چنان زمین خورد که انگار از یک مکان مرتفع افتاد، و در حالی که شمشیر بریر بر سرش مانده بود. گویی [الآن] او را میبینم که شمشیر [فرو مانده در سر یزید] را تکان میداد [تا از کله او درآورد].
رضی بن منقذ از سپاه عمر سعد [وقتی مرگ یزید بن معقل را دید] به بریر حمله کرد و با او گلاویز شد. آنها لحظاتی با هم مبارزه کردند و سپس بریر بر سینهی او نشست. رضی فریاد زد: «مددکاران و دفاع کنندگان [از سپاه ما] کجا هستند؟» در این حین، کعب بن جابر ازدی با نیزه به سوی بریر حملهور شد و آن را در کمرش فرو برد و باز به کمرش زد تا آن که بریر را از روی رضی بن منقذ به زمین انداخت و ضربه طوری بود که سر نیزه در کمر بریر فرو رفته بود. سپس با شمشیر روی آورد و او را به شهادت رساند.
📚 منبع: جلد سوم کتاب معالم المدرستین علامه عسکری
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#معالم_المدرستین
#محرم
#عکس_نوشته
#اصحاب_امام_حسین
🔶عمرو بن قرظه انصاری🔶
📚منبع: معالم المدرستین، مرحوم علامه عسکری
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
متن عکسنوشتههای فوق تقدیم به مخاطبانی که میخواهند آن را در کانالها منتشر کنند.
👇👇👇
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت دوم: عَمْرو بن قرظة الانصاری، نامه رسان امام حسین (ع)
🔸عمرو بن قرظه در یک نگاه🔸
✅ عنوان: عمرو بن قرظة بن کعب انصاری
✅ پدر: قرظة بن کعب که در زمان خلافت امام علی (ع) والی کوفه بود.
🔸 نامه رسان امام حسین (ع)🔸
تصور کنید در حضور امام حسین (ع) باشید و حضرت به شما اعتماد کند و نامهاش را به شما بسپارد تا آن را به جایی برسانید. چه سعادتی بالاتر از این؟
این سعادت نصیب عمرو بن قرظه انصاری شد. زمانی که امام حسین (علیه السلام) خواست تا عمر سعد را ببیند، عمرو بن قرظة را به سوی سپاه عمر بن سعد فرستاد و نامهای به او داد و امام در آن نامه خواست تا امشب عمر بن سعد ایشان را ملاقات کند. عمر بن سعد با بیست اسبْ سوار خارج شد و امام حسین (ع) نیز [حدودا] به همین تعداد آمد و امام حسین تا پاسی از شب با عمر سعد گفت و گو کرد.[۵]
اما سعادت بالاتر از آن، شهادت در رکاب امام است. در ظهر کربلا بعد از شهادت بریر، عمرو بن قرظة از طرف سپاه امام حسین (ع) وارد میدان شد. در حالی که رجز می خواند:
قَدْ عَلِمَتْ كَتِيبَةُ الْأَنْصَارِ
أَنِّي سَأَحْمِي حَوْزَةَ الذِّمَارِ
ضَرْبَ غُلَامٍ غَيْرِ نَكْسٍ شَارٍ
ونَ حُسَيْنٍ مُهْجَتِي وَ دَارِي
«گروه انصار می دانند که من از حیطه حرم آل محمد (ص) حمایت میکنم، با ضربهی جوانی که خودم و خانوادهام فدای حسین میکنم»
عمرو بن قرظة جنگ نمایانی کرد تا اینکه به شهادت رسید.
برادر عمرو بن قرظة الانصاری که علی یا زبیر نام داشت در سپاه عمر بن سعد بود. وقتی کشته شدن برادرش را دید فریاد زد: «ای حسین! ای کذّاب پسر کذّاب! برادرم را گمراه کردی و فریب دادی تا اینکه او را کشتی؟!» امام حسین (ع) فرمود: «خداوند برادرت را گمراه نکرده، بلکه او را هدایت کرده و تو را گمراه کرده است.» گفت: «خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم یا بدون [کشتن] تو بمیرم!» سپس به سمت امام حسین (ع) حمله برد. نافع بن هلال (از یاران امام حسین علیه السلام) مقابل او قرار گرفت و با نیزه او را به زمین زد. یاران علی بن قرظه [از سپاهیان عمر سعد] او را حمل کردند و نجاتش دادند و بعد مداوایش کردند و خوب شد.
📚 منابع: معالم المدرستین، علامه عسکری، جلد سوم؛ وقعة الطف، ابو مخنف کوفی.
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت سوم: سعید بن عبد الله حنفی
🔶حامل نامه کوفیان🔶
سعید بن عبد الله حنفی همراه با هانئ بن عروه، نامههای کوفیان را به امام حسین (ع) رساند. امام حسین (ع) نیز در جواب نامه کوفیان، نام این دو تن را در نامه مبارک خویش ذکر کرده:
«(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى الْمَلَإِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ- أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّ هَانِئاً وَ سَعِيداً قَدِمَا عَلَيَّ بِكُتُبِكُمْ وَ كَانَا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَيَّ مِنْ رُسُلِكُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ كُلَّ الَّذِي اقْتَصَصْتُمْ وَ ذَكَرْتُمْ وَ مَقَالَةُ جُلِّكُمْ أَنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَنَا بِكَ عَلَى الْهُدَى وَ الْحَقِّ وَ إِنِّي بَاعِثٌ إِلَيْكُمْ أَخِي وَ ابْنَ عَمِّي وَ ثِقَتِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَإِنْ كَتَبَ إِلَيَّ أَنَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ رَأْيُ مَلَئِكُمْ وَ ذَوِي الْحِجَا وَ الْفَضْلِ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ مَا قَدِمَتْ بِهِ رُسُلُكُمْ وَ قَرَأْتُ فِي كُتُبِكُمْ أَقْدَمُ عَلَيْكُمْ وَشِيكاً إِنْ شَاءَ اللَّهِ فَلَعَمْرِي مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاكِمُ بِالْكِتَابِ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِينِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ.»
ترجمه نامه امام (ع): «بسم الله الرحمن الرحیم. از طرف حسین بن علی به جماعت مسلمین و مؤمنین- اما بعد: هانِئ و سعید با نامههایتان به نزد من آمدند و این دو از آخرین فرستادگان شما بودند و همه آن چه را که بیان کردید و یاد آور شدید، فهمیدم. خلاصه کلامتان این است که: «پیشوائی نداریم، بیا تا شاید خدا بوسیله تو ما را بر هدایت و حق گردهم آورد.» من برادرم و پسر عمویم و مورد اعتمادم از خاندانم [مسلم بن عقیل بن ابی طالب] را به سوی شما میفرستم. اگر او برایم بنویسد که نظر بزرگان شما و خردمندان و فاضلان از میانتان همان است که فرستادگان شما آوردهاند و در نامههایتان خواندهام، به زودی نزدتان خواهم آمد إن شاء الله. به جان خود سوگند، امام کسی نیست جز حاکم [حکم کننده] به کتاب خدا و قیام کننده به قسط [عدالت] و دیندار به دین حق و کسی که نفس خود را در [اطاعت از] ذات الهی حبس کند. و السلام.»
📚 منابع:
شیخ مفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 39؛
ابن شهر آشوب، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج4، ص: 90
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت سوم: سعید بن عبد الله حنفی
🔶ابراز وفاداری در کنار یاران مخلص در شب عاشوراء🔶
هنگامی که امام در شب عاشوراء با اصحاب خود سخن گفت و به آنها فرمود:
«گمان میکنم روز [برخورد] ما با آنها فردا باشد. بدانید نظر من این است که همه شما با آزادی بروید. از طرف من عهدی بر گردن شما نیست. این شب است و شما را میپوشاند، از آن استفاده کنید و بروید. هر یک از شما دست یکی از اهلبیتم را بگیرد و در آبادیها و شهرهایتان پراکنده شوید تا آنکه خدا گشایشی ایجاد کند. که این جماعت [سپاه عمر بن سعد] من را میخواهند و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرفنظر میکنند.»
در این بین عباس بن علی (ع) برخاست و گفت:
«چرا این کار را بکنیم؟ تا پس از تو بمانیم؟! خدا هرگز به ما این را نشان ندهد!»
بعد باقی هاشمیون همین مضمون را گفتند. سپس اصحاب امام حسین (ع) یک به یک وفاداری خود را ابراز کردند از جمله مسلم بن عوسجه اسدی گفت: «آیا ما شما را رها کنیم؟ آن وقت در ادای حق شما چه عذری پیش خدا ببریم؟ به خدا قسم تا آنجا [جنگ کنم] که نیزهام را در سینههایشان بشکنم و به قدری آنها را با شمشیرم بزنم که دستهاش جدا شود و هرگز تو را رها نمیکنم. و اگر هم سلاحی در دستانم نبود با سنگ به آنها پرتاب میکردم تا آنکه همراه شما بمیرم.»
سعید بن عبد الله حنفی گفت: «به خدا قسم تو را رها نمیکنیم تا خدا بداند در غیبت رسول او از شما محافظت کردیم. به خدا قسم اگر حتی بدانم که کشته شوم سپس زنده شوم سپس زنده سوزانده شوم و سپس تکه تکه شوم و سپس با من این اتفاق هفتاد بار بیفتد شما را رها نخواهم کرد. چرا این کار را نکنم و در حالی که کشتنی یکباره است و بعد از آن بزرگی و کرامتی خواهد بود که تا ابد پایانی ندارد.»
سپس که زهیر بن القین گفت: «به خدا قسم دوست دارم کشته شوم سپس زنده شوم و باز کشته شوم و این چنین هزار بار کشته شوم و تا خدا کشته شدن را از شما و جوانمردان از خاندان شما دفع کند...» و یکی یکی از اصحاب، به امام این گونه دلداری دادند.
📚 منبع: ابو مخنف کوفی ۱۴۱۷ ق, ص۱۹۷-۱۹۹
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت سوم: سعید بن عبد الله حنفی
🔶مقتل سعید بن عبد الله حنفی🔶
مدتی بعد از ظهر، هر دو سپاه با هم جنگیدند و جنگشان سخت در گرفت و افراد عمر بن سعد به امام حسین (ع) نزدیک شدند. در این حین سعید حنفی مقابل امام ایستاد و آنها وی را هدف تیرهایشان قرار دادند در حالی که او مقابل امام ایستاده بود تا آن جا که به زمین افتاد.
در نقلی دیگر آمده که ابو ثمامه صیداوی در ظهر معرکه عاشوراء به امام حسین (ع) عرض کرد: «جانم فدای شما ای ابا عبد الله. اینان نزدیک تو شدهاند. نه به خدا قسم [اجازه نمیدهم] کشته شوی تا آن که من پیش از شما کشته شوم و دوست دارم خدای پروردگارم را ملاقات کنم در حالی که این نماز [ظهر و عصر] را خوانده باشم.»
امام حسین (ع) سرش را به آسمان بالا برد و فرمود: «نماز را یاد کردی خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. بله الآن اول وقت نماز است.» سپس امام فرمود تا از لشکریان عمر سعد بخواهند که دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانند. در این حین حصین بن نمیر گفت: «این نماز مقبول خدا نمیشود.» حبیب بن مظاهر به او گفت: «فکر کردی نماز از پسر رسول خدا قبول نمیشود ای خائن پیمان شکن؟!» حصین به حبیب حمله کرد و حبیب نیز بر او حمله کرد و بر صورت اسب حصین زد و اسبش رم کرده و دو پای خود را بالا آورد و حصین به زمین افتاد. یارانش به دادش رسیدند و او را نجات دادند.
امام حسین به نحو اضطرار به نماز ایستاد و سعید بن عبد الله حنفی و زهیر بن قین جلو ایستادند تا از امام (ع) و سایر اصحاب نمازگزار، محافظت کنند. نقل شده که سعید بن عبد الله مقابل امام حسین (ع) ایستاد و خود را مورد هدف تیرهای آنها قرار داد. هر کجا امام نشست و برخاست میکرد، او نیز مقابل امام میایستاد و از ایشان محافظت میکرد تا آن که به زمین افتاد و میگفت:
«خداوندا آنها را همچون لعنت عاد و ثمود لعنت کن. خداوندا سلام مرا به پیامبرت برسان و به او بگو که چه دردی از زخمها کشیدم. من با این کار خواستم ذریه پیامبرت را نصرت دهم.» سپس به شهادت رسید. بر بدنش ۱۳ تیر فرو رفته بود و این به جز زخمهای نیزه و شمشیر که بر بدنش بود.
📚 منابع:
علامه عسکری، معالم المدرستین. ج۳، ص۱۳۸.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج45، ص: 21.
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#معالم_المدرستین
#محرم
#عکس_نوشته
#اصحاب_امام_حسین
🔶برادران جابری🔶
📚منبع:
معالم المدرستین، مرحوم علامه عسکری
وقعة الطف، ابو مخنف کوفی
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org