#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت سوم: سعید بن عبد الله حنفی
🔶حامل نامه کوفیان🔶
سعید بن عبد الله حنفی همراه با هانئ بن عروه، نامههای کوفیان را به امام حسین (ع) رساند. امام حسین (ع) نیز در جواب نامه کوفیان، نام این دو تن را در نامه مبارک خویش ذکر کرده:
«(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ إِلَى الْمَلَإِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ- أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّ هَانِئاً وَ سَعِيداً قَدِمَا عَلَيَّ بِكُتُبِكُمْ وَ كَانَا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَيَّ مِنْ رُسُلِكُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ كُلَّ الَّذِي اقْتَصَصْتُمْ وَ ذَكَرْتُمْ وَ مَقَالَةُ جُلِّكُمْ أَنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَنَا بِكَ عَلَى الْهُدَى وَ الْحَقِّ وَ إِنِّي بَاعِثٌ إِلَيْكُمْ أَخِي وَ ابْنَ عَمِّي وَ ثِقَتِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَإِنْ كَتَبَ إِلَيَّ أَنَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ رَأْيُ مَلَئِكُمْ وَ ذَوِي الْحِجَا وَ الْفَضْلِ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ مَا قَدِمَتْ بِهِ رُسُلُكُمْ وَ قَرَأْتُ فِي كُتُبِكُمْ أَقْدَمُ عَلَيْكُمْ وَشِيكاً إِنْ شَاءَ اللَّهِ فَلَعَمْرِي مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاكِمُ بِالْكِتَابِ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِينِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ.»
ترجمه نامه امام (ع): «بسم الله الرحمن الرحیم. از طرف حسین بن علی به جماعت مسلمین و مؤمنین- اما بعد: هانِئ و سعید با نامههایتان به نزد من آمدند و این دو از آخرین فرستادگان شما بودند و همه آن چه را که بیان کردید و یاد آور شدید، فهمیدم. خلاصه کلامتان این است که: «پیشوائی نداریم، بیا تا شاید خدا بوسیله تو ما را بر هدایت و حق گردهم آورد.» من برادرم و پسر عمویم و مورد اعتمادم از خاندانم [مسلم بن عقیل بن ابی طالب] را به سوی شما میفرستم. اگر او برایم بنویسد که نظر بزرگان شما و خردمندان و فاضلان از میانتان همان است که فرستادگان شما آوردهاند و در نامههایتان خواندهام، به زودی نزدتان خواهم آمد إن شاء الله. به جان خود سوگند، امام کسی نیست جز حاکم [حکم کننده] به کتاب خدا و قیام کننده به قسط [عدالت] و دیندار به دین حق و کسی که نفس خود را در [اطاعت از] ذات الهی حبس کند. و السلام.»
📚 منابع:
شیخ مفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 39؛
ابن شهر آشوب، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج4، ص: 90
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت سوم: سعید بن عبد الله حنفی
🔶ابراز وفاداری در کنار یاران مخلص در شب عاشوراء🔶
هنگامی که امام در شب عاشوراء با اصحاب خود سخن گفت و به آنها فرمود:
«گمان میکنم روز [برخورد] ما با آنها فردا باشد. بدانید نظر من این است که همه شما با آزادی بروید. از طرف من عهدی بر گردن شما نیست. این شب است و شما را میپوشاند، از آن استفاده کنید و بروید. هر یک از شما دست یکی از اهلبیتم را بگیرد و در آبادیها و شهرهایتان پراکنده شوید تا آنکه خدا گشایشی ایجاد کند. که این جماعت [سپاه عمر بن سعد] من را میخواهند و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرفنظر میکنند.»
در این بین عباس بن علی (ع) برخاست و گفت:
«چرا این کار را بکنیم؟ تا پس از تو بمانیم؟! خدا هرگز به ما این را نشان ندهد!»
بعد باقی هاشمیون همین مضمون را گفتند. سپس اصحاب امام حسین (ع) یک به یک وفاداری خود را ابراز کردند از جمله مسلم بن عوسجه اسدی گفت: «آیا ما شما را رها کنیم؟ آن وقت در ادای حق شما چه عذری پیش خدا ببریم؟ به خدا قسم تا آنجا [جنگ کنم] که نیزهام را در سینههایشان بشکنم و به قدری آنها را با شمشیرم بزنم که دستهاش جدا شود و هرگز تو را رها نمیکنم. و اگر هم سلاحی در دستانم نبود با سنگ به آنها پرتاب میکردم تا آنکه همراه شما بمیرم.»
سعید بن عبد الله حنفی گفت: «به خدا قسم تو را رها نمیکنیم تا خدا بداند در غیبت رسول او از شما محافظت کردیم. به خدا قسم اگر حتی بدانم که کشته شوم سپس زنده شوم سپس زنده سوزانده شوم و سپس تکه تکه شوم و سپس با من این اتفاق هفتاد بار بیفتد شما را رها نخواهم کرد. چرا این کار را نکنم و در حالی که کشتنی یکباره است و بعد از آن بزرگی و کرامتی خواهد بود که تا ابد پایانی ندارد.»
سپس که زهیر بن القین گفت: «به خدا قسم دوست دارم کشته شوم سپس زنده شوم و باز کشته شوم و این چنین هزار بار کشته شوم و تا خدا کشته شدن را از شما و جوانمردان از خاندان شما دفع کند...» و یکی یکی از اصحاب، به امام این گونه دلداری دادند.
📚 منبع: ابو مخنف کوفی ۱۴۱۷ ق, ص۱۹۷-۱۹۹
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت سوم: سعید بن عبد الله حنفی
🔶مقتل سعید بن عبد الله حنفی🔶
مدتی بعد از ظهر، هر دو سپاه با هم جنگیدند و جنگشان سخت در گرفت و افراد عمر بن سعد به امام حسین (ع) نزدیک شدند. در این حین سعید حنفی مقابل امام ایستاد و آنها وی را هدف تیرهایشان قرار دادند در حالی که او مقابل امام ایستاده بود تا آن جا که به زمین افتاد.
در نقلی دیگر آمده که ابو ثمامه صیداوی در ظهر معرکه عاشوراء به امام حسین (ع) عرض کرد: «جانم فدای شما ای ابا عبد الله. اینان نزدیک تو شدهاند. نه به خدا قسم [اجازه نمیدهم] کشته شوی تا آن که من پیش از شما کشته شوم و دوست دارم خدای پروردگارم را ملاقات کنم در حالی که این نماز [ظهر و عصر] را خوانده باشم.»
امام حسین (ع) سرش را به آسمان بالا برد و فرمود: «نماز را یاد کردی خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد. بله الآن اول وقت نماز است.» سپس امام فرمود تا از لشکریان عمر سعد بخواهند که دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانند. در این حین حصین بن نمیر گفت: «این نماز مقبول خدا نمیشود.» حبیب بن مظاهر به او گفت: «فکر کردی نماز از پسر رسول خدا قبول نمیشود ای خائن پیمان شکن؟!» حصین به حبیب حمله کرد و حبیب نیز بر او حمله کرد و بر صورت اسب حصین زد و اسبش رم کرده و دو پای خود را بالا آورد و حصین به زمین افتاد. یارانش به دادش رسیدند و او را نجات دادند.
امام حسین به نحو اضطرار به نماز ایستاد و سعید بن عبد الله حنفی و زهیر بن قین جلو ایستادند تا از امام (ع) و سایر اصحاب نمازگزار، محافظت کنند. نقل شده که سعید بن عبد الله مقابل امام حسین (ع) ایستاد و خود را مورد هدف تیرهای آنها قرار داد. هر کجا امام نشست و برخاست میکرد، او نیز مقابل امام میایستاد و از ایشان محافظت میکرد تا آن که به زمین افتاد و میگفت:
«خداوندا آنها را همچون لعنت عاد و ثمود لعنت کن. خداوندا سلام مرا به پیامبرت برسان و به او بگو که چه دردی از زخمها کشیدم. من با این کار خواستم ذریه پیامبرت را نصرت دهم.» سپس به شهادت رسید. بر بدنش ۱۳ تیر فرو رفته بود و این به جز زخمهای نیزه و شمشیر که بر بدنش بود.
📚 منابع:
علامه عسکری، معالم المدرستین. ج۳، ص۱۳۸.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج45، ص: 21.
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#معالم_المدرستین
#محرم
#عکس_نوشته
#اصحاب_امام_حسین
🔶برادران جابری🔶
📚منبع:
معالم المدرستین، مرحوم علامه عسکری
وقعة الطف، ابو مخنف کوفی
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
متن عکسنوشته فوق، برای مخاطبینی که مایلند آن را در کانالهای اجتماعی منتشر کنند.👇👇
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت چهارم: برادران جابری
🔶اشک ایثار برای امام زمان (ع)🔶
چه ماهیتی پشت اشک بر اباعبد الله نهفته است؟ برخی کوفیان نیز در عرصه کربلاء بر امام اشک ریختند ولی با لشکریان عمر سعد محشور شدند. دلهایشان با امام زمانشان بود ولی شمشیرهایشان علیه ایشان. امام به مطالبهی عمومی آنان، وطن را رها و به سمت اصلاح امت حرکت کرد. حرکتی از جنس ایثار... ولی عدهی کمی با حرکت امام همراه شدند. سکون کوفیان به دشمن فرصت داد تا سوار آنان شود و به موضع انفعال ببرد. اشکی که از سر سکون و انفعال باشد را چه فایده؟ یاران امام نیز برای امام اشک ریختند. اما آنها نه برای خود، که برای مظلومیت امام گریستند و در پس اشکهایشان حرکت به سوی ایثار برای امام زمان (ع) و اهداف ایشان بود. از جمله این شهیدان جاودان، دو برادر جابری بودند. متأسفانه، معلومات کمی از آنها در منابع تاریخی ثبت شده اما همین معدود کلماتی که راجع به آنها ثبت شده برای ما نعمتی است:
🔶برادران جابری🔶
روز عاشوراء، دو جوان نزد امام حسین (ع) رفتند در حالی که گریه میکردند. نامشان «سيف بن حارث بن سريع» و «مالك بن عبد بن سريع» بود و هردو پسر عموى يكديگر و در عين حال برادر رضاعی همدیگر بودند. امام (عليه السّلام) فرمود: «برادرزادههايم، چه چيز شما را به گريه انداخته است؟
به خدا قسم امید دارم بزودى چشمتان [با ورود به بهشت] روشن شود.» گفتند: «خدا ما را فدايت كند! نه به خدا قسم، براى خودمان گريه نمىكنيم، براى شما مىگرييم، مىبينيم در محاصره قرار گرفتهاى و ما نمىتوانيم از شما دفاع كنيم!» امام (عليه السّلام) فرمود: «خدا به شما به خاطر ناراحتىتان از محاصره شدن من و جانبازیتان در يارى رساندنم، بهترين پاداش متّقين را عنايت فرمايد.» بعد دو جوان جابرى رو به ميدان جنگ به پيش رفتند و همچنان رويشان را به طرف امام حسين (عليه السّلام) برمىگردانيدند و مىگفتند: «السلام عليك يا بن رسول اللّه.» حضرت فرمود: «و عليكما السلام و رحمة اللّه»، سپس رفتند و جنگيدند تا سرانجام به شهادت رسیدند. رحمت خدا بر آن دو باد.
📚 منابع:
علامه عسکری، معالم المدرستین. ج۳، ص۱۴۱.
وقعة الطف، ص۲۳۴.
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
🔶 نظر سنجی از مخاطبان🔶
عکسنوشتههایی که در کانال ایتای مرکز ملاحظه میکنید، در اصل برای شبکه اجتماعی اینستاگرام طراحی شدهاند و اینجا علاوه بر متن، عکسنوشتهها نیز منتشر میشوند برای هر دو طیف مخاطبان:
۱) کسانی که محتوای بصری را میپسندند.
۲) کسانی که محتوای متنی را ترجیح میدهند.
مایلیم به نحو مستقیم از مخاطبان نظر سنجی کنیم:
❓کدام یک از هر دو محتویٰ را ترجیح میدهید؟
1⃣ مجتوای بصری
2⃣ محتوای متنی
3⃣ هر دو محتویٰ همزمان
نظر خود و حتی پیشنهادهای خود را با ادمین کانال در میان بگذارید:
👇👇👇
@Abu_husayn
از مخاطبان عزیزی که در نظر سنجی شرکت کردهاند، متشکریم.🌹
نتیجه نظر سنجی تا الآن، به شرح زیر است:
1⃣ محتوای بصری: ۷۵٪
2⃣ محتوای متنی: ۲۵٪
🚫 متأسفانه، گاهی پیام رسان ایتا، دارای نارسائیهایی است که ما را در ارسال محتوای بصری (تصاویر) گرفتار میکند.
✳ اما تمام تلاشمان را میکنیم تا جای ممکن، محتوای تصویری را علاوه بر اینستاگرام، در این جا نیز منتشر کنیم، مضافا بر این که محتوای متنی نیز برای سهولت در انتشار تقدیم میگردد.
با تشکر
👥 روابط عمومی مرکز مطالعات اسلامی علامه عسکری
#معالم_المدرستین
#محرم
#عکس_نوشته
#اصحاب_امام_حسین
🔶حنظلة بن اسعد🔶
📚منبع:
معالم المدرستین، مرحوم علامه عسکری
اللهوف، سید ابن طاووس
وقعة الطف، ابو مخنف کوفی
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت پنجم: حنظلة بن اسعد شبامی
🔶حنظلة در یک نگاه🔶
عنوان: حنظلة بن اسعد شبامی
شهرت: از شیعیان سرشناس و شجاعان کوفه و قارئ قرآن
🔶ارشاد به مثل مؤمن آل فرعون🔶
در میدان جنگ حنظلة جلو رفت و در برابر امام حسین (ع) رو به لشکریان عمر بن سعد ایستاد در حالی که جان خود را سپر امام (ع) کرده بود و با صورت و گردنش از اصابت تیرها و نیزهها به امام (ع) جلوگیری میکرد، مثل مؤمن آل فرعون به آنان خطاب کرد:
«يَاقَوْمِ إِني أَخَافُ عَلَيْكُم مِّثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ * مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعِبَادِ * وَ يَاقَوْمِ إِني أَخَافُ عَلَيْكمْ يَوْمَ التَّنَادِ * يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ…
[ترجمه آیات: اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پيشين بيمناكم! و از عادتى همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه بعد از آنان بودند (از شرك و كفر و طغيان) مىترسم؛ و خداوند ظلم و ستمى بر بندگانش نمىخواهد. اى قوم من! من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را صدا مىزنند (و از هم يارى مىطلبند و صدايشان به جايى نمىرسد) بيمناكم! همان روزى كه روى مىگردانيد و فرار مىكنيد؛ امّا هيچ پناهگاهى در برابر عذاب خداوند براى شما نيست؛ و هر كس را خداوند (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هدايتكنندهاى براى او نيست!] (غافر: ۳۰-۳۳).
سپس ادامه داد: ای قوم! حسین (ع) را نکشید که «خداوند شما را با عذاب نابود میکند و هر که دروغ ببندد، سرانجام ناامید و شکست خورده گردد (طه: ۶۱).»
امام حسین (ع) به او فرمود: «ای پسر اسعد! خدا تو را مشمول رحمت خود کند. آنها [سابقا] با جوابی که به دعوت حق تو داده بودند، و علیه تو آماده شده تا خون تو و یارانت را بریزند، مستوجب عذاب شدهاند. حال چه رسد به الآن که برادران صالحت را به قتل رساندهاند.»
حنظله به امام عرض کرد: «راست گفتید، فدایتان شوم. شما در دعوتِ آنها به حق، از من داناتر و شایستهترید. آیا ما به آخرت نمیرویم و به برادران صالحمان ملحق نمیشویم؟»
امام (ع) فرمود: «برو به جایی که بهتر از دنیا و هر چه در آن است و به مُلکی که از بین رفتنی نیست.»
حنظله به امام عرض کرد: «السلام علیكَ یا أبا عبد الله. صلی الله علیك و علی أهل بيتك. خداوند ما و شما را در بهشت کنار هم قرار دهد.»
امام (ع) فرمود: «آمین. آمین.»
حنظله به پیش رفت و به قدری جنگید تا سرانجام به شهادت رسید.
رحمت خدا بر او باد.
📚 منابع:
اللهوف على قتلى الطفوف، نسخه ترجمه فهرى، نص عربی کتاب، ص: ۱۰۹-۱۱۰؛
وقعة الطف، ابومخنف کوفی، ص: 235؛
معالم المدرستین، علامه عسکری، ج۳، ص۱۴۱.
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت ششم: عابس و غلامش شوذب، اگر از نفْسم و خونم، چیزی عزیزتر بود فدایت میکردم
🔶عابس در یک نگاه🔶
عنوان:عابس بن ابی شبیب شاکری
توانمندیها: از خطیبان و سخنوران بود.
افتخارات: علاوه بر شهادت در کربلاء، از یاران خاص امام علی (ع) بود و در جنگ صفین همراه با امیر المؤمنین (ع) شرکت داشت.
محل زندگی: کوفه
🔶عابس، نامه رسان مسلم بن عقیل به امام حسین (ع)🔶
وقتی مسلم بن عقیل وارد کوفه شد، در منزل مختار ثقفی مستقر شد و افواج شیعه پشت سر هم میآمدند. مسلم نامه امام حسین (ع) را برای برایشان خواند و حاضران در مجلس شروع به گریه کردند. در این حین عابس برای خطبه از جای برخاست و حمد و ثنای خدا گفت و افزود: «اما بعد. من از مردم برایت نمیگویم و از آن چه در نفوسشان است نمیدانم و از جانب آنها به شما وعده فریبنده نمیدهم. به خدا قسم از تصمیم خودم سخن میگویم. و الله وقتی دعوت کنید اجابت میکنم و حتما با شما علیه دشمنانتان خواهم جنگید و در پیشگاه شما شمشیر میزنم تا آن که خدا را ملاقات کنم و از این کار، چیزی نمیخواهم جز آن چه نزد خداست.» پس از او حبیب بن مظاهر ایستاد و کلام عابس را تأیید کرد و گفت: «من نیز قسم به خداوندی که هیچ الهی جز او نیست بر موقفی هستم که عابس هست.»
پس از آن که مسلم بن عقیل به خانه هانئ بن عروه نقل مکان کرد و با هجده هزار نفر بیعت کرد، نامهای به امام حسین (ع) نوشت و آن را از به عابس سپرد تا به امام (ع) برساند. این چنین عابس بن ابی شبیب شاکری به امام حسین (ع) پیوست و تا کربلاء همراه ایشان ماند.
📚 منبع:
تاريخ الطبري،ج5، صص:355 و 375
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
🔶مقتل عابس🔶
در وسط معرکه عاشوراء، عابس رو به غلام خود شوذب کرد و گفت: «چه در دل داری و میخواهی انجام دهی؟»
شوذب گفت: «چه کنم! همراه با تو در محضر فرزند رسول خدا(ص) میجنگم تا آن که کشته شوم.»
عابس گفت: «این انتظار از تو میرود. اگر قصد انصراف از جنگ نداری، به پیشگاه اباعبدالله (ع) برو تا به تو اجازه دهد و من هم اختیارت را به خودت واگذار میکنم. اگر همین الآن کسی عزیزتر از تو داشتم دوست دارم پیشاپیش من به میدان برود تا جانش را به خدا واگذار کنم. امروز شایسته است که تا قدر توان طلب اجر کنیم. چرا که بعد از امروز عملی نیست و بلکه حساب خواهد بود.»
شوذب به پیشگاه امام حسین (ع) رفت و سلام کرد. سپس به میدان نبرد رفت و جنگید تا به شهادت رسید. (رحمة الله علیه).
عابس بعد از شهادت غلامش - شوذب- نزد امام حسین(ع) آمد و خطاب به ایشان فرمود: «یا ابا عبدالله! به خدا قسم روی زمین چه دور و چه نزدیک کسی نزد من عزیزتر و محبوبتر از شما نیست، اگر میتوانستم که ظلم و قتل را از شما با چیزی عزیزتر از جان و خونم دور کنم، حتماً این کار را میکردم. سلام بر شما ای اباعبدالله. خدا را گواه میگیرم که من در راه شما و پدرتان بودهام.»
بعد از اذن امام (ع)، عابس با شمشیرِ از غلاف کشیده، قدم زنان به سمت دشمن رفت و راوی گوید که بر پیشانیاش علامت زخم بود. (این زخم از زمان جنگ صفین بود.)
ربیع بن تمیم [از لشکر عمر سعد] گوید: وقتی دیدم به پیش میآید، او را شناختم. گفتم: «ای مردم! این شیرِ سیاه است. این ابن ابی شبیب است. هیچ یک از شما [به تنهایی] برای جنگ با او به میدان نرود.»
عابس ندا داد: «آیا مردی هست که تن به تن بجنگد؟»
عمر سعد فریاد زد: «او را با سنگ بزنید.» و از هر سمتی به او سنگ پرتاب میشد. وقتی عابس این را دید، زره و کلاه خودش را انداخت و به سمت آنها یورش برد. [راوی ادامه میدهد] به خدا قسم دیدم که بیشتر از دویست تن از لشکریان را فراری میداد. سپس آنها از هر طرفی به او حمله بردند و سرانجام، وی را به شهادت رساندند. هر یک از آنها مدعی بودند که: «من او را کشتم». عمر سعد گفت: «مخاصمه نکنید. این یک نیزه او را نکشته. [کشتن او کار یک نفر نیست]»
رحمت خدا بر او باد.
📚 منابع:
علامه عسکری، معالم المدرستین، ج۳، ص۱۴۲.
ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ص: 236؛
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#معالم_المدرستین
#محرم
#عکس_نوشته
#اصحاب_امام_حسین
🔶عابس بن ابی شبیب و غلامش شوذب🔶
📚منبع:
معالم المدرستین، مرحوم علامه عسکری
تاریخ طبری
وقعة الطف، ابو مخنف کوفی
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org