#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
قسمت ششم: عابس و غلامش شوذب، اگر از نفْسم و خونم، چیزی عزیزتر بود فدایت میکردم
🔶عابس در یک نگاه🔶
عنوان:عابس بن ابی شبیب شاکری
توانمندیها: از خطیبان و سخنوران بود.
افتخارات: علاوه بر شهادت در کربلاء، از یاران خاص امام علی (ع) بود و در جنگ صفین همراه با امیر المؤمنین (ع) شرکت داشت.
محل زندگی: کوفه
🔶عابس، نامه رسان مسلم بن عقیل به امام حسین (ع)🔶
وقتی مسلم بن عقیل وارد کوفه شد، در منزل مختار ثقفی مستقر شد و افواج شیعه پشت سر هم میآمدند. مسلم نامه امام حسین (ع) را برای برایشان خواند و حاضران در مجلس شروع به گریه کردند. در این حین عابس برای خطبه از جای برخاست و حمد و ثنای خدا گفت و افزود: «اما بعد. من از مردم برایت نمیگویم و از آن چه در نفوسشان است نمیدانم و از جانب آنها به شما وعده فریبنده نمیدهم. به خدا قسم از تصمیم خودم سخن میگویم. و الله وقتی دعوت کنید اجابت میکنم و حتما با شما علیه دشمنانتان خواهم جنگید و در پیشگاه شما شمشیر میزنم تا آن که خدا را ملاقات کنم و از این کار، چیزی نمیخواهم جز آن چه نزد خداست.» پس از او حبیب بن مظاهر ایستاد و کلام عابس را تأیید کرد و گفت: «من نیز قسم به خداوندی که هیچ الهی جز او نیست بر موقفی هستم که عابس هست.»
پس از آن که مسلم بن عقیل به خانه هانئ بن عروه نقل مکان کرد و با هجده هزار نفر بیعت کرد، نامهای به امام حسین (ع) نوشت و آن را از به عابس سپرد تا به امام (ع) برساند. این چنین عابس بن ابی شبیب شاکری به امام حسین (ع) پیوست و تا کربلاء همراه ایشان ماند.
📚 منبع:
تاريخ الطبري،ج5، صص:355 و 375
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#یاران_جاودان_امام_حسین (علیه السلام)
🔶مقتل عابس🔶
در وسط معرکه عاشوراء، عابس رو به غلام خود شوذب کرد و گفت: «چه در دل داری و میخواهی انجام دهی؟»
شوذب گفت: «چه کنم! همراه با تو در محضر فرزند رسول خدا(ص) میجنگم تا آن که کشته شوم.»
عابس گفت: «این انتظار از تو میرود. اگر قصد انصراف از جنگ نداری، به پیشگاه اباعبدالله (ع) برو تا به تو اجازه دهد و من هم اختیارت را به خودت واگذار میکنم. اگر همین الآن کسی عزیزتر از تو داشتم دوست دارم پیشاپیش من به میدان برود تا جانش را به خدا واگذار کنم. امروز شایسته است که تا قدر توان طلب اجر کنیم. چرا که بعد از امروز عملی نیست و بلکه حساب خواهد بود.»
شوذب به پیشگاه امام حسین (ع) رفت و سلام کرد. سپس به میدان نبرد رفت و جنگید تا به شهادت رسید. (رحمة الله علیه).
عابس بعد از شهادت غلامش - شوذب- نزد امام حسین(ع) آمد و خطاب به ایشان فرمود: «یا ابا عبدالله! به خدا قسم روی زمین چه دور و چه نزدیک کسی نزد من عزیزتر و محبوبتر از شما نیست، اگر میتوانستم که ظلم و قتل را از شما با چیزی عزیزتر از جان و خونم دور کنم، حتماً این کار را میکردم. سلام بر شما ای اباعبدالله. خدا را گواه میگیرم که من در راه شما و پدرتان بودهام.»
بعد از اذن امام (ع)، عابس با شمشیرِ از غلاف کشیده، قدم زنان به سمت دشمن رفت و راوی گوید که بر پیشانیاش علامت زخم بود. (این زخم از زمان جنگ صفین بود.)
ربیع بن تمیم [از لشکر عمر سعد] گوید: وقتی دیدم به پیش میآید، او را شناختم. گفتم: «ای مردم! این شیرِ سیاه است. این ابن ابی شبیب است. هیچ یک از شما [به تنهایی] برای جنگ با او به میدان نرود.»
عابس ندا داد: «آیا مردی هست که تن به تن بجنگد؟»
عمر سعد فریاد زد: «او را با سنگ بزنید.» و از هر سمتی به او سنگ پرتاب میشد. وقتی عابس این را دید، زره و کلاه خودش را انداخت و به سمت آنها یورش برد. [راوی ادامه میدهد] به خدا قسم دیدم که بیشتر از دویست تن از لشکریان را فراری میداد. سپس آنها از هر طرفی به او حمله بردند و سرانجام، وی را به شهادت رساندند. هر یک از آنها مدعی بودند که: «من او را کشتم». عمر سعد گفت: «مخاصمه نکنید. این یک نیزه او را نکشته. [کشتن او کار یک نفر نیست]»
رحمت خدا بر او باد.
📚 منابع:
علامه عسکری، معالم المدرستین، ج۳، ص۱۴۲.
ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ص: 236؛
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#معالم_المدرستین
#محرم
#عکس_نوشته
#اصحاب_امام_حسین
🔶عابس بن ابی شبیب و غلامش شوذب🔶
📚منبع:
معالم المدرستین، مرحوم علامه عسکری
تاریخ طبری
وقعة الطف، ابو مخنف کوفی
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
قسمت هفتم: جون، غلام سیاهپوست، شهید با جسد معطر
🔶جون در یک نگاه🔶
عنوان: جون بن حَویٰ
جون غلامِ ابوذر بود و تا آخرین لحظهی زندگی ابوذر، در تبعید ربذه همراه او بود و بعد از وفات ایشان به امام علی (ع) و خاندان ایشان پیوست. او در واقعه کربلاء، سالخورده بود و نامش همراه با شهیدان کربلاء جاودانه شد.
🔶مقتل جون🔶
عمرو بن قرظه همراه با امام حسین (ع) در میدان نبرد جنگید و عده کثیری از سپاهیان عمر سعد را هلاک کرد. هیچ تیری به سمت امام حسین (ع) نمیآمد مگر با دستانش از امام محافظت میکرد و شمشیری امام را هدف نمیگرفت مگر خودش را در معرض ضربه قرار میداد تا آن که از شدت جراحات ناتوان شد. به امام حسین (ع) روی آورد و عرض کرد: «ای پسر رسول خدا. آیا وفا کردم؟» امام (ع) فرمود: «بله. تو در بهشت پیشاپیش منی. سلام مرا به رسول الله برسان و به ایشان بگو من هم در پی شما خواهم آمد.» سپس عمرو به جنگ ادامه داد تا آن که به شهادت رسید (رضوان الله علیه).
در این هنگام جون، غلام ابوذر ظاهر شد. او بردهای سیاه بود. امام حسین (ع) به او فرمود: «تو میتوانی بروی. دنبال ما آمدی تا در عافیت باشی. حال مبتلای راه ما نشو.»
جون عرض کرد: «یا بن رسول الله. در زمان راحتی من کاسهی احسانتان را لیس بزنم و در سختی پشتتان را خالی کنم؟! والله بویم ناخوش است و نسبم ناچیز است و رنگم سیاه. بهشت را بر من ارزانی بدار تا بویم خوش و نسبم شریف و صورتم سفید شود. نه و الله شما را رها نمیکنم تا آن که این خون سیاه با خونهایتان آمیخته شود.»
امام نیز به او اذن جنگ داد و جون به میدان جنگ رفت و رجز خواند:
كيف يرى الكفار ضرب الأسود
بالسيف ضربا عن بني محمد
أذب عنهم باللسان و اليد
أرجو به الجنة يوم المورد
ترجمه رجز: کفار چگونه ضربهی مرد سیاه را با شمشیر میبینند؟ ضربهای در دفاع از بنی محمد؟ با زبان و دستم از آنها دفاع میکنم! و با این، امید به بهشت در روز ورود دارم.
سپس جنگید تا به شهادت رسید. امام حسین (ع) نزد بدنش آمد و دعا کرد:
«اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ طَيِّبْ رِيحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.»
خداوندا او را سفید روی کن و خوش بو گردان و همراه با ابرار محشور فرما و او را همنشین با محمد و آل محمد کن.
امام باقر (ع) به نقل از پدرشان امام سجاد (ع) فرمود: بعد از واقعه عاشوراء، زمانی که مردم به کربلاء آمدند تا کشتگان را دفن کنند، جسد جون را بعد از ۱۰ روز یافتند که از بدنش عطر مشک در فضا پخش میشد. (رضوان الله علیه)
📚 منابع:
علامه عسکری، معالم المدرستین، ج۳، صص۱۴۶-۱۴۷؛
اللهوف على قتلى الطفوف، نسخه ترجمه فهرى، نص عربی کتاب، ص: 109؛
بحار الأنوار (چاپ بیروت)، ج۴۵، صص۲۲-۲۳.
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org
#معالم_المدرستین
#محرم
#عکس_نوشته
#اصحاب_امام_حسین
🔶جون بن حوی🔶
📚منبع:
علامه عسکری، معالم المدرستین، ج۳، صص۱۴۶-۱۴۷؛
اللهوف على قتلى الطفوف، نسخه ترجمه فهرى، نص عربی کتاب، ص: 109؛
بحار الأنوار (چاپ بیروت)، ج۴۵، صص۲۲-۲۳.
🔸کانال رسمی علامه عسکری در ایتا
💠@alaskari_farsi
🌍 www.alaskari.org