eitaa logo
|عـلویـات|
3.5هزار دنبال‌کننده
27 عکس
18 ویدیو
0 فایل
عَلی‌اَبوتُراب‌است،خاک‌باش! ‌. . ‌سُخَنان‌ِکوتاه‌ِپدرِشـیعه‌ ‌. ‌. وَقفِ‌مولااَمیرالمؤمِنین . . خاتم الانبیا: @rasol_khoda
مشاهده در ایتا
دانلود
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): مدت عمر هر انسانی برای او مانند نگهدارنده است. @alaviaat | غُررالحِکم،حدیث۱۷۳۱
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): اشاره و برای سرزنش عاقلان کافی‌ است. @alaviaat | غُررالحِکم،حدیث۵۲۳۶
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): از آنانی نباش که؛ وقتی مصیبتی به او میرسد، با گریه و زاری خدا را میخواند و وقتی به میرسد، مغرورانه از خدا رو برمیگرداند. @alaviaat | نهج‌البلاغه،حکمت۱۵۰
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): ای انسان به یاد بیاور در حالی که تو از روی گردانی؛ او در همان لحظه رو به سوی تو دارد...! @alaviaat | نهج‌البلاغه،خطبه۲۲۳
به هنگام خشم، از دایره عدالت خارج نمیشد...! _اخلاق‌علی‌(علیه‌السلام) بود. @alaviaat | برآستان‌غدیرص۱۵۰
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): هیچ آدم عاقلی نمی‌گوید. @alaviaat | بحارالانوار،ج۶۶،ص۳۱۳
آقا امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام: پارسایی و ، این نیست‌ که تو مالک چیزی نباشی، این است که؛ چیزی مالک تو نباشد....! @alaviaat | علامه‌امینی،الغدیر،ج۲
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): ، گم‌ شده‌ی مومن است، آن را فراگير هر چند از منافقان باشد. @alaviaat | نهج‌البلاغه،حکمت۸۰
|عـلویـات|
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): #حكمت، گم‌ شده‌ی مومن است، آن را فراگير هر چند از منافقان باشد. @
. اگر کسی یک انگشتر گران قیمت داشته باشد و آن را گم کند بعد اگر دشمنش یا حتی یک بچه آن انگشتر را بیاورد و به او بدهد، آیا انگشتر را از او نمیگیرد؟! آیا میگوید چون این بچه است یا دشمن من است، دیگر انگشتر را نمیخواهم؟! باید بفهمیم که حقیقت گم شده‌ی ماست!
●آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام): شخصیت و بالاتر از آن است که؛ کسی را از چیزی منع کنم که خودم آن را انجام میدهم‌. @alaviaat | غُررالحِکم،حدیث۱۹۷۵
در شبی صدای يكي از خوارج را شنید؛ كه نماز شب مي خواند و قرآن تلاوت ميکرد، فرمود: خوابيدن با ، برتر از نمازخواندن با شك و ترديد است. @alaviaat | نهج‌البلاغه،حکمت۹۷
هدایت شده از  • خـاتم الانبیا •
قافله چندین ساعت در راه بود. همه خسته شده بودند. به محلی برای استراحت رسیدند. او نیز مانند دیگران شتر خود را خواباند، و به طرف آب رفت برای وضو. چند قدمی که رفت، مکث کرد و دوباره برگشت؛ بدون‌ اینکه با کسی سخن بگوید! همه گفتند: حتما اینجا را برای استراحت نپسندیده. چشم ها و گوش ها، همه‌ منتظرِ فرمان و دستوری از او بودند. به سمت شتر خودش برگشت زانو بندها را برداشت زانوهای شتر را بست و دوباره به سمت آب رفت برای وضو! فریاد ها بلند شد که یا رسول‌الله، چرا به ما از همانجا دستور ندادید که با افتخار زانو بندهای شتر شما را ببندیم؟! به خودتان هم زحمت برگشتن نمیدادید! فرمود: هیچوقت از دیگران، در‌کارهای خود کمک نخواهید، به دیگران تکیه نکنید، حتی برای یک قطعه چوب مسواک! | کحل‌البصر،محدث‌قمی،ص۶۹