☘ندبه های انتظار☘
🔴تشرف شیخ طه نجف(ره) به محضر آقا امام زمان (عج)
"قسمت آخر"
🔰به طرف منزل شیخ روان گشتیم. وقتی که وارد منزل شدیم هیچکس در آنجا نبود.حتی آن کسی که از مهمانها استقبال می نمود و برای آنها آب و قهوه می آورد.
💥 ولی آن چیزی که توجه همه را به خود جلب نمود همانا نشستن شیخ به صورت غمناک، در گوشه اتاقش بود.
در حالی که قطرات اشک بر گونه اش سرازیر بود، مرتب با خود زمزمه می کرد و می گفت:
« در دستم آمد ولی متوجه آن نشدم؛ وقتی متوجه او شدم از دستم بیرون رفت...
🔰در این حالت بود که تازه واردین خیلی تعجب کردند و بعد از سلام، علت گریه شیخ را پرسیدند.
⚡️ البته چون شیخ در اواخر عمر، بینایی خود را از دست داده بود متوجه آمدن آنها نشد؛ مگر بعد از اینکه به او سلام کردند شیخ بلند شد و به آنها خوش آمد گفت و در حالی که اشکهایش را پاک می کرد، گفت:
« همه شما می دانید که مردم برای سؤالات شرعی و قضاوتها و دیگر امورشان به من رجوع می کنندو...
🍃 تا اینکه این فکر به ذهنم رسید که آیا من در فتوی ها و قضاوتها راه درست را پیموده ام و آیا اعمال من در نزد پروردگار و پیامبر و ائمه اطهار(علیه السلام) مورد قبول واقع گشته است یا خیر؟
🌿تقریباً سه سال قبل بود که در مورد این قضیه به وسیله مولایم امیرالمؤمنین علیه السلام و از ایشان با التماس درخواست نمودم که به من بفهمانند آیا من در اعمالم مرتکب خطا ( ولو تقصیر نباشد ) شده ام یا خیر؟
✅وقتی که اصرار و توسل من زیاد شد، چند شب قبل در عالم رؤیا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کردم.
🌼ایشان فرمودند: « آن چیزی را که از من طلب کردی به زودی به دست فرزندم مهدی آورده می شود ».
🌴لذا من هم چند روزی در انتظار قدوم حبیبم صبر کردم و هر لحظه منتظر بودم تا جوابی بشنوم و گمان نمی کردم که به این زودی او را دریافته و بشناسم؛
🌾ولی امروز کمی قبل از آمدن شما، خانه از مهمانان خالی گشت و دیگر کسی از مراجعین در منزل نبود؛ در این هنگام یک نفر وارد اتاق شد که لهجه اش دلالت می کرد بر اینکه او از عشایر عراقی می باشد.
🌹بعد از سلام، مسأله ای را از من پرسید، من هم جوابش را گفتم. ولی او بر این جواب اشکال علمی وارد نمود؛ و من سعی کردم که به این اشکال پاسخ دهم.
🌷 ولی آن شخص دوباره اشکال علمی دیگر گرفت تا آنکه در ذهنم افکار متناقضی در مورد این مرد و فضلش به جریان افتاد که چطور ممکن است یک مرد عشایری اینقدر به مسائل علمی آگاهی داشته باشد.
⛔️ولی غفلتی عمیق بر سراسر ذهنم خیمه زده بود و فراموش کرده بودم که من در انتظار چه کسی هستم و چه حاجتی دارم؟
🔆و این فراموشی ادامه داشت، تا اینکه آن مرد، دستی به شانه ام زد و گفت:
« انت مرضیٌ عندنا »
یعنی: « تو در نزد ما مورد رضایت قرار داری ».
💫در این مورد شگفتی ام بیشتر شد که چطور ممکن است یک مرد بادیه نشین این جمله را به یک مرجع تقلید بگوید؟
🍃سپس بعد از بیرون رفتن او ناگهان به خود آمده و آرزویم را به یاد آوردم که به دنبال چه چیزی می گشتم و از خداوند و پیامبر اکرم و ائمه طاهرین علیهم السلام چه حاجتی داشتم.
❤️و حال آنکه این مرد از حاجتم خبر داد به این جمله « انت مرضی عندنا » . متوجه شدم که او همان کسی است که به دنبالش می گردم و عمر خودم را برای خدمتش صرف کرده ام لکن از دستم رفت و حالا بر حالم تأسف می خورم که چطور او به نزدم آمد و متوجه نشدم... آیا برای مثل من سزاوار نیست گریه و زاری کند؟
🌻در این حالت همگی به این فکر رسیدند که آن مردی که دارای هیبت و وقار بود و او را نزدیک منزل ایشان دیدند همانا او سید و آقا و مولایمان حضرت صاحب الامر حجة بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است....✨
کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
📗منبع:کتاب شیفتگان مهدی عج
4_422249908590870572.mp3
2.39M
🌸مداحی بسیار زیبا و دلنشین به مناسبت شب جمعه ،شب زیارتی سید وسالار شهیدان...
🌹گفتگوی جبرئیل با امام حسین علیه السلام....🌹
🔆صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین ....
@ale_yaasin
هدایت شده از ندبه های انتظار
🌺به عالمی نفروشم دمی ز حالم را
🌺که انتظار فرج، قیمتی ترین چیز است...
به رسم هرشب انتظار،
تجدید بیعتی دوباره با حضرت عشق،حضرت ولیعصر عج🌹میخوانیم:الهی عظم البلاۓ..⚡️
@ale_yaasin
✨ندبه های انتظار✨
🔴 ملائكه واجنّه در لشكر حضرت مهدى (عج)
✅ چنانكه در روايت طولانى مفضّل آمده كه به امام صادق عليه السلام گفت: اى سيّد من! آيا ملائكه وجنّ براى مردم ظاهر مى شوند؟
🌹حضرت فرمودند: آرى، به خدا قسم اى مفضّل! وچنان با مردم گفتگو مى كنند كه مردم با خودشان گفتگو مى كنند.
🌀گفتم: اى سيّد من! آيا با او سير مى كنند؟
فرمود: آرى، به خدا قسم اى مفضّل! هر آينه آنها در زمينى مابين كوفه ونجف بنام هجرت، فرود مى آيند وتعداد افراد آن حضرت در آن وقت چهل وشش هزار ملائكه وشش هزار جنّ است.
🔰در روايت ديگر آمده است كه: اجنّه ايشان را يارى مى دهد وبه يارى خدا همه جا را فتح مى كنند.
🌸از امام صادق (عليه السلام) در ضمن حالات آن حضرت روايت شده است كه فرمود: سيزده هزار وسيصد وسيزده ملك نزد حضرت مهدى (عليه السلام) مى آيند.
💥ابو بصير گفت: گفتم تمام اين ملائكه مى آيند؟!
گفت: آرى! آن ملائكه اى كه با نوح در كشتى بودند وآنهايى كه با حضرت ابراهيم بودند،
آن زمانى كه او را به آتش انداختند وآن ملائكه اى كه با موسى بودند، زمانى كه دريا شكاف خورد
وآنهايى كه با حضرت عيسى بودند، زمانى كه خداوند او را به آسمان برد وچهار هزار ملائكه كه نشانه هاى خاصّ خود وعمّامه هاى زرد دارند كه اينها با پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بودند.
🌼 وهزار ملائكه كه منظّم مى آيند وسيصد وسيزده ملك كه در بدر بودند وچهار هزار ملك كه نازل شدند ومى خواستند حسين بن على (عليهما السلام) را يارى كنند پس به آنها اجازه نداد وآنها نزد قبر آن حضرت، ژوليده وغبار آلوده هستند ودر كنار قبر آن حضرت نشسته اند وتا روز قيامت گريه مى كنند،
✨ورئيس آنها ملكى به نام منصور است،همه اينها در زمين هستند ومنتظر ظهور حضرت قائم (عليه السلام) هستند..
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
📒منابع:
کامل الزیارة،غیبة النعمانی
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️عظمت و هیبت امام جواد علیه السلام
⛔️مأمون عباسي پس از شهادت حضرت رضا علیه السلام مي خواست امام جواد را جزء اطرافيان خود كند.
براي اين كار نقشه ها كشيد ، و ترفندهاي گوناگوني به كار برد،ولي نتيجه نگرفت،
🔰 تا اينكه يك نقشه ديگري را اجرا كرد و آن اين بود:
♻️ هنگامي كه خواست دخترش ام فضل را به عنوان عروس به خانه حضرت جواد علیه السلام بفرستد،
🌐 دويست دختر از زيباترين كنيزكان خود را طلبيد و به هر يك از آنها جامي كه در داخل آن گوهري ( مثلا يك سكه طلا ) بود داد تا وقتي كه حضرت جواد علیه السلام بر روي صندلي دامادي نشست،
💠 آن دختران ، يكي يكي به پيش آيند و آن گوهر را به حضرت نشان دهند،اما امام جواد ( علیه السلام ) به هيچ يك از آن دخترها و گوهرها ، توجه نكرد.
(حضرت به اجبار در چنین مجلسی بودند)
در همان مجلس ، يك نفر ترانه خوان تارزني بود كه "مخارق" نام داشت،و داراي ريش بلندي بود.
🔥 مأمون او را طلبيد ، و از او خواست كاري كند كه امام جواد علیه السلام از آن حالت معنوي بيرون آيد و دلش به امور مادي سرگرم شود.
⚡️ مخارق در برابر امام جواد علیه السلام آمد و نشست.
نخست مانند الاغ عرعر كرد ، و سپس به زدن ساز و تار مشغول شد و توجه اهل مجلس را به خود جلب نمود
🌟 ولي امام جواد ( علیه السلام) اصلا به او توجه نكرد و به چپ و راست هم نگاه نكرد.
⛔️اما وقتي كه ديد آن ترانه خوان بي حيا دست بردار نيست ، بر سر او فرياد كشيد و فرمود : اتق الله يا ذالعثنون!
( اي ريش دراز ، از خدا بترس)
🔥مخارق از فرياد امام ( علیه السلام ) آنچنان وحشتزده شد كه ساز و تار ، از دستش افتاد و دستش فلج شد و تا آخر عمر خوب نشد...
⚡️مأمون جوياي حال او شد ، او گفت :
✳️هنگامي كه امام جواد (علیه السلام) بر سر من فرياد كشيد ، آن چنان از هیبت صدایش هراسان و وحشتزده شدم كه لرزه بر اندامم افتاد وحشت وترس همواره در وجود من هست و اصلا اين حالت به هیچ وجه از وجود من ، بيرون نمي رود....
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌸▪️🌸▪️🌸▪️🌸▪️🌸▪️🌸
📙اقتباس از اصول كافي ، ج 1 ص 494 ، و 495 ( باب مولد ابي جعفر ( ع ) حديث 4 )
هدایت شده از ندبه های انتظار
🌸سلام
🍀صبح تان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص)❤️
به رسم ادب هرصبح:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله💖
السلام علیک یابقیة الله(عج)💖
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)💖 جمیعاورحمت الله🌻
@ale_yaasin
🌟ندبه های انتظار🌟
🔴راه و روش معامله و تجارت با خدا!
✅گویند فقیری که همه از فقر او مطلع بودند، به نزد هندوانه فروشی رفت وگفت:
🔷 هندوانهای برای رضای خدا به من بده ،میدانی که فقیرم وچیزی ندارم.
❎هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد وهندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد.
✨فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد، پس مقدار پولی که به همراه داشت را ناچاراً به هندوانه فروش داد و گفت:
به اندازه پولم به من هندوانه ای بده.
🔶هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد،
🔴فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت:خداوندا بندگانت را ببین...
💥این هندوانه خراب را بخاطر تو داده است و این هندوانه خوب را بخاطر پول...
**********************
🌺خداوند در آیه 10تا 12سوره صف می فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارتی رهنمون شوم تاشما را از عذاب دردناک رهایی بخشد؟
🌸ایمان به من می آورید و در راه او به اموالتان مجاهدت می کنید… تا خداوند از گناهان شما درگذرد و شما را به بهشت هایی درآورد که از زیر درختان آن رودها روان است.
💠اگر انسان با خداوند معامله و تجارت می کند باید رعایت خریدار را بکند و چیز بد به او نفروشد.
🌺 از این روست که خداوند به مومنان سفارش می کند که از بهترین چیزهایی که خداوند روزیشان کرده است انفاق کنند و چیز بد به خداوند نفروشند.
(بقره آیه 215)
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
❄️🌹❄️🌹❄️🌹❄️🌹❄️🌹❄️