eitaa logo
ندبه های انتظار
4.6هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
11 فایل
السلام علیک یابقیةالله فی ارضه... دلخوشم به مستحبی که جوابش واجب است... ***تبادل یا تبلیغ اصلا نداریم*** ارتباط با ما: @yamahdi_0
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹ندبه های انتظار🌹 🔴فرق زنبور عسل با مگس!! ✍آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🐝زنبور روی گل می نشیند و مگس این همه گل را رها کرده و روی زشتی و کثیفی می نشیند... 💢ما هم باید مثل زنبور باشیم و خوبی های مردم را ببینیم! بعضی ها مثل مگس می مانند و فقط دنبال عیب و بدی مردم می گردند.. 💖پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند:... قسم به خدایی که جز او خدایی نیست خداوند مومن را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر به دو چیز: 🛡سوظن به خدا، 🛡و غیبت مردم... غیبت واقعا گرفتاری می آورد. ❤خــداوند توفیق خوش گمانی به خودش و غیبت نکردن را به ما بدهد که گرفتار عذاب الهی نشویم... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌟❄️🌟❄️🌟❄️🌟❄️🌟❄️
🔹آیـت الله حـق شناس: ✨توصیه می کردنـد که را با ترک کـردن گناهان زبان آغاز کنید و ابتدا با ترک مطلق غیـبت کردن ... @ale_yaasin
🌸ندبه های انتظار🌸 ✳️داغی صحرای محشر و حساب و کتاب اعمال... 🌷 روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد. 🔆سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید، ولی ابوذر با آن لوازمی خرید. 🌺روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت 🔥و شعله‌های آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود: «هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.» ✨ سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد. ☘وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت. 🌹پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول می‌انجامد، ‌ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغ‌تر است... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠🔰💠 📘آشنایی با اسوه ها، سلمان فارسی، ص 125؛ به نقل از پند تاریخ، ج 1، ص 190
🔴دعای غریق برای ثابت ماندن بر دین در آخرالزمان... ✅بهتره در قنوت هر نماز خوانده شود. ✅حتما مداومت کنیم تا از شر فتنه های آخرالزمان که ایمان انسان را می ربایند،در امان باشیم ان شاءالله.. @ale_yaasin
⭐️ندبه های انتظار⭐️ 🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۸) 🔵جاده های انحرافی ☑️سرانجام از آن تاریکی وحشتناک عبور کردیم و وارد بیابانی بی انتها شدیم . هنوز چند قدمی از غار دور نشده بودیم که نیک ایستاد و گفت:ببین دوست من از اینجا به بعد پیمودن این راه با خطرات بیشتری همراه هست. هرکس در دنیا به نحوی دچار انحراف شده در اینجا نیز گرفتار می شود. 👈سپس به جاده ی روبه رو اشاره کرد و گفت:این راه مستقیما به وادی السلام میرسد. اما باید مواظب بود چون مسیرهای انحرافی زیادی در پیش رو است 💥چرا که جاده های راست و چپ گمراه کننده و راه اصلی راه وسط است. زیر لب زمزمه کردم: الهی اهدنا الصراط المستقیم... 🌑آنگاه از من خواست که پشت سرش حرکت کنم.همه ی کسانی که از غار عبور کرده بودند با نیکهای بزرگ و کوچک خود و با سرعتهای متفاوت جاده را میپیمودند. 💠پس از مدتی راهپیمایی به یک دوراهی رسیدیم.نیک به سمت چپ اشاره کرد و گفت: این جاده ی حسادت🔥 و سرکشی است.هرکس وارد این راه شود سر از جاده ی شرک در می آورد که در نهایت به وادی العذاب منتهی میشود. 🍂در همین حال شخصی را دیدیم که وارد آن جاده شد. لحظاتی به او نگاه کردم و ناراحت شدم که پس از عبور از این همه سختی مسیر انحرافی را در نهایت برگزید ... 🍃از صمیم دل ارزو کردم که پشیمان شود و برگردد. هنوز این خاطره از ذهنم پاک نشده بود که با صحنه ی دیگری مواجه شدم. ♻️شخصی را دیدم با قیافه ی کوچک که ترسان و لرزان از کنار جاده حرکت میکرد.نیک نگاهی به من کرد و گفت: پایت را روی سر این شخص بگذار و رد شو. ⁉️با تعجب پرسیدم:چرا؟ نیک گفت: اینها افرادی هستند که در دنیا متکبر و خودخواه بودند. در اینجا قیافه هایشان کوچک میشود تا مردم آنها را لگدمال کنند. 🔅وقتی تکبر این جور افراد را به یاد آوردم عصبانی شدم با لگدی ان شخص را روی زمین انداختم و بر صورتش پا نهادم و راهم را ادامه دادم. ⚠️چیزی نگذشت که به یک سه راهی رسیدیم. نیک ایستاد و گفت: مستقیم به راه خویش ادامه بده و به سمت راست و چپ توجه نکن. ♨️ زیرا جاده سمت راست مخصوص کسانی است که سخن چین بودند و با نیش زبان خود مردم را آزار ئ اذیت میکردند. در این مسیر گزندگان خطرناکی کمین کرده اند که این عابران را میگزند. ⛔️در همین حال شخصی به آن جاده قدم نهاد و چیزی نگذشت که از لابلای خاک چندین مار بزرگ🐍 و وحشتناک خود را به او رساندند و نیشهای وحشتناک خود را در بدن او فرو کردند... شخص در حالیکه از درد ناله و فریاد میکرد روی خاک افتاد... 🔰بخاطر دلخراش بودن صحنه رویم را به سمت چپ برگرداندم اما از دیدن شخصی که با شکم بسیار بزرگش قادر به راه رفتن نبود و مرتب زمین میخورد تعجب کردم. 🌀چیزی نگذشت که بخاطر نداشتن تعادل به سمت جاده ی چپ کشیده شد و در آن مسیر افتان و خیزان به راه خود ادامه داد. 🔆از نیک پرسیدم چه شد؟ گفت این جاده ی مخصوص رباخواران است که به سخت ترین عذاب الهی گرفتارند... 🔵داغ کردن ✅به تپه ای رسیدیم. تعدادی از ماموران را دیدم که روی جاده ایستادند و چند نفر را متوقف کرده اند.در کنار ماموران شعله های آتش🔥 زبانه می کشید. از ترس و وحشت خودم را به نیک رساندم و مانع از حرکت او شدم. 🌸 نیک لبخندی زد و با مهربانی دستی به روی سرم کشید و گفت:نترس با تو کاری ندارند. اینها در کمین افراد خاصی هستند.در همین لحظه صدای جیغ و فریادی بلند شد . 🍁وقتی نگاه کردم دیدم یک نفر ایستاده و از پیشانی اش دود🌫🔥 و آتش بلند است. سکه ی🕳 گداخته شده ای به پیشانیش چسبانده بودند. در همین حال ماموران سکه ی دیگری برداشتند و اینبار به پهلوی او چسباندند. صدای ناله و فریادهای دلخراشش تمام دشت را پرکرده بود.. 💎با حیرت به نیک نگاه کردم و او گفت:سزای او همین است. اینها سکه هایی است که در دنیا ذخیره و انبار کرده بود و با وجود محرومان و فقیران بسیاری که بودند هیچی به آنها نمیداد و حقشان را ادا نمیکرد. 🌸نیک این را گفت و به سمت پایین تپه حرکت کرد. من هم با ترس و وحشت پشت سرش به راه افتادم . 🔱هنگامی که به ماموران قدرتمند رسیدیم و انها کاری به ما نداشتند و راه را برای عبور ما باز کردند نفس راحتی کشیدم.. ✍ادامه دارد... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌾🌾🌾🌾🌺🌺🌺🌾🌾🌾🌾
سلام صبحتون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷 به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️ السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)❤️ السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️ السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته💐 و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...🔥 @ale_yaasin
🌺🍃هرصبح یک حدیث زیبا وکاربردی در سبد احادیث🍃🌺 @ale_yaasin
💥ندبه های انتظار💥 🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 19) 🔵قطعه آتش ☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی کردم و در کمال حیرت ماموران را دیدم که چهار دست و پای شخصی را گرفته بودند و به زور قطعه ای از آتش🔥 به او میخوراندند. ⚡️ با دیدن این صحنه از ناراحتی بر جای ایستادم،صحنه بسیار زجر دهنده و ناله های او جانسوز بود...سپس رهایش کردن و او در حالیکه از درون میسوخت مسیر جاده را افتان و خیزان ادامه داد. 🌹در یک لحظه دست نیک را روی شانه ام احساس کردم،نگاهی به او انداختم و گفتم :چه شده بود؟ نیک جواب داد: افرادی که مال مردم را به ناحق تصاحب میکنند گرفتار این ماموران میشوند و اینها موظفند قطعه ی گداخته شده آهن را به آنها بخورانند. 🍃نیک سپس ادامه داد: البته اینها در گذرگاه حق الناس متوقف خواهند شد.... ❄️پس از شنیدن حرفهای نیک مقداری دلم آرام گرفت و سپس با نیک از آنجا دور شدیم. رفتیم تا به شخصی رسیدیم که دستانش را جلو گرفته و با احتیاط قدمهای کوتاه برمیداشت.. 🌼نیک به او اشاره کرد و گفت : این شخص از وقتی از غار بیرون آمده کور شده. آنگاه به یک جاده انحرافی اشاره کرد و گفت:این جاده دنیا پرستان است که او به زودی وارد آن میشود. ⁉️پرسیدم چرا؟ گفت چون دنیا را به آخرت و دنیا پرستان را به مومنین ترجیح میداده است.. این افراد بزرگترین ضرر و زیان را برای خود خریده اند ... ✅دوباره به راه افتادیم. راه مستقیم را به خوبی طی کردیم. گاهی از کسی جلو میزدیم و گاهی دیگران از ما سبقت میگرفتند.. در مسیر خود آدمهای گوناگونی میدیدیم. 🔥آدمهایی که دو زبان داشتند که از دهانشان بیرون زده بود و اتش از آنها زبانه میکشید و میسوزاندشان که به گفته ی نیک اینها دورو و منافق صفت بودند. 🔥همچنین افرادی که اعمال منافی عفت و لذتهای نامشروع را مرتکب شده بودند را در حالی مشاهده کردیم که لگامی از آتش بر دهان آنها زده شده بود و میسوختند. ☄اما از همه زجرآورتر جاده انحرافی زنان بود. این مسیر به بیابانی ختم میشد که زنان بسیاری در آن عذاب میشدند. 🍂عده ای به موهایشان آویزان شده بودند که نتیجه نشان دادن موها به نامحرم بود. 🍂گروهی دیگر از زنان زیر فشار ماموران مشغول خوردن گوشت بدن خود بودند چون اینها در دنیا خود را برای نامحرمان زینت کرده بودند و باعث از هم پاشیدن زندگی های بسیاری شده بودند. 🍂برخی نیز سرشان به شکل خوک و بدنشان به شکل الاغ بود چرا که در دنیا به سخن چینی عادت داشتند. 💥آنچه شگفتی مرا در تمام این صحنه ها بر انگیخته بود این بود که نیک های آنان همگی صدها متر دورتر بودند و از هدایت و کمک به صاحب خود عاجز بودند... 🔵گذرگاه مرصاد ♦️براحتی مسافت زیادی را پیمودیم تا به یک گردنه رسیدیم. در پشت تپه سرو صداهای زیادی می آمد . وقتی به بالای تپه رسیدیم از آنچه دیدم بسیار متعجب شدم و ترس و اضطراب وجودم را فرا گرفت. ✅جاده و بیابانهای اطراف آن پر بود از ماموران الهی و اشخاصی که گیر افتاده بودند. هرکس قصد عبور از جاده را داشت شدیدا کنترل میشد. ♻️آهسته به نیک گفتم : اینجا چه خبر است؟ نیک گفت: اینجا گذرگاه مرصاد است. گفتم: گذرگاه مرصاد چیست؟ گفت: محل رسیدگی به حق الناس...اینجا اگر کوچکترین حقی از مردم بر گردنت باشد ازکشتن انسان گرفته تا سیلی و بدهکاری،همه ی اینها باعث گرفتاری تو می شود... ❎بار دیگر بیابان را زیر نظر گرفتم.گروهی در حالیکه زانوی غم بغل گرفته بودند روی زمین نشسته بودند و به واسطه ی سنگینی زنجیری که بر گردن آنها بود قدرت حرکت نداشتند. عده ای هم پایشان زنجیر شده بود و قدرت حرکت نداشتند. 🌀عده ای نیز بلاتکلیف در بیابان میچرخیدند و حق عبور از جاده را نداشتند. 🔆هراز گاهی صدای ماموران بلند میشد: فلان کس آزاد شد، میتواند برود. آن شخص از شنیدن نامش بسیار خوشحال میشد و بعد از مدتها گرفتاری عبور میکرد. 🌷نیک صورتش را سمت من چرخاند و گفت برویم. با ترس و دلهره گفتم نمیشود از راه دیگری برویم؟ نیک گفت : هیچ راه فراری نیست همه جا توسط ماموران به دقت کنترل میشود زیرا حق مردم قابل بخشش نیست و خداوند از حق مردم نمیگذرد... ✍ادامه دارد.. *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴🌻🌴
🌸امام حسین علیه السلام به ما آموخت که: 🔴حتی کشته شدن در کربلا به همراه امام حسین علیه السلام،باعث بخشیده شدن حق الناس نمیشود! @ale_yaasin
🌟ندبه های انتظار🌟 🔵در محضر بزرگان: ⛔️برحذرباشیم: 💥 ازاینکه نمازبخوانیم، 💥روزه بگیریم، 💥قرآن بخوانیم، 💥قیام شب داشته باشیم، 💥صدقه وانفاق دهیم، 💥وکارهای مردم را راه بیندازیم، وخودمان راخسته کنیم...! ❗️اما یکی دیگه بیاد باخیال راحت نیکی ها وحسنات ما را بردارد.. 📛غیبت نکنیم📛 *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷
سلام صبحتون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷 به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️ السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)❤️ السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️ السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته💐 و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...🔥 @ale_yaasin
🌺🍃هرصبح یک حدیث زیبا وکاربردی در سبد احادیث🍃🌺 @ale_yaasin