🌻ندبه های انتظار🌻
🔴سخت ترین جنگ!
✅بعضا از خانوما میشنویم که:
اگر ما پسر بودیم میرفتیم سربازی،میرفتیم جبهه و جنگ،حیف که دختریم...
یا بعضی وقتا پسرای نوجوون و جوون با ادعای زیاد میگن:حیف که زمان جنگ ما نبودیم!
♻میخواید یه جنگی بهتون معرفی کنم که حتی مومنین هم دارن توش تلفات بالا میدن و شکست میخورن بدون اینکه کاری از دستشون بربیاد؟
♻یه جنگ خیلی سخت میخواید معرفی کنم؟
⛔جنگ با نفس!
⚫جنگیه که یه گوشی به شما دادن.توی این گوشی انواع سرگرمیا هست.تا دلتون بخواد آهنگهای مبتذلی که روح و روانتون رو به بازی بگیره هست.
✔تا دلتون بخواد مبتذلیات و عکس ها و فیلمهایی که دین و حیاتون رو براحتی میگیره هست.
راحت میتونید با جنس مخالف در ارتباط باشید و خلاصه بساط گناه براحتی و بدون هیچ محدودیتی در اختیار شماست...
🔘گناه هم که شیرین و لذیذ...آدمیزاد به شدت بهش تمایل داره! جوری که خیلی از بچه مومنای مذهبی هم حتی گاهی میرن سمتش...
✅حالا یه جنگ خیلی سخت دارید!
⛔ یا برید طرف شیطان و وسوسه هاش و نفستون که با تمام قوا روبروی شما وایسادن دارن شمارو میکشن سمت گناه و شیرینی گناه رو یادآوری میکنن.
🌕یا برید اونورسمت خدایی که در سکوت داره شما رو نگاه میکنه و شما شیرینی، لذتی، هیچی حس نمیکنید در ظاهر از رفتن به سمتش!
🌹اینجاست که اگر مردتر از خیلی از مردها،چشم و دلتون رو روی شیطان و گناه ببندید و درجا با خدا معامله کنید که:
خدایا منم جوونم،منم خیلی چیزا دلم میخواد، میتونستم راحت مثل خیلیا گناه بکنم و...
🌺ولی بخاطر تو که داری میبینی؛فقط بخاطر تو...این گناهی که خیلی هم دلم میخواد رو نمیکنم...
🌼این میشه یه معامله بین شما و خدا.. یه چندباری امتحان کنید و ببینید چی گیرتون میاد از انتخاب خدا...
🌺خدا شاهده یه لذتای حلال و فراتر از زمینی بهتون میدن که شیرینیش رو به قدری حس میکنید که برای اینکه دوباره گیرتون بیاد خودتون مشتاقانه کم کم دور گناه رو خط میکشید.
🌾فقط کافیه برادریتون رو در عمل ثابت کنید تا ظرفیت روحیتون بره بالا تا روتون حساب بشه!
🍃شاید باورتون نشه ولی اصل خلقت شما اصلا این نبوده که از این چیزای زودگذر دنیوی لذت ببرید که!
💥ذائقه انسان بر اثر مرور تلقینهای شیطان و گذشت زمان عوض شده..
🌴اینا همش نکته داره ها،فکر نکنید خدا اسلام رو فرستاده و یه سختگیریایی کرده که مارو اذیت کنه!
نه اصلا خدا طبق ذائقه ما برامون دین فرستاده ولی راهو گم کردیم...
☀به همین خاطرم هست که وقتی امام زمان عج ظهور میکنه ذائقه مردم دوباره به اصل خلقت برمیگرده و به قدری از دین اسلام لذت میبرن که تازه انگار از خواب بیدار میشن.
🌷تجربه این چیزایی که گفتم به صورت طبیعی براتون قابل درک نیست و خیلی ها هم ممکنه متوجه نشن و به نظرشون مسخره بیاد.
❄چون قالب شما باید عوض بشه،ظرفیت روح باید عوض بشه تا بتونید حس کنید و اینها عوض نمیشه مگر اینکه از شیرینی گناه چشم بپوشید تا شیرینی اصلی رو بهتون بدن.
🌸یادتون نره علما و بزرگان هم این لذتها و شیرینی ها رو عمیقا چشیدن که گناه رو سه طلاقه کردن و دورش رو خط کشیدن...
ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🌟ندبه های انتظار🌟
🔴پایداری در برابر دردسرهای دفاع از مظلوم
✅حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در
کوچه های کوفه قدم میزد کنیزی را دید که گریه میکند.
فرمود: چرا گریه میکنی؟
🔰کنیز گفت:
ارباب من پولی داد تا گوشت خریداری کنم، حال که گوشت را خریده به منزل بردم ارباب میگوید:
گوشت مرغوب نیست پس بده،
و قصّاب نیز قبول نمیکند،
نه قصّاب میپذیرد، ونه صاحب من، مرا به منزل راه میدهد.
🌼امام علی علیه السلام همراه آن زن به قصّابی آمد، واز قصّاب خواست که گوشت را عوض کند، یا پول آن را بدهد.
⚡️قصّاب عصبانی شد، و چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را نمیشناخت، مُشتی بر سینه امام کوبید و گفت:
از مغازه خارج شو، این معامله به شما ربطی ندارد.
🌸امام علی علیه السلام مُشت آن قصّاب را تحمّل کرد و بیرون آمد و کنیز را به خانه اربابش برد.
✨آنها حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را شناختند و احترام گذاشتند، و آن کنیز را با محبّت پذیرفتند.
⛔️امّا همسایگان قصّاب اطراف او جمع شده، گفتند:
ای نادان!میدانی مُشت برسینه چه کسی نواختی؟
آن شخص حضرت علی علیه السلام بود...
♻️مرد قصّاب امام علی علیه السلام را بسیار دوست میداشت، امّا نمیشناخت، از شدت جسارت و گناه خودبا ساطور قصّابی آن دستش را که بر سینه امام کوبیده بود را قطع کرد..
🌹که وقتی ماجرا به گوش حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید، ضمن دلداری،دست او را نیز شفا داد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🥀🍀🥀🍀🥀🍀🥀🍀🥀🍀🥀
📒بحارالانوار، ج41، ص48، حدیث 1.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥افشاگری دکتر کوشکی از پشت پرده نابودی ایران توسط اصلاحطلبان:
🔸روحانی ماموریت داشت ایرانی رو بدون سپرهای دفاعی و پایههای قدرتش تحویل بده!
🔹هر جا یک جو نشونه قدرت هست، دارن میزنن، خیلی جاها رو دارن میزنن که پشت تریبون نمیتونیم بگیم...
💥حتما ببینید این کلیپ کوتاه رو، تا بشناسید ماموریت دولت روحانی رو...
@ale_yaasin
🍀ندبه های انتظار🍀
🔴شما به خدا یاد ندهید،خدا خودش بلد است!
✳️طلبه ای در یک از شهرها زندگی می کرد. از نظر مادی در فشار بود و از نظر ازدواج نیز مشکلاتی داشت.
🌸یک شب، متوسل به امام زمان(علیه السلام) شد، چند شبی بعد از این توسل امام زمان(علیه السلام) را در خواب دید.
🌺حضرت فرمودند: فلانی! می دانی چرا دعایت مستجاب نمی شود؟
گفت: چرا؟
🌹فرمودند: طول امل و آرزو داری.
🔵گاهی انسان به در خانه ی خدا می رود،
دعا می کند اما با نقشه می رود،
دل به این طرف و آن طرف حرکت می کند.
🌿گاهی به خدا یاد می دهد و می گوید: خدایا! در دل فلانی بینداز بیاید مشکل مرا حل بکند...
🌷حضرت فرمودند: شما به خدا یاد ندهید خدا خودش بلد است.
انسان به ائمه معصومین(علیه السلام) هم نباید یاد بدهد.
🌼باید بگوید خدایا، من این خواست را دارم و به هیچ کس هم نمی گویم...خودت برایم درستش کن.
✨طلبه گفت: یابن رسول الله، من همین طور هستم که می فرمایید، هرکاری میکنم بهتر از این نمی توانم باشم،
می خواهم خوب باشم اما تا می آیم دعا کنم فلانی و فلانی در ذهنم می آیند و این گونه دعا می کنم.
🌷حضرت فرمودند: حالا که طول امل و موانع اجابت داری، نایب بگیر.
🌻 تا حضرت فرمودند نایب بگیر طلبه می گوید: آقا جان شما نائب می شوید؟
حضرت فرمودند: بله قبول می کنم.
🍃 می گوید دیدم حضرت نایب شدند و لبهای حضرت دارد حرکت می کند.
🔅از خواب بیدار شدم، گفتم: اگر حاجتم هم برآورده نشود مهم نیست، در عالم رؤیا حجت خدا را یک بار زیارت کردم.
🍀بلند شدم و وضو بگیرم تا نماز شب و نماز شوق به جا بیاورم. دیدم در مدرسه را می زنند. گفتم: این وقت شب کیست که در مدرسه را می زند؟
🌸رفتم در مدرسه را باز کردم دیدم دایی خودم است.
گفتم: دایی جان، چه شده این وقت شب؟
☘گفت: با تو کاری دارم. امشب هر کاری کردم دیدم خوابم نمی برد.
فکر و خیالات مرا برداشته بود. یک مرتبه این خیال همه ی وجودم را فرا گرفت: من که پسر ندارم، همه ی اموالم از بین می رود. یک دختر هم که بیشتر ندارم. فکر کردم اگر دخترم را به تو بدهم همه ی اموالم هم در اختیار توست...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌸🌟🌺🌟🌺🌟
📘کتاب بهترین شاگرد شیخ
🔴اثر اسم نامناسب بر روی فرزند!
♻️دکتری خدمت شیخ رجبعلی آمد و گفت: پسری دارم که مریض است و با این که خودم دکتر هستم علت را نمی فهمم. دکترهای دیگر هم نمی فهمند.
🌹ایشان می فرماید:
«پسر تو اسمش کاظم بود، خجالت نکشیدی یک اسم اروپایی رویش گذاشتی؟ !تا این اسم را عوض نکنی باید این درد را بکشد...!»
🔅🔅🔅🔅🌼🌼🌼🔅🔅🔅🔅
@ale_yaasin
📘ماخذ،کتاب بهترین شاگرد شیخ
💥در آستانه انتخابات مجلسیم..
🛡هرکسی به سهم خودش وظیفه داره علیه دروغ و خائنین و منافقین روشنگری و افشاگری کنه تا بار دیگر مملکت اسلامی به دست اینها نیفته...
🔵هرکی که یه رسانه ای هرچند کوچک دستشه باید روشنگری کنه ومردم رو آگاه کنه
🚩وگرنه بنا به فرموده مقام معظم رهبری، فردای قیامت مورد بازخواست قرار میگیره...
✅یانه دلیل اینکه ما علاوه بر مطالب مذهبیمون که سرجاشه، وارد مسائل سیاسی و روشنگری هم شدیم..
@ale_yaasin