eitaa logo
ندبه های انتظار
4.6هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
11 فایل
السلام علیک یابقیةالله فی ارضه... دلخوشم به مستحبی که جوابش واجب است... ***تبادل یا تبلیغ اصلا نداریم*** ارتباط با ما: @yamahdi_0
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌺سیدالعرفا، آیت الله قاضی طباطبایی: همیشه در یک مسجد نماز نخوانید ،به مساجد دیگر نیز بروید . و هرجا حال پیدا کردید آنجا نماز بخوانید و هرجا دیدید حال معنوی پیدا نکردید مکان خود را تغییر دهید و از این مسجد به مسجد دیگر انتقال یابید. 📕 عطش، 302 @ale_yaasin
حدیث قدسی که باعث شرمندگی و خجالت انسان در برابر خداوند میشود:👇 💥ما شیطان را به این خاطر از خود راندیم که بر تو سجده نکرد،پس چقدر عجیب است که تو او را دوست خود گرفته ای و ما را ترک کرده ای! @ale_yaasin
✨ندبه های انتظار✨ 🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۰) 💠نگاه نیک دستش را بر شانه‌ام نهاد و گفت: این است عاقبت پیروی از هوای نفس. ◾️با شنیدن این سخن، ترس از گناهانم و اینکه شاید گناه نیز لحظه‌ای بر من چیره گردد، وجودم را فرا گرفت. 🍀پس از طی یک راه طولانی، سرانجام به انتهای دره رسیدیم. آن مرد را نقش بر زمین دیدم که بیچاره همدم و همراه او یعنی نیک، چنان لاغر و ضعیف بود که هرچه تلاش می‌کرد او را بر دوش خود بکشد، نمی‌توانست. 🌼از نیک خواستم به او کمک کند. اما نیک، عذر خواست و گفت: من فقط مأمورم تو را همراهی کنم. گناه هر کس نیز در کمین خود اوست. 💥گفتم: اما ما انسان‌ها در دنیا به کمک هم می‌شتافتیم! نیک گفت: در این عالم، هر کس، خود جوابگوی اعمالش است. اگر هم لیاقت شفاعت داشته باشد، من شفیع نیستم. 🙏 فقط دعا کن از دوستداران اهل بیت (علیه السلام) باشد، شاید که شفاعت آنان نصیبش شود... ⚡️شاید به حساب دنیا، ساعت‌ها در اعماق دره راه پیمودیم، تا به مسیری رسیدیم که به سمت بالا ختم می‌شد. در این لحظه نیک رو به من کرد و گفت: دوست من! خود را برای بالا رفتن از این دره هولناک، آماده کن! 🔴هدیه‌ای از دنیا 💠پس از پیمودن مسیری بسیار طولانی، دوباره به دره خطرناک و لغزنده‌ای رسیدیم. 🔥از ترس اینکه مبادا این بار گناه از کمینگاهش بیرون آید و مرا پرت کند، بدنم به لرزه افتاد. 🌷نیک برگشت و گفت: چرا ایستادی؟ حرکت کن. گفتم: می‌ترسم. گفت: چاره‌ای نیست باید رفت.با نگرانی به سمت پایین حرکت کردم، 🍃اما هنوز چند قدمی از لب دره پایین نرفته بودیم که یک موجود بالدار نورانی از آن سوی دره ظاهر شد و در یک چشم برهم زدن، خود را به نیک رساند و پس از اینکه جویای حال من شد، نامه را به او داد و پس از خداحافظی با همان سرعت بازگشت. 🌻نیک پس از خواندن نامه، آن‌را در پرونده اعمالم نهاد و لبخند زنان به طرفم آمد و گفت: مژده‌ای دارم. شگفت زده پرسیدم: چه شده؟ گفت خویشاوندان و دوستانت، برایت هدیه‌ای فرستاده‌اند، که هم اکنون توسط این فرشته الهی برایت آورده شده است و به همان اندازه از غم و اندوه تو کاسته خواهد شد. 🎋گفتم چطور؟ نیک در حالیکه به سمت آن دره وحشتناک اشاره می‌کرد، گفت: به خاطر این هدیه که عبارت است از خواندن قرآن و گرفتن مجالسی که در آن ذکر مصیبت حسین ابن علی (علیه السلام) خوانده شده و اشک‌هایی که بر ماتم آن عزیز ریخته‌اند، از این دره عبور نخواهیم کرد. 🌸از شنیدن این خبر شادمان شدم و برای همه‌شان طلب مغفرت کردم. آن اندک راه رفته را بازگشتیم و در مسیر آسان‌تر قدم نهادیم. ✍ادامه دارد.. *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃 📗غررالحکم/ ص797 و الحدیث/ ج3 ص385) 📗سوره فاطر آیه 18 📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی. با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
🌸امام علی علیه السلام:  🔰امروز روز عمل است نه حساب و فردا روز حساب است نه عمل.  📙نهج البلاغه-خ42 @ale_yaasin
✅برادرش فرمانده یکی از خطوط عملیات بود. رفته بودم پیشش برای هماهنگی. همون موقع یک خمپاره انداختن و من مجروح شدم. دیدم که برادرش شهید شد. وقتی برگشتم، چیزی از شهادت حمید نگفتم؛ خودش می‌دونست. گفتم: "بذار بچه‌ها برن حمید رو بیارن عقب." قبول نکرد. گفت: "وقتی رفتن بقیه رو بیارن، حمید رو هم میارن." انگار نه انگار که برادرش شهید شده بود. فقط به فکر جمع و جور کردن نیروهاش بود. تا غروب چند بار دیگر هم گفتم، قبول نکرد. خط سقوط کرد و همه شهدا همون جا موندن... 🔻کاش برخی مسئولین امروز هم می‌فهمیدن برادرشون هیچ فرقی با بقیه مردم نداره! #شهید_مهدی_باکری @ale_yaasin
🌹ندبه های انتظار🌹 🔴چهار آزار و اذیتی که در دنیا به مومن میرسد! 🔆امام صادق علیه السلام فرمود: ✅ مومن از چهار ناحیه در اذیت و رنج میباشد: 1⃣ همسایه ای که او را آزار دهد. 2⃣ شیطانی که در مقام گمراه کردن او باشد. 3⃣منافقی که از او ایراد گیری کند. 4⃣مومنی که بر او حسد برد. 🔴و این آخری از همه بر او دشوارتر است.. زیرا به خاطر حسادتش بر او تهمت و افتراء زند و مردم هم از او که مومن است میپذیرند و گمراه میشوند... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🔅🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸🔅 📚 عین الحیاة صفحه ۲۴۵
🌻ندبه های انتظار🌻 🔴در هرتعداد کار خیر که میتوانید شرکت کنید! 🌹آیت الله بهجت (ره): کار خیر خود را کم دست نگیرید، در هرکار خیری خود را به قدر نخود هم شده شریک کنید. ☑️شاید همان کارخیر بی ریا،قبول و باعث نجاتتون شد. ✅ ضمن اینکه انجام کار خیر توفیق آور است (توفیق زیارت، رفیق خوب، همسر و فرزند خوب و..) 🔆انجام کارخیر اول ، کار خیر دوم را براتون ارمغان میاره و این خیر دائمی باعث سعادتمندی و نجات انسان میشه.. 🔰در حدیث داریم: فرزند صالح میخواهی زیاد صدقه بده..صدقه دادن زمینه نسل صالح است.. ⚠️صدقه تا هزار سال و تا ۷ نسل انسان اثر می‌گذارد.... *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 📗فضائل الصدقه/ مهدی قاضی زاده
🌺امام صادق (علیه السلام): 🌿هرچه ایمان مومن بالاتر برود، کفه ی بلایش نیز بالاتر می رود. @ale_yaasin
🌺ندبه های انتظار🌺 🔴رعایت ادب نسبت به اولیای دین و اسماء جلاله! ✨آیت‌الله مجتهدی می فرمایند: به اسماء مبارکه باید احترام گذاشت. 🍃 میرزا ابوالقاسم یزدی(رحمه الله) کیسه ای به همراه داشتند و هر وقت در کوچه و بازار ورقی را که اسماء مبارکه روی آن بود می‌دیدند بر می‌داشتند و در کیسه می‌انداختند و حتی در منزل جستجو می‌کرد اسماء جلاله و اسماء مبارکه اهل بیت(علیهم السلام) را جدا می گذاشتند. ☀️چه بسا که احترام و تجلیل از یک اسم، باعث برکات و توفیقات زیادی شود. کسانی که اسماء مبارکه را با احترام ذکر نمی کنند، منبرشان نور ندارد. 💥شخصی به واعظی گفته بود بگو: حضرت علی اکبر علیه السلام نگو علی اکبر!! بعضی که روضه می خوانند رعایت ادب را نمی کنند و می گویند: «زینب بیچاره» ،که بیچاره خود اوست که حرمت بزرگان و مقربان درگاه الهی را حفظ نمی کند. ✅وقتی «نظّام رشتی» می خواستند اسم حضرت زینب(سلام الله علیها) را ببرند با صدایی رسا و قوی می گفتند: عقیله ی بنی هاشم، مجلله بی بی، زینب کبری علیهاالسلام. ✳️وقتی اسم ائمه اطهار (علیهم السلام) را می نویسی (ع) یا (ص) ننویس بلکه کاملا «علیه السلام» یا «صلی الله علیه و آله و سلم» را بنویس. *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
صبر و تحمل در زندگی... @ale_yaasin
🍀ندبه های انتظار🍀 🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۱) ◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاه‌های هولناکی احاطه کرده بودند. 🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاه‌های وحشت آور، "دره‌های ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سال‌ها راه است. 🔥در کف آن هم، کوره‌هایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسان‌هایی که درون آن جای گرفته‌اند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند. ⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم. در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم. ☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را می‌شنیدم. ✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند. 🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سال‌ها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری می‌باشد) 💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت می‌کردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک می‌نهادم. هر چند گه گاه پایم می‌لغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم. ❄️نیک همچنان به پیش می‌رفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد. ⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشم‌هایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است. ♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من می‌شدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم. ❎گفتم: من اصلا تو را نمی‌شناختم. گفت: تو مرا خوب می‌شناختی اما قیافه‌ام را نمی‌دیدی، حالا که قوه بینایی‌ات وسیع شده است مرا مشاهده می‌کنی. 🔆گفتم: خب حالا چه می‌خواهی؟! گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم. ▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه می‌خواستی. گفت: می‌خواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی می‌خواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟ 🔘گفت: نه! می‌خواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان می‌شناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست. 🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر می‌دانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمی‌کرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر می‌کند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند. ⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من می‌آیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز می‌گردانم...🔥 ✍ادامه دارد..‌ *کانال ندبه های انتظار* 🆔 @ale_yaasin 🌿🌺🌺🌿🌺🌺🌿🌺🌺🌿 📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی. با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
خاطرات طنز شهدا روحشون شاد.‌.🌹 @ale_yaasin