📍حضرت سلیمان (قسمت دوم)
🕋 داستان هدهد و ملکه سبأ (بلقیس) که در همان سوره نمل، آیات ۲۰ تا ۴۴ آمده است: «وَتَفَقَّدَ الطَّیرَ فَقَالَ مَا لِی لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغَائِبِینَ ...* إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکهُمْ وَأُوتِیتْ مِنْ کلِّ شَیءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ *... قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
🕋 آیه مربوط به کیفیت درگذشت آن حضرت که در سوره سبأ آیه ۱۴ واقع شده است: «فَلَمَّا قَضَینا عَلَیهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَینَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ الْغَیبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهین»
پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم، جز جنبنده اى خاکى [=موریانه] که عصاى او را مى خورد، از مرگ او آگاه نگردانید؛ پس چون [سلیمان] فرو افتاد براى جنّیان روشن گردید که اگر غیب مى دانستند، در آن عذاب خفّت آور [باقى] نمى ماندند.
🕋 ستایش قرآن از حضرت سلیمان:
در آیه ۳۰ سوره ص آن حضرت را بهترین بنده خوانده و اوّاب نامیده است: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیمانَ نِعْمَ العَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ»: و به داود سلیمان را بخشیدم که نیک بنده اى است و بسیار به سوى خدا توبه مى کند. (سوره ص، آیه ۳۰)
🕋 در سوره انبیاء و سوره نمل آن حضرت را به علم و حکمت ستوده است: «وَلَقَدْ آتَینا داوُدَ وَ سُلَیمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى فَضَّلَنا عَلى کثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ المُؤْمِنِینَ»: و به راستى به داود و سلیمان دانشى عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان باایمانش برترى داده است. (سوره نمل، آیه ۱۵) و می فرماید: «فَفَهَّمْناها سُلَیمانَ وَ کلًّا آتَینا حُکماً وَ عِلْماً». پس آن [داورى] را به سلیمان فهماندیم، و به هر یک [از آن دو] حکمت و دانش عطا کردیم. (سوره انبیاء، آیه ۷۹)
🕋 در آیه ۲۵ سوره ص آن حضرت به حسن عاقبت و مقام والا نزد خداوند ستوده شده است: «وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ» برای او نزد ما قرب و منزلتی بلند و بازگشتی نیکوست. (سوره ص، آیه ۲۵)
🕋 از ویژگی های حضرت سلیمان شکر در برابر نعمت های الهی بیان شده، چنانکه از خداوند توفیق شکرگزارى را درخواست می نمود:«رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک». (سوره نمل،) و او نعمت ها را وسیله ى آزمایش خویش برای سنجش شکرگذاری یا کفران مى دانست: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیبْلُوَنِی أَأَشْکرُ أَمْ أَکفُرُ». (سوره نمل)
🌕🌕 و اما چند روایت جالب:
🔰روزی پیرزنی که بر اثر وزش باد از بام به زمین افتاده بود و دستش شکسته بود نزد سلیمان آمد و از باد شکایت کرد.
حضرت سلیمان (علیهالسّلام) باد را طلبید و شکایت پیرزن را به او گفت: باد گفت: خداوند مرا فرستاد تا فلان کشتی را که در حال غرق شدن بود، به حرکت در آورم و سرنشینان آن را نجات دهم. در بین راه، به این پیرزن که بر پشت بام بود برخوردم، پای او لغزید و از بام به زمین افتاد و دستش شکست. (من چنین قصدی نداشتم، او در راه من بود و چنین اتفاقی افتاد).
حضرت سلیمان (علیهالسّلام) از قضاوت در این مورد درمانده شد و عرض کرد: «خدایا چگونه در مورد باد قضاوت کنم؟».
خداوند به او وحی کرد: «به هر اندازه که به آن پیرزن آسیب رسیده، به همان اندازه (مزد درمان آن را) از صاحبان آن کشتی که به وسیله باد از غرق شدن نجات یافتهاند بگیر و به آن پیرزن بده، زیرا به هیچ کس در پیشگاه من نباید ستم شود.(محاسن ج۲ ص ۳۰۲)
🔰روزى حضرت سلیمان(ع) گنجشك نرى را دید كه به همسرش میگفت: «چرا خود را از من دور میکنی، من اگر بخواهم قبّهی قصر سلیمان(ع) را به منقار میگیرم و آن را به درون دریا میافکنم!»
سلیمان(ع) از سخن او خندید، سپس آن گنجشك را احضار كرد، به گنجشك نر فرمود: «تو چگونه میتوانی قبّهی قصر سلیمان را به منقار بگیرى و به دریا بیفكنى؟!»
گنجشك گفت: «نه، اى رسول خدا! چنین توانى ندارم! ولى مرد گاهى نزد همسرش خود را بزرگ جلوه میدهد و لاف و گزاف میگوید، و به گفتار انسان عاشق سرزنش نیست.»
حضرت سلیمان(ع) به گنجشك مادّه گفت: «چرا خود را در اختیار همسرت قرار نمیدهی، با این که او تو را دوست دارد؟»
گنجشك مادّه در پاسخ گفت: «اى پیامبر خدا او عاشق نیست بلكه ادّعاى عشق میکند، زیرا جز من، به غیر من نیز عشق میورزد.»
این سخن اثر عمیقى در قلب سلیمان نهاد، به طوری که گریه شدیدى كرد، و از مردم دورى نمود و چهل روز در درگاه خدا نالید و از او خواست تا قلبش را از محبّت و عشق به غیر خدا بازدارد، و عشقش را با عشق به غیر خدا مخلوط نسازد (بحارالانوار ج ۱۴ ص ۹۵)
#شام
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
📍حضرت سلیمان (قسمت سوم)
🔰 امام علی علیه السلام فرمود: اگر بنا بود کسی برای بالا رفتن به سوی جاودانگی نردبانی بیابد یا برای دور کردن مرگ از خود راهی پیدا کند، بی گمان آن کس سلیمان بن داود بود که افزون بر مقام نبوت و منزلت والا، سلطنت بر جن و انس نیز در اختیار او نهاده شد. اما چون روزی خود را به طور کامل دریافت کرد و مدت عمرش بسر آمد، کمان های نابودی او را آماج تیرهای مرگ کردند و خانه ها از او خالی گشت و مسکن ها بی صاحب ماند و گروهی دیگر وارث آنها شدند.[بحارالأنوار ج۱۴ ص۷۰]
🔰 امام کاظم علیه السلام می فرماید: در عهد سلیمان بن داود علیه السلام مردم گرفتار خشکسالی سختی شدند. پس به آن حضرت شکایت برده از ایشان خواستند که طلب باران کند. سلیمان علیه السلام فرمود: بعد از نماز صبح برای طلب باران بیرون خواهم رفت. چون نماز صبح را خواند به همراه مردم بیرون رفت. در راه مورچه ای را دید که بر دو پای خود ایستاده دست به آسمان برداشته است و می گوید: پروردگارا ما نیز از آفریدگان تو هستیم و از روزی تو بی نیاز نیستیم. ما را به سبب گناهان آدمیان هلاک مفرما. در این هنگام سلیمان علیه السلام به مردم گفت: برگردید که به سبب موجوداتی جز شما باران داده شدید. پس در آن سال چنان بارشی داده شدند که هرگز مانند آن را به خود ندیده بودند.[بحارالأنوار ج۶۱، ص۲۶۰.]
🔰از حضرت امام صادق علیه السلام منقول است که: حضرت سلیمان علیه السلام به سبب پادشاهى دنیا، بعد از همه پیامبران داخل بهشت خواهد شد.[حیوة القلوب ج۲، ص۹۶۶]
🔰 امام صادق : روزی سلیمان بن داود به اطرافیان خود گفت: خداوند تبارک و تعالی سلطنتی به من بخشید که پس از من شایسته هیچ کس نیست؛ باد و انس و جن و مرغان و ددان را به تسخیر من درآورد و زبان پرندگان را به من آموخت و از هر چیزی به من عطا فرمود. اما با همه سلطنتی که به من داده شده یک روز نشد که تا شب شاد و مسرور باشم. بنابراین، دوست دارم فردا به کاخ خود اندر شوم و بر بام آن روم و به قلمرو خوش بنگرم. بنابراین، به احدی اجازه ندهید بر من وارد شود تا مبادا مطلبی برایم بیاورد که روزم را بر من تلخ و منغض سازد. اطرافیان گفتند: اطاعت می شود. روز بعد، سلیمان عصایش را برداشت و به بلندترین نقطه بام قصر خود رفت و بر عصای خویش تکیه داد و شادمان از آن چه به او داده شده بود شروع به نگریستن به قلمرو پادشاهی خود کرد. ناگاه چشمش به جوانی خوب روی و خوش پوش افتاد که از یکی از گوشه های قصرش پیش او آمده بود. سلیمان چون او را دید گفت: چه کسی تو را به این کاخ درآورد، در حالی که من می خواستم امروز را در آن تنها بگذرانم؟ با اجازه چه کسی وارد شدی؟ آن جوان گفت: خداوند این کاخ مرا به آن درآورد و با اجازه او وارد شدم. سلیمان گفت: البته خداوند این کاخ به آن از من سزاوارتر است. تو کیستی؟ گفت: من ملک الموت هستم. سلیمان گفت: برای چه آمده ای؟ گفت: آمده ام جانت را بگیرم. سلیمان گفت: مأموریت خود را انجام بده که امروز روز شادی من است و خداوند عزوجل نخواسته است که مرا شادی و سروری جز دیدار او باشد. پس، در حالی که سلیمان به عصای خود تکیه داده بود ملک الموت جان او را گرفت و سلیمان مدت ها همچنان مرده بر عصایش تکیه داشت و مردم او را می دیدند و خیال می کردند زنده است. پس از مدتی درباره او دچار تردید و اختلاف شدند. بعضی گفتند: روزهای زیادی است که سلیمان همچنان بر عصای خود تکیه داده است و نه خسته شده و نه خوابیده و نه چیزی آشامیده و نه چیزی خورده است. او همان خداوند ماست که باید عبادتش کنیم. عده ای گفتند: سلیمان جادوگر است و با جادو کردن چشمان ما چنین وانمود می کند که به عصایش تکیه داده اما چنین نیست. مؤمنان گفتند: سلیمان بنده خدا و پیامبر اوست و خداوند کار او را به دلخواه خود تدبیر و اداره می کند. پس، چون این اختلاف نظرها درباره سلیمان پیدا شد، خداوند عزوجل موریانه ای فرستاد و او عصای سلیمان را از درون خورد و عصا شکست و سلیمان علیه السلام از فراز کاخ خود به رو درافتاد.[بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۴، ص۱۳۶.]
🔰 مطابق با روایات، حضرت سلیمان با این که پیامبری عالی قدر، صاحب قدرت و پادشاهى بود، اما لباسى از مو مى پوشید، و چون تاریکى شب همه جا را فرامى گرفت، دست ها را به گردن خود مى بست و تا صبح از (ترس خدا) می گریست، و غذایش را از فروش حصیر و بوریایى که با دست خود مى بافت، تهیه مى نمود و اگر درخواست قدرت از خدا کرد، صرفا براى غلبه بر پادشاهان کافر بود، و گفته شده که منظور از «طلب قدرت»، قناعت بوده است [ارشاد القلوب (ترجمه سلگى)، ج۱، ص۴۲۰.]
🔰 امام سجّاد فرمود: علّت این که بر سر پرنده قُنبَره [چکاوک] كاكلى مانند تاج قرار دارد، این است كه حضرت سلیمان دست مرحمت بر سر او كشید، و چنین تاجى بر اثر آن، در سر او پدیدار گشت (روایت در کافی ج۶ ص ۲۲۵ آمده)
#شام
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
📍حضرت سلیمان (قسمت چهارم)
🔰 (در محضر بهجت، ج۱، ص۳۶) : در مجلسی که ابوحنیفه نیز حضور داشت، امام صادق علیهالسلام فرمود: هدهد راهنمای لشکر سلیمان علیهالسلام بود؛ زیرا هدهد آبهای زیر زمین را میبیند. ابوحنیفه فوراً گفت: «ظَفَرْتُ بِک؛ گرفتمت!»، حضرت فرمود: «وَ کیفَ ذاک؛ چگونه؟» عرض کرد: اگر هدهد آب زیر زمین را میبیند، پس چرا دامی را که صیاد برای او پنهان کرده نمیبیند و به دام میافتد؟ حضرت فرمود: «یا نُعْمانُ! أَما عَلِمَتْ أَنهُ إِذا جآءَ الْقَدَر، أَغْشَی [أَعْشَی] الْبَصَرُ؟!؛ ای نعمان! مگر نمیدانی که وقتی قَدَر خداوند فرا میرسد، دیده نابینا میگردد!».
تصریح به اسم ابوحنیفه ـ یعنی اینکه حضرت به او «نعمان» خطاب کرد ـ برای استخفاف و تحقیر اوست.
« به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم بهار توبه شکن میرسد، چه چاره کنم؟»
(روایت در بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۱۶؛ ج۶۱، ص۲۱.)
🔰روزى سليمان در كنار ساحل دريايى نشسته بود كه مورچهاى را ديد كه دانۀ گندمى را مىبرد. ناگهان قورباغهاى آن مورچه را با دانهاش بلعيد و درون آب رفت. اندكى پس از آن، قورباغه به روى آب آمد و مورچه را از دهانش بيرون آورد و رها كرد. سليمان كه در شگفت مانده بود از مورچه علت ماجرا را پرسيد. مورچه گفت: در اعماق آب، كرمى نابينا در شكاف تخته سنگى زندگى مىكند كه نمىتواند از آن بيرون آيد. خداوند مرا مأمور كرده است كه روزى او را برسانم. قورباغه نيز مرا در دهانش مىگيرد تا از آب در امان مانم.
سليمان پرسيد: آيا آن كرم ذكرى هم مىگويد؟
قالت نَعَمْ تَقُولُ يَا مَنْ لاَ يَنْسَانِي فِي جَوْفِ هَذِهِ اَلصَّخْرَةِ تَحْتَ هَذِهِ اَللُّجَّةِ بِرِزْقِكَ لاَ تَنْسَ عِبَادَكَ اَلْمُؤْمِنِينَ بِفَضْلِكَ .
گفت: آرى، مىگويد: اى خداوندى كه مرا با روزى رسانىات در اعماق دريا فراموش نمىكنى رحمتت را از بندگان باايمانت بازندار و آنان را از ياد نبر . (بحارالأنوار ج۱۰۰ ص۳۶)
#شام
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
2️⃣4️⃣ معبد سلیمان
❎ مهمترین مسئله زمان حکومت حضرت سلیمان شاید ساخت معبدی باشد که در محوطه کنونی مسجدالاقصی ساخته شد.
⬅️قصه معبد از زمان حضرت داود شروع میشود و تا امروز ادامه دارد تا جایی که شاید بشود گفت اصل نزاع فلسطینی ها و اسرائیلی ها (یا به بیان بهتر نزاع اسلام و یهود و حتی مسیحیت) بر سر معبد سلیمان است.
⬅️ یک جریان مسیحی صهیونیستی در آمریکا شکل گرفته که اعتقاد دارد ویرانی مسجدالاقصی و ساخت معبد سوم سلیمان به جای این مسجد , و وقوع «نبرد آخر زمان» و یا «آرماگدون» در صحرای آرماگدّو در سرزمینهای اشغالی (اسرائیل) را شرط ظهور حضرت مسیح (ع ) است و بدون ساخت معبد سوم , مسیح هرگز ظهور نمی کند. این جریان به ویژه گروه های تندرو صهیونیستی وابسته به آن اعتقاد دارند که خرابه های معبد نخست و دوم سلیمان در زیر مسجدالاقصی است و برای ساخت مجدد این معبد راهی جز ویرانی مسجدالاقصی وجود ندارد.
⬅️ اما داستان ساخت معبد: حضرت داود تصمیم گرفت در محل عبادت جدش در قدس بالای کوه مریا عبادتگاهی بسازد. و ظاهرا خود ایشان اورشلیم را هم بعنوان پایتخت سیاسی بر میگزیند و ساخت اورشلیم هم به دست ایشان صورت پذیرفته !
⬅️ در واقع داوود ساخت معبد را آغاز کرد اما قبل از آن که بنای مسجد به پایان برسد داود رحلت کرده و تکمیل بناء را به سلیمان سفارش نمود.
(جریان آن در بحار الانوار اینچنین آمده که : قيل أصاب الناس في زمان داود ع طاعون جازف «5» فخرج بهم إلى موضع بيت المقدس و كان يرى الملائكة تعرج منه إلى السماء فلهذا قصده ليدعو فيه فلما وقف موضع الصخرة دعا الله تعالى في كشف الطاعون عنهم فاستجاب الله و رفع الطاعون فاتخذوا ذلك الموضع مسجدا و كان الشروع في بنائه لإحدى عشرة سنة مضت من ملكه و توفي قبل أن يستتم بناؤه و أوصى إلى سليمان بإتمامه.)
⬅️ جنیان هم حضرت را در ساخت آن کمک کردند
⬅️ راجع به جزءیات آن و عظمت آن هم در تاریخ نقل هایی هست. که میگذریم
⬅️ در وسط هیکل سلیمان فضایی مطهر وجود داشت که به آن قدس الاقداس میگفتند و تابوت عهد خداوند در آن جا قرار داشتهاست.
⬅️ تصور بر آن بوده که مکان حضور دائمی خدایی است که معبد متعلق به اوست یا نیروی الهی او همواره در آنجا موج میزند. حتی کاهن اعظم فقط سالی یک مرتبه در یوم کیپور اجازهٔ ورود به آن فضا را داشتهاست.
🔴یومکیپور (به عبری: יוֹם כִּפּוּר) (به عربی: یوم الغفران) که معنی واژه به واژه آن از زبان عبری روز بخشایش گناهان است و به نام روز آمرزش نیز شناخته میشود؛ مهمترین جشن مذهبی یهودیان و مقدسترین روز به شمار می رود!
🔴ماه عبری/تطابق تقریبی/مدت به روز
نیسان/ فروردین/ ۳۰
ایار/اردیبهشت/ ۲۹
سیوان/خرداد/ ۳۰
تموز/ تیر / ۲۹
آو / مرداد/ ۳۰
ایلول/ شهریور/ ۲۹
تیشری/ مهر / ۳۰
حشوان / آبان / ۳۰–۲۹
کیسلو/ آذر/ ۳۰–۲۹
طوت /دی / ۲۹
شواط / بهمن / ۳۰
آدار (اول) / اسفند / ۳۰–۲۹
آدار (دوم) / اسفند و فروردین / ۲۹
⬅️ معبد سلیمان باراول توسط بخت النصر ویران شد و بار دوم توسط رومیان در سال ۷۰ میلادی که فقط از آن یک دیوار باقی ماند که هم اکنون به نام دیوار ندبه باقی ماند که مقدس ترین مکان نزد یهودیان به شمار می آید .
#شام
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👓 خاطرات جالب آیتالله طبسی از بحثهای علمی با سیدحسن نصرالله
#شهیدنصرالله
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
اجتماع امر و نهی.pdf
حجم:
5.41M
اجتماع امر و نهی
#اصول
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
دلالت نهی بر فساد.pdf
حجم:
1.17M
دلالت نهی بر فساد
#اصول
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
osul.ostad.pezhman.pdf
حجم:
4.95M
مقدمات
#اصول
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
usol.avamer.pdf
حجم:
3.32M
مقصد اول
مشتقات
اوامر
#اصول
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
New Doc ۲۰۲۴-۰۱-۰۵ ۱۸.۱۴.۵۷.pdf
حجم:
1.62M
عام و خاص
#اصول
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
osul.mafahim.pdf
حجم:
2.41M
مقصد ثالث
مفاهیم
#اصول
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob
3⃣4⃣خاتم سلیمان
📍 افسانه های بسیار زیادی و روایات جعلی فراوانی در مورد انگشتری سلیمان مطرح است لکن از مجموع روایات استفاده مى شود که انگشترى حضرت سلیمان جزء مواریث نبوت بوده که به انبیا و اوصیاى بعدى منتقل شده و نزد ائمه معصومین محفوظ بوده و به حضرت مهدى (عج) ـ رسیده است و او هنگام ظهور، همان انگشترى و عصاى موسى(علیه السلام) را همراه خواهد داشت.
↩️ مثلا از حسین بن موسى بن جعفر نقل شده که مى گوید: روزى در دست ابوجعفر محمد بن على الرضا(علیه السلام) یک انگشترى از نقره دیدم که [در اثر کثرت استعمال] بار یک و نازک شده بود. گفتم: شخصى مثل شما چنین انگشترى مى پوشد؟ گفت: این، انگشترى سلیمان بن داود است. (بحار ج 26، ص 222)
⬅️ و در روایات فریقین هست که مهدی علیه السلام با خود انگشتر سلیمان و عصای موسی را دارد.
🔺 از بین همه نقل ها و روایات که در کتب مختلف آمده ما فقط نقل على بن ابراهیم قمى را ذکر میکنیم که در آن خطاهای کمتری یافت می شود:
على بن ابراهیم قمى به نقل از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه (ص : 34 وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَناب) مى نویسد: خداوند ملک سلیمان را در انگشترى او قرار داده بود، هر وقت او انگشترى را به انگشت مى کرد جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش، نزد او حاضر مى شدند و از او اطاعت مى کردند... . او وقتى براى تطهیر مى رفت انگشترى خود را به بعضى از خدمت کاران مى داد، شیطانى آمد و آن خادم را گول زد و انگشترى را از او گرفت و آن را در انگشت کرد. آن گاه شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابر او تسلیم شدند. سلیمان به جست و جوى انگشترى پرداخت ولى آن را نیافت، او فرار کرد و به ساحل دریا رفت. از طرف دیگر، بنى اسرائیل به کارهاى شیطانى که به صورت سلیمان درآمده بود بدگمان شدند و نزد مادر سلیمان رفتند و به او گفتند: آیا تازگى چیز بدى از سلیمان مى بینى؟ او گفت: سلیمان نسبت به من نیکوکارترین مردم بود ولى اکنون با من دشمنى مى کند. سپس نزد کنیزان او رفتند و از آنان پرسیدند: آیا تازگى کار بدى از سلیمان مى بینید؟ آنان پاسخ دادند: قبلا در ایام حیض با ما آمیزش نمى کرد. شیطان که ترسید مردم به قضیه پى ببرند، انگشترى را برد و در دریا افکند، خداوند به یک ماهى مأموریت داد و او انگشترى را بلعید و شیطان فرار کرد. بنى اسرائیل چهل روز هم چنان دنبال سلیمان مى گشتند.
سلیمان مى رفت به کنار دریا و گریه مى کرد و از کارهاى گذشته خود در پیشگاه خدا استغفار و توبه مى کرد. او پس از چهل روز به ماهى گیرى برخورد و به او گفت: حاضرم در ماهى گیرى به تو کمک کنم به شرط آن که از ماهى ها به من هم بدهى، ماهى گیر قبول کرد. سلیمان او را یارى داد، هنگامى که صید تمام شد، ماهى گیر یکى از ماهیان را به سلیمان داد، او ماهى را گرفت و شکم آن را شکافت و خواست آن را بشوید، دید انگشترى در شکم اوست، انگشترى را در انگشت کرد. آن گاه شیاطین جن و انس و پرندگان و وحوش، همه در برابر او تسلیم شدند و وضع به روال قبلى برگشت. سلیمان آن شیطان و سپاهیانش را که با او بودند دست گیر کرد، بعضى ها را در آب زندانى کرد و بعضى دیگر را در دل سنگ. و آن ها تا روز قیامت معذب خواهند بود. (ج 2، ص 207 ـ 208)
🔴سید مرتضى در کتاب تنزیه الانبیاء در بحث تنزیه حضرت سلیمان، پس از اشاره به داستان ربوده شدن انگشترى سلیمان به وسیله شیطان ـ که تفصیل آن گذشت ـ مى نویسد: اما آن چه داستان سرایان نادان در این باب روایت کرده اند بطلان آن بر هیچ عاقلى پوشیده نیست و چنین چیزى بر انبیا جایز نیست و هرگز نبوت، وابسته به یک انگشترى نمى شود و هرگز نبوت از هیچ پیغمبرى سلب نمى گردد. خداوند متعال هیچ وقت نه به یک جنى و نه به یک مخلوق دیگر، اجازه نمى دهد به صورت پیامبر مجسم شود. در فهم معناى این آیه باید بحث به اقتضاى ظاهر قرآن متمرکز شود و از ظاهر قرآن جز این استفاده نمى شود که جسدى، به منظور امتحان و آزمایش بر تخت سلیمان افکنده شد، اما این که جسد چه بوده باید به روایت صحیحى که امر قبیحى را به خداوند تعالى نسبت نمى دهد، مراجعه کرد.
آن گاه سید مرتضى پس از نقل چند روایت و اظهار نظر درباره آن ها سرانجام نظر خود را در تفسیر آیه یاد شده چنین جمع بندى مى کند:
مقصود از جسد، خود حضرت سلیمان بوده که از باب آزمایش، از طرف خداوند متعال سخت مریض شد و از شدت بیمارى مانند جسدى بى روح روى تخت افتاد. در ادبیات عرب از باب مبالغه به این گونه اشخاص جسد گفته مى شود و در آیه شریفه، حذف و اختصار صورت گرفته است.
❌نکته همینطوری: روی سنگ قبر مزار علامه حسن زاده نوشته شده: من سلاله سلیمان نبی
#شام
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
@alelm_almasboob