ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
﷽
✅ امروز ٢۴ رجب المرجب مصادف با:
🔻فتح خيبر به دست امیرالمومنین عليه السلام
در اين روز در سال ٧ ه ق در جنگ خيبر مرحب به دست امیرالمومنین عليه السلام كشته شد و قلعه خيبر به دست آن حضرت فتح گرديد.
(زاد المعاد: ص ٣۵. فيض العلام: ص ٣١٧) و در بحار الانوار ٢٧ رجب روز فتح خيبر ذكر شده است. (بحار الانوار: ج ٩٧، ص ١۶٨ - ٣٨۴)
زندهیاد حجت الاسلام حاج آقا یگانه مرقی.. فتح خيبر..
امام علی (ع) درباره فتح خیبر فرمودند: «من هرگز آن در را با قدرت بشری از جای نکندم، بلکه در پرتو نیروی خداوندی و با قلبی مطمئن به قیامت، انجام دادم.»
، یکی از ماجراهای مهمی که در تاریخ اسلام روی داده و حضور حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) در آن بسیار درخشنده و حائز اهمیت بوده، ماجرای فتح خیبر است. در این جنگ که میان لشکر مسلمانان با گروهی از یهودیان فتنهگر در منطقه خیبر روی داد و فرماندهی آن با پیامبر (ص) بود، امام علی (ع) نیز حضور داشتند. رشادتهای آن حضرت به قدری بود که قلعه خیبر که در مرکز قلعههای آن منطقه بوده و دارای موقعیت استراتژیک و حساسی از لحاظ نظامی و شهری بود، توسط حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فتح شد، به طوری که آن حضرت در این قلعه را از جا کندند تا نشانی از شجاعتها و ایمان مستحکم آن حضرت در جهاد الهی باشد.
،حجت الاسلام یگانه: خیبر درواقع نام یک منطقه است که بسیار وسیع و حاصلخیز بوده و در حدود 160 کیلومتری شمال مدینه قرار دارد. این منطقه در دوران پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در اختیار یهودیان بود. در منطقه خیبر حدود شش و به روایتی هفت قلعه وجود داشت که یهودیان آنها را بنا کرده بودند. آنها در کنار هر قلعه، برج مراقبت ساخته بودند تا ورود و خروج افراد به قلعه مورد مراقبت باشد و نگهبانهایی که در آن برجهای مراقبت گماشته بودند گزارش ورود و خروج افراد را به روسای قلعه میرساندند. در جنگی که میان مسلمانان با فتنه گران خیبر روی داد، این قلعهها با رشادتهای مسلمانان و به خصوص امام علی علیه السلام فتح شدند و با پیروزی لشکر اسلام بعد از حدود 14 روز، جنگ به اتمام رسید.
فتنه گران عامل اصلی جنگ خیبر بودند
ماجرای اصلی جنگ خیبر چه بود و این اتفاق در چه سالی روی داده است؟
خیبر درواقع نام یک منطقه است که بسیار وسیع و حاصلخیز بوده و در حدود 160 کیلومتری شمال مدینه قرار دارد. این منطقه در دوران پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در اختیار یهودیان بود.
با این وجود چرا بین مسلمانان و یهودیان در آن دوران جنگ روی داد؟ آیا این جنگ، جنگ میان ادیان بوده؟
دقت کنید که اسلام دین آزادی بیان است و پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با دوستی و محبت مردم را به اسلام دعوت می کردند، نه با جنگ و مبارزه مسلحانه. به این ترتیب اصل واقعه خیبر و جنگی که در آن منطقه روی داد دلایل دیگری داشته است.
چه دلایلی؟
مردم یهودی مذهبی که در منطقه خیبر زندگی می کردند، یک گروه از یهودیان فتنهجوی مدینه را در منطقه خودشان پناه دادند و با دیگر دشمنان اسلام همکاری و همراهی کردند. به این ترتیب تبدیل شدند به یک خطر جدی در برابر مسلمانانی که میخواستند با صلح و دوستی در کنار ادیان دیگر زندگی کنند. به این صورت بود که رسول خدا صلیالله علیه و آله متوجه فتنه آنها در منطقه خیبر شدند.
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منبر کوتاه
🔸 سه نشانه مهم در اتاق امام موسی کاظم علیه السلام
🔹استاد رفیعی
#شمشیر #جهاد #قرآن #اندیشه #فرهنگ #لباس #زهد #استاد_رفیعی #سخنرانی
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و بله و گپ و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
ی زود از لشکر مسلمانان دچار ترس زیادی شد و بدون اینکه از میوههای خیبر نصیبی برده باشد، از راه کمک به فتنه گران خیبر برگشت.
قلعههای خیبر
در روایتها عنوان شده که در قلعه خیبر به دست مبارک حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام از جا کنده شده است. در اینجا این سؤال به ذهن میرسد که چرا در آن منطقه قلعه بوده است؟ آیا خیبر منطقه جنگی یا مقر حکومت بوده؟
در منطقه خیبر حدود شش و به روایتی هفت قلعه وجود داشت که یهودیان آنها را بنا کرده بودند. آنها در کنار هر قلعه، برج مراقبت ساخته بودند تا ورود و خروج افراد به قلعه مورد مراقبت باشد و نگهبانهایی که در آن برجهای مراقبت گماشته بودند گزارش ورود و خروج افراد را به روسای قلعه میرساندند.
در جنگی که میان مسلمانان با فتنه گران خیبر روی داد، این قلعهها با رشادتهای مسلمانان و به خصوص امام علی علیه السلام فتح شدند و با پیروزی لشکر اسلام بعد از حدود 14 روز، جنگ به اتمام رسید.
کنده شدن در قلعه خیبر به دست مبارک امام علی علیه السلام
در تاریخ بسیار نوشته و تکرار شده که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در فتح خیبر نقش مهمی داشتهاند. در این باره چه اطلاعات مستندی موجود است؟
دقت کنید که منطقه خیبر دارای هفت قلعه بزرگ و مهم بود. در اوایل جنگ دو قلعه فتح شد ولی برای فتح قلعه سوم به بعد مشکلاتی به وجود آمد. چراکه فتنه گران یهود از بالای قلعهها با منجنیق مسلمانان را هدف سنگهای خود قرار میدادند و در این مورد بسیار سرسختی کردند. به همین علت لشکر اسلام شهدایی در این جنگ داشت و چندین روز این مبارزه طول کشید.
در تاریخ طبری و برخی منابع دیگر این طور نوشته شده که پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله ابتدا خلیفه اول را برای فتح قلعه فرستادند ولی او موفق نشد و دست خالی و با دادن شهدایی بازگشت.
بار دیگر آن حضرت خلیفه دوم را فرستادند که او هم توفیقی به دست نیاورد بلکه تعداد زیادی از مسلمانان کشته شدند و با توصیفی که بعد از بازگشت از مقاومت فتنه گران میکرد، باعث ایجاد هراس در میان مسلمانان میشدند.
در این مرحله بود که رسول خدا صلوات الله علیه، امام علی علیه السلام را برای فتح قلعه فرستادند؟
بله. در این شرایط بود که پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله همه لشکر اسلام را جمع کرده و فرمودند: «پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیامبر خدا را دوست دارد و خدا و پیامبر هم او را دوست دارند و خداوند این قلعه را با دستان او میگشاید. او مردی است که هرگز پشت به دشمن نکرده و از صحنه نبرد فرار نمیکند.» سپس پرچم را به دستان مبارک حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دادند.
روز بعد رسول خدا صلیالله علیه و آله به امام علی علیه السلام دستور دادند که به سراغ نمایندگان قلعه بروند و آنها را به اسلام دعوت کنند، اگر قبول نکردند آنها را با وظایف خود تحت ادای اسلام از پرداخت جزیه و خلع سلاح آشنا کرده و در غیر این صورت با آنها بجنگند.
وقتی امام علی علیه السلام به سوی قلعه رفتند، دو نفر به نامهای محرب و حارث که از شجاعترین مردان آن منطقه بودند با آن حضرت جنگیدند و فوراً بدن بیجانشان روی زمین افتاد. بعد از این مراحل، ماجرای کنده شدن در قلعه خیبر توسط دستان مبارک امام علی علیه السلام روی داد که مورد تعجب همه مردم در طول تاریخ قرار گرفت.
آیا در مورد وزن و جنس آن در اطلاعاتی وجود دارد؟
بله. در منابع تاریخ نوشته شده که آن در از جنس سنگ بوده و در بزرگی بود که وزن بسیاری داشت. بعد از آن ماجرا از امام علی علیه السلام سؤال کردند که آیا سنگینی و وزن آن در را احساس کردید؟ فرمودند: «به همان قدری که از سپر خود احساس سنگینی میکردم.»
در روایت دیگری هم نوشته شده که فرمودند: «من هرگز آن در را با قدرت بشری از جای نکندم، بلکه در پرتو نیروی خداوندی و با قلبی مطمئن به روز قیامت و راضی از آن، انجام دادم.»
سرانجام ساکنان منطقه خیبر
اشاره کردید که منطقه خیبر سرسبز و حاصلخیز بود. سرنوشت یهودیانی که قبلاً در این منطقه زندگی می کردند چه شد و برای محصولات چه تصمیمی گرفته شد؟
بعد از اینکه مسلمانان بر گروه فتنه گران پیروز شدند، پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله لطف و مرحمت بسیار بزرگی در حق اهالی خیبر کردند. آن حضرت قبول کردند که یهودیان در همان منطقه ساکن باشند و به زراعت و زندگی خودشان بر روی زمینهای خود ادامه بدهند، فقط درآمد خود را با مسلمانان تقسیم کنند.
ماجرای خیبر در آیات قرآن
آیا در مورد ماجرای فتح خیبر و رشادتهای امام علی علیه السلام در آیات قرآن کریم اشارهای شده است؟
بله. ماجرای فتح خیبر در دو آیه از قرآن کریم مطرح شده است. یک بار در آیه 15 از سوره فتح که میفرماید: «سَیقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکمْ یرِیدُونَ أَن یبَدِّلُوا کلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُو
نَا کذَلِکمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَیقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کانُوا لَا یفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا» به این معنا که: هنگامى که شما براى به دست آوردن غنائمی حرکت کنید، متخلّفان (حدیبیه) مىگویند: بگذارید ما هم در پى شما بیاییم، آنها مىخواهند کلام خدا را تغییر دهند؛ بگو: هرگز نباید به دنبال ما بیایید؛ این گونه خداوند از قبل گفته است. آنها به زودى مىگویند: «شما نسبت به ما حسد مىورزید!» ولى آنها جز اندکى نمىفهمند!
یک بار هم در سوره نساء آیه 94 در مذمت نوع عملکرد یکی از مسلمانان در برخورد با یکی از یهودیان فدک که از توابع خیبر بوده، میفرماید: «یأیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا ضرَبْتُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذَالِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» به این معنا که: اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که در راه خدا گام مىزنید (و به سفرى براى جهاد مىروید) تحقیق کنید و به خاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام مىکند نگویید: «مسلمان نیستى» زیرا غنیمتهای فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدایت شدید). پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) تحقیق کنید. خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است.
افشای اسرار دلها در سوره فتح
در سوره مبارکه فتح اشاره شده که عدهای میخواهند کلام خداوند را مبدل کنند. این ماجرا در جریان جنگ خیبر چگونه روی داد؟
اشاره کردیم که نبرد خیبر بعد از صلح حدیبیه اتفاق افتاد. قبل از آغاز جنگ، رسول خدا صلوات الله علیه به امر خدای متعال به مؤمنان مژده دادند که قلعه خیبر را فتح خواهند کرد. رسول خدا صلیالله علیه و آله به مؤمنان فرمودند که در این جنگ فقط افرادی می توانند شرکت کنند که در حدیبیه حضور داشتهاند و غنیمتهای جنگی هم به این افراد میرسد، پس هر کسی که در جریان حدیبیه تخلف کرده، نمیتواند در خیبر شرکت کند و نصیبی از غنیمتهای آن هم نخواهد داشت.
به هر حال گروهی از مسلمانان در حدیبیه شرکت نکرده بودند. وقتی خبر سخن رسول خدا صلوات الله علیه به آنها رسید، طمع غنیمتها را کردند و از آن حضرت اجازه خواستند تا در جنگ خیبر شرکت کنند. البته این درخواست برای شرکت در جنگ به این علت بود که آنها مژده پیروزی مسلمانان در خیبر را از آن حضرت شنیده بودند. پس فقط به طمع غنیمت آمده بودند و روحیه جهاد در راه خدا را نداشتند.
البته آنها اطلاع نداشتند که قبل از درخواستی که کردهاند، آیههای سوره مبارکه فتح نازل شده و از نیت درونی آنها پرده برداشته است. چون در این آیات میفرماید: «سَیقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکمْ یرِیدُونَ أَن یبَدِّلُوا کلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کذَلِکمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَیقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کانُوا لَا یفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا؛ به زودى آنهایى که از شرکت در جهاد تخلف کردند وقتى که مىروید که غنیمتهاى جنگى را بگیرید خواهند گفت بگذارید ما هم با شما بیاییم. اینان مىخواهند کلام خداى را مبدل نمایند. بگو: نه شما هرگز ما را پیروى نمىکنید و این را خداى تعالى قبلاً به من خبر داده. وقتى این را بشنوند خواهند گفت: شما به ما حسد مىورزید ولى باید بدانند که جز اندکى فهم ندارند.
اشعار شهادت امام کاظم(علیه السلام) استاد سازگار
ای هشتمین ولی خدا هفتمین امام
بر کاظمین و صحن و سرایت ز ما سلام
موسای اهلبیتی و سینات کاظمین
تو با خدا و خلق جهان با تو هم کلام
تو کیستی وصی نبی حجت خدا
داری به کل ّ خلق وجود اختیار تام
هم دُرّ هفت بحری و هم بحر شش گهر
هم آفتاب جانی و هم ظلّ مستدام
صحن تو بهر شیعه ی تو مسجدالنبی
قبر تو کعبه و حرمت مسجدالحرام
دشمن ز کظم غیض تو ممنون و شرمسار
هارون به پیش عزم تو از کف دهد زمام
باب تو جعفر بن محمد، پسر علی
دخت تو کیست فاطمۀ فاطمه مقام
با بغض تو عبادت جن و ملک هدر
با مهر تو بهشت به پیغمبران حرام
حاجات خلق در حرم قدس تو روا
باب الحوائجت ز خداوند گشته نام
ما سائل رهیم و تو دست عطای حق
تو خضر رحمتی و همه خلق تشنه کام
موسای اهل بیتی و فرعونیان دون
کردند ظلم ها به وجودت علی الدوام
از سجده و قیام و قعود و نماز تو
سوگند می خورم که عبادت گرفت کام
حور و ملک، فقیر و غنی انس و جان همه
کردند بر زیارت قبر تو ازدحام
این غم کجا برم به که گویم که بهر تو
در حبس تیره فرق نمی کرد صبح وشام
زنجیر ها به پیکر پاکت گریستند
در زیر کند و سلسله شد عمر تو تمام
جسمت به تخته پاره و بر دوش چارتن
خوب از جنازۀ تو گرفتند احترام
در ماتم تو شیعه فشاند ز دیده اشک
تا مهدیت ظهور کند بهر انتقام
عالم به زخم سلسله ات گریه می کند
ای در میان سلسله بر عالمی امام
میثم چگونه اشک نریزد برای تو
ای کرده بر عزای تو خلق جهان قیام
آیه131🌹ازسوره بقره 🌹
إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
(بخاطر بياوريد) هنگامى را كه پروردگار ابراهيم به او گفت: تسليم شو.
گفت: در برابر پروردگار جهانيان تسليم شدم
آیه131🌹ازسوره بقره 🌹
إِذْ: آنگاه که
قالَ: گفت
لَهُ: اورا
رَبُّهُ:پروردگارش
أَسْلِمْ :تسليم باش
قالَ:گفت
أَسْلَمْتُ:تسليم شده ام
لِرَبِّ :برای پرودگار
الْعالَمِينَ:جهانیان
زندهیاد حجت الاسلام حاج آقا یگانه مرقی.. ماه.. رجب..افسوس از کوتاهى ما در طاعت خدا! کجایند شکرگزاران ! کجایند تلاشگران ! آیا عـاقلان تـوان فهم حق این نداى آسمانى را دارند! چرا جوابى نمى شنوم ! کجایند عارفانى که مى دانند کسى توان شکر این نعمت را ندارد! کجایند کسانى که اقرار به کوتاهى و عجز دارند که در جواب ایـن منادى آسمانى بگویند: اجابت کرده و یاریت مى کنیم درود و سلام بر تو اى منادى خداى زیبا و جلیل ، شاه شاهان ، مهربانترین مهربانان ، خداى بردبار و کریم ، رفیق دلـسوز، صـاحب عفـو بزرگ ، تبدیل کننده بدیهاى انسان به خوبیها، اینان بندگانى گناهکار و طغیانگر، پست و اسـیر شهوتها و غفلتها مى باشند! اى فرستاده بزرگ خدا مردگان بظاهر زنده را صدا مى کنى کـسانى که قلبهایشان مرده و عقلهایشان جدا و روحهایشان فاسده شده ! چرا مردگان را صدا مى زنـى !
کسانى که صداى تو سودى به آنان نمى رساند مگر اینکه با نداى تو قلبهـا زنـده شـده ، عقلهـا بازگشته و روحها بیدار شود و درباره ارزش و بهاى گران این نداى آسمانى و بزرگى پروردگـار و پستى نفس و سختى آزمایش و بدى حال خود بیندیشند. آنان شایسته رانـدن و دور نمـودن و لعنت و عذاب هستند؛ ولى وسعت رحمت پروردگار باعث این دعوت بزرگ شده است ، آن هـم با این زبان و بیان لطیفى که بالاتر از تصور انسان و خواسته و آرزوى او است . اکنون با واسـطه قرار دادن این نداى آسمانى و لطف بزرگ از خدا مى خواهیم ما را موفق به اجابت این دعوت و کرامت بزرگ بدارد.
اى وعده دهنده سعادت ! با خوش آمدگوئى و کمال میل و جانفشانى نـداى تـو را اجابـت مـى کنیم زیرا ما را به تسبیح کردن مالک کریم خود توجه دادى و ما را ترغیب به اطاعت از مـولاى مهربان خود کردى و ما را به کرامت پروردگار رسـاندى . اى منـادى ! زبـان حـال افـراد پـست
پاسخت مى دهند که ما را بهره مند ساخته و بـزرگ داشـتى و دعـوت بـه بزرگتـرین سـعادتها نمودى . پستى و فساد و کوچکى ما کجا و تسبیح و تمجید خدایمان کجا! خاك کجا و خـداى خدایان کجا آ! لوده به پلیدیها کجا و مجلس پاکان کجا! و اسیر در زنجیر کجا و منـزل آزادگـان کجا؟ ولى لطف پروردگار باعث شده تا به مـا اجـازه تـسبیح خـود را بدهـد. و حکمـت او مـا را مشرف به این تکلیف کرده است . چه رسوایى بزرگى اگر بعد از این بخشش بزرگ در تسبیح او کوتاهى و در فرمانبردارى او سستى کنیم ! چه آقاى کریمى و چه بنده هاى پستى ، چه خداى بردبار و چه بندگان کم عقلى !
با گوش دل شنیدیم آنچه را از پروردگار به ما رساندى که ))من همنشین کسى هـستم کـه بـا من همنشینى کند(( در حالى که بزرگى این ابلاغ هر زبانى را در عالم امکان و در تکلیف جواب آن، لال کرده و عاقلان از زیبایى این کرامت متحیر شدند. اگر هر کدام از مـشرف شـدگان بـه این خطاب داراى بدن تمام جهانیان و روحهاى تمام صاحبان روح بودند و تمام آن را در جـواب و براى بزرگداشت این خطاب فدا مى کردند، چیزى از حقوق آنرا ادا نکرده و شکر حتى جزیـى از آن را نمى توانستند بجا آورند. پس چرا انسان بیکاره پست از اجابت ایـن دعـوت غفلـت مـى کند و در استفاده از این منزلت و مقام بزرگ کوتاهى مى کند و به ایـن هـم بـسنده ننمـوده و بجاى تمجید و تسبیح خدا، کسى را تمجید مى کند که تمجیدش مستوجب آتش بـوده ، و بـه جاى همراهى با فرشته هاى نزدیک خدا و پیامبران ، در مجلسى که پروردگار جهانیـان حـضور دارد، به قرین شدن با جن ها و شیطان ها در میان طبقات جهنم راضى مى شود.
عجیب تر از این دیده اى ! دیده اى که خالق مخلوق را براى همنشین خود بخواند ولى مخلـوق اجابت نکند و در حالى که آقا مناجات بنده و انـس او را دوسـت دارد، بنـده از قبـول عنایـت او خوددارى کند! پس با تاءسف و اعتراف به غفلتهاى خود و با ناچارى در جواب مى گوییم : بله ، اى پروردگار و آقا و اى مالک و مولا! اگر توفیق تو نصیب ما شده و در این دعوت عنایت تـو شـامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانى - چنانچه از کرم تو جز این انتظار نمـى رود و از کمال و بخشش تو جز این انتظارى نیست - چه سعادت بزرگى که در این صورت به بـالاتر از آرزوى خود مى رسیم . ولى واى بر ما اگر جز این باشد! در این حالت چه کنیم بـا ایـن تیـره روزى و مجازات دورى از رحمت حق ! پس مى گوییم : و هیچ خـدایى جـز تـو نیـست . تـو را تسبیح و تمجید مى کنیم . ماییم ستمگران . خدایا به خود ستم کردیم و اگر مـا را نبخـشى و به ما رحم نکنى از زیانکاران خواهیم بود. بلکه بناچارى بیشتر جـسارت کـرده ، ذلـت و پـستى خود را آشکار نموده ، با قسمهاى بزرگى نیز آنرا تاءکید کرده و عرض مى کنیم : قسم به عزت و جلالت اى پروردگار ما! حتما از دستورات تو سـرپیچى ، خـود را هـلاك کـرده و بـر تـو مـى شوریم و فاسد مى شویم ، اگر با توفیق خود ما را نگهدارى نکنى و با عنایت خود بر مـا خـوبى نکنى . زیرا توان و نیرویى نیست مگر با یارى تو. پس از این با توفیق تو بیش
ستى دنیا دلهاى ما را مریض و عقلهاى ما را نابود کرده ، ولى محبت اولیاى تـو آن را زنده کرده و اگر فضل تو در بندگان چنگ زننده به دستگیره فضل و دامن کرمـت آشـکار مى شود، چه اشکالى دارد که فضل آنان نیز در اهل ولایت آنان که بـه دسـتگیره محبـت آنـان چنگ زده اند، ظاهر شود.
و اگر عدل تو در مورد ثبوت ولایت آنان، با ما بحث کند، گر چه معلوم نیست ولایـت آنـان در ما باشد، ولى شکى نیست که دشمنان تو و دشمنان آنهـا فقـط بـه خـاطر ولایـت آنـان بـا مـا دشمنى مى کنند. و مدت زیادى به خاطر اولیاى تو ما را آزار دادند. و همین مقدار کافى اسـت که به دامن عفو و دستگیره فضل و کرمت و رشته اولیایت چنگ زنیم . بنابراین بخاطر فضل و کرمت و بخاطر مقام اولیایت ، محمد و آل او، صلواتى بى پایان بـر آنـان فرست ؛ صلواتى که با آن گناهان ما را آمرزیده عیبهاى ما را اصـلاح و عقـل و نـور مـا را بـا آن کامل کنى و خود و آنان را به ما بشناسانى و ما را به خودت و آنان نزدیک نمایى و مقـام مـا را در همنشینى با آنان نزد خود بالا ببرى ؛ و با این صلوات از ما خشنود شده آنچنانکه هیچگـاه از ما خشمگین نشوى تا در حالى که از تو راضى بوده و تو نیز از ما راضى باشى بر تو وارد شویم ؛
و ما را به آل محمد (صلى االله علیه و آله و سلم) ملحـق نمـایى همـراه بـا شـیعیان نزدیـک و اولیاى گذشته آنان در جایگاه راستى نزد پادشاه توانا - که در آنجا از نعمتها بهره مندند - و بـر محمد و آل پاك او صلوات فرست که هر چه خدا خواهد، همان است و قدرتى جز او نیست .
از دیگر مراقبت ها در این ماه این است که سالک معنى ماه حرام را بداند تا مواظب تمام کارهـا و حالتها و حتى امورى که وارد قلبش مى شود باشد و بداند که سه ماه رجب، شعبان و رمـضان ماه عبادت است . بنابراین سزاوار است طالبان علم در آن ماهها عبادت را مقدم بر تحصیل علـم نمایند؛ گر چه تحصیل علم نیز از برترین عبادتها است .
امید که قدر این ایام مبارک را دانسته و در مسیر لطف و کرم حضرت حق(جل و علا) و رضایت او گام برداریم.
و ما توفیقی الا بالله