eitaa logo
قاریان افضل ایران
415 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
6هزار ویدیو
176 فایل
خداوندا بفزونی جود و فروغ وجودت، که جان به وی جویا و خرد به وی گویا شده، گویائی ما را توانائی شمار نعمتهای تو ارزانی دار
مشاهده در ایتا
دانلود
ابو طالب از دیدگاه علی علیهماالسلام مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام بیاناتی کافی و شافی در حقّ پدر بزرگوارشان فرموده اند که به چند فراز از آنها اشاره می کنیم: «اِنَّ نُورَ اَبِی طَالِبٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَیُطْفِی ءُ اَنْوَارَ الْخَلاَیِقِ، اِلاَّ خَمْسَةَ اَنْوَارٍ؛ روز قیامت نور ابو طالب، به جز انوار پنج تن، بر انوار همه مخلوقات چیره می شود.» و در پایان همین حدیث فرمود: «اَلاَ اِنَّ نُورَهُ مِنْ نُورِنَا، خَلَقَهُ اللّهُ مِنْ قَبْلِ خَلْقِ آدَمَ بِأَلْفَیْ عَامٍ؛ آگاه باشید که نور ابو طالب از نور ماست، خداوند دو هزار سال پیش از خلقت حضرت آدم، آن را آفریده است.» آن حضرت در این باره به اصبغ بن نباته فرمود: «پدرم (ابو طالب) و نیاکانم: عبد المطلب، هاشم و عبد مناف، هرگز بت نپرستیدند؛ به سوی کعبه نماز می گذاردند، بر دین ابراهیم و متمسّک به آیین او بودند.» و در حدیث دیگری فرمود: «به خدا سوگند! ابو طالب (عبد مناف بن عبد المطلب) مؤمن و مسلمان بود و از ترس اینکه قریش، بنی هاشم را نابود کنند، ایمانش را مخفی می داشت.» و در حدیث دیگری فرمود: «قَالَ لِی اَبِی: یَا بُنَیَّ اِلْزَمْ اِبْنَ عَمِّکَ، فَاِنَّکَ تَسْلَمُ بِهِ مِنْ کُلِّ بَأْسٍ عَاجِلٍ وَآجِلٍ؛ پدرم به من گفت: پسرم! از پسرعمویت جدا مشو، که به این وسیله (ملازمت پیامبر) از هر مشکلی در دنیا و آخرت محفوظ می مانی.» و در باره ابراز ایمانش فرمود: «مَا مَاتَ اَبُوطَالِبٍ حَتَّی اَعْطَی رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ نَفْسِهِ الرِّضَا؛ ابو طالب از دنیا نرفت، جز اینکه پیامبر خدا را از خودش خشنود کرد.» معاویه در نامه ای به خدمت مولای متقیان نوشت که ما همگی از تبار عبد مناف هستیم، یکی بر دیگری برتری ندارد. مولای متقیان در پاسخ، نامه پرنکته ای به وی نوشت که به چند فرازش اشاره می کنیم: 1. امیّه، همانند هاشم نبود. 2. حرب، چون عبد المطلب نبود. 3. ابوسفیان، چون ابو طالب نبود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همواره به یاد حمایتهای بی دریغ حضرت ابو طالب بود، هرگز خوبیهای او را به فراموشی نسپرد 4. مهاجر، چون طلیق نیست. 5. صاحب نسب روشن همانند دخیل در نسب نیست. 6. اهل حق، چون اهل باطل نیست. 7. شخص باایمان، همانند فرد دغل باز نیست. 8. پس از همه اینها، برتری نبوّت نیز از آنِ ماست که عزیزان را با آن خوار و زبون، و زبونها را با آن به عزّت رساندیم. مولای متقیان، امیرمؤمنان علیه السلام در سوگ پدر بزرگوارش، چکامه هایی سروده، از آن جمله است، چکامه ای به مطلع ذیل: «اَرِقْتُ لِنُوحٍ آخِرَ اللَّیْلِ غَرَّدَا.» و چکامه ای با این مطلع: «اَبَا طَالِبٍ عِصْمَةُ الاَْرَامِلِ.» و چکامه دیگری در سوگ ابو طالب و خدیجه با مطلع ذیل سروده است: «اَعَیْنَیَّ جُودَا بَارَکَ اللّهُ فِیکُمَا.» امیرمؤمنان علیه السلام خوشوقت می شد از اینکه اشعار ابو طالب تدوین و انشاد شود. آن حضرت در این باره می فرمود: «تَعَلَّمُوهُ وَعَلِّمُوهُ اَوْلاَدَکُمْ، فَاِنَّهُ کَانَ عَلَی دِینِ اللّهِ وَفِیهِ عِلْمٌ کَثِیرٌ؛ آن را یاد بگیرید و به فرزندان خود بیاموزید که او بر آیین خدا بود و در اشعار وی، دانش فراوان است.» مولای متقیان می فرماید: «چون پدرم به حال احتضار افتاد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور پیدا کرد و در باره او بشارتی به من داد که از همه دنیا و آنچه در دنیاست برای من محبوب تر است
زنده‌یاد حجت الاسلام حاج آقا یگانه مرقی.. از دیدگاه امام سجاد علیه السلام از امام زین العابدین علیه السلام در باره ایمان ابو طالب پرسیدند، فرمود: «بسیار جای شگفت است [که از ایمان او سؤال شود]؛ زیرا خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را نهی فرموده بود که اجازه دهد، زن مسلمانی در حباله نکاح شخص کافر بماند. حضرت فاطمه بنت اسد از سبقت جویان در اسلام بود و تا پایان زندگی ابو طالب در حباله نکاح او بود.» از دیدگاه امام باقر علیه السلام از محضر امام باقر علیه السلام در باره حدیث مجعول «ضحضاح» پرسیدند، فرمود:«لَوْ وُضِعَ اِیمَانُ اَبُوطَالِبٍ علیه السلام فِی کَفَّةٍ وَایِمَانُ هَذَا الْخَلْقِ فِی الْکَفَّةِ الاُْخْرَی، لَرَجَحَ اِیمَانُهُ؛ اگر ایمان ابو طالب علیه السلام را در یک کفّه ترازو بگذارند و ایمان این مردم را در کفّه دیگر، ایمان ابو طالب بر ایمان همه آنها برتری می یابد.» و در حدیثی دیگر فرمود: «مَاتَ اَبُوطَالِبِ بْنِ عَبْدُ الْمُطَلِّبُ مُسْلِما مُؤْمِنا وَشِعْرُهِ فِی دِیوَانِهِ یَدُلُّ عَلَی اِیمَانِهِ؛ ابو طالب در حال اسلام و ایمان از دنیا رفت و اشعار او در دیوانش بر ایمان او دلالت می کند.» آن گاه بیش از 10 دلیل برای ایمان او اقامه می کند. از این تعبیر امام باقر علیه السلام استفاده می شود که دیوان آن حضرت در عصر امام باقر علیه السلام تدوین شده بود. از دیدگاه امام صادق علیه السلام کشّاف الحقایق، امام جعفر صادق علیه السلام بیانات شافیه ای در باره ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام فرموده اند که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم: «مَثَلُ اَبِی طَالِبٍ مَثَلُ اَصْحَابِ الْکَهْفِ، اَسَرُّوا الاِْیمَانَ وَاَظْهَرُوا الشِّرْکَ، فَآجَرَهُمُ اللّهُ مَرَّتَیْنِ؛ مثل ابو طالب، مثل اصحاب کهف است که ایمان خود را پنهان و اظهار شرک کردند؛ پس خداوند به آنها دو پاداش داد.» «وَاِنَّ اَبَا طَالِبٍ اَسَرَّ الاِْیمَانَ وَاَظْهَرَ الشِّرْکَ، فَآتَاهُ اللّهُ اَجْرَهُ مَرَّتَیْنِ؛ ابو طالب از امام زین العابدین علیه السلام در باره ایمان ابو طالب پرسیدند، فرمود: «بسیار جای شگفت است [که از ایمان او سؤال شود]؛ زیرا خداوند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را نهی فرموده بود که اجازه دهد، زن مسلمانی در حباله نکاح شخص کافر بماند. حضرت فاطمه بنت اسد از سبقت جویان در اسلام بود و تا پایان زندگی ابو طالب در حباله نکاح او بود.» نیز ایمانش را مکتوم داشت و اظهار شرک کرد؛ پس خداوند به او دو پاداش داد.» «وَمَا خَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی أَتَتْهُ الْبِشَارَةُ مِنَ اللّهِ تَعَالَی بِالْجَنَّةِ؛ ابو طالب از دنیا نرفت تا بشارت بهشت از سوی پروردگار در حقّ او فرود آمد.» امام صادق علیه السلام به یونس بن نباته فرمود: «مردم در باره ایمان ابو طالب چه می گویند؟» عرضه داشت که می گویند: «در آب کم عمقی از آتش (ضحضاح) است که تا مغز سرش به جوش می آید!!» فرمود: «کَذِبَ اَعْدَاءُ اللّهِ، اِنَّ اَبَا طَالِبٍ مِنْ رُفَقَاءِ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءَ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ اُولَئِکَ رَفِیقا؛ دشمنان خدا دروغ می گویند، ابو طالب از همنشینان پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان است، و آنها چه همنشینان خوبی هستند.» به امام صادق علیه السلام گفته شد: «آنها می پندارند که ابو طالب کافر از دنیا رفت!!» فرمود دروغ می گویند، چگونه ممکن است او کافر باشد؛ در حالی که می گوید: «اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّدنَبِیّا کَمُوسَی خُطَّ فِی اَوَّلِ الْکُتُبِ؛ آیا نمی دانند که ما محمد صلی الله علیه و آله را پیامبری یافته ایم همانند موسی علیه السلام که در سرلوحه کتب آسمانی ثبت شده است.» و در حدیث دیگر دو بیت از قصیده لامیّه آن حضرت را شاهد آورد. از دیدگاه امام رضا علیه السلام حضرت عبدالعظیم حسنی به محضر حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نامه نوشت و از حدیث «ضحضاح» پرسید. آن حضرت در پاسخ نوشت: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم، اَمَّا بَعْدُ فَاِنَّکَ اِنْ شَکَکْتَ فِی اِیمَانِ اَبِی طَالِبٍ کَانَ مَصِیرُکَ اِلَی النَّارِ؛ اگر در ایمان ابو طالب شک و تردید داشته باشی، بازگشت تو به سوی آتش خواهد بود.» ابان بن محمد به محضر امام هشتم نوشت: «جانم به فدایت، من در باره ایمان ابو طالب به شک افتاده ام.» آن حضرت در پاسخ شبیه نامه فوق را نوشت. تعبیر سختی که امام رضا علیه السلام در نامه های خود به کار برده است، از آن حکایت دارد که شبهه افکنی در ایمان ابو طالب فقط برای دشمنی با خاندان عصمت و طهارت بود، و از اینرو، امام علیه السلام چنین موضع قاطعی را اتّخاذ کرده است. از دیدگاه حضرت بقیة اللّه علیه السلام تشرّفی بسیار جالب و شنیدنی از مرحوم آیت اللّهی، مشهور به «علاّمه بم» در مسجد النّبی نقل شده است که من توفیق دیدار ایشان را نداشتم؛ ولی از یک مسافر بم تق
اضا کردم که متن این دیدار را از ایشان سؤال کنند و ایشان محبّت کردند، آن را پرسیدند و ضبط کردند و اکنون فقط به یک فراز از آن اشاره می کنم: در حدود 1343 ش یکی از علمای وهّابی در مسجد النّبی، فصلی در باره حضرت ابو طالب و اظهار کفر در باره ایشان سخن گفت. ایشان به همراهان دستور داد، روز استراحت کنند، شب تا به سحر بیدار بمانند و از حضرت بقیة اللّه علیه السلام برای ردّ سخنان آن فرد مدد بجویند. فردا صبح، بعد از نماز، شخص بزرگواری به ستون ابو لبابه تکیه داده و یک ساعت تمام در باره اثبات ایمان ابو طالب سخنرانی کرد. کسی متعرّض نشد. صدا همه جا یکنواخت شنیده شده؛ حتی در بیرون مسجد؛ بدون بلندگو. ایشان که عربی می دانست به عربی شنیده و همراهانش به فارسی. مرحوم آیت اللّهی با دیدن این صحنه شگفت انگیز و دیگر نشانه ها اطمینان پیدا کرده که آن سخنران، شخص بقیة اللّه الاعظم علیه السلام بود. پس از اتمام سخنرانی، آن شخص از مقابل دیدگانش ناپدید شده است. آن بزرگوار، همه اش می فرمود: «جدّم ابو طالب.» آن حضرت، به تعدادی از اشعار آن حضرت استناد کرد و در پایان فرمود: «مادرم فاطمه بنت اسد از سبقت گیرندگان (سابقات) در اسلام بود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مأموریّت داشت که هیچ زن مسلمانی را در حباله نکاح شخص مشرک باقی نگذارد و حضرت فاطمه بنت اسد تا روز ارتحال حضرت ابو طالب در حباله نکاح وی بود.»
زنده‌یاد حجت الاسلام حاج آقا یگانه مرقی... سیمای ابو طالب در آیینه کتاب بزرگان شیعه و سنّی، بیش از یکصد جلد کتاب مستقل، در باره ایمان حضرت ابو طالب علیه السلام تألیف کرده اند که صفحات مجلّه، اجازه کتاب شناسی آنها را به ما نمی دهد و فقط به یک نمونه اشاره می کنیم: در سال 1381 ق یکی از دانشمندان قطیف به نام «عبد اللّه خنیزی» کتاب ارزشمندی به نام «ابو طالب مؤمن قریش» منتشر کرد. دادگاه قطیف او را به جرم اثبات ایمان ابو طالب به مدت هفت سال در سیاهچال زندان در قطیف زندانی کرد و پس از 7 سال برای او، حکم اعدام را صادر کرد. مرحوم آیت اللّه حکیم از نجف اشرف و یکی از مراجع بزرگ از قم به محاکم بین المللی شکایت کردند و سرانجام ایشان آزاد شد و اکنون، وی یکی از قضات قطیف است. بولس سلامه شاعر بلندآوازه جهان مسیحیت، تقریظ بسیار جالبی بر این کتاب نوشته است. بولس سلامه، متوفای 1979 م در دیوان معروف خود فصل پرباری را به فضایل و مناقب حضرت ابو طالب اختصاص داده، دیدار تاریخی ابو طالب را با «سرجیس» معروف به «بُحَیرا»، در بُصری در 27 بیت به نظم درآورده است. وفات در باره سال وفات حضرت ابو طالب، مشهور آن است که در سال دهم بعثت رخ داده است و اختلاف چندانی نیست؛ ولی در باره روز و ماهِ آن، اقوال مختلفی وجود دارد و جمعی از مورخان شیعه، وفات آن حضرت را روز 26 رجب سال دهم بعثت ثبت کرده اند. عذر تقصیر این بود نمی از یم، اندکی از بسیار و مشتی از خروارها فضایل و مناقب بزرگ حامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که تقدیم شد؛ ولی به سبب محدودبودن صفحات مجلّه باید در فرصت دیگری از ابعادِ دیگر مقامات آن حضرت، به ویژه از پدر و مادر، همسر بزرگوار، فرزندان والامقام، دلایل ایمان، نمونه اشعار، کتاب شناسی آثار تدوین شده، چهره تابناکش در ادبیات فارسی و عربی، گفتار خاورشناسان و شخصیّتهای برجسته اسلام و دیگر ادیان در حقّ او، حمایتهای بی دریغش از پیامبر، نقش او در پیشرفت اسلام، جایگاه بلندش نزد پیشوایان معصوم، حقد و حسد امویان، عباسیان و قلمهای مزدور در طول تاریخ و سرانجام در باره راز مظلومیت آن حضرت سخن گفت.
روح اله کریمی: جدلِ زن، برداشت مرد علامه طباطبائی در مورد معنای جدل می گوید: جدل سخن گفتن به روش منازعه و مشاجره است. وقتی خانمی در برابر شوهرش دلیل و برهان می آورد که به او بهماند کارش اشتباه است و خودش راست می گوید، در اینجا جدل می کند. در مهارت های زندگی به زنان گفته می شود که سعی نکنید با همسرانتان جدل کنید و به آنها ثابت کنید که او اشتباه می کند و حق با شماست! در وهلۀ اول شاید زنان زبان به اعتراض بگشایند که خوب خیلی از اوقات باید به یک مرد بگوییم که کارش و راهش و حرفش اشتباه است و گرنه باید منتظر تکرار آن باشیم. روانشناسی می گوید: زنان بدانند که هیچگاه عیبِ مرد را مستقیم به او نگویند! البته که باید یک زن عیب مردش را به او بفهماند، اما نه «مستقیم»، بلکه «غیرمستقیم». بسیاری از خانم ها این اشتباه را مرتکب می شوند که مستقیم عیب مردانشان را به او می گویند، در اینجا اقتدار مردشان را می شکنند. ‌وقتی یک زن با شوهرش «جدل» می کند، از منظر خودش از این رفتارش برای مرد دو منظور اساسی دارد: حرف منطقی می زنم! مرا هم ببین! وقتی از زنان سؤال می کنی که چرا داری با او مشاجره می کنی و چرا مستقیم عیبش را می گویی، پاسخ می دهند: خوب راست می گم دیگه... مگه دروغ می گم... مدرک دارم... زنان فکر می کنند چون دلیل، برهان و سند برای حرفشان دارند، حتماً مرد را مغلوب می کنند و مرد هم دیگر آن اشتباه را انجام نمی دهد. و یا زمانی که به خوبی دیده نمی شوند، معرکه ای راه می اندازند که دیده شوند! غافل از اینکه هیچ کدام یک از این موارد تحقق پیدا نمی کند؛ هم مرد دوباره کارش را ادامه می دهد و هم شاید کمتر دیده شود. به راستی چرا این اتفاق می افتد؟ به خاطر آنکه مرد از این رفتارهای زن برداشت دیگری دارد و آن برداشت این است که «تو ناقص هستی»! در پست بعدی با مثال این قضیه را بیشتر تشریح خواهم کرد... منبع: کتاب ناز و نیاز زیر یک سقف سپید، دکتر کریمی جدل زن، برداشت مرد(۲) به این مثال توجه بفرمایید: خانمی می گفت: همیشه وقتی پدرم میوه یا سبزی و ...می گرفت، دقت نمی کرد. معمولاً خراب از کار درمی آمد. مادرم اقتدار پدرم را با این جملات خورد می کرد: این آشغالها رو که بریز سطل آشغال! مرد، چشمات باهات نبودند! کی این میوه ها رو بهت انداخته! پول های ما از توی جوب اومده که میری اینجوری میوه می خری؟...! من خورد شدن اقتدار بابام رو می دیدم. پدرم هم یا لج می کرد و تا مدتی خرید نمی کرد و یا اون هم می گفت: خلایق هر چه لایق. از سرتون هم زیاده!... به مادرم می گفتم: اینقدر بابا رو خورد نکن. اشک از چشماش جاری می شد و می گفت: آخه چند بار یک اشتباه باید تکرار بشه؟ چند بار بگم؟ مرد دقت کن چی می خری...زبونم مو درآورد، چه جوری حالیش کنم؟! حالا پس از سال ها که خودم رفته ام خونۀ بخت، می دونم که اگر اشتباه شوهرم را مستقیم و با لحن سرزنش کننده بگویم، اون نمی پذیره. وقتی اولین بار که شوهرم میوه گرفت و آورد منزل، میوه ها رو که باز کردم، دیدم که اکثرشون خرابه... فقط تشکر کردم و چیدم توی یخچال. شب که میوه شُستم و برای آقامون آوردم، گفتم: حسین آقا، امسال انگار میوه ی خوب نیست، فکر کنم، سرما زده میوه ها رو. پارسال دیدی چه سیب های آبدار و قشنگی اومده بود توی بازار، خوب بگذریم ... چی می گفتیم! از فرداش دیدم که حسین آقا میوه های خیلی خوبی گرفته.... فهمیدم مادرم جدل می کرد و نتیجه نمی گرفت.
شکراللّه سعیکم ملت ایران! 🔹رهبر انقلاب: ‌‏لازم میدانم به ملت ایران اظهار تعظیم کنم به خاطر این حرکت ارزشمندی که در ۲۲بهمن امسال نشان دادند. شنبه‌ی ۲۲بهمن یک شنبه‌ی تاریخی بود. 🔹البته بنده خودم را شایسته‌ی این نمیدانم که من تشکر کنم؛ خدا باید تشکر کند. شکرالله سعیکم ملت ایران!
حدیث روز ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۱ 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منبر کوتاه 🔸 خبر امام جعفر صادق علیه السلام از دوران غیبت 🔹استاد عالی 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و روبیکا و بله و گپ و ایتا: @manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶روش برخورد با منکرات در بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
زنده‌یاد حجت الاسلام حاج آقا یگانه مرقی.. هدف بعثت پیامبران هُوَ الّذی بَعَثَ فِی اْلأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ. (جمعه: 2) اوست خدایی که در میان جمعیت درس نخوانده، پیامبری را از خود آنان مبعوث کرد، تا آیات الهی را بر آنان بخواند و آنان را پاک سازد و کتاب و حکمت تعلیم دهد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. قرآن کریم، سند جاودانگی بعثت است. بعثت، همزاد قرآن است و با قرآن آغاز می شود. خداوند در قرآن، از بعثت پیامبران و اهداف آن سخن به میان آورده است. در آیه دوم از سوره جمعه، نکته هایی درباره بعثت پیامبران وجود دارد که به برخی اشاره می کنیم: 1. هو الذی بَعَثَ: برانگیزاننده پیامبران، خداوند است. به بیان دیگر، بعثت پیامبران، به ویژه پیامبر اسلام با آن ویژگی هایی که جز از راه اعجاز نمی توان تفسیر کرد، نشان عظمت خداوند و شاهکار آفرینش اوست. 2. فی الامیین: علم نبوت و رسالت در کتاب ها نیست، بلکه علم لَدُنی و از سوی خداوند است. پیامبر اسلام از میان قشر درس نخوانده برخاست و همین مسئله، دلیل حقانیت اوست؛ زیرا کتابی مانند قرآن با آن همه محتوای عظیم و ژرف نمی تواند زاییده فکر بشر باشد. 3. رسولاً منهم: پیامبران از قشرهای متوسط یا پایین جامعه و از جنس خود مردم اند. 4. یتلوا علیهم: مطالعه آیات الهی، مقدمه و لازمه تزکیه نفس است. انسان در پرتو قرآن از هرگونه شرک، کفر، انحراف و فساد، پاک و پاکیزه می شود و کتاب و حکمت می آموزد. 5. یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ: پاک شدن صحیفه دل، مقدمه تعلیم آیات الهی است. 6. در آیه شریفه یادشده، هدف بعثت در سه امر خلاصه شده است: یکی جنبه مقدماتی دارد و آن، تلاوت آیات الهی است که با تلاوت آن، جهان تازه ای پیش چشم جهانیان باز شد و مردم با حقایق زندگی آشنا شدند. دو قسمت دیگر؛ یعنی تهذیب و تزکیه نفس و تعلیم کتاب و حکمت، دو هدف بزرگ و نهایی را تشکیل می دهد
زنده‌یاد حجت الاسلام حاج آقا یگانه مرقی.. یک جرعه آفتاب 1. پیامبر اکرم(ص) اِنَّما بُعثِتُ لِاُتَمَّمَ مَکارِمَ الأخلاقِ.[2] من مبعوث شدم تا بزرگواری های اخلاقی را کامل کنم. 2. پیامبر اکرم(ص) بُعثِتُ بِمَکارِمِ الأخلاقِ و مَحاسِنِها.[3] من برای مکارم و نیکی های اخلاقی مبعوث شدم. 3. امام علی(ع) ...الی أن بَعَثَ اللهُ سبحانَهُ محمداً رَسولَ اللهِ لإنجازِ عِدَتِهِ و إتمامِ نُبُوَّتِهِ.[4] ...تا اینکه خداوند سبحان، محمد پیامبر خود را فرستاد تا وعده خویش را به انجام رساند و سلسله نبوتش را کامل کند. 4. امام مهدی(عج) إن اللهَ بَعَثَ مُحَمَّداً رحمةً لِلعالَمین و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتُه.[5] خداوند، محمد را برانگیخت تا رحمتی برای جهانیان باشد و نعمت خود را تمام کند. 5. امام علی(ع) خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود. مردم در خوابی طولانی به سر می بردند. فتنه ها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود. آتش جنگ ها شعله می کشید، دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود.[6] 6. پیامبر اکرم(ص) بُعِثتُ بِالحَنفیَّةِ السَمَحةِ السَّهلَةِ.[7] من بر اساس آیین پاک ابراهیم(ع) که سهل و آسان است، مبعوث گردیده ام. 7. پیامبر اکرم(ص) اِنَّ اللهَ اَرسَلِنی مُبَلَّغاً و لم یُرسِلَنی مُتَعَنِّتاً. خداوند مرا برای تبلیغ و پیام رسانی فرستاده، نه برای سرزنش و تحمیل و مشقت آفرینی.[8] اشاره بعثت، تحول الهی ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را انیس و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه، مسئله آموز صد مدرّس شد سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص)، روز بزرگی برای تاریخ و بشریت است. واقعه بعثت، جایگاه ویژه ای در فرهنگ مسلمانان دارد. بعثت درحقیقت، نقطه آغازین اسلام است. دین اسلام که در سال های نخستین خود با پیروانی اندک و در شرایط سخت آغاز شد، بعدها در سراسر جهان انتشار یافت و دل های فراوان را به سوی خود جذب کرد. این اتفاق بزرگ، در روز دوشنبه 27 رجب سال چهلم عام الفیل روی داد. به فرمان خداوند، حضرت محمد(ص) مأمور شد مردم را به سوی پروردگار خویش و