eitaa logo
قاریان افضل ایران
414 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
6هزار ویدیو
174 فایل
خداوندا بفزونی جود و فروغ وجودت، که جان به وی جویا و خرد به وی گویا شده، گویائی ما را توانائی شمار نعمتهای تو ارزانی دار
مشاهده در ایتا
دانلود
آیه 50🌹 ازسوره انعام🌹 قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى‌ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‌ وَ الْبَصِيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ (اى پيامبر! به مردم) بگو: من ادّعا نمى‌كنم كه گنجينه‌هاى خداوند نزد من است و من غيب هم نمى‌دانم و ادّعا نمى‌كنم كه من فرشته‌ام، من جز آنچه را به من وحى مى‌شود پيروى نمى‌كنم. بگو: آيا نابينا و بينا برابرند؟ آيا نمى‌انديشيد؟ آیه 50🌹 ازسوره انعام🌹 قُلْ=بگو لا أَقُولُ=نمی گویم لَكُمْ=به شما که عِنْدِي=نزد من است خَزائِنُ=گنجینه های اللَّهِ=الله وَ لا أَعْلَمُ=و[نیز] نمی دانم الْغَيْبَ=غیب را وَ لا أَقُولُ=ونمی گویم لَكُمْ=به شما که إِنِّي =همانا من مَلَكٌ=فرشته ام إِنْ أَتَّبِعُ=پیروی نمی کنم إِلَّا=مگر ما =آنچه را يُوحى‌ =که وحی می شود إِلَيَّ=به من قُلْ=بگو هَلْ=آیا يَسْتَوِي=برابرند الْأَعْمى‌=نابینا وَ الْبَصِيرُ=وبینا؟ أَ فَلا=آیا پس تَتَفَكَّرُونَ =نمی اندیشد؟
پند و داستان 📚: 📘 ملانصرالدين از كدخداى ده ﻳﮏ ﺍﻻﻍ به قیمت 15درهم خرید و قرار شد کدخدا الاغ را فردا به او تحویل دهد. ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ كدخدا ﺳﺮﺍﻍ ملانصرالدين ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺘﺄﺳﻔﻢ ملا، ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻱ ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻻﻏﻪ ﻣﺮﺩ! ملانصرالدين ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺍﻳﺮﺍﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻩ. كدخدا ﮔﻔﺖ: ﻧﻤﻲﺷﻪ ! ﺁﺧﻪ ﻫﻤﻪ ی ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻡ. ملا ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺷﻪ. ﭘﺲ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ. كدخدا ﮔﻔﺖ: ﻣﻲﺧﻮﺍﻱ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭼﻲ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻲ؟ ملا ﮔﻔﺖ: ﻣﻲﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﻨﻢ. كدخدا ﮔﻔﺖ: مگر میشه ﻳﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺖ! ملا ﮔﻔﺖ: ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﮐﻪ ﻣيشه. ﺣالا ﺑﺒﻴﻦ. ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮐﺴﻲ ﻧﻤﻲﮔﻢ ﮐﻪ الاﻍ ﻣﺮﺩﻩ. ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌد كدخدا ملانصرالدين رو ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟ ملا ﮔﻔﺖ: به ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤش و اعلام كردم فقط با پرداخت 2درهم در قرعه كشي شركت كنيد و به قيد قرعه صاحب يک الاغ شوید. به پانصد نفر بلیت ۲درهمی فروختم و ۹۹۸ درهم سود کردم. كدخدا ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺷﮑﺎﻳﺘﻲ ﻧﮑﺮﺩ؟ ملا ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﻫﻤﻮﻧﻲ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. من هم ۲درهمش ﺭﻭ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻡ. 📚 📚 روزی دو نفر با هم سر پياز و پيازکاري دعوايشان شد. به این نحو که رهگذر خسيسي به مرد کشاورز زحتمکشي که مشغول کاشتن پياز بود رسيد و با طعنه گفت: « زير اين آفتاب داغ کار مي‌کني که چي؟ اين همه زحمت مي‌کشي که پياز بکاري؟ آخر پياز هم شد محصول؟ پياز هم خودش را داخل ميوه ها کرده، به چه درد مي‌خورد؟ آن هم با آن بوي بدش!» پياز کار ناراحت شد. هر چه درباره ي پياز و فايده هاي آن حرف زد، به گوش مرد رهگذر نرفت. اين چيزي مي‌گفت و آن، چيز ديگري جواب مي‌داد. خلاصه آن دو با هم دعوا کردند و کارشان بالا گرفت. رهگذران آن دو را از هم جدا کردند و نگذاشتند دعوا کنند. بعد هم براي اينکه کاملاً دعوا تمام شود، آن ها را پيش قاضي بردند... قاضي، بعد از شنيدن حرف هاي دو طرف دعوا، با اطرافيانش مشورت کرد و حق را به پيازکار داد و مرد رهگذر را محکوم کرد و گفت: «تو اين مرد زحتمکش را اذيت کرده اي. حالا بايد مقداري پول به مرد کشاورز بدهي تا او را راضي کني.» رهگذر خسيس حاضر نبود پول بدهد. قاضي گفت: «يا مقداري پول به کشاورز بده، یا يک سبد پياز را در يک نشست بخور تا بعد از اين سر اين جور چيزها دعوا راه نيندازي. اگر يکي از اين دو کار را انجام ندهي، دستور مي‌دهم که تو را چوب بزنند. انتخاب نوع مجازات با خود تو. پول مي‌دهي يا  پياز  مي‌خوري يا مي‌خواهي تو را چوب بزنند؟!» رهگذر کمي فکر کرد. پول که حاضر نبود بدهد. چوب خوردن هم درد زيادي داشت. با اينکه از پياز بدش مي‌آمد، مجازات پياز خوردن را پذيرفت... يک سبد پياز آوردند و جلو او  گذاشتند. رهگذر اولين پياز را خورد. دومين پياز را هم با اين که حالش به هم مي‌خورد، نوش جان کرد و خوردن پياز را ادامه داد. هنوز پيازهاي سبد نصف نشده بود. که واقعاً حال محکوم به هم خورد و ديگر نتوانست بخورد. از پياز خوردن دست کشيد و گفت: «چوبم بزنيد. حاضرم چوب بخورم اما پياز نخورم!» قاضي دستور داد چوب و فلک را آماده کردند. پايش را به فلک بستند و دو نفر مشغول زدن چوب به کف پاي او شدند. هنوز ده ضربه بيشتر نخورده بود که داد و فريادش بلند شد. درد مي‌کشيد و چوب مي‌خورد. اما چوب خوردن را هم نتوانست تحمل کند و فرياد زد: «دست نگه داريد دست نگه داريد. پول مي‌دهم! پول مي‌دهم!» تنبيه کنندگان دست از کتک زدن او برداشتند. رهگذر خسيس مجبور شد مقداري پول به کشاورز بدهد و رضايت او را به دست آورد... اطرافيان به حال محکوم خنديدند و گفتند: «اگر خسيس نبود اين جور نمي‌شد. پولي بابت جريمه مي‌داد، اما حالا هم پياز را خورد، هم چوب را خورد و هم پول داد!»
آقای همتی وزیر اقتصاد شب گذشته با انتشار توئیتی بر ناتوانی خود در حل مشکلات اقتصادی بدون رفع تحریم تأکید کرد. ملاحظات: تحریم‌ها رفع شدنی نیست. بلکه دشمنان ما بر تشدید تحریم‌ها اصرار دارند. در برجام هم، چه در زمان اوباما و چه ترامپ و بایدن تحریم‌ها تشدید شد. اروپایی‌ها هم که درحال تشدید تریم‌ها هستند و حتی با وقاحت جزایر سه‌گانه ایران را متعلق به امارات دانسته‌اند. پس همتی اعتراف کرده او برای سکان‌داری اقتصاد کشور مناسب نیست. کسی باید وزیر اقتصاد باشد که با علم به این موضوع مطابق با رهنمود مقام معظم رهبری در پی خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد.
🔯 افشای اهداف پشت پرده FATF توسط وزیر خزانه‌داری آمریکا 🔹استیون منوشین، وزیر خزانه‌داری دولت ترامپ در جلسه‌ی مجمع عمومی در تاریخ ۲۱ ژوئن ۲۰۱۹ بیان کرد که آمریکا از طریق FATF به دنبال کشف و مسدودسازی راه‌های دور زدن تحریم‌هاست.  🔹متن اظهارات منوشین: "کشورهای سرکش، تروریست‌ها و سندیکای‌های جنایتکار بین‌المللی، در دور زدن تحریم‌ها و سایر اقدامات پیشگیرانه پیچیده‌تر شده‌اند." 🔹همچنین در تاریخ ۲۳ اکتبر ۲۰۲۰ وزارت خزانه‌داری آمریکا در واکنش به اصلاحات جدید FATF بیان کرد که این استانداردها می‌تواند به جلوگیری از دور زدن تحریم با شرکت پوششی کمک کند‌. 🔹متن گزارش وزارت خزانه‌داری: "با این اصلاحیات جدید در استانداردهای FATF، حوزه‌های قضایی در سراسر جهان، با اطلاعاتی هدفمند موسسات مالی خود را مسلح می‌کنند و می‌تواند برای شناسایی شرکت‌های پوششی که به نیابت از افراد تحریم‌شده اقدام می‌کنند، استفاده شود"/ ⚖️ باید از ظریف و همتی برای تلاش برای پیوستن به خواسته‌های اف‌ای تی‌اف شکایت کرد. آن‌ها می‌دانند که پیوستن به خواسته‌های FATF هیچ گشایشی در روابط بانکی ایجاد نمی‌کند! پس چرا می‌خواهند زمینه جاسوسی گسترده و لحظه‌ای از تراکنش‌های مالی ایران و ممانعت از دور زدن تحریم‌ها را برای آمریکا و اسراییل فراهم کنند؟! ↩️ لطفا برای دیگران ارسال فرمایید
تمام بیماریهای انسان ، از افکار او سرچشمه میگیرند ؛ یعنی افکار ما هستند که بیماریها را در وجودمان تولید میکنند : • تیروئید : وجود بغضی در گلو، که ترکیده نمیشود ! • سرطان : ناشی از نبخشیدن خود و دیگران است ! • ام اس : به دلیل عصبانیت طولانی مدت و کینه ورزی است ! • بیماری قند : بخاطر افسوس گذشته ها را خوردن است ! • سر درد : به دلیل انتقاد از خود و دیگران است ! • زکام : بخاطر وجود آشفتگی های ذهنی است! • درد مفاصل : به دلیل نیاز به محبت و آغوش گرم است ! • فشار خون : به خاطر مشکل عاطفی درازمدتی است که حل نشده باقی مانده ! پس بیائید ذهن هایمان را پاک کرده و شستشو دهیم : دیگران را ببخشیم... خودمان را ببخشیم ، بیشتر محبت کنیم ، کمتر گله و شکایت کنیم ،  فراوانتر بخندیم و شاد باشیم... و بدانیم افکار ما بسیار قدرتمند و اثرگذار هستند و تاثیرات بسیار شگفت انگیزی از خود باقی می گذارند ! ▹ · – · – · – · – · – · – · – · – · ◃
🌷 امام صادق(علیه السلام) فرمودند : 🔸 گناهى که نعمت ها را تغيير مى دهد ، تجاوز به حقوق ديگران است. 🔸 گناهى که پشيمانى مى آورد ، قتل است. 🔸 گناهى که گرفتاری ايجاد مى كند ، ظلم است. 🔸گناهى که آبرو مى بَرد ، شرابخواری است. 🔸 گناهى که جلوی روزی را مى گيرد ، زناست. 🔸 گناهى که مرگ را شتاب مى بخشد ، قطع رابطه با خويشان است. 🔸 گناهى که  مانع استجابت دعامى شود و زندگى را تيره و تار مى كند ، نافرمانى از پدر مادر است.
: نشست توی تاکسی دید راننده نوار قرآن گذاشته گفت : آقا کسی مرده؟ راننده با لبخندگفت: بله متاسفانه... دل من و شما💔 🥀قرآن مال مرده ها نیست با قرآن انس بیشتری بگیریم. نجات غریق! ✍روح الله کریمی خویگانی آدم های زیادی را می بینم که مدام خودشان را به خاطر گذشته و تصمیمات اشتباه سرزنش می کنند و دچار نشخوار ذهنی می شوند. تو که الان ۳۰ ساله هستی حق نداری تصمیمات ۲۰ سالگی ات را سرزنش کنی. حق نداری به خودت بگویی: «من چقدر آن موقع احمق بودم که به این آقا بله گفتم، چقدر ابله بودم که پدر و مادرش را تحمل کردم، چقدر بی عقل بودم که نرفتم دنبال تحصیلم، چقدر بی عرضه بودم که همان موقع نزدم توی دهنش و احترامش را حفظ کردم....». در رویکرد act در روانشناسی، استعاره ای داریم به نام استعاره «غریق نجات»! می گوید آقای محترم، خانم محترم! عوض اینکه بنشینی و دائم چند سال پیش خودت را به نقد بکشی و مدام او را تنبیه و سرزنش کنی و داغونش کنی، «شفقت» به خرج بده و برو آن آدم کوچک، ناز و نابلد رو از دست سرزنش افکارت نجات بده، بیار نوازشش بکن، ببوسش، بغلش کن، نازش کن و بگو اتفاقاً آن موقع درست ترین تصمیم رو گرفتی، چون تجربه ی الان را نداشتی. چون چاره دیگری نداشتی، کار دیگری از دستت بر نمی آمد..‌. دیگر به افکارت اجازه نده به آن آدم شلاق بزند و سرزنشش کند... باید در شکست ها خودت را بیرون بکشی و نجات دهی. مرنجان دلم را که این مرغ وحشی٫ ز بامی که برخاست، مشکل نشیند! ✍روح الله کریمی خویگانی مهم نیست چه مقدار به شما در یک زندگی مشترک که شروع کرده اید خوش بگذرد و با هم روابط خوشایند، سفرهای متعدد، رستوران های مختلف، بازارهای لوکس، روابط جنسی متنوع و عالی و ...داشته اید. خیلی ها که کارشان به طلاق کشیده اینها را هم داشته اند! مهم دعواها و روزهای بدی است که با هم داشته اید!! اینها تعیین کننده بوده است. گاهی یکی از زوجین کاری می کند، یا حرفی می زند که دل طرف مقابل می شکند. ده تا سفر هم با هم می روند اثر آن احساس بد ازبین نمی رود. گاهی یک مرد خیلی کارها برای همسرش انجام می دهد، به قول خودش از هیچ چیزی کم نمی گذارد، ولی وقتی از زن و بچه اش می پرسید، اظهار می کنند که از او راضی نیستند. وقتی بررسی می کنی می بینی فرزند می گوید یه بار بابام کنار رفیقام منو ضایع کرد!!( دقت کنید، یه بار!)، یا خانم می گوید( یه بار زن داداشش رو من به من ترجیح داد). بیشتر از اینکه فکر کنید ببینید چه لطف ها و خدماتی می خواهید به همسرتون یا بچه هاتون بکنید، فکر کنید چه کارهایی رو نکنید و یا چه حرف هابی رو نزنید که دلشون رو نشکونید!