به نام خدا
شاید یکی از ماندگارترین آهنگها، آهنگ تیتراژ سریال امام علی(علیه السلام) در سال 1375 است. این آهنگ ساخته ی آهنگ ساز معروف ایرانی فرهاد فخر الدینی است. ایشان این آهنگ را با رمزگشایی از ابیاتی که عبدالقادر مراغه ای (شاعر و موسیقیدان قرن نهم) در کتاب "جامع الألحان"( باب دوازدهم، فصل سوم) با استفاده از اعداد و حروف ابجد نغمه نگاری کرده، ساخته است. آن طور که خود ایشان می گوید برای فهم چنین نغمه ای سی سال کار کرده است. متن شعر را آقای صدیق تعریف به آواز در آورده است. این متن شامل سه بیت عربی و دو بیت فارسی است که تقریبا ترجمه همان اشعار عربی است. متأسفانه به دلیل عدم آشنایی با زبان عربی این شعر بعضا به اشتباه در فضای مجازی منتشر شده است و حتی صدیق تعریف نیز از این قاعده مستثنا نیست و در خواندن دچار اشتباه شده است. ظاهرا اشعار عربی این متن سروده خود مراغه ای نیست تا جایی که عده ای از اهل تصوف با نقل احادیثی شعر را منسوب به صفه نشینان زمان پیامبر اکرم(ص) می دانند که یکی از آنها در حضور حضرت خواند و ایشان از این ابیات لذت بردند و شاید به همین دلیل در میان اشعار ابن فارض، سهروردی و مراغه ای و ... دیده می شود. متن ویرایش و اعراب گذاری شده این شعر را به همراه صوت آن برای کسانی که با شنیدن آن به یاد آن امام بزرگ می افتند در زیر قرار می دهم.
کلَّ صُبْحٍ وَکُلَّ إشراقٍ [أیا] تبکِی عینی بِدمعِ مُشتاقٍ [أیا]
قَدْ لَسَعَتْ حَیَّةُ الهوى کَبِدی فَلا طَبیبَ لها ولا راقیَ
إلّا الحبیبَ الذی شَغَفْتُ بِهِ فَعِنْدَهُ رُقْیَتی وَتِریاقی
زد مار هوا بر جگر غمناکم سودی نکند فسونگر چالاکم
آن یار که عاشق جمالش شده ام هم نزد وی است رقیه و تریاکم
♥️تقدیم به آقایون عزیز :♥️
مرد یعنی یار هستی در وجود
مرد یعنی یک فرشته در سجود
مرد یعنی یک بغل آسودگی
مرد یعنی پاکی از آلودگی
مرد یعنی هدیه ی زن از خدا
مرد یعنی همدم و یک هم صدا
مرد یعنی عشق و هستی، زندگی
مرد یعنی یک جهان پایندگی
مرد یعنی اردیبهشت، فصل بهار
مرد یعنی زندگی در لاله زار
مرد یعنی عاشقی، دلدادگی
مرد یعنی راستی و سادگی
مرد یعنی عاطفه، مهر و وفا
مرد یعنی معدن نور و صفا
مرد یعنی راز، محرم، یک رفیق
مرد یعنی یار یکدل، یک شفیق
مرد یعنی پدر مردان مرد
مرد یعنی همدم دوران درد
مرد یعنی حس خوش، حس عجیب
مرد یعنی بوستانی پر نصیب
مرد یعنی باغهای آرزو
مرد یعنی نعمتی در پیش رو
مرد یعنی بنده ی خوب خدا
مرد یعنی نیمی از زنها جدا
مرد یعنی همسری خوب و شفیق
مرد یعنی بهترین یار و رفیق
مرد یعنی انفجار نورها
مرد یعنی نغمه ی روح و روان
مرد یعنی ساز موسیقی جان
مرد یعنی مرهم هر خستگی
مرد یعنی بهترین وابستگی
♥️پیشاپیش روز مردبهشما مبارک♥️
.🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
۶.درس مهم در زندگی
۱.تنهایی را بر بودن درجمعی که شما را از خود و خدایتان دور میکند ترجیح دهید.
۲.لازم نیست انسانی بزرگ باشید،انسان بودن خود نهایت بزرگی است
۳.ازحسود دوری کنید،چرا که اگر تمام دنیا را نیز به او بدهید بازهم از زندان حسادت خویش بیرون نمی آید
۴.با انسان بی حیا و فحاش جدل نکنید چرا که او چیزی برای از دست دادن ندارد
۵.حتی اگر خودتان نیازمند محبت بودید بازهم به دیگران محبت و نیکی کنی
۶.هیچ چیز را به خودتان نگیرید تا آسوده و در آرامش زندگی کنید،از قضاوت دیگران نترسید مادامی که براعمال خودتان حسابرسی میکنید و خودتان مراقب اعمال خودتان هستید🌸🌸🌸🌸
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منبر کوتاه
🔸آمادگی برای مهمانی خدا
🔹استاد عالی
#رجب #رمضان #دل #امام_زمان #استاد_عالی #سخنرانی
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و بله و گپ و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
🔸استجابت دعا در ماه رجب
🔹استاد حق شناس
#رجب #رحمت #جواب #درخواست #اجابت #مستجاب #استاد_حق_شناس
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و بله و گپ و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منبر کوتاه
🔸هدف اصلی شیطان در آخرالزمان
🔹استاد عالی
#هدف #شیطان #زن #شوهر #خانواده #استاد_عالی #سخنرانی
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و بله و گپ و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
#کودکانه
🔸 بزرگترین و بدترین خیانت پدر و مادر به فرزندشون اینه که بچهشون رو از کار بندازن!
🔸 یعنی، کارهایی رو که فرزندشون قراره انجام بده پدر و مادر انجام بدن!
🔸 مثلا به جای او حرف بزنند، به جای او مشق بنویسند، به جای او کار بکنند و به جای او فکر بکنند.
🔹 ما باید بذاریم بچهها با خطا و اشتباه همه چیز رو یاد بگیرند برای اینکه این مسئله مربوط به رشدشون هست.
داستان کوه به کوه نمیرسه.. آدم به آدم میرسه..
با خلق به خُلق زندگانی می کن
نیکی همه عمر تا توانی می کن
کام همه را بر آر از دست و زبان
و آنگه بنشین و کامرانی میکن
حکیم بابا افضل کاشانی..
اتاقی که مرا برد اولین اتاق سمت راست این هال بود.مشخصات اتاق را از او خواستیم که گفت اتاق بزرگ بود ویک ساعت دیواری زنگدار مشکی بالایش بود.تلفن نارنجی، پنکۀ پایهدار سفید، رادیوگرام سبز،چوب لباسی پایهدار بزرگ در گوشۀ تخت، ملافه و وسایل روی تختخواب همه لیمویی بودند،فقط از اتاق همین چیزها یادمه.
به ستوان گلستانی افسر زن تجسس دستور دادم و گفتم خانم شما با دو پلیس زن این مادر ودختر را با پیکان شماره شخصی کلانتری به باغهای قصردشت و باغ ارم ببرید و دقیق بگردید و باغ مدنظر را شناسایی کرده و هیچ اقدامی انجام ندهید و برگردید مشخصات و آدرس باغ را گزارش دهید.
ساعت ۱۸روز پنجم آبان ماه خانم گلستانی به کلانتری بازگشت و گزارش داد.باغ مورد نظر، باغ عفیفآباد جنوب خیابان عفیفآباد،منشعب از خیابان قصردشت شیراز است.این باغ و ویلای داخل آن متعلق به ارتش سوم ایران و در حال حاضر منزل مسکونی تیمسار «ب.و.ی» فرماندۀ مرکز پیادۀ شیراز است.عجیب است منزل فرماندۀ پیاده و راننده تاکسی؟!
به استواراحمدعلی صابری دستور دادم با موتورسیکلت و لباس شخصی از این باغ و ویلا پوششی و محرمانه بررسی و تحقیق کرده و مشخص کند تاکسی و راننده تاکسی چه ارتباطی با این ویلا و ساکنینش دارد؟بعد از ۱۲ساعت به کلانتری بازگشت و گزارش داد:
اتومبیلی که دختر آن را تاکسی معرفی کرده. تاکسی نیست بلکه دقیقاً رنگ تاکسیهای شیراز است.این خودروی نو متعلق به خانم تیمسار است.اتومبیل خود تیمسار کادیلاک ۸ سیلندرآخرین سیستم است. تیمسار و همسرشان به مهمانی به کاخ رامسر رفتهاند.تنها فرزندشان پرهام سال آخر دبیرستان نمازی شیراز است و درخانه،گماشتهای به نام اصغراسکندری اهل ارسنجان که در روز حادثه یعنی چهارم آبان ماه به مرخصی صادر شده از طرف پرهام به ولایتش رفته و اتومبیل خانم در اختیارپسرش پرهام بوده که درخیابانها پرسه میزند و ولگردی میکند. مشخصات پسر همان است که دختر ۱۳ ساله در تحقیقات اظهار داشته است.
مراتب را طی گزارش به عرض دادستانی رسانده، مادرودختر را اعزام داشتم. آقای دادستان پرونده را برگرداند و ذیل گزارش نهایی پرونده اظهار نظرکرده بود که فوراً در معیت فرماندۀ دژبان ارتش به باغ و ویلا وارد شده و متهم را دستگیر کنند. مشخصات داخل باغ و ویلا، اتاق و تخت و… را با گفتههای دختر ۱۳ ساله مطابقت داده و مراتب را در صورتجلسه به امضای فرماندۀ دژبان رسانده و متهم را با شاکی و با پروندۀ کامل به دادسرای شیراز تحویل دهد.
به آقای سرگرد بختیار زنگ زدم و ایشان را در جریان پرونده قراردادم و از او خواستم درجلوی باغ و ویلای عفیفآباد به ما بپیوندد.با حضوردخترو مادرش و افسر زن و مأموران ضربت کلانتری و فرماندۀ دژبان ارتش سوم با رعایت تشریفات قانونی وارد باغ و ویلا شده و پرهام را دستگیر کردیم؛ اما پیش از آن،برای اطمینان خاطر و اینکه پرهام پیش از ورود به باغ عفیفآباد بهوسیلۀ دختر شناسایی و مُسجل شود که او هم دختر را سوار ماشین سبز کرده و با نیرنگ او را به ویلاکشانده،بهصورت محرمانه،تلفن منزل تیمساررا به دست آوردم و از خانم پری گلستانی خواستم تلفنی با پرهام قرارملاقات گذاشته و به او بگوید عاشقت شدهام و آرزوی دیدارت را دارم، این افسر با پرهام تلفنی قرار ملاقات گذاشت.
ادامه دارد.. : کوه به کوه نمی رسد
به قلم کارآگاه پلیس جنائی منوچهر قربانی
قسمت دوم قرار جلوی سینما پارامونت ساعت ۵٫:۹ صبح بود، سپس دادم که زن ژندهپوش و دخترش داخل ماشین نزدیکیهای سینما توقف و از بین اشخاصی که جلوی سینما پارمونت رفت و آمد میکنند یا انتظار کسی را میکشند،از دور پرهام را شناسایی کند.این افسر میبایست روشن کند آیا دختر، پرهام را میشناسد یا نه؟که بهمحض نزدیکشدن جوان به پیادهرو جلوی سینما مورد شناسایی از سوی دختر ۱۳ ساله قرار گرفت.این مهم در صورتجلسه و گزارش ثبت و پیوست پرونده شد.
بعد از دستگیری پرهام مشخصات اعلام شدۀ دختر در کلانتری در برگ بازجویی با مشخصات باغ و ویلا و اتاقخواب تطابق داده شدکه دقیق مطابقت داشت.از پرهام خواسته شد لباسهای خود را تعویض کند که رنگ لباس زیر،شورت و زیرپیراهن با اظهارات دختر یکی بود و مطابقت میکرد. لباسها در پاکتی جداگانه ضبط و در صورتجلسه قید و متهم در معیت فرماندۀ دژبان به کلانتری اعزام و در کلانتری از پرهام در حضور دژبان ارتش،تحقیق و او در بازجویی به تجاوز به دختر اعتراف کرد. پروندۀ کامل با طرفین به دادستانی فرستاده شد.
مجدداً دادستان،پرونده را با طرفین بازپس فرستاد و در برگ گزارش نهایی پرونده اظهار نظر کرده بود،سرکارستوان قربانی کلانترمحترم شیراز به نمایندگی اینجانب دادستان شیراز،در مورد این پرونده به شرح زیر دستور اقدام صادر فرمایید: