یخواسته؟ این مینی بوس داشته برمیگشته روستا!
پرستار: چه میدونم آقا ... چه سوالایی میپرسی! خب دیگه ممنون ... دیگه به کمک شما نیازی نیست ... بفرمایید ... بفرمایید.
مرد محلی که مشخص بود مشکوک شده، همینجوری که داشت از تصادفی ها دور میشد، چشمش به تخت آخر دوخته شده بود. برای چند ثانیه چشم ازش برنداشت. تا اینکه دیگه به سمت در رفت از بخش خارج شد.
شکنجه گر3 دید که اون مردی که برای شناسایی رفته بود داخل، خارج شد و در حالی که پشتش به اون بود، از کنارش رد شد و رفت بیرون.
شکنجه گر که داشت از آب سرد کنِ کنار بخش آب برمیداشت، چرخید و از لا به لای در نگاهی به تخت تصادفی ها کرد و بابک را دقیق تر روی تخت آخر دید زد. وقتی دیدش انگار خیالش راحت شد. گوشیشو بیرون آورد و همین طور که داشت آب میخورد، یواشکی از بابک از فاصله دور عکس گرفت و بعدش گوشیشو گذاشت تو جیبش. آب خوردنش که تموم شد، لیوانش انداخت تو سطل و مثل یه مراجعه کننده معمولی، از بیمارستان خارج شد و رفت.
کاک رسول که از خستگی داشت چشماشو میمالید، به محض شنیدن صدای پیام به تلگرامش سر زد و آخرین چیزی که براش اومده بود باز کرد.
پیام: حالش خوبه. بفرستم تایید کنی؟
پاسخ کاک رسول: اینجوری بهتره.
تصویری براش اومد. بازش کرد و بدون اینکه در اون عکس دقت کنه، فورا ارسال کرد برای یه اکانت دیگه.
ازطرف دیگه، مرد محلی که برای شناسایی تصادفی ها رفته بود داخل، وقتی از بیمارستان خارج شد و در پارکینگ، به طرف ماشینش میرفت، گوشیش درآورد و شماره ای گرفت.
صدا: چرا الان زنگ زدی؟
مرد: یه عده نزدیک ما تصادف کرده بودند و آوردمیشون بیمارستان. چند تاشون مردند و بعضیاشون زنده هستند.
صدا: چه دخلی به ما داره؟
مرد محلی گفت: یه چیزی اذیتم میکنه!
صدا: خب؟
مرد: بینشون یه جوون ایرانی هم بود.
صدا: مطمئنی ایرانیه؟
مرد: فارسی هذیون میگفت.
صدا: بی هوشه؟
مرد: فعلا آره. فکر کنم.
صدا: میفرستم بررسی کنند. شاید پناهنده است. کدوم بیمارستان؟
مرد: نزدیک خودمون.
صدا: حالا چی میگفت؟ چی هذیون میکرد؟
مرد: یه اسم را مدام تکرار میکرد.
صدا: چه اسمی؟
مرد: جملاتش نامفهوم بود. منم خیلی دقت نکردم. ینی پرستار نذاشت. ولی مدام میگفت «محمد»
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
عده ای داشتن آماده میشدن برن وضو بگیرن برای نماز صبح. صدای اذان صبح در فضا پیچیده بود.
مجید: قربان پیام تصویری داریم. به اکانت اختصاصی خودتون اومده.
محمد: بفرست.
تصویر در مانیتور بزرگ وسط اتاق به نمایش گذاشته شد. عکس بابک بود که روی تخت دراز کشیده.
محمد گفت: ازشون تشکر کن و بگو «محمد» سلام رسوند.
بعدش هم لبخندی زد و در حالی که داشت آستین هاشو برای وضو بالا میزد، زیر لب گفت: به قول بچه ها؛ این تازه شروع ماجراست! «بسم الله الرحمن الرحیم»
ادامه دارد...
@قاریان افضل ایران
دودلیل برای این سوال که چرا امیرالمؤمنین دست به شمشیر نبرد؟ چرا نجنگید؟ چرا حضرت زهرا سلام الله پیش قدم شد؟ یک دلیل از زبان حضرت زهرا و دیگری از اميرالمؤمنين علیهماالسلام
این شبهه بسیار فراگیر است، حتما این کلیپ رو تا میتونید منتشر کنید، یاعلی مدد❤️
شهادت ام ابیها محبوبه عالم سید النساالعالمین ام الائمه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خدمت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه ، مقام معظم رهبری و ملت شهیدپرور تسلیت باد.
#فضائل_حضرت_زهرا
#دریای_فضائل.. قاریان افضل ایران
بیا اسما کمک حالم دلم دریایی از درده
ببین خیبر شکن امشب چه زانویی بغل کرده
تو سینم کوه فریادم ولی به صبر مامورم
نمیشه باورم دارم تن یاسم رو میشورم
دارم دق میکنم از غم نبین انقدر ارومم
ببین اسما چقدر سردِ تن زخمی خانومم
تن زخمی خانومم چه خاکی بر سرم کرده
بریز اب روان اروم به بازوی ورم کرده
بریز اب روان اسما علی دل تنگ و بی تابِ
تو هر چی اب میریزی بازم میریزه خونابه
خدایا کاش میمیردم علی داره چی میبینه
حالا باید بفهمم که چه زخمی داشت رو سینه
دیدی واسه چی بود وقتی میشد بعضی شبا بیهوش
چجوری زندگی کرده با این زخم روی پهلوش
سه ماه از من چه پنهون کرد همه ازردگی هاش و
نگاه کن زیر چشمش رو ببین خون مردگی هاش و
برای من سپر کرده چطور کل وجودش رو
بزار بیشتر ببینم من یه کم روی کبودش رو
داره میره ولی خونش هنوزم روی دیوارِ
داره میره نگفت آخر کجا افتاد گوشواره
حسن جانم حسین جانم بیاید مادر داره میره
به داد من برس زهرا که زینب داره میمیره
دوباره فاطمه جانم خودت مشکل رو حل کردی
برای آخرین دفعه یتیمات و بغل کردی
حالا که بعد این چند ماه دوباره میبینم روت و
چطور دل بکنم آخه بیارم آه تابوت و
با غمت دل علی به غم نشسته - کربلاییسیدرضا نریمانی.mp3
22.74M
🔊 #صوتی #زمینه
📝 با غمت دل علی به غم نشسته
👤 کربلاییسیدرضا #نریمانی
◾ #حضرت_زهرا
📌 #فاطمیه ؛ ۱۴۰۱
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🏴 @e_arbaeen
هدایت شده از مجید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صداهایی که قابل شناسایی هستند!
🔹 شناسایی و دستگیری عوامل شعاردهنده در منازل توسط سازمان اطلاعات فراجا!
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
May 11
🏴چرا «فاطمه» را «فاطمه» گفتهاند؟
1️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَهَ لاِنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشّرِ»
فاطمه، فاطمه نامیده شده است؛ چرا كه از شر بریده و جدا است. این جمله اشاره به «عصمت» حضرت زهرا (س) است؛ زیرا مسلماً معصومه است، و آیه «إنَّمَا یریدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنَكُمُ الرِّجسَ أهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِرَّكُمْ تَطْهِیراً»، درباره ایشان است.
2️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةَ لأنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطّمْثِ»
فاطمه را فاطمه گفتند؛ زیرا بریده است از خونی كه زنها میبینند. این تفسیر اشاره به «طهارت ظاهری» حضرت زهرا (س) است؛ زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود، از نظر معنی، طاهره از خون حیض، نفاس و استحاضه بود.
3️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لأِنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الْخَلْقِ»
فاطمه را فاطمه گفتند، برای اینكه بریده شده از خلق بود. این تفسیر اشاره به «مقام فنا و لقا»ی حضرت زهرا مرضیه (س) است. كسی كه در دل او هیچكس جز خدا نبود، دل او فقط مشغول به خدا است.
4️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاِنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ كُنَهِ مَعْرفَتِهَا»
فاطمه، فاطمه نام گرفت؛ زیرا مردم از معرفت ایشان بریده شدهاند و قدرت بر شناخت حقیقت ایشان ندارند، و این تفسیر اشاره به همان مقامی دارد كه به واسطه آن مقام «اُمّ أبیها» نامیده شده است.
5️⃣ «سمِیتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاَنَّهَا فُطِمَتْ هِی وَ شِیعَتُها عَنِ النّارِ»
فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون شیعیان خود را از آتش میرهاند و نجات میدهد. این تفسیر اشاره به «شفاعت» است.
بیشترین چیزی که صالحان را هلاک میکند، «مغرور شدن به طاعات» است.
و بیشترین چیزی که باعث هلاکت گناهکاران میشود، «کوچک شمردن گناهان» است.
هر کس خدا را به خوبی بشناسد، طاعتش را بزرگ نمیبیند و گناهش را کوچک نمیپندارد!
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات