حضرت رقیه(سلام الله علیها) - ولادت - مدح
دختری آمد از قبیله ی نور
نذر راهش سبد سبد احساس
صورتش مثل قاب نرگس بود
سیرتش روح صد گلستان یاس
هر فرشته که می رسید از راه
یا اگر جبرئیل می آمد
به پر روسری گلدارش
تا ببندد دخیل می آمد
هر سحر بوسه می گرفتند از
مقدمش کاروانی از خورشید
یاسها چلچراغ ایوانش
با همان بالهای سبز و سپید
تا که لب را به خنده وا می کرد
دل هر ماهپاره را می برد
هر دلی را به لطف لبخندش
به خدا تا خود خدا می برد
ساره ، آسیه ، هاجر و مریم
زائر هر شب نگاه او
و شکوه تمام این دنیا
گرد و خاک غبار راه او
به صفات حمیده اش سوگند
آینه دار حُسن زهرا بود
خاک راهش شفای هر دردی
او مسیحا تر از مسیحا بود
در میان قبیلهِ ی خورشید
در دل هر ستاره جایی داشت
و روی موج آبی دلها
مثل مهتاب رد پایی داشت
آسمان است و گوشواره ی او
خوشه های طلایی پروین
مستجاب الدعاست این بانو
عطر سبز قنوت او آمین
عطر باغ بهشت دارد او ؟
که شبیه نسیم می آید
یا به روی قنوت پرواز
بال هر یاکریم می آید
خاک بوسش فرشته ، تا می شد
او برای نماز آماده
بال پرواز ربنایش بود
عطر سیب و ضریح سجاده
آسمان مدینه ی دل را
مهر و ماه و ستاره ، کوکب بود
بین این خانواده این دختر
همه ی عشق عمه زینب بود
نه فقط عشق حضرت زینب
آرزو و امید عباس است
زینت آسمان آبی
شانه های رشید عباس است
جلوه دارد میان چشمانش
همه ی مهربانی ارباب
گل بریزید آمده از راه
دختر آسمانی ارباب
آسمانها ستاره می ریزد
جبرئیل از جنان به پای او
دسته گل می فرستد از جنت
فاطمه مادرش برای او
مریم است این و یا خود زهراست
که حریمش پر از کرامات است
تا قیام قیامت این بانو
افتخار تمام سادات است
از ضریح بهشتی اش هر دم
عطر جانبخش لاله می آید
تا همیشه صدای جانسوز
گریه ی یک سه ساله می آید
اعتکاف بنفشه و لاله
روی لبهای او چه دیدن داشت
و حدیث دل شکسته ی او
از زبانش بسی شنیدن داشت
کربلا بود و نیزه و شمشیر
کربلا بود و خنجر و دشنه
کربلا بود و هرم آن صحرا
کربلا بود و کودکی تشنه
کربلا بود و ناله ی طفلی
که چه غمگین به گوش می آمد
کودکی که ز هوش می رفت و
به چه سختی به هوش می آمد
کربلا بود و مشک خالی و
دست از تن جدای سرداری
ماند روی زمین نمناکی
بیرق خاکی علمداری
کربلا بود و بین آن گودال
آیه های شکسته ی یاسین
جامه ی پاره پاره ی یوسف
بدن غرق خون بنیامین
اسبی از سمت سرخی گودال
خسته و بی سوار می آمد
و دلم با حقیقت تلخی
داشت کم کم کنار می آمد
پیش چشمان خون گرفته مان
از حرم عطر سیب را بردند
به روی نیزه ها سر هفتاد
سینه سرخ غریب را بردند
دستهای کبود و خسته مان
بین زنجیر ها که بسته شدند
بعد با نعل تازه ی مرکب
سینه ی لاله ها شکسته شدند
#یوسف_رحیمی
#حضرت_رقیه_س_ولادت
@aleyasein
حضرت رقیه(س) - ولادت
میـان آینـه هــا عکس یــار افتــاده
خـدا بـه حضرت اربـاب دختـری داده
فرشتـه هـا همگـی در تـدارک اطعـام
و دود کــردن اسپنـد بهــر شهـزاده
و بال حضرت جبریل فـرش راهش شـد
برای نوکـری اش لشکـری شـد آمـاده
و با شراب طهوری کـه بـا خــودش آورد
حراج کرده عمویش بـه کاسه هـا بـاده
تـو آمدی که اجابت کنی دعای مرا
شبیـه حضـرت زهـرا به روی سجـاده
بیا به ما بچشان جرعـه ای ز آب حیـات
نثـار مقــدم پاکـت چهــارده صلـوات
بگــو برای همـــه از مقـــام بالایــت
کـه شهـد عشق چکیـده ز روی لبهایت
نشان بـده بــه همـه دلبرانـه بــودن را
اسیــر دلبــری ات بـود و هست بابایت
تویـی که عرش نشینی به شانه های عمـو
تویـی که شانـه ی عبـاس بوده جـا پایت
میان نافلــه عمــه چــه حاجتـی دارد
دخیــل بستـه بـه چـادر نمـاز زیبـایت
فـدای قامت سبـزی که مثل فاطمه بـود
ندیـده صحنـه ی گیتی دوباره همـتایت
تویی شبیه تر از هر کسی به مادرمان
شبیـه فاطمـه هستـی تو در برابرمان
کریمـه ای و کریمـان گـدای کـوی شمـا
و قبلـه گـاه دل ما فقط به سـوی شما
شمیـم سیـب رسیــده بیـا نگـاه بکــن
بیا که می وزد از کوچـه کوچه بوی شما
مـرا بخـر کـه غلامـی بـدم ولـی بانــو
در آرزوی تــو هستــم در آرزوی شما
مـن از تبـار شریفـی ز نسـل سلمانــم
کــه اعتبـار گرفتــم از آبـروی شمـا
اگـر تمـام جهـان را کسی به من بدهـد
عـوض نمی کنم حتـی به تـار موی شمـا
تویی که دلبری ات برده صبر و هوش عمو
عموت ساقی طفلان، تو مـی” فروش عمو
تویی که باز شود صد گـره به دستانت
هــزار حاتــم طایـی گـدای احسانت
سه ساله دختـر ارباب هستی و پـدرت
دخیـل بستـه دلش را به ناز چشمانت
چگونــه حاجت خـود را گرفتی از بابا
چه صحنه های غریبی که دیده دامانت
مثال حضـرت یعقـوب می شـوی وقتی
بـه جـای پیرهنـی سر” رسد به کنعانت!
عجیب نیست که ما را اسیر خود کردی
عجیب نیست که چشمان ماست گریانت
خدا کند که به ما هم دمی اشاره کنی
به کـار خیـر محال است استخاره کنی...
#احمد_ایرانی_نسب
#حضرت_رقیه_س_ولادت
@aleyasein
حضرت رقیه(س) - ولادت
دختر بگو ملیکهء هفت آسمان بخوان
دختر بگو فرشتهء کون و مکان بخوان
در مکتب سه سالهء توحید پا گرفت
چادر نماز کوچک او را جنان بخوان
بنویس دختر از دوطرف خط فاصله
یعنی برای حضرت عباس جان بخوان
داری گره به کار فرو بسته ای اگر
هر وقت دل شکسته شدی آن زمان بخوان
ما را بر آستان بطلب زائرت شویم
ما را بر آستان تو به پابوستان بخوان
از مُلک تا مَلک سر این سفره سائلند
او را کریم زادهء گسترده خوان، بخوان
او را همیشه فاطمهء کربلا بگو
اما همیشه فاطمهء قد کمان بخوان
آبادی خرابه فقط دخترانه بود
او را میان این ده مخروبه خوان، بخوان
وقتی قدم به ساحت خورشید میزنی
خاموش محتشم ولی ای روضه خوان بخوان...
کشتی شکست خورده نه ، او خود سفینه است
اصلا دمشق بی بیِمان خود مدینه است
جشنی گرفته بود پر از دلبری براش
جشن تولدی که شده محشری براش
کیکی که یا رقیه به رویش نوشته بود
آماده کرده بود دم آخری براش
گیسوی تاب خوردهء با تور بسته داشت
یکبال هم گذاشته عین پری براش
نجمه گرفته جای عموی بزرگ او
یک سینه ریز نقره ای مرمری براش
در سومین بهاره ی جشن تولدش
هدیه گرفته بود عمو روسری براش
آورده بود یک گل سر یک نفر که هست
در بین دختران چقدر مشتری براش
اکبر برای هدیه عروسک گرفته بود
از این نداشت تحفه ای زیباتری براش
اصلا حسین موافق با گوشواره نیست
اصرار عمه بود یا می خری براش -
- یا لا اقل اجازه بده من بیاورم
تا خاطر خوشی شود این آخری براش
... اما چه حیف شد ز فلک تاج برده اند
هر چه گرفته بود به تاراج برده اند
#محمد_عظیمی
#حضرت_رقیه_س_ولادت
@aleyasin
حضرت رقیه(س) - ولادت
رفت خورشید ز رو وقت درخشیدن تو
ماه بیچاره شد از موقع تابیدن تو
کاشف الکرب حسین(ع) بعد عموجان هستی
می رود غم ز دلش در عوض دیدن تو
چه قدر در دل دریای عمو جاداری
نشود خسته ابالفضل(ع) ز بوسیدن تو
خنده بر صورت زهرایی تو می آید
عمه ات هست فقط عاشق خندیدن تو
علی ِ اکبر و عباس و حسین و زینب
آب گردد دلشان موقع رنجیدن تو
مهربان دختر ارباب! گدایی به خدا
دست خالی نرود موقع بخشیدن تو
کودک و این همه اوصاف و جلال و جبروت
به خدا نیست غلط معجزه نامیدن تو
محشری ، معجزه ای ، بی بدلی غوغایی
دختری نیست به اندازه تو بابایی
#محمد_حسین_رحیمیان
#حضرت_رقیه_س_ولادت
@aleyasein
حضرت رقیه(س) - ولادت
در دست بابا مثل یک قرآن کوچک
نازل شده این سوره ی `خندان کوچک”
نور خداوند ودود افتاده امشب
از منتهای عرش بر ایوان کوچک
ماه و زحل ها مشتری دائم او
سر می زنند آنها به این دکّان کوچک
روح بزرگش خانه را تسخیر کرده
روح بزرگی دارد این مهمان کوچک
بیت پیمبر شاه بیتی رو نموده
مضمون های ناب این دیوان کوچک_
حتی به وجد آورده جبریل امین را
اشعار نابی گفته در اوزان کوچک
آیه به آیه فاطمه می ریزد از او
خورشید در گهواره ی تابان کوچک
مانند وصله وصل شد از روز اول
دست تمام شیعه و دامان کوچک
باور نمی کردند اما چارده قرن
خیلی گره وا کرده این دستان کوچک
در جشن او دریا به پا شد تا که بارید
از ابرهای چشم ها باران کوچک
راس پدر بر دامنش...گویا ندارد
اندوه بی پایان او پایان کوچک...
#بردیا_محمدی
#حضرت_رقیه_س_ولادت
@aleyasein
امام حسین(ع) - مناجات شب جمعه
قال الصادق (علیه السلام): نوحوا علی الحسین نوح الثَکلی علی ولدها؛ برای حسین (علیه السلام) مثل مادر جوان از دست داده گریه کنید
با اشک و آه و زمزمه نوحوا علی الحسین
با اضطراب و واهمه نوحوا علی الحسین
فرموده است حضرت صادق به شیعیان
ای شیعیان من همه نوحوا علی الحسین
باید پس از سلام به تو زود گریه کرد
یعنی که بی مقدمه نوحوا علی الحسین
باید تمام وقت برای تو ضجه زد
ممتد، بدون خاتمه نوحوا علی الحسین
در مجلس حسین نباید سکوت کرد
در ازدحام و همهمه نوحوا علی الحسین
شب های جمعه فاطمه هم نوحه میکند
با ناله های فاطمه نوحوا علی الحسین
پشت حسین فاطمه در علقمه شکست
پس در کنار علقمه نوحوا علی الحسین
هم ناله صدای غم انگیز زینبیم
با زینب مکرمه نوحوا علی الحسین
#آرش_براری
#امام_حسین_ع_مرثیه
#امام_حسین_ع_مناجات
@aleyasein
امام حسین(ع) - مناجات شب جمعه
زائری دیدم که دارد چشمِ تر میآورد
یک نفر هم نذر پاهای تو سر میآورد
کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت
نذر چوبِ جاروی صحن تو پر میآورد
مادری دیدم؛ شب جمعه؛ که با قدی کمان
بین صحن تو زبانِ نوحهگر میآورد
خواب ، چشمم را که میبندم به پابوسی تو
میبرد روح مرا ؛ وقتِ سحر میآورد
من یقین دارم نسیمی که به پرچم میخورد
از دلِ تنگم برای تو خبر میآورد
رو به صحنت سجده کردم ؛ مُهرِ تربت خیس شد
بوی خاک کربلا هم گریه در میآورد
دَلوِ چشمم از تهِ چاهی که در آن اشک نیست
با طنابِ روضهات خونِ جگر میآورد
نسل اندر نسل نوکرزاده ؛ مجنون زادهایم
میرود دیوانهای ؛ دیوانهتر میآورد
شاد خواهد شد؛ چرا که سینهزن آورده است
از تبارِ نوکران هر کس پسر میآورد
زائرم؛ حتی پس از مرگم؛ چرا که در حرم ...
باد ، از خاکم غباری مختصر میآورد
#رضا_قاسمی
#امام_حسین_ع_مناجات
@aleyasein
مناجات با خدا - وداع با ماه شعبان
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
دارم فراری می شوم از خود به سوی تو
در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده
ناجی تویی راجی منم در دست های من
بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده
وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد
باید بگیری دست من را که رها مانده
پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را
اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده
از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم
در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده
شعبان به پایان آمد و روی لبان من
وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده
خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است
مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده
لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم
لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده
یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو
پس فَاقْبَل عُذری کهدلیل روضه ها مانده
جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو
تازه عنایات علی موسی الرضا مانده
بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد
تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده
تنها محبت راه ترک معصیت گشته
با دوستت دارم جهانی روی پا مانده
#مهدی_رحیمی_زمستان
#مناجات_با_خدا
@aleyasein
✅ توصیه امام رضا جان «علیه السلام»برای درک بهتر روزهای پایانی ماه شعبان
💠 اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ
«فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ»
🔶 خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده اى
در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان
📚وسائل الشيعةجلد۱۰صفحه۳۰۲
@aleyasein
#مناجات_با_خدا، #استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
#غلامرضا_سازگار
روزهداران مؤمنین آماده! من ماه خدایم
ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم
ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم
ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم
تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد
خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد
من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم
روزهداران الهی را همه باغ و بهارم
باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم
در دل شب انسها با حضرت صدیقه دارم
تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم
هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم
دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من
چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من
نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من
انس میگیرند مردان خدا بسیار با من
از نسیم آید سرود نغمۀ روح الامینم
همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم
لحظهها تسبیح و، خوابِ روزهدارانم عبادت
روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت
یوسف زهرا حسن در نیمهام یابد ولادت
وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت
روزهداران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت
ای خوشا آنکس که در من میکند قرآن تلاوت
ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند
ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند
ای خوشا آنکس که شبها تا سحر بیدار ماند
در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند
من همان ظرف عنایات خداوند کریمم
روح میبخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم
وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش
یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش
آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش
در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش
توشهای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد
میسزد از غصه در عید صیام من بمیرد
خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد
در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد
در دل شبهای قدرم نیز قرآن سر بگیرد
روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد
ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را
تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را
ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد
با دهان روزهاش هر روز، کام از من بگیرد
دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد
در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد
من همانا سفرۀ مهمانی ذات خدایم
با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم
«میثم» از هر لحظۀ من فیضها گردد نصیبت
روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت
هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت
هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت
دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری
صرف کن اوقات خود در روزه و شب زندهداری
@aleyasein
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان؛ #مناجات_با_خدا
#سیدرضا_مؤید
ای نام تو شَهد سخنم یا الله
آرام دل و جان و تنم یا الله
ای لطف تو چارهساز هر بیچاره
بیچارهتر از همه منم یا الله
@aleyasein
امام زمان(عج) - مناجات
گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست
نسیم یاد تو در هر سحر عبادت ماست
زمین به زیر قدمهای تو سر افراز است
سلامت تو ... به جان همه...سلامت ماست
اگر که، عمر جهان هم ،تمام گردد باز
ندارد آنچه تمامی همین ارادت ماست
کنار خانه ی چون تو کریم بی منت
دری دگر بزنم....باعث خجالت ماست
چو طفل اشک دگر راستگو نمیبینم
بیا بپرس که این شاهد صداقت ماست
قسم به ضامن آهو که زائران توایم
ظهور طلعت تو بهترین زیارت ماست
قسم به ساقی لب تشنه ای که دستانش
به دست مادر تو برگه ی شفاعت ماست
در اولین شب جمعه مرا به همراهت
ببر به کرببلایی که عین جنت ماست
ببر به کرببلا و بخوان که یا جداه
هنوز داغ لب تشنه ات مصیبت ماست
#میثم_مومن_نژاد
#امام_زمان_عج_مناجات
@aleyasein
«مثنوی استاد علی معلم دامغانی برای فلسطین»
گریان به آبِ زخم بشو خنجر مرا
زین کن ـ برادر ـ اسب گرانپیکر مرا
دستار من به شیوة مرد سفر ببند
چون غنچهام به صبح شهادت کمر ببند
از بام عشق بانگ خدا را سماع کن
تا فرصت است دست برآور، وداع کن
*
ما را چو رود خشک چه پروای بستر است؟
صحرا هنوز زیر سُم باد کافر است
بیما سرابها همه بر دشت میتنند
دیوانِ گردبادِ بلا چرخ میزنند
تیغ تموزْ بیخِ گلِ باغ میزند
محنت هنوز بر دل گل داغ میزند
خون ریختهست خارِ مصیبت به کام دشت
خنجر کشید پشگبنان در تمام دشت
ما را چو شط خشک چه پروای بستر است؟
صحرا هنوز زیر سمِ باد کافر است
*
گاه عزیمت است، چو گل دل به مرگ نِهْ
فرمان رسید، اسب مرا زین و برگ نِهْ
فصل وفا به عهدِ قدیم اوفتاده باز
فرمان رسیده، کاری عظیم اوفتاده باز
هنگامهجوی سامریان تیغ بستهاند
موسای راد را به عصا پشت خستهاند
بستند دست خسته هارونِ پیر را
بر دختران پاک شعیب آبگیر را
فارغ ز نیل حادثهشان بر کرانه باز
بی شرم و حجب، سیر و عدس را بهانه باز
افسانه بود فاجعه تا زخم میزدیم
ای کاش گاو حادثه را زخم میزدیم
سِحر عاقبت به شعبده ره بر عصای بست
غافل شدیم و فاجعهمان دست و پای بست
با آنهمه عزایم و عزّ پیمبری
خفتیم و گوی حادثه را برد سامری
ای عرصهی بلندِ فرومایگانِ سست
ای قدس، ای بلادِ خدا، قبلهی نخست
ای چشمهسارِ جوششِ عزمِ پیمبران
ای ساحتِ مقدسِ بزمِ پیمبران
ای میکشانِ عرشْ خراباتیانِ تو
داوود در ترانه خراباتخوانِ تو
ای آسمان ز حشمت والات صحنهای
یحیات کاهنی و سلیمانْت شحنهای
ای انبیا به برزنت اندر قلندری
در عشق طفل مکتبت عیسای ناصری
ای اولیات تا به ابد سر بر آستان
ای قدس، ای پناه زمینیِ آسمان
آفت رسید در تو، که آفات بر یهود
رفت از حد این ستم، که مکافات بر یهود
کفرانشان شکست حریمْ آستانه را
حرمت نگه نداشت خداوندِ خانه را
رخت از حریم قدس به افسانه بست امن
از طاغیان به وادی ایمن شکست امن
سنگینیای که حادثه با خارهی تو کرد
نامردمی به مردم آوارهی تو کرد
دستی که از تبار تو خون بیگناه ریخت
خون ریخت آنچنان که بهار از گیاه ریخت
داغی به داغ مریم و موسی فزود هم
نفرین به دودمان یهودا، یهود هم
*
ای غیبت غرور غیوران، حضور باش
ای قدس، ای بلادِ بلاکش، صبور باش
ما غازیانِ سهمشتابِ محمدیم
لختی دگر بپای، قوی باش، آمدیم
#علی_معلم_دامغانی
#فلسطین
#القدس_عاصمة_فلسطین
@aleyasein
خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل
جهان وارونه شد؛ اینبار با سنگ آمده هابیل
نِگین، دست شیاطین و سلیمان اشک میریزد
و با فرعون میخندند فرزندان اسرائیل
لب خاخامها تورات را وارونه میخامد!
کلیسا با دعا، رد میشود از غیرت انجیل
درون آتش نمرودها اینبار میسوزد
گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل
بیا ای تکسوار سبز! ای پایان این پاییز!
بیا ای صبح پیدا در شب چشم انتظار ایل
و «سبحان الذی اسری» بخوان تا «مسجد الاقصی»
بخوان! ای خواندنت شیرینتر از تنزیل جبرائیل
بیا ای منتقم! با ذوالفقار بیقرارت تا
نماند روی نقشه لکهای بین فرات و نیل
#فلسطین جوجههای کوچکش حالا ابابیلاند
و خواب آخر پاییز میبیند سپاه فیل
#قاسم_صرافان
#فلسطین
#القدس_عاصمة_فلسطین
@aleyasein
استقبال از ماه #رمضان
بوی آش نذری ماه مبارک میرسد
باز وقت خواندن قدر و تبارک میرسد
باز می خوانم شب اول دعای افتتاح
باز میگیرم به زیر سایه قرآن پناه
باز می خوانم میان گریه ها جوشن کبیر
ذکر العفو و مناجات و اجرنا یا مجیر
باز از فرط عطش چشمم سیاهی میرود
از وجودم در همین حالت تباهی میرود
باز می گویم پس از افطار با نان و نمک
رو به سوی کربلا یا لیتنا کنا معک
#محمد_قاجار
@aleyasein
مناجات با خدا - استقبال از ماه رمضان
همه در همهمه گویا خبری خواهد شد
دل تاریک به یک دم قمری خواهد شد
میبرد همت ما رنگ گنه کاری را
بعد این سختی شب ها سحری خواهد شد
باز کن پنجره را عطر خدا می آید
فصل مهمانی حق,جود و عطا می آید
توبه کن عبد گنه کار از این جرم و خطا
لحظه های سحر و وقت دعا می آید
#داود_خلیلی_کاوه
#مناجات_با_خدا
@aleyasein
مناجات با خدا - استقبال از ماه رمضان
امام حسین(ع) - مناجات
قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین
خدا به حشر ببخشد گناه ما به حسین
طلوع ماه مبارک مبارکش باشد
کسیکه روزه ی خود سازد ابتدا به حسین
خوشا به روزه ی مقبول روزه دارانی
که ابتدا به حسین است و انتها به حسین
اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان
به هر دعا که توانی خدای را به حسین
سلام باد بر آن روزه دار تشنه لبی
که آب نوشد و گوید سلام ما به حسین
شروع و آخر این ماه با زیارت اوست
چه عزت است که داده است کبریا به حسین
زیارتش سه شب قدر لذتی دارد
شب علی است ولی باید التجا به حسین
خدای عالمیان می دهد جوابش را
دهد سلام هر آنکس ز هر کجا به حسین
نما روایت ابن شبیب را تفسیر
زاشک صبح و شب حضرت رضا به حسین
سه روز اگر تن او بود بر زمین داده است
فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین
توای خدای حسین و علی در این رمضان
قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین
موید از در این خانه رو نگرداند
قسم به خون شهیدان به کربلا به حسین
#سید_رضا_موید
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_مناجات
@aleyasein