حاجقــاسم
بعضیهارودیدیدتانگاهشون
میکنیمیادشهدامیفتیم؟
ایناهموناییاندکهسایهبهسایه •
شھادتزندگیمیڪنند🚶🏿♂
راستمیگفت:)💔🥀
#حاجقاسم
-اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی
هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا...(:
#سهشنبههایمهدوی!💙
یارانــــ🤍 همهـ رفتند🥀
ما جاماندهـایم ز غافلهـ🍃
#شهداشرمندهایمـ🫠
ــــــــ🌱ــــــــ
#اللهمارزقناحرم
#گــمــنـامـ🙂
『 #الــفـــبــاےمـهـدویـت♥️』
____[•🌹 ⇣•]______
@alfbaymahdaviat_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر به حضرتـــ زهرا (س) بدهکاریمــ😔 و انگار نه انگار....💔
دلی ک تنگ ِ کربلاست کجا باید رفت؟
ـ
به دیدار ارباب ..💔
انشاالله قسمت تک تک اعضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرقد خانم فضّه خادمه الزهرا سلام الله علیها در سوریه
فضّه به جایی رسیده بود که فقط با قرآن کریم تکلم می کرد🌹
#فاطمیه #امام_زمان عج
#اللهمعجللولیڪالفرج♥️🌱
سلام آقا:
👈تاریخ به ما فهماند، وقتی من، تو و ما میدان را خالی کنیم فاطمه به جای ما سیلی خواهد خورد
این یعنی زمان شناس که نباشی این قدرت را داری حسین بن علی را به قتلگاه ببری و او را قربانی کنی✋
😔فاطمه زمانی سیلی خورد که خواص جامعه به بهانه های مختلف علی را رها کردند،فاطمه سیلی را از مهاجر و انصاری خورد که سکوت آن ها یه لبه قیچی انحراف مسیر اسلام شد.
👈اینجا باید فهمید که چرا زهرای کبری درب خانه مهاجر و انصار رفت و به آن ها تلنگر زد که چه با علی کردند.
😷 سکوت مهاجرین و انصار قدرت بازوان خلیفه اول و افرادی که به خانه زهرای مرضیه حمله کردند را دو چندان کرد، هرچقدر این انفعال و سکوت ادامه دار شد شدت جسارت به دختر پیامبر نیز بیشتر شد.
🖤و در نهایت، سکوت، زهرا را به شهادت رساند
#فاطمیه
#تاریخ_تکرار_نگردد
الفبای مهدویت🌹🌹🌹🌹
⭕️ یکی از پسران ابولهب، عتبه نام داشت او همانند پدرش، لجوج بود و همواره با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ستیز می نموده و حضرت را آزار می رساند.
هنگامی که سوره #نجم نازل شد.
گفت: من این سوره را قبول ندارم (و با مسخره و توهین مسأله معراج پیامبر را که در این سوره بیان شده، انکار می کرد).
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با سوز دل درباره او چنین نفرین کرد:
خدایا یکی از درندگان را بر او مسلط گردان)). طولی نکشید که عتبه در یکی از سفرهای تجاری شام، به همراه کاروان به سوی شام می رفت. در این هنگام، شیر درنده ای به طرف کاروان آمد، عتبه با دیدن آن شیر، لرزه بر اندامش افتاد و ترس و وحشت عظیمی، سراسر وجودش را فراگرفت. حاضران به او گفتند: ما اینجا هستیم، چرا این گونه وحشت نموده ای؟! عتبه گفت: محمد، مرا نفرین کرده است. سوگند به خدا، آسمان برشخصی راستگوتر از محمد سایه نیفکنده است. حاضران کالاهای تجاری خود را در اطراف او چیدند تا عتبه در میان کالاها از خطر محفوظ بماند ولی شیر فرا رسید و به بالای کالاها رتف تا او را بدرد که عتبه از ترس و وحشت بسیار به هلاکت رسید.
📚حکایت های شنیدنی 5/ 14 13 به نقل از: ترجمه شرح تجرید (شعرانی) 498، الغدیر 1/ 262 261.***.
◖🗃🖊◗
-- عـٰآشقڪسیبشیـدڪہشمـآرا
عـٰاشقخـداڪنہنہعـٰاشقدنیـآ..!🙂
ــــــــ🌱ــــــــ
#عاشقانه
#مــدافــع_چـادࢪ😍
『 #الــفـــبــاےمـهـدویـت♥️』
____[•🌹 ⇣•]______
@alfbaymahdaviat_313
❲💣✌️🏾〕
◗کیـستدشـمنكدراین
معـرکهجـولانبدهـد
پسـرفاطمـهکافیسـت
كفرمـانبدهـد👊🏻💚:)◖
ــــــــ🌱ــــــــ
#اللهمارزقناشهادت
#مــدافــع_چـادࢪ😍
『 #الــفـــبــاےمـهـدویـت♥️』
____[•🌹 ⇣•]______
@alfbaymahdaviat_313