#خبر
🔅دو سالی است که، روزهای شنبه جلساتی با عنوان #شنبههایفقهی در حال برگزاری است. موضوع این جلسات که بر مدار فقه، اصول و رجال است، با توجه به تحقیقات و پژوهشهای طلاب فاضل تعیین میشود. تاکنون 25 جلسه برگزار شده است که، در آن جلسات یکی از طلابی که تحقیقاتی دارد به عنوان ارائهکننده و سایر دوستان حاضر به عنوان نقد و پرسش به بررسی بحث ایشان می پردازند.
4 جلسه از جلسات امسال، در قالب یک نشریه کوچک درآمده تا در اختیار عزیزانی که راغب به اطلاع از محتوای جلسات هستند قرار بگیرد.
👇👇👇
#مشهورات_3
✍ محمد متقیان
💢درباره روایت مشهور؛ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ_1💢
▫بررسی مضمونی روایت؛
1⃣ترجمه روایت چنین است: به آن چیزی که گفته میشود نظر کن، نه به کسی که میگوید. عبارت «من قال» روشن و واضح است، اندکی تأمل پیرامون عبارت «ما قال» باید انجام بگیرد. مقصود از «ما قال» چیست؟ دو احتمال به ذهن میرسد؛ 1. آنچه که گفته میشود یا به عبارتی مقول قول است، صرفاً #خبر و حکایت از واقعیت است. 2. آنچه که مقول قول است، #حدس و نظر و استنباط است. برداشت عمومی این است که، به مقول قول باید توجه نمود، یعنی آن چیزی که گفته میشود و اینکه چه کسی گفته است مهم نیست، آیا بواقع چنین است؟
2⃣درباره احتمال اول؛ اگر معنای روایت چنین باشد که، به آن چیزی که به شما نقل میشود و خبری از واقع داده میشود توجه کنید و به ناقل آن توجهی نکنید، معارض بزرگ این معنا همانا #فرهنگوثاقتی است که از قرآن با آیه نبأ شروع شده و در اخبار ائمه اطهار امتداد پیدا میکند. ایشان در نقل اخبار بنایی گذاشتهاند و رجال و اصحاب امامیه هم به آن پایبند بودهاند، مانند خبر معروف «أَ فَيُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ثِقَةٌ آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَيْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِينِي فَقَالَ نَعَمْ»(الکشی، ج2 ص490) این فرهنگ توثیق از امام باقر(سلام الله علیه) به صورت رسمی در میان روات آغاز شده و آنها براساس همین فرهنگ رشد میکنند. روایات فراوانی برای اثبات این نکته وجود دارد، لیکن به همین مقدار بسنده میشود. پس درباره نقلیات و اخباریات باید به ناقل و مخبر توجه نمود که چه کسی است و چه اغراضی دارد، لیکن تمامالمبنا توجه به وثاقت راوی نیست بلکه توجه به مضمون خبر هم دخالت در اعتبارسنجی روایت دارد، لیکن سخن این است که، نمیتوان به صورت مطلق توجهی به شخصیت راوی نداشت.
3⃣درباره احتمال دوم؛ اگر معنای روایت چنین باشد که، به آن نظر استدلالی و عقیده و استنباطی که به شما گفته میشود توجه کنید نه به صاحب برهان و استدلال که چه کسی است، این معنا میتواند مؤیداتی از برخی روایات مانند «خُذُوا الْحِكْمَةِ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ الْمُشْرِكِين»(المحاسن، ج1 ص 230) داشته باشد. لیکن این معنا هم با برخی روایات دیگر تعارض پیدا میکند مانند خبر زید الشحام؛ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ، قَالَ قُلْتُ مَا طَعَامُهُ قَالَ عِلْمُهُ الَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ.»(الکافی، ج1 ص 50) این روایت در تفسیر آیه شریفه میفرماید، انسان باید به علم خویش توجه داشته باشد که از چه کسی آن را اخذ میکند. شاید وجه جمع میان این دو دسته روایات این باشد که، انسان منعی از اخذ علم و حکمت نداشته باشد لیکن شخصیت آن طرف مقابلی را که از او اخذ میکند در محتوای علم و حکمت دخالت دهد، یعنی با توجه به شخصیت و وضعیت اعتقادی و روحی او به محتوای علمی و حکمی او توجه داشته باشد. و به این مبحث، اخبار فراوانی که نهی از اخذ علم از غیرمدرسه اهلالبیت(سلاماللهعلیهم) را دارند نیز باید افزود.
↩ در این مطلب، نکات بسیاری به صورت اجمالی اشاره شد که باید در مجالات اوسعی به آنها پرداخت. لیکن غرض از نوشتار حاصل میشود و آن اینکه، بدانیم روایت مذکور را نباید #علیالاطلاق معنا نمود. و توجه به این نکته که ما با دو طائفه از روایات مواجهیم؛ روایاتی که به محتوا(ما قال) توجه دارند، و روایاتی که به شخصیت(من قال) توجه دارند. باید با همدیگر جمع شوند، نه #شخصیتگرایی صرف و نه #محتواگرایی صرف بلکه ترکیبی از این دو. حال مشخصات این صورت ترکیبیه چگونه باید باشد، باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.
@alfigh_alosul