eitaa logo
دارالتحفیظ الهادی علیه‌السلام
2.7هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
124 فایل
💢 کانال رسمی دارالتحفیظ الهادی علیه السلام،بزرگترین مرکز تخصصی حفظ و تثبیت روزانه قرآن در جنوب کشور اخبار و فعالیت های مجموعه ازجمله ثبت نام، کلاسها و دیگر مطالب فرهنگی قرآنی در این کانال انتشار می یابد پل ارتباطی👇 @admin_alhaadi 📞 ۰۹۹۱۰۹۹۱۷۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید/دوربین مخفی ❗️👆 🔹ثبت‌نام مردم برای یه تور با خدمات عجیب که فکرشم نمی کنید 🔺این کلیپ رو حتما ببینید. 👇👇👇 🆔 @alhaadi
🔘 🔰حسین سالار است؛ چه سالار قافله، چه سالار شهیدان.و سالار شهیدان بی سر، بر خاک خُفته بود ••• ••• ذوالجناح رفت و سر به خون او آغُشت، آنقدر سر بر زمین کوبید، تا جان باخت ••• 🔰و پرنده از ریسمان خیمۀ نیم سوخته برخاست،پرواز کرد و خود را به گُودی مقتل رساند ••• ••• قدری درنگ کرد، و سپس نالۀ فراق سر داد ••• 🔺پَر کشید و بال به خون سالار شهیدان آغُشت، و خونین بال پرواز کرد به آسمان.🔻 🔸آسمان کبود بود و ساکت، و زمین شرمگین و نالان. و فُرات و علقمه مویه کنان، اشک ریز و روان. و نخل های قد کشیده به آسمان، ناله کنان.🔸 ••• پرنده به طواف مقتول کربلا، چرخید و چرخید و چرخید و سپس راهی مدینه شد ••• 🔰پرندۀ خونین بال، از دروازۀ سَحر عبور کرد و صبحگاهان، به مدینه رسید. بر فراز خانه و حرم رسول الله چرخی زد و حزن آلود خواند، حرم، ناله سر داد و آه کشید و نالید ••• 🔵پرنده بر لب بام گِلین خانۀ ام المومنین نشست، فغان کرد و درد آلود، بنی هاشم را خبر کرد ••• ••• ام سلمه چشم به پرندۀ خونین بال داشت، که ملتهب از جا جَست ••• 🔹خاک به ودیعه گرفته از پیامبر را برداشت.🔹 • • • الله اکبر • • • 🔺خاک به تلاطم آمده بود.🔺 🔴خاک خون شده بود و در خروش می نالید، و مدینه آرام بود و در سکوت ••• ••• و مردمان، غافل از زخم سالهای دور! ••• ✔️ ادامه دارد • • • ● ۳۸ روز تا 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 با ما همراه باشید👇 کانال گپ: https://gap.im/alhaadi کانال سروش: https://sapp.ir/alhaadi کانال ایتا: https://eitaa.com/alhaadi
🔘 🔰اندکی بعد، تِرک برداشت سکوت مدینه به ناله و اشک و فغان ام البنین ••• 🔰محمد بن حنفیه، وقتی خبر شد، بر خود گریست. و سپس دیده از اشک زدود و نامه را گشود ••• ••• صدای سالار شهیدان، طنین انداز شد ••• + گفت: "بسم ا... الرحمن الرحیم. این وصیتنامۀ حسین بن علی بن ابیطالب است، به برادرش محمد، معروف به ابن حنفیه." "حسین شهادت میدهد که معبودی جز خدا نیست، خدایی که یگانه است و شریکی ندارد." "شهادت میدهد که محمد بنده و رسول اوست، که از جانب خداوند صاحب حق، تبیین حق را آورده است." "شهادت میدهد که بهشت و دوزخ حق است، و بی‌تردید دوران ساعت خواهد آمد و خداوند اهل قبور را بر می‌انگیزد." "و شهادت می دهم که خروج من بر یزید برای ایجاد فتنه و فساد و خودخواهی، و یا برای خودنمایی و ستمگری نیست." "خروج من تنها و تنها، برای طلب اصلاح اُمت جدم رسول خدا است، و اراده کرده ام که زمینۀ شناخت معروف و ریشه کنی منکر را فراهم سازم. و به سیرۀ جدم و پدرم علی بن ابی‌طالب رفتار کنم." "پس هر که این سخن را در جایگاه حقّ آن، از من بپذیرد، مشمول ولایت خدا شده است که خداوند اولی به حق است، و هر که این سخن را رد کند، صبر می کنم تا خدا در میان من و قوم اش قضاوت نماید، که او بهترین حکم کنندگان است." "برادرم! این وصیت من به تو است، و توفیقی برایم نیست مگر به دست خدا. بر او توکل مى کنم و به سوى او باز می گردم." ●۳۷ روز تا 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 با ما همراه باشید👇 کانال گپ: https://gap.im/alhaadi کانال سروش: https://sapp.ir/alhaadi کانال ایتا: https://eitaa.com/alhaadi
🔘 🔰و ملائک به طواف، گِرد حسین چرخیدند و با او هم ناله شدند ••• ••• زینب تنها شده بود ••• ⚫️زینب مانده بود، با آن همه درد، آن همه رنج، آن همه غم، ⚫️با خیل زنان شوی مُرده، ⚫️با ترس و هراس کودکان یتیم، ⚫️در حصار قداره بندان در کمین، ⚫️و رسالتی که از کودکی بر عهده داشت. + گویی به خود نهیب زد: "•ای زبان علی به کام و دلیری زهرا در دل، °°°شاهد باش!°°°" "•ای وارث شکیبایی حسن، °°°شاهد باش!°°°" "•ای رسول راه حسین، °°°شاهد باش!°°°" 💠"فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ"💠 🔰"پس شاهد باشید و من با شما از شاهدانم."🔰 ••• زینب به خود آمد ••• ✔️پُر صلابت و استوار، در عهدی که بسته بود✔️ ▪️دست بر پیکر برادر بُرد و سوی آسمان گرفت ••• +گفت: 💠"اللهمَّ تَقبَّل مِنّا هذَا القُربان!"💠 🔰"خدایا این قربانی را از ما بپذیر!"🔰 ••• و سپس، زیر لب زمرمه کرد: 💠"بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ"💠 🔰"به نام خداوند رحمتگر مهربان. ما تو را کوثر دادیم. پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کن. دشمن تو بی‌تبار خواهد بود."🔰 ● ۳۶ روز تا 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 با ما همراه باشید👇 کانال گپ: https://gap.im/alhaadi کانال سروش: https://sapp.ir/alhaadi کانال ایتا: https://eitaa.com/alhaadi
🔰همه به انتظار بودند، و ابن زیاد سرخوش از پیروزی در تالار قدم می زد••• 🔰نیزه داران کنار کشیدند و زنان و کودکان کاروان، وارد تالار شدند••• 🔺ابن زیاد، نگاه خود از آنان گرفت و بر تخت نشست.🔻 •••زینب وارد شد، لحظه ای ایستاد••• 🔰بی آنکه به او نظر کند با چرخشی به دست، گَرد و غبار از حجاب برگرفت، مصمم و استوار، حرکت کرد و در جلو بازماندگان کاروان ایستاد••• ••• از ورود پُر غرور او، ابن زیاد آشفته شد ••• _ گفت: "این زن کیست؟" ••• زینب سکوت کرد ••• _ دوباره پرسید: "این زن کیست؟" ••• سکوت بود و سکوت ••• 🔺و در این سکوت، صدای خُرد شدن غرور و هیبت ابن زیاد شنیده می شد.🔻 _ ابن زیاد به خشم آمد و فریاد کرد: "گفتم این زن کیست؟" ~ ام وهب گفت: "بانوی ما زینب، دختر فاطمه!" _ ابن زیاد خندید و گفت: "آوازه اش را در شهر شنیده ام." "اما من از مردم کوچه و بازار نیستم." "گوشم پُراست از مویه و نوحه گری، پس برای من گریه و زاری نکنید." 🔸زینب، به آرامی لب گشود و با خود نجوا کرد.🔸 + گفت: "چگونه می توان به کسی که دستش به خون پاکان آلوده است، امید دلسوزی داشت؟" ••• ابن زیاد، برافروخته برخاست و فریاد کرد ••• _ گفت: "حمد می کنم خدایی را که شما را نابود و رسوا کرد." + و زینب گفت: "ستایش می کنم خدایی را که با بعثت و رسالت پیامبرش، ما را به کرامت و بزرگواری رساند. _ گفت: "این مَکر خدا بود که دروغ تان را بر همگان روشن کرد." ✔️ ادامه دارد • • • ● ۳۵ روز تا 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 با ما همراه باشید👇 کانال گپ: https://gap.im/alhaadi کانال سروش: https://sapp.ir/alhaadi کانال ایتا: https://eitaa.com/alhaadi