داستان شیب تند و قله
۴
🔺فقط برگردید به چند سال پیش و فضای گفتمانی که برامون پدید آورده بودن. احساس ناامیدی و انسداد و شکست و در خانه نشستن و رای ندادن و چه و چه... یادتون که نرفته. برای اینکه متوجه بشید داره چه اتفاقی میافته حالا دقت کنید به سخنان جبهه مقابلتون از متفکرین تا لمپنهاشون. ببینید ورق چطور داره برمیگرده.
🔺فارغ از مبانی و چارچوبهای تحلیلی آدمها جمع بندی آنها از شرایط مهم است. چون توصیفی از صحنه دارند که آن را لازم داریم. جمع بندی که با وجود همین چارچوبهای تحلیلی پیش از این وجود نداشت.
🔺مصطفی ملکیان در گفتگو با مدرسه آزادفکری میگوید: «نسبت به سال ۵۷ اوضاع مردم به علت تلاش خود مردم بهتر شده. ما از بس در فضا بوده ایم متوجه نشده ایم چه مقدار امیدواری هایمان را افزایش داده ایم....با همین امید جلو برویم ده سال دیگر بهتر از الانیم»
ملکیان حالا سعی میکند جهت این حرکت پر امید را به سمت غرب و آویزان غرب شدن تحلیل کند. مهم نیست شما شاید هزار و یک اشکال به زمینه های تحلیل او داشته باشید، مهم واقعیتی است که او دیگر نمیتواند انکار کند.
🔺حالا نگاه کنید به مصاحبه روزنامه شرق با سعید لیلاز. او میگوید: «روشنفکری در ایران بیشتر به سلبریتی بودن شبیه است تا روشنفکر بودن و نخبگی. یعنی دنبال مرید جمع کردن و فالور جمع کردن و لایک خوردن و لایک گرفتن است. دنبال کشف حقیقت نیست....من رفتم پژوهش کردم متوجه شدم ما شهریور ۱۴۰۰ از رکورد تاریخی بالاترین عدد تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۹۶ عبور کردیم....الان میزان ساختمان سازی در منطقه ۲۲ اندازه کل دوبی است....ده تا موسسه کاملا مستقل از حاکمیت داریم نگاه کنید به شرق و دنیای اقتصاد و مردمسالاری و....آینده ایران به سمت توازن است...تمرکز دولتها از نفت کاسته و به ناچار بر مالیات افزوده خواهد شد و این یعنی توازن طبقاتی یعنی دموکراسی... من به لحاظ مادی به آینده ایران خیلی امیدوار هستم و امکان سرنگونی ساختار سیاسی وجود ندارد. امکان بروز ناآرامی ها هم بسیار ضعیف است به خاطر اینکه ما یک طبقه متوسط بسیار نیرومند در ایران داریم»
🔺از پشت سر هم قرار گرفتن این موضع گیری ها نتایج مهمی میتوان گرفت. صبر کنید. موضع احمدزیدآبادی را هم لابد شنیدید با خبر فوری. او میگوید: «من از سال 66 وارد مطبوعات ايران شدم. در تمام اين دورانها، اولين دورهاي است كه ما در روزنامه مينشينيم و مطلب انتقادي مينويسيم و هر طور دلمان ميخواهد همه سياستها را نقد ميكنيم، راجع به حجاب، سياست خارجي، حتي گاهي درباره صحبتهاي رهبري مينويسيم و منتظر نيستيم يك فكس بيايد و روزنامه تعطيل شود... دولت دارد از خودش تحمل نشان ميدهد. چرا نبايد اين را ببينيم»
🔺مسعود بهنود میگوید:«مرفه ترین کشور دنیا که بریتانیا است و قدرتمندترین کشور دنیا که آمریکا است همه شان مثل خر توی گل مانده اند...با خودتون فکر کنید چطوریه که یک کشور کوچک مثل ایران توانسته چهل و چند سال دنیا رو دست بیندازه....من رضا پهلوی رو به دلایل متعدد شخصی دوست دارم ولی قبول کنید به اندازه گاو نمیفهمه به اندازه گاو مهربون نمیفهمه، بیچاره اون ملتی که دنبال او راه میفتن میگن امیدمون به اونه»
🔺دیگه چه خبر؟
دیگه اینکه مسیح علینژاد در مصاحبه با فرداد فرحزاد میگه:« به من ایمیل زدن که دیگه محافظت از تو برای ما مشکله...من بهم شوک وارد شد...احساس کردم آمریکا داره پشت ما رو خالی میکنه»
🔺یاد جمله رهبری افتادم که در اوج فشارهای رسانه ای انقلابی های نادان و ناامید و اوج علافی و هرزگی دولت بی تدبیر و ناامید و اوج فشارهای خارجی، موسی وار فریاد میزد طوری که ایران شنید و با او تکرار کرد که :« کلا ان معی ربی سیهدین» کاری به دیر باوران شکاک و نادان نداشته باشید، وضعیت خیلی بیش از آنکه فکر میکنید، خوب است. کاش زودتر از اینها خیلی از یاس پراکنان میدیدند و در جهاد تبیین و امیدافزایی امام این مردم وارد میشدند. هنوز هم دیر نشده.
@ali_mahdiyan
امید و یأس ۲.mp3
38.17M
چگونه تکوین و تشریع ( اتفاقات پیرامون و درون و دستورات و متون دینی) کمک میدهد تا زاویه نگاه امیدآفرین را به دست آوریم؟
شیخ علی مهدیان
شب بیست و نهم صفر ۱۴۰۲
هیأت آل یاسین تهران
@ali_mahdiyan
امید و یأس۳.mp3
43.75M
اصول و قواعد پیشرفت بر اساس الگوی اندیشه امیدآفرین چیست؟
شیخ علی مهدیان
شب سی ام صفر ۱۴۰۲
هیأت آل یاسین تهران
@ali_mahdiyan
4_5775880515106116203.mp3
42.76M
معرفی دو جریان حداکثری ها و حداقلی ها در جبهه حق
شیخ علی مهدیان
شب سی ام صفر ۱۴۰۲
هیات مکتب الزهرا س تهران
@ali_mahdiyan
این مسیر قطعی جبهه حق است.
اگر با «معرفت» نفهمیدید پس لاجرم با «قدرت» میفهمید.
آزاد اندیشان در ساحت معرفت خاضعند و لج بازان در ساحت قدرت
خوش طینتان «طوعا» سر خم میکنند و بددلان و بیماردلان «کرها»
حالا دم دمای تلولو دوباره قدرت ایران است. خیلی ها که نمیخواستند بفهمند دیگر بنا است که بفهمند
@ali_mahdiyan
فضای مجازی یعنی یک محیط زیست که زندگی درش جاری است با خنده و گریه و رفاقت و تعاملات و..
چه کسی بنا است بر این بستر حیات اجتماعی حکومت کند؟ این مهم نیست؟ اهمیت حکومت را میدانیم؟
قرار است بچه های ما تحت حکومت یعنی تربیت چه کسی باشند؟
اگر دنیای مجازی، حکمرانی اش در اختیار بیگانه بلکه دشمن باشد،
معنای هولناکی خواهد داشت.
معنایش این است که همه تحت حکومت دشمن زندگی کنند.این یعنی دشمنی بیشتر مردم با هم و از هم گسیختگی روابط اجتماعی
همه تحت حکومت دشمن باشند یعنی نفی حکومت مردم بر خودشان
همه تحت حکومت دشمن باشند یعنی نابودی آزاداندیشی، یعنی بردگی فکری دشمن
یعنی نابود شدن خط قرمزها، عقیده ها
ایمانها که مهمترین دارایی و بنیه اصلی استحکام این مردم و مقاومتشان است
فیلتر شدن زمین بازی که دشمن ترتیب داده مقدمه بود.
باید فضای مجازی و حکمرانی بر آن سر و سامان بگیرد
صحنه مجازی صحنه بی حکمرانی نیست.
مشخص کنید و رک بگویید میخواهید ذهن مردم و حیات آنها را ذیل حکومت چه کسی تعریف کنید و چگونه
@ali_mahdiyan
ما همیشه پیروزیم
مهمتر از نتیجه روی تشک، حالی است که به مردم یک کشور منتقل میشود. احساسی است که با دیدن مبارزه به آنها دست میدهد.
وقتی مردم میبینند «علی عباس رضا زاده» کشتی گیر اهل آذربایجان در لحظه های آخر لگد به سر «میلاد والی زاده» ایرانی میزند. اما میلاد او را دلداری میدهد بابت باختش، چه احساسی پیدا میکنند؟
وقتی مقابل بی اخلاقی کشتی گیر گرجستانی، امیرحسین زارع قهرمان از خود بزرگواری نشان میدهد و در مصاحبه اش بعد قهرمانی درباره رفتار کشتی گیر گرجستانی میگوید:«ورزش کشتی، ورزش کشتی گیران کشورهای دیگر نیست. این ورزش، ورزش ملی و مذهبی ماست و بیشتر از اینکه قهرمانی مهم باشد، آن بُعد پهلوانی و درس معرفت در این ورزش مهم است.» چه حالی پیدا میکنند؟
همان حالی که با ذکر «حیدر حیدر» و با جملات توفنده «پژمان درستکار» به آنها دست میدهد.
جنگندگی و تیزهوشی حسن یزدانی مقابل کشتی گیر آمریکایی وقتی با ناداوری حاکم بر سالن مشاهده میشود که به تعبیر درستکار ، «آمریکایی ها نفوذشان در داوری زیاد است»، چه احساسی به مخاطب ایرانی منتقل میکند؟ احساس اقتدار و مظلومیت، احساس نفرت از این ساختار پر از بی اخلاقی و ناداوری، احساس افتخار به داشته هایشان. این همان چیزی است که سالها است خرج میکنند که مردم ما نداشته باشند.
ما در بازی دو سر بردیم. آن روز که رسول خادم در آخرین بازی اش از کشتی گیر کوبایی شکست خورد، احساس شکست نکردیم همان روز هم همه مردم ما به پهلوان رسول با اخلاق و ورزیده خود افتخار میکردند. نگران روزی باید بود که پشت دستگاه شناخت و محاسبه رسول خادمهای ما به زمین میخورد. آن درد آور است. باز هم عیبی ندارد ایران پر از قهرمان است. حسن یزدانی پر افتخار نه اینکه مدالهایش بیشتر از آقا تختی است، او نماد ورزش معنوی و مقتدر ایران است. نماد ورزش پهلوان پرور.
امروز هم صدای آمریکا پرستان و غرب پرستان خود تحقیر یا شنیده نمیشود یا مردم را بیشتر عصبانی میکند و به خود میآورد.
در این راه حق همه چیز به نفع جبهه حق است چه شکستهای ظاهری و چه پیروزیهای ظاهری.
آری مهمتر از نتیجه روی تشک، حالی است که به مردم یک کشور منتقل میشود. احساسی است که با دیدن مبارزه به آنها دست میدهد.
@ali_mahdiyan
روز صفر
🔺چند سال پیش وقتی این فیلم روی پرده بود، گفتگوی دو بزرگواری که تازه فیلم را دیده بودند میشنیدم. بحث آن دو برای من جالب بود. یکی معتقد بود قهرمانهای ما این شکلی نیستند و دیگری میگفت در عوض فیلم امیدآفرین است و الان ما نیاز داریم حس امید و اقتدار را به مردم بدهیم.
🔺تا اینکه امروز موفق شدم با جمعی از «خانه طلاب جوان قم»، فیلم را ببینیم و بررسی کنیم.
یاد فیلمهای جمشیدهاشمپور در دهه شصت و هفتاد افتادم. این خودش یک ژانر است به نظرم. ادای قهرمانهای فیلمهای آمریکایی را درآوردن. مخصوص ایران هم نیست.
🔺اما این بار ماجرا فرق میکرد.ضدقهرمان فیلم، گفتمانش پر است از توجه به ایمان و توکل و فعل الهی، سخنانش پر است از آیات قرآن، او در خاکوخل و بیابانها شروع میکند اما قهرمان ما که نیروی امنیتی ایرانی است از وسط اروپا بلند میشود با همان اداواطوارها. آنچه مبنای انگیزه تکفیری است عقیده و ایمانش است و این طرف مبنای انگیزه خانواده است و زن و همسر و خواهر و برادر. این قهرمان میتوانست نیروی امنیتی هر کشوری باشد اروپایی باشد یا آمریکایی یا اسراییلی.
🔺سخنان آدمهای با ظاهر مذهبی در ساختار را مسخره میکند برایش مثل نویز توی گوشی روی مخ بودند. او میخواهد برود که مردم راحت باشند، مثل سوپر من ها. مظهر مردم نیست امتداد مردم نیست نه همان قهرمان آمریکایی است. در نهایت هم مناجاتش با ایران است که میتواند با هر کشور دیگری هم باشد و کلمه ای توجه به خدا و ایمان ندارد اصلا و ابدا.
🔺دلم سوخت. چه موضوع خوبی بود برای اینکه نشان دهیم ما نه مظهر اندیشه به شدت مادی و ظاهری غربی هستیم و نه مظهر جهالت و ظاهرگرایی دینی تکفیری. نه دنیا را ظاهری میفهمیم و نه دین و عبادت را ظاهری میبینیم. چه موضوع خوبی بود که درش امید واقعی ، امید بر پایه ایمان را معرفی کنیم. امیدظاهری ابزار زده که فقط روی هوش و قدرت آدمها سوار است و ایمانشان را و امدادهای الهیشان را نمیبیند چه ربطی به ما دارد. چه حیف که فیلم نمیتوانست تفاوت حاج قاسم های ما را با رمبو و سوپر من و ریگی و بن لادن مشخص کند.
🔺کدام امید؟! این جنس امید روی دیگر سکه ناامیدی است. خیلی ها در این کشور دم از امید زدند یکی از آنها دولت «تدبیر و امید» روحانی بود. این امیدها که مصداق «یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا» است کجا و آن امید صادقی که برگرفته از سنن الهی است کجا؟ امیدی که جوشیده از جهت الهی و دیدن عمق این عالم است. باور کنیم یا نه چشم پوشی از این عمق خروجیش یأس است و ناامیدی.
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَٰئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
🔺امید ما از یک هویت جامع انسانی بر میخیزد لذا هم ایمان و معنویت حقیقی را دارد هم عقلانی است و بازی نمیخورد هم تیزهوشی و قدرت و ابزار را دارد هم کاملا مردمی است و هم فوق اینها مجرای اراده و سنن الهی را دارد.
🔺دلم سوخت. چقدر صحنه هنر از اندیشه و مکتب امام ره خالی است و چه کسی مقصر است غیر از ما حوزویان.
@ali_mahdiyan
1231919152163.mp3
13.11M
🌹حاج محمداحمدیان
داستان «یک قاشق شکر برای دل بابا»
🔺دوازده دقیقه صوت بشنوید.
امیدوارم عزمی مجدد در جان ما ایجاد کند.
@ali_mahdiyan
تمدن دروغ
به مناسبت شهادت امام عسکری ع
🔺یک روایت معروفی از امام عسکری ع هست که زیاد شنیده ایم.
قال الاِْمامُ الزَّكىُّ الْعَسْكَرىّ عليه السلام: جُعِلَتِ الْخَبائِثُ كُلُّها فى بَيْتٍ، وَ جُعِلَ مِفْتاحُها الْكِذْبُ.
[جامع الاخبار ص 418 ح 1162]
امام عسكرى عليه السلام فرمود: تـمام پليديها در خـانه اى گردآمـده و كليد آنها دروغگويى قرار داده شده است.
🔺این چند روز چند خبر از این قبیل شنیدیم. مثلا اروپا هم علنا زیر قرارش زد در قصه برجام. این یعنی قول و قرارشان دروغ بود. ابتدای دهه هشتاد هم بعد مذاکرات با روحانی که ان روز دبیر شعام بود، دروغ گفتند. داستان برجام با کذب اوباما شروع شد. نامه سراسر کذب گویی اوباما که به رهبری نوشت نمونه دیگر بود. هم او با «دبه» کردن و هم بعدتر ترامپ با «پاره کردن توافق» نشان دادند دروغ گفتند. حالا هم اروپا. یا مثلا امسال در یک سالگی اغتشاشات علنا بسیاری از مخالفین اسم و رسم دار اعلام کردند که حجم بالایی از اخبار یا اکثر اخبار سال گذشته شان از اساس دروغ بود. واقعا هم حجم دروغها اعجاب آور بود.
🔺اما از این ها بگذاریم. سخن مهمتری به نظرم وجود دارد. ما بین فرد دروغگو و تمدن دروغگو باید فرق بگذاریم. گاهی یک گوشه ای یک نفر از مسوولین غرب دروغ میگوید گاهی کل ساختار تمدن دروغ است. یعنی مبانی و نظام تصمیمات و ساختارها و کل چارچوبهای نگرشی و نرم افزار ذهنی و خلاصه همگی در مبنا و بنا دروغ است. چندی قبل در لیبرال بودن دموکرات بودن رهبری اشاره کرد به این دروغ و کذب کلان و کلی. در سخنان رییس جمهور عزیز در آمریکا هم همین دروغ گویی ساختار و هویت غربی فریاد زده شد.
🔺مساله را سیاسی صرفا نباید دید. اینها در مبانی معرفتی بریدن از واقعیت و رفتن به ساختن قصه در ذهن و انسجام گرایی خودساخته، در فلسفه روی آوردن به ظاهرگرایی ماتریالیستی و یا ذهن گرایی ایده آلیستی، در انسان شناسی نشاندن حیوانیت انسان به نام اومانیسم به جای کرامت انسانی، در بحث از قانون و حقوق چه آن را انشا بشر بدانیم چه کشف واقع ، انشاش با نشاندن کسی که حق اراده کردن ندارد و در کشف قانون با نشاندن سطح ظاهری عالم و حیوانی انسان به جای کل واقعیت آن، یعنی دروغ و دروغ، در سیاست با روح ماکیاولی اش مبتنی بر دروغ، اخلاقش و نسبیت آن، نفی هنجارها و نابود کردنش در عرصه قانون و حاکمیت ، اقتصادش دروغ، رفاه یک عده و له شدن بسیاری، آزادی خواهی اش اثبات آزادی جمع کوچکی و حذف جماعت بسیار ، ساختار رسانه ای و هنری غرب را ببینید، نظام دانشی و مدیریت علم را ببینید، نظام تعلیمی تربیتی شان را مشاهده کنید، مبتنی بر خلاقیت بدون تسلیم و تعبد به واقعیت. همه جا دروغ ، دموکراسی اش دروغ، حقوق بشرش دروغ، کل ساختار یک تمدن بالکل دروغ در دروغ در دروغ. چرا ؟
🔺دروغ و کذب در مقام توصیف برای شیطان و طاغوت لازم است چون باید آنچه او میخواهد ببینی تا همانطور که او میخواهد تصمیم بگیری. در مقام عمل هم چاره ای نیست جز اینکه استکبار و استعلا در ذات غرب برای آنکه پنهان بماند باید ظاهرش تزیین شود به آنچه مردم میپسندند. شیطان اگر آنچه هست را بروز دهد مردم پس میزنند پس باید مثل گرگ داستان شنگول و منگول خود را پنهان کند تا در بیت نفس انسانها راه پیدا کند.
🔺در فلسفه اسلامی توضیح میدهند که دور افتادن از واقعیت یعنی دور افتادن از توحید. فلسفه برای همین با تسلیم مقابل واقعیت شروع میشود یعنی خود علم. اندیشه یعنی یافتن و یافتن چیزی نیست جز تسلیم واقع شدن. صدق در عمل نیز هماهنگی اراده است با آنچه واقعیت عالم که درست میدانید یعنی تسلیم اراده او بودن در همه سطوح و ساحتهای زندگی و جانمان. این چنین است که تسلیم شدن روی دیگر سکه آزاد شدن است. از هر چه ظلم و استکبار و کشش به سوی غیر او است. در اخلاق امام ره نشان میدهد که چگونه میل به بینهایت حقیقت تمایلات ما است و میل به هر ناقصی و نقصی در عالم یک دروغ بزرگ است که نفس به خود میگوید.
🔺اینگونه دروغ مفتاح بیت تمدن غرب است. یعنی اساسا با کذب وارد این تمدن میشوی. کلش دروغ است. هر آنچه از غرب میبینید را دوباره با این کلید تقریر کنید. فکرش را، علمش را قدرتش را ساختار ها و نظام اجتماعی اش را ، سبک زندگی اش را، همه و همه را. تمدن را میگویم با همه ابهتی که برای عده ای دارد.
@ali_mahdiyan
بحران پی در پی
🔺از کنار اخبار مهم امنیتی آسوده عبور نکنید. مساله جدی است. یک بار فقط اتفاقات یکی دو ماه اخیر را مرور کنید:
🔹وزارت اطلاعات اعلام کرد بنا بوده ۳۰ انفجار همزمان در تهران اتفاق بیفتد. تصور کنید اگر این اتفاق رخ داده بود الان نه تهران که کل کشور چه حالی داشت؟ این واقعه خنثی سازی میشود و ۲۸ تروریست هم دستگیر میشوند.
🔹یک ماه قبل هم وزارت اطلاعات اعلام کرد طرح تروریستی موساد برای انفجار و نابود کردن صنایع موشکی ایران را کشف و خنثی کرده قرار بوده موشکها به ابزار انفجاری تبدیل شوند و خطوط تولید موشک منهدم شوند.
🔹کمی پیش از آن نیز حادثه شاهچراغ رخ داد. که با غیرت و شجاعت یک جوان خدماتی ابعاد فاجعه گسترده نشد.
🔹دو ماه قبل هم وزارت اطلاعات اعلام کرد ۴۳ بمب در کشور کشف شد که قرار بود در هیاتهای محرم و در مزار حاج قاسم منفجر شوند.
🔺رهبری در دیدار با فرماندهان سپاه بیان کرد طرح بحران های پی در پی دوباره جدی تر شده. رهبری در دیدار مردم سیستان اشاره کرد مساله امنیت و وحدت برای ایجاد بحران پی در پی تمرکز دشمن است. رهبری در دیدار پیشکسوتان اعلام کرد «مقوله امنیت همه چیز است».
🔺البته بله، قدرت وزارت اطلاعات را در خنثی کردنها باید دید و اسیر حرف مفت خودتحقیرها نباید شد. اما کاملا روشن است که هجوم جدی است بسیار جدی. معلوم نیست چه حجمی از این بحران ها خنثی شود و چه میزان واقع شود. اما چند نکته:
🔺چرا دشمن به این سبک رو آورده؟
واقعیت آن است که سبک بحران پیاپی جایی اتفاق میافتد که بنا است ذهن جامعه به هم بریزد. چرا باید ذهن جامعه به هم بریزد؟ دلیلش آن است که آن فشار خفه کننده ای که خیلی ها احتمال تاب آوری مردم را درشان نمیدادند تمام شده. مرگ روزانه صدها نفر و داغدار شدن هزاران نفر بر اثر کرونا، وضعیت رو به ضعف اقتصاد به همراه دولت ظالم، تنبل، پر ادعا و پر تناقض غربگرا گذشته.
🔺کرونا جمع شد. دولتیان پیر و فرتوت و زنگ زده رفتند. شاخصهای کلان اقتصادی همگی رو به رشد شد. اگر چه هنوز در زندگی و معیشت محسوس نیست اما همینها احساس آرامشی ایجاد میکند. تورم کنترل شد. پولهای ایران بازگشت. تحریمها شکست خورد. در اوج اغتشاشات سال گذشته مدیران دولتی بیست و چهارساعته مشغول کار بودند. طرح های پیشرفت کشور در حال نوشته شدن توسط انقلابی تر ها است. طرح شفافیت و صیانت و حجاب که تا زمانی فقط سر منبرها اهمیتش را میشنیدیم در بدنه تصمیم سازان جوان به صورت جدی دنبال میشود.
🔺دشمن در این شرایط نزدیک به نقطه اوج چه باید بکند؟ انحراف ذهن ها. شبیه اتفاقی که در دوره پیروزی انقلاب و نظام سازی یا در میانه تا انتهای دهه شصت و پیروزیهای نظامی دنبال کردند. چرا؟ این ویژگی نزدیک شدن به نقطه اوج است. هنگام نزدیک شدن به اوج در هر مرحله چند اتفاق میافتد:
اولا طرحهای بحران سازی راهبردی دشمن شکست میخورد.
ثانیا ذهن عمومی احساس آرامش و امید نسبی پیدا میکند.
ثالثا قدرت پیروزی و فتح مردم خود را نشان میدهد.
🔺در این شرایط باید ذهن مردم به هم بریزد. مسوولین گیج و منفعل شوند. انتقام از مردم گرفته شود. بحران سازی از سطح کلان به سطح چنگول کشیدن گربه وار و آخرین تلاشهای ممکن فروکاسته شود.
در این شرایط
القای ناامیدی و خودتحقیری، جرم است.
ایجاد اختلاف خیانت است.
احساس ضعف خطای راهبردی است
گم کردن اصل و فرع کمک به طرح دشمن است.
@ali_mahdiyan
نکته ویژه درباره خانم علم الهدی این است که هم به لحاظ فکری و علمی عمیق است هم شخصیت مستقل و غیر جناحی دارد. هم البته دارای قدرت تهاجم خصوصا در فضای رسانه ای به قلب دشمن است. واقعا باید به او دستمریزاد گفت او تصویر ملال آور زنان غربگرا و بازیچه در سیاست را عوض کرد.
@ali_mahdiyan
ده سال پیش دوره معرفتی «طلبه عصر انقلاب»، تدریس «مکتب امام» برای طلاب مدارس علمیه شهرستان قزوین.
ده سال بعد از آن، اردوی معرفتی درباره «هویت و سبک زندگی طلبه عصر انقلاب» بر محور «مکتب امام».
حوزه علمیه را با همین دو تعبیر متحول میکنیم.
«طلبه عصر انقلاب»
«مکتب امام»
والسلام
@ali_mahdiyan
اصل و عمق وحدت گرایی در جهان اسلام
نه سلفی بودن به معنای رجوع به منابع معرفتی دینی در سه نسل نخست و پیدا کردن عین ظاهر دین و نه نوسلفی بودن به معنای تلاش بیشتر برای تغییر اجتماعی با رجوع به ظواهر نصوص و توجه جدی تر به مصلحت و زمان و مکان در مقابل بنیادگرایی سلفی ها، هیچ یک معادل ضدیت با وحدت گرایی نیست. سنت گرایی نیز به معنای رجوع به پیش از دنیای مدرن و سنتهای متداول بین اهل سنت نیز معادل وحدت شکنی نیست. همانطور که جهادی گری نیز در میان اهل سنت معادل ضدیت با وحدت نیست.
البته عقلانیت بیشتر در فهم متون دینی و استفاده از سنتها حتما محیط مساعدتری برای شکل گیری اندیشه وحدت را ایجاد خواهد نمود. همانطور که توجه به بعد صوفیانه و معنوی و سلوکی دین نیز چنین بستر مهیاتری را برای جریانهای اهل سنت و تقریب با شیعه فراهم تر میکند و البته تعبد به نصوص نیز وضعیت جدی تری در تقابل با دنیای مدرن میسازد و از جهت دیگر وضعیت مساعدتری برای طرح اندیشه وحدت شکل میدهد.
اما هیچ چیز به اندازه فهم و تاثیر سیاسی اجتماعی به بروز و ظهور این اندیشه کمک نکرده است. اتفاقی که مثلا در جریان الازهر با آن مواجهیم. الازهر را میتوان به دو ساحت راس و بدنه از هم تفکیک نمود. راس الازهر عموما تحت تاثیر سیاستهای دولتهای مصر بوده است و بدنه تحت تاثیر جریانها و جنبشهای تکفیری سلفی جهادی که توسط قدرتهای فرامنطقه ای در جهان اسلام تقویت میشود.
بعد از فروپاشی دولت عثمانی و تبدیل شدن جهان اسلام به کشورهای کوچک و ضعیف نگه داشته شده، اندیشه های مختلفی در جهان اسلام جوشید، برخی مثل علی عبدالرزاق به طور کامل فرمان اندیشه دینی را به سمت تبعیت تمام عیار از غرب چرخاندند اما در مقابل نیز جریانی مثل سیدجمال و شاگردش عبده و سپس رشیدرضا در مصر سعی کردند اندیشه تقریب و وحدت را در الازهر دنبال کنند. بعدها جریان اخوان المسلمین نیز با همین رویکرد شکل گرفت. اما رویکرد تقابل جدی با دنیای غرب و خصوصا راس سیاسی و حاکمیتی آن در جریانهای اسلامی به اندازه ای که غلیظ تر بود بستر ایجاد وحدت را شکل میداد. از سوی دیگر تاثیراتی که این جریانها از فضای سیاسی موجود میگرفتند نیز در شکل گیری این راهبرد موثر بود. لذا شما رویکردهای سنتی و سلفی را میبینید که به سمت تقریب حرکت میکنند شبیه عبده و رشیدرضا و شیوخ الازهر تا پیش از مواضع خصمانه انور سادات نسبت به شیعه و انقلاب اسلامی او به خلاف ناصر که تلاش میکرد جریان تقریب با شیعه را پیش ببرد، به عربستان و رویکردهای تکفیری علمای آن نزدیک شد و به این ترتیب هم الازهر و هم جریان اخوان را تحت تاثیر قرار داد. به هر حال تاثیر علمای الازهر از حاکمانشان و عدم استقلال این نهاد علمی دینی یک سد راه جدی در بستر حرکتهای عقلانی تقریبی مقابل رؤوس تمدن غربی و استکبار بوده است.
جریانهای غرب گرای سنتی شبیه جریان فتح الله گولن که در مقام تشبیه چیزی شبیه انجمن حجتیه در شیعه است نیز نشان میدهد میتوان با قدرت به راست دینی و سنت گرایی پایبند بود اما به وحدت با غرب تمایل بیشتری نسبت به وحدت درون جبهه مسلمین داشت.
جریان تقریب در دنیای اسلام نیاز به یک فهم و عقلانیت سیاسی اجتماعی دارد. باید شناخت کافی از جریانهای قدرت و حکومت در دنیا داشت و اصل و فرعها را در این بستر فهمید. به اندازه ای که جریانهای مختلف در این بستر موفق تر بوده اند بیشتر به سمت رویکردهای تقریبی و نفی رویکردهای تکفیری پیش رفته اند. و به اندازه ای که آلوده به سموم قدرتهای غربی یا دولتهای دست نشانده آنها شده اند از این فضا دور شده اند و به سمت رویکردهای تکفیری بین مسلمین کشیده شده اند.
اما جدای از اصل وحدت و تقریب آنچه عمق این وحدت را مشخص میکند میزان تعبد اولا عقلانیت ثانیا در فهم متن دین است. جریانهایی که سهم رویکردهای سلوکی و اخلاقی و عقلانی اندیشه ای را به دین به اندازه کافی نداده اند عمق وحدتشان در حد همراهی های ظاهری شکننده خواهد بود و این به دلیل بستر فکری و روشی است که برای خود ساخته اند.
ماجرای داعش و جنگ سوریه به یک معنا بستر جدی افتراق در جهان اسلام شکل داده بود اگر چه به معنای حقیقی کلمه بستر قیام و وحدت و مقاومت مشترک در میان مسلمین شکل داد و بستر ساز وحدت حقیقی شد اما در ظاهر همه جریانهای اسلامی که دم از وحدت میزنند به چالش کشیده شدند اما امروز بعد از پیروزی های جبهه مقاومت و ضعف جدی جبهه غرب و اسراییل و چرخش مصر و عربستان و دیگر کشورهای منطقه بستر برای طرح بحث و جدی شدن گفتمان وحدت فراهم شده یعنی صحنه بروز ظاهری وحدت مقابل جبهه کفر فراهم شده و صحنه از این جهت امیدبخش و فراهم است
همشهری
@ali_mahdiyan
🔺آ شهاب اسفندیاری تلاش کرده، نظرات خانم علم الهدی را نقد کند، نقد منصفانه هم البته نعمتی است.
اما چون متن ایشان به بهانه یادداشت بنده در همشهری نگاشته شده،برایم جالب شد که متن آن را ببینم و اشکالاتی که به نظرم میرسد را بیان کنم.
🔺۱.اولین اشکال اینکه کار سیاسی با کار فرهنگی و رسانه ای فرق میکند. کنشهای خانم علم الهدی که یادداشت این آقا به آن نقد میکند در دسته فرهنگی و رسانه ای، قرار میگیرد نه سیاسی. البته سیاست به معنای عام خود همه رفتارهای ما را شامل میشود اما در اینجا حضور در ساحت تدبیر و تصمیم گیری مراد است. حالا چرا باید این امر روشن را توضیح دهیم به دلیل اینکه کل متن آ اسفندیاری برای اثبات این توصیه است که به خانم علم الهدی بگوید وارد سیاست نشود چون کار سیاسی بلد نیست. مثل اینکه من بگویم وارد نجاری نشو بلد نیستی بعد در مقام استدلال نشان دهم که مثلا چون خوب آواز نمیخوانی. همینقدر بی ربط.
🔺۲. آ اسفندیاری ادامه میدهد جملات خانم علم الهدی«بسیار طولانی، توصیفی، معلم گونه است» یعنی پس خوب نیست،موثر نیست.باید پرسید اگر این جملات اینقدر ضعیف و کم اثر است چطور در فضای رسانه داخلی و خارج دست به دست میشود؟متن موثر هم متنی است که به آن رجوع میشود.
🔺۳.آقای اسفندیاری میپذیرد که «نقد وضعیت زنان در جوامع غربی توسط خانم دکتر در مصاحبه با رسانه های غربی طبعا ارزشمند است»
از این ویژگی نباید ساده عبور کرد.اهمیت این ویژگی را کسانی میدانند که طعم تلخ تقلید و انفعال مقابل غربی ها توسط زنان و مردان دولتهای غربگرا را چشیده باشند. رویکرد ایشان اما تهاجمی و موثر بوده.
🔺۴.آ اسفندیاری میگوید«چه لزومی داشت به عنوان یک زن از طرف مردان ایران نظری اعلام کند»، اصلا چگونه از جانب همه مردانها سخن گفته اید مگر «همه مردها از یک طبقه و گروهند»اینها یعنی چی؟
یعنی مردها فقط از جانب مردها سخن بگویند زنها از جانب زنها؟ یا یعنی مردها از جانب همه سخن بگویند ولی زنها از جانب زنها؟الان این حرفها زدنی است؟ بعلاوه سخن گفتن از جانب فرهنگ جامعه که امری وحدانی و یک پارچه است معنا ندارد؟ حتما باید از جانب تک تک افراد و گروهها سخن بگوییم؟به نظرم این سبک اشکال کردن آنهم برای آنکه ثابت کنند نباید خانم علم الهدی وارد عرصه سیاسی شوند، کمی تعجب آور است.
🔺۵.ایشان درباره جمله «در ایران مردان ترجیح میدهند از زنان خود نخواهند که کار کنند و پول درآورند»میگوید شاید زنان بخواهند کار کنند بیرون خانه یا تحصیل کنند، آ اسفندیاری بین«برداشتن بخشی از مسوولیت اقتصادی خانواده» با «کار کردن زن در جامعه و حضور اجتماعی زن» خلط کرده. این ها دو مقوله اند. شاید زن بخواهد برای خودش پول درآورد، یا بر اساس علاقه اش یا تکلیفش در جامعه کاری انجام دهد اینها ربطی به کمک کردن به اقتصاد خانه ندارد. اصلا زنان شاید خودشان راغب باشند به شوهرانشان کمک کنند، یا مردان حتی در عمل همراهی هم کنند اما باز ترجیح مردان این نیست.این فهم از فرهنگ غالب جامعه درست است.خوب و دقیق هم بیان شده.
🔺۶.اشکال دیگر ایشان به این جمله خانم علم الهدی است که«زنان ایران بر خلاف زنان غرب برای به دست آوردن حقوق خود مبارزه نکردند زیرا از این حقوق برخوردار بودند» بله این جمله خانم علم الهدی اگر همینطور انتزاعی و کلی با آن مواجه شویم اشکال دارد. واقعیت آن است زنان اساسا در طول تاریخ دچار مظلومیت هستند که برای احقاق حقوقشان باید حرکت کنند و اقدام اجتماعی کنند. اما این جمله را با توجه به فرامتن و همه قرائن حالیه و مقامیه باید دید.
🔺اولا خانم علم الهدی خودش جزء زنانی است که در داخل ایران در این جهت تلاش میکند.لااقل این دو کتاب را ببینید. در کتاب «اندیشه های راهبردی زن و خانواده» مقاله ای دارند که مقایسه زن غربی، سنتی و انقلابی میکنند، یا کتابی به نام «آسیب شناسی نظام آموزشی از دیدگاه جنسیتی» دارند. همچنین حضور ایشان در مجموعه تصمیم ساز نظام تعلیمی تربیتی هم نشان میدهد ایشان قائل به این نیست که هر چه هست خوب است.
🔺ثانیا بحث اساسا درباره نقد غرب است مثل اینکه در یک خانواده ای به دلیل اعتیاد و فقر و دزدی و چه و چه بین زن و شوهر دعوا است. بعد وقتی یک خانم دیگر که خانواده خوبی دارد، نقد آن خانواده اول کند، بگوید ولی ما الحمدلله مشکلی نداریم. این به معنای آن نیست که ما جای رشد نداریم یا خطاهایی نداریم. اگر کسی تکاپوی زن دچار بحران هویت در غرب را ببیند و «مبارزه» او را شنیده باشد تایید میکند که زن ایرانی دچار این بحرانها در کرامت و حقوق نیست.
🔺حالا شما بیایید این جمله را از کانتکست خود جدا کنید و با جمله رهبری که در مقام توصیه به زنان ایرانی برای حرکت و رشد در جهت رفع نقایص تاریخی است مقایسه کنید، کمی بی انصافی است.رهبری میگوید ما برای احقاق حقوق زنان هم باید از داراییهای خودمان استفاده کنیم و به همانها رجوع کنیم(۱۴٫۱۰٫۹۰)
@ali_mahdiyan
رابطه با عربستان در هفته وحدت
🔹آیا منظور از وحدت که در هفته وحدت از آن نام میبریم، رابطه با طالبان و عربستان و مصر است؟ با آنها دشمنیم یا دوست؟ این رابطه چه نسبتی با مقوله وحدت دارد؟ برای توضیح باید ورود ایران به مساله وحدت را بیان کنیم. ورودی از بستر انقلاب و ولایت عینی نه انتزاعیات صرف یا لاطائلات توهمی.
🔹مراد از ولایت، یک مفهوم انتزاعی یا حتی یک عقیده اجتماعی صرفا نیست. ولایت یعنی حکومت الهی که مشروعیتش از جانب خدا است و تحققش البته ریشه در ایمان و عقیده عمومی مردم دارد. یعنی تدبیری توحیدی و قدرتی ایمانی، یعنی سیاست مقدس. این مفهوم را به وزان همه معجزات جمهوری اسلامی بشنوید مثل علم مقدس، دفاع مقدس، نظام مقدس و...
🔹واقعیت آن است که مباحثات علمی، انتزاعی و نخبگانی حول مقوله وحدت البته ارزشمند است اما عموما مبتلا به نوعی بی ربطی به صحنه است، با عموم ارتباط نمیگیرد و اجرایی نمیشود. از همه مهمتر اینکه نهاد علم و نخبگی بسیار تحت تاثیر قدرت و سیاست است. لذا نفوذ حاکمان مصر بر شیوخ الازهر و حاکمان سعودی بر پایگاه وهابیت عربستانی، انقلاب ایران و جبهه بندیهای مرتبط با آن، جنگ سی و سه روزه، داستان سوریه و بشار اسد و حالا پیروزیهای مقاومت، همه و همه و هر یک به نحوی در مباحثات و گفتگوهای تقریبی و امتی و وحدتی موثر بوده اند.
🔹انقلاب اسلامی وحدت را نه به عنوان یک بحث علمی جذاب نخبگانی صرفا، بلکه به عنوان یک حقیقت عمیق توحیدی و سلوکی و مقدس دیده است که باید در زمین محقق شود تا مقاصد انبیا و اولیا تحقق یابد. لذا راه حلی عینی و زمینی برای آن پیشنهاد میکند. راه حل چیست؟
🔹ایجاد مقاومت، یعنی یک حرکت ایمانی و معنوی عمومی و مردمی در مقابل استکبار و طاغوت و شیطان بزرگ. این مقاومت خود منشا تحقق و جریان یک قدرت مقدس است. قدرتی متصل به بینهایت. این قدرت هر چه بیشتر به دست مردم ظهور و بروز میکند، باعث کرنش قدرتهای مادی و دنیاگرای جهانی و منطقه ای است. این کرنش های اجباری قدرتهای مادی و پولی و ابزاری، خود زمینه ساز ارتباط فرهنگی و علمی و در نتیجه گسترش صدور انقلاب بمثابه یک شمیم بهاری خواهد شد که انسانها را بر میخیزاند و وحدتی حقیقی و توحیدی را رقم میزند. این همان توسعه قدرت مقدس است. توسعه ولایت الهی.
🔹وحدت نه یک تکنیک یا راهبرد بلکه یک عقیده عمیق است به عمق توحید . امام ره میگفت اصلا توحید یعنی واحد شدن. لذا ارتباط با عربستان نماد آن نیست ولو میتواند زمینه ساز آن باشد همانطور که صلح حدیبیه نماد آن نبود بلکه تاکتیکی برای تحقق فتح مبین شد. فتح مبین چیست، انفتاح قلب انسانها و امتها. فتحی که اساس مقاومت مقابل هر جبت و طاغوت میشود. نه آمریکا و غرب و نه سعودیها و تکفیری های منطقه و نه هیچ قدرتی نمیتوانند مقابل این قدرت الهی و مقدس بایستند، این پیوستار ولایی است با روح قیام و ایمان. انسجام سیاسی تاکتیکی زمینه ساز تحقق وحدت حقیقی خواهد شد که وحدتی که هویتش قیام است و استقامت و مقاومت.
🔹ولایت و سیاست مقدس اینگونه روح و جسم وحدت را میسازد. هم محصول وحدت است و هم منشا وحدت. حالا معلوم میشود در ایران چرا هر دولت و هر جریانی که تقابل با طاغوت را کمرنگ کرد، خودتحقیری را تشدید کرد، اعتماد به نظام مقدس را تضعیف کرد، امیدایمانی به پیشرفت را از بین برد، عملا وحدت را از بین برده و بستر بحران را شکل داده. و در مقابل هر دولت و جریانی که بر ایمان و امید ایمانی (نه امید به دشمن) دمید و مقاومت را پیش برد و نظام ولایت را با پر رنگ کردن اعتماد مردم مستحکم نمود، بحرانها را نابود کرد و وحدت ساز بود.
همشهری
@ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید بودن و شهید شدن
شیخ علی مهدیان
منزل شهید علیرضا مرادی
هیات کریم اهل بیت ع
@ali_mahdiyan
توافق ایران و عربستان، چهره ای شکست خورده آن هم در سطح راهبردی، از عربستان در منطقه و دنیا ساخت.مواضع تحلیلگران و کشورهای مقاومت و اسراییل و آمریکا رو ببینید.
برداشتن عکس حاج قاسم از اتاق کنفرانس و ترک زمین به خاطر تندیس و اینها همه اش تلاش کودکانه است برای جبران
@ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک وقت نفر تربیت میشود رشد معنوی میکند، یک وقت جامعه تربیت میشود، جامعه میشود محیط مساعد برای تربیت انسانها، هر کس در دل آن میرود چیز دیگری میشود.
تربیت نفوس و آحاد قبل از انقلاب هم بود اما آنچه بعد انقلاب دیدیم معجزه دیگری بود.
اولا جامعه معنوی ساخته شد. این فیلم گوشه ای از باغها و بستانهای آن است.
ثانیا کثرت تربیت نفوس آنقدر شد که انسانهایی که نظر کردند به رخسار خدای متعال را نمیشناسیم آنقدر زیادند برایمان عادی اند.
ثالثا سرعت رشد نفوس آن قدر زیاد بود که پیر عارفی میگفت پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند بروید وصیتنامه یکی از این (حتی نوجوانهای) شهید را بخوانید که رهبر مایند. یک شبه ره صد ساله را دیدیم.
راهنمای تمدن سازی ما است این گنج لایزال.
@ali_mahdiyan
ملکیان همین است، علم بی ربط به مردم، علم تمسخر کننده ی «آمنوا کما آمن الناس».
ملکیان همین است، اخلاق بی ربط به توحید،اخلاق بی ربط به ولایت، مصداق «قبضه من اثر الرسول» که در دست سامری بود.
اخلاق مرده در گور غربی که عاقبتش انزوا است، از تاسف خوردن شروع میکند و تا فریاد «لامساس» سامری پیش خواهد رفت.
@ali_mahdiyan
سلوک و حکمت
❤️سخنان رهبر حکیم ما درباره مرحوم آیت الله ناصری، یک نکته مهم داشت که نباید از کنار آن ساده عبور کرد. اگر سخنی را از یک عارف متصل به الطاف الهی میشنویم، مثل آنکه پای چشمه نشسته ایم و آب مینوشیم، نیاز به چارچوب علمی و اصطلاحی خاصی نیست. اما وقتی بنا است ما واسطه شویم باید دو نکته را در بیان مطلب مراعات کنیم یکی بیان علمی و متقن و با ادبیات فاخر و دوم بیان متناسب با ذهنیت و مزاج مخاطب.
❤️چند نکته اینجا مهم است:
اولا این بیان نشان میدهد بیان آیت الله ناصری این ویژگیها را نداشته. این گونه نیست که هر اهل معنویت و اخلاص و مشاهده ای قدرت بیان علمی متقن هم داشته باشد. رهبری در جایی تفاوت مرحوم شاه آبادی و مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی را همین نکته میداند که مرحوم شاه آبادی آن مشاهدات را در عین توان علمی و بیان پر اصطلاح دانشی داشته است. بله نباید خود را از هیچ یک از این بزرگان محروم نمود. اما روشن است که این دو با هم تفاوت دارند.
❤️ثانیا این بیان نشان میدهد جریانی که بنای بر بسط این اندیشه ها دارد، باید توجه جدی تری به این دو نکته داشته باشد و اگر این دو کاستی را دارد جبران کند. این دو نکته درباره جریان های معنوی و عرفانی موجود در حوزه علمیه بسیار حیاتی است. بسیاری از جریانات معنوی حوزوی هستند که تکیه جدیشان بر عمل سالکانه و تبعیت از استاد معنوی است و رنگ و طعم علم و عقل و اجتهاد را کمرنگ میکنند. این جریانات نمیتوانند توسعه دهندگان مناسبی برای معنویت و عرفان باشند. بسیاری از اهل منبر نیز گاه دچار همین خطا در بیان مشاهدات و نکات عرفا میشوند.
❤️ثالثا این خطا باعث میشود صحنه خالی از اندیشه و علم بتواند محل جولان دادن هر مدعی و هر سخنی باشد بدون اینکه بتوان ارزیابی از جوانب و ظرائف آن سخن داشت. سخنان عاطفی و احساسی اگر ضلع اتقان حکمی و بیان اجتهادی بر اساس متون و منابع خصوصا قرآن کریم را نداشته باشد، میتواند بستر شکل گیری جریانات انحرافی شود.
❤️رابعا اساسا این بیان یک قاعده مهم در نسبت بین شهود عرفانی سلوکی و فلسفه و علم را بیان میکند. اندیشه متقن حکمی و علم میتواند دست خیلی ها را به تجربیات و مشاهدات عرفا برساند. شهودات برای فراگیری نیاز به حکمت دارد. این یکی از مهمترین نقشهایی است که حکمت و تفقه میتوانند برای اتصال ما به حقایق عالم بازی کنند. مشاهدات البته جهت دهنده و هدایت گرند ولی تا اتقان علمی و حکمی پیدا نکنند، قدرت ترویج و فراگیری نخواهند داشت.
❤️البته رهبری حکیم یک نکته مهم دیگر را نیز پیش از این در جمع مسوولین حوزوه علمیه بیان کرده بودند و آن اینکه نباید اصطلاحات علمی و درسهای نظری ما را به خطا بیندازد و خیال کنیم این همان معنویت و سلوک است. نه. آن جنسش حرکت است و این علم حداکثر زمینه ساز اتصال است نه خود اتصال. حالا این سخنان ایشان را باید در کنار آن تذکر قرار داد و هر دو را با هم دید هم اتصال به چشمه جوشان معنویت که باید مراقب باشیم یک وقت به دلیل حجاب و پرده دانش از آن باز نمانیم و هم ریختن آن آب زلال معنویت در کانال اتقان حکمی و اجتهادی و همینطور زبان متناسب با مخاطب. آنانکه به نام معنویت، زیر پای حکمت و تفقه را خالی میکنند بر شاخه نشسته و بن میبرند و آنانکه به اسم حکمت و فقه از معنویت غفلت میکنند، سرگردان و گمگشته خواهند شد.
@ali_mahdiyan
ماجرای حمله مقتدر حماس و هم پیمانانش به دشمن خونخوار، یک پیام روشن به همه جریانات اسلام گرا، دولتها و ملتها دارد
از جمله به مردم ایران
و آن اینکه
در مقابل دشمن دو راهبرد وجود دارد ؛
یا «مقاومت» و یا «سازش»
ببینید کدام راهبرد نتیجه بخش است و کدام راهبرد هم ذلیلتان میکند و هزینه بیشتری برایتان دارد
@ali_mahdiyan