قصه سفره
❤️ پیرمرد اصرار میکرد افطار مهمانش شویم. گفتیم پدر جان، بچه های جهادی منتظرند، قبول نمیکرد. از صبح منزل خیلی ها رفته بودیم. خانواده هایی که به سبک ازدواج ساده تشکیل شده بود. روستای «دهندرشنبه» با آسمانی پر از ستاره که با دست میتوانستی هر قدر که میخواهی ستاره بچینی. منطقه گافر، شرق هرمزگان. نزدیک خانه پیرمرد شدیم. از صبح صحنه های متنوعی دیده بودیم ...
❤️هر خانه ای سخنی داشت یکی میگفت: چند ماه بعد از عروسی سیم برقمان اتصالی کرد، کپرمان سوخت(کپر را با چوب نخل میسازند) با همه وسایلمان، الان خانه پدرم زندگی میکنیم. این دخترم ریحانه است. لباسهایش را خودم دوخته ام.
دختری زیبا با موهای فرفری. لباسی که مادرش دوخته بود بسیار زیبا بود کاش میشد این صنایع دستی را در شهر ها فروخت. روستاها مشکل راه داشت، تا شهر چندین ساعت جاده خاکی بود و هزینه ماشین بسیار بالا بود، یعنی اینجا وقتی کسی بیمار میشد حسابش با کرام الکاتبین بود.
معمولا دامادها نبودند، میرفتند کیش، کار میکردند. هر بار هفت هشت ماه از همسر و خانواده دور بودند. کار اینجا نبود. یک خانواده که سه چهار سال ازدواج کرده بودند شاید به اندازه سه چهار ماه با هم بودند. گریه آور بود....
❤️پسر پیرمرد، آقا موسی صدا زد حاج آقا حواست کجا است، چرا چیزی نمیخوری؟ دلم را برده بود، سفره ای کوچک در اتاقی محقر، برای من زیبا ترین سفره افطاری بود که در همه عمرم میدیم. کمی ریحان تازه که مال باغچه شان بود. یک قالب پنیر، چند تا نان گرم که پخته بودند، کمی خرما و مقداری فرنی. موسی خوش مشرب بود.
میگفت این روستا زینب و موسی زیاد داره. من موسی هستم، همسرم زینب است. این دامادمان هم موسی است همسرش زینب است. فلانی موسی است بیساری زینب....
❤️دوباره یاد خانه هایی افتادم که از صبح تا قبل مغرب رفته بودیم. در یکی از خانه ها عروس خانم و پدرش نشسته بودند، پرسیدم داماد کجا است؟ گفتند به رحمت خدا رفته. چند ماه بعد عروسی برای کار به کیش رفته بود بر اثر حادثه ای از دنیا رفت.خواستم حرفی بزنم گفتم خدا هر مصیبتی بدهد قبلش صبرش را روزی میکند. پدر عروس گفت بله خدا حکیمه.
❤️با صدای خنده بچه ها به خودم آمدم، پیرمرد برایشان لقمه میگرفت، نان و پنیر و کمی ریحان، به دستشان میداد. یک سفره کوچک و اینهمه میهمان! موسی سرش را برگرداند سمت من و گفت صوت «روایت لاله زار تهران» شما را شنیدم.
داشتم شاخ در میآوردم. گفتم کجا شنیدی؟ مرا چطور شناختی؟ گفت در فضای مجازی. تو را هم از صدات شناختم.
گفت در آن صوت جمله ای گفتی که به دلم نشست. گفتی:«در طول تاریخ کمتر مردی را پیدا میکنید که یک جامعه و امت را متحول کند. امام اینگونه بود».
❤️سخنان خودم از زبان او دل مرا زیر و رو میکرد. او یک طور دیگری همان حرف را گفت. جایتان خالی. عجب سفره افطاری بود، پر از زیبایی و پر از عظمت و کرامت. انگار آسمان همه ستاره هایش را به این سفره بخشیده بود به این مردم.
@ali_mahdiyan
نقش تکرار در تحول.docx
17.6K
نقش «تکرار» در «تحول»
در مکتب سیاسی و نظام فکری حضرت امام ره
سخن کوتاه رهبری درباره «تکرار» چه عمقی در اندیشه امام داشت؟
@ali_mahdiyan
درباره کشف حجاب
۴
نقدهای رهبری به حزب اللهی ها
🔹معمولا تمایزات اندیشه رهبری را با اندیشه های خودمان سرسری رد میکنیم. سخنان رهبری درباره حجاب بسیاری از تحلیلهای موجود و رایج را به چالش کشید.
🔹قبلا رهبری کسانی که ضعیف الحجاب بودند را مهمترین مبارزین با نقشه دشمن معرفی کرد که با برنداشتن حجاب، بازی دشمن را خراب کردند.(حرام سیاسی هم که در این جا طرح شد.غیر از ممنوعیت قانونی یا حرام شرعی است. حرام سیاسی یعنی تقویت نقشه راهبردی دشمن و تضعیف جبهه حق. چه بسا یک فرع قانونی یا فقهی در یک زمان اولویت راهبردی پیدا کند به دلیل تمرکز دشمن یا معنا و اثر هویتی اش، لذا رهبری تقوای سیاسی را به معنای مراقبت از افتادن در طرح دشمن میداند۹۵٫۳٫۱۴) این بار حتی کسانی که کشف حجاب کرده اند را چنین توصیف نمود که نمیدانند چه اشتباهی میکنند. این تحلیل یعنی مشکل اصلی این جماعت، جهالت است نه عداوت. خوب معنای این سخن آن است که در تعامل با اینها باید روی روشنگری و تبیین تمرکز کنیم نه امر به معروف و نهی از منکر. امر و نهی جایی است که علم هست و خطا انجام میشود. تبیین جایی است که جهل وجود دارد. لازم نیست که توضیح دهم این ها یکی نیست. قبلا هم ایشان تمرکز اصلی را در حجاب بر تبیین و گفتمان سازی قرار داده بود. روشی که هیچ وقت عمده نیروهای متدین جدی نگرفتند(۷۷٫۱۲٫۴) اینکه یک خطا را فعل جاهلانه بدانیم یا «عن علم» در طراحی های ما بسیار موثر است. بحث در تمرکز روشی است دقت کنید. و الا روشن است که نفی امر و نهی به طور کلی نمیکنم.
🔹ایشان مساله اقتصاد را امروز مساله دارای اولویت دانستند که دامنه اثرش در امور فرهنگی و اجتماعی هم خود را نشان میدهد. این سخن را کنار این نکته ایشان قرار دهید که به هر دوی اینها باید پرداخته شود. حتی در مقوله کشف حجاب نیز بستر و فضای اصلی تکثیر آن، همین ضعف کارآمدی در زمینه معیشت و تورم و تولید است. آنانکه با مردم و کشف حجاب کنندگان سخن گفته باشند میدانند، این سخن چقدر درست و به جا است. اینکه مرکز توجهات رهبری با بسیاری از دوستان ما متفاوت است قابل کتمان نیست. بله آنانکه فرق «تمرکز توجه بر اقتصاد» و «انحصارتوجه به اقتصاد» را نمیدانند محل بحث نیستند. اما آنانکه این تفاوت را متوجهند دقت کنند که رهبری راه حل مسائل فرهنگی اجتماعی را هم در این زمان تمرکز بر امر اقتصاد دانستند.
🔹رهبری امر کشف حجاب را بیشتر یک اتفاق امنیتی و سیاسی از جانب دشمن تلقی کردند. معنای این سخن آن است که نیاز به ورود جدی دستگاه های حاکمیتی است. اصل برنامه داشتن کامل و جامع و اینکه این مقوله در تخاطب با کارگزاران مطرح شد همه نشان میدهد الان زمان ورود جدی دستگاه های حاکمیتی است. این یعنی نقد آن تلقی ساده اندیش برخی که فکر میکردند نیاز به ورود های امنیتی حاکمیتی نیست و کار با همین تذکرات متداول فرد به فرد و یا کار فرهنگی صرفا حل و فصل میشود.
🔹رهبری همین کشف حجاب کرده ها را هم با آن عمق معنوی و ایمانیشان میبیند و مدحشان میکند. این نگاه نقد رویکرد ظاهرگرایانه در دین است که این جماعت را نماد رشد بی دینی در جامعه میدانند حال آنکه شاخصهای رشد دینداری و یا بی دینی اینقدر ظاهرگرایانه و تنگ نظرانه نیست که عده ای فکر میکنند و از قبل آن راهی برای مأیوس کردن متدینین باز میکنند. کل این ماجرا را در بستر عمق معنوی و پیروزی کلان راهبردی جبهه حق نبینیم، دچار یأس از سر نادانی خواهیم شد.
🔹اگر سه قدرت «امنیتی و حاکمیتی» ، «تبیینی و گفتمانی» و «روابط اجتماعی ولایی و امر و نهی فرد به فرد» را عوامل بیرونی (در مقابل عوامل درونی مثل فرهنگ و ایمان و علم) اصلی حفظ حجاب در جامعه بدانیم. در سخنان رهبری امروز قدرت امنیتی حاکمیتی تقدم دارد سپس گفتمانی و تبیینی و در نهایت امر و نهی اجتماعی فرد به فرد. پس روی مطالبه از دولت و راهکار دادن به دولت از یک سوی و کار اثباتی گفتمانی تبیینی از سوی دیگر باید بیشتر تمرکز کنیم.
@ali_mahdiyan
بسم الله
⚜ دفتر امام و رهبری بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(سلام الله علیه) برگزار میکند:
🔰 *بیستوششمین جلسه از سلسه جلسات #قطب_نما*
📌 با موضوع:
♦️ *چگونگی تحقق ابعاد مردم سالاری دینی در جمهوری اسلامی*
👤 سخنران: *حجة الاسلام و المسلمین علی مهدیان*
💠 در این جلسه، قطبنما به بررسی بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار *اجتماع زائران و مجاوران مطهر رضوی و دیدار رمضانی با کارگزاران نظام * خواهد پرداخت.
🗓 *تاریخ: چهارشنبه، ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۲*
🕖 *ساعت: ۱۶:۰۰*
⭕️ *این جلسه به صورت مجازی برگزار میگردد.*
🔗 *پیوند برگزاری جلسه:*
*https://vc.isu.ac.ir/ch/basij5*
🧭 با قطبنما راهو پیدا کن...
______________________________
🇮🇷 *بسیجدانشجوییدانشگاهامامصادق(ع)*
🆔 @Basijisu_ir
🆔 @Hadithevelayat
-1405083901_-843316796.mp3
37.68M
﷽
🔊 #گزارش_صوتی
🔰 بیستوششمین جلسه از سلسلهجلسات #قطبنما
🔶با موضوع: *چگونگی تحقق ابعاد مردمسالاری دینی در جمهوری اسلامی*
👤 با حضور: *حجةالاسلام علی مهدیان*
📅 مورخ: ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
__
دفتر امام و رهبری بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
@Hadithevelayat
https://b2n.ir/Hadithevelayat
1686904577_-1627970785.mp3
788.2K
🎙#کلیپ_صوتی
⭕️ مردمسالاری از عمق *توحید* برخاسته است...
👤 حجة الاسلام #علی_مهدیان
🔷 ارائه شده در بیستوششمین جلسه قطبنما (۱۴۰۱/۰۱/۱۶)
__
دفتر امام و رهبری بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)
🆔 @Hadithevelayat
📲 https://b2n.ir/Hadithevelayat
محفل و سبک قرائتی
🌹امسال اولین ماه رمضانی را تجربه کردیم که استاد قرائتی در صدا و سیمایش نبود. حواستان بود؟ او روی تخت بیمارستان خوابیده.
🌹بیش از چهل سال است که مردم قرائتی را با یک کلمه میشناسند و آن «قرآن».
اخلاقش بروز صدق است و اخلاص. جایی شنیدم که میگفت من آنچه واجب است دنبال میکنم. راست میگفت خالصانه همین بوده است. نهضت سواد آموزی، نماز، زکات، قرآن.
اما سبک قرائتی هم جذاب است.
🌹قرائتی برای آنکه جذاب باشد، از حرف حق تنزل نمیکند، فرو نمیکاهد. بلکه حرف حق را تنزیل میدهد. به نام جذب قشر خاکستری و متمایل به مشکی و سیاه و ظلمات و چه و چه، برنامه های تبلیغی اش را مخلوط سیاه و سفید و انضمام حق به چرندیات قرار نمیدهد.
🌹او نماد جذابیت دیگری است. جذابیتی که خوبان انقلاب داشتند و دارند. سعه صدر معنایش تنزیل حقایق است یعنی اندیشه را به ساحت هنر رساندن یعنی معنویت را به ساحت تفکر و تفکر را به ساحت احساس و جذابیتهای ملموس جاری کردن.
🌹جذابیتی که امام خمینی داشت و هنوز هم دارد. سیدعلی حکیم مظلوممان دارد و خواهد داشت، جذابیت حاج قاسم شهید، جذابیت شهید مطهری و شهید آوینی و همه خوبان مجاهدمان. اینها جمع جلال و جمالند. جمع وحدت و کثرت، جمع اوج و گسترش. جمع چشم چپ و چشم راست. جمع ولایت و کرامت. جمع امام و امت. جمع قله ها را دیدن و دامنه را هم فهمیدن. نه مقابل ضعیف الایمانها از حق کوتاه میآید و نه به نام نامی حق، واژه پر کشش «مراعات» و مدارا را کنار میگذارد.
🌹قرائتی میخنداندت در حالیکه به فکر فرو میبردت. نهیب میزند در حالیکه چراغ اندیشه ات را روشن میکند. ساده میگوید اما اهل عمق هم پای درسش دو زانو درس میگیرند. این گونه روی صحنه مقابل نسلهای مختلف دوام میآورد و همه تمام قد برایش بلند میشوند.
🌹این ماه رمضان، قرائتی عزیز در بستر بیماری است اما خدا را شکر، سبک او در حال فراگیری است. صدا و سیما گویا تصمیم گرفته همین مسیر را پیش برود. برنامه «محفل» را تماشا میکردم. جذاب، صمیمی، خواستنی، صریح. پر از عاطفه و البته عمق و اندیشه. پر از صدق و اخلاص. انصافا داریم خلاص میشویم از سلبریتی بازی و رنگ و لعابهای مسخره و لاینفع. سبک هنرمندی قرائتی را دوست دارم. خدا سایه اش را از سر ما کم نکند به حق این شبهای شریف.
@ali_mahdiyan
اخبات
عمق #ذکر_و_خدمت
❤️آدمهای خوب با هم فرق میکنند. آنچه در نهایت خوبان به آن میرسند همان حقیقتی است که در ابتدا طعمی از آن را میچشند و اتفاقا همان نیز جوهره و سبب اصلی رشد و شکوفایی هویت آنها است.
❤️ مرحوم صفایی در سخنانی در شب قدر میگوید: «ان رحمه الله قریب من المحسنین». یعنی اهل احسان که «خوبیها» را «به خوبی انجام میدهند»، تازه رحمت الهی به آنها نزدیک میشود نه متصل. قدم آخر و فوت نهایی کوزه گری چیست؟ پاسخ او «اخبات» است. اخبات یعنی چه؟ یعنی دل شکستگی و عاشقی همراه با یک تسلیم و تواضع محض. احساس انکسار و فقر در مقابل خدا. اینجا است که گنهکار هم میتواند بیچارگی اش را سر دست بگیرد و حرکت کند و شکوفا شود.
❤️این فقر و شکستگی و تواضع، عمق صبر است و صبر را سهل میکند، صبر همانکه موتور اصلی حرکت است. چرا؟ چون همه سختیها و ابتلائات چه ناشی از محیط چه ناشی از تکلیف، اتفاقا کمک کننده اند در شکل گیری اش. صبر کلید مهمی است در سلوک. لذا توجه به همین فقر و نیاز و هویت للهی و الیه راجعونی ما در مقابل خدا، صبر را شکل میدهد.
❤️اخبات در ساحت عمل در اقامه نماز و انفاق خود را نشان میدهد یعنی به تعبیر رهبری «اقدام عملی ذکر خدا» و «خدمت هوشمندانه و جهت دار». اینگونه است که قرآن مخبتین را بشارت میدهد و چنین معرفی میکند: اینها اهل شکسته دلی اند، در حالیکه اهل صبرند و اهل اقامه صلوه و ذکر و توجهند و اهل انفاق و خدمت و کمک به دیگران. وَ بَشّرِ المُخبِتِين. الّذينَ إِذَا ذُكِرَاللّهُ وجِلَت قُلوبُهُم والصبِرينَ عَلى مَا أَصابَهُم والمُقِيمِى الصَّلوةِ و مِمّا رَزَقنهُم ينفِقونَ.
❤️اخبات از خبت است زمینی پست و پایین در مقابل کوه بلند و مقتدر. به قول علامه طباطبایی شتری که سرش پر از کرم و جانور میشود خود را تسلیم پرندگان میکند که این کرمها را از سرش جدا کنند، این حالت شتر را میگویند«اخبت البعیر» اگر این احساس تواضع و شکستگی شکل بگیرد انسان مقابل مردم متواضع میشود. چرا؟
❤️چون او خدا را یکی کنار دیگران نمیبیند بلکه در دل همه موجودات (فثم وجه الله) تماشایش میکند، هر چه موجودی مومن تر و خوبتر، آیه ای بارزتر. «خدمت هوشمندانه» و «ذکر عملی و لسانی» دو روی یک سکه اند و هر دو شمایل آن اخبات و شکستگی است. در دل خدمت، تواضعی مومنانه نشسته است و در دل ذکر نیز همین تواضع و شکستگی است. آن شکستگی در عمق قلبمان در تعامل با مردم ظهور میکند و در همه عباداتمان نیز. یک جا جلوه وحدانی اش و یک جا جلوه متکثرش خود را به تماشا میکشد. نماز بروز و ظهور تواضع و شکستگی است. به تعبیر امام اوج آن را در سجده میبینید و خدمت نیز بروز همین تواضع است مقابل مخلوقات.
❤️چه کنیم به اخبات دست پیدا کنیم؟ چه کنیم ذکرمان و توجهمان همراه اخبات باشد؟
آیت الله تحریری بزرگوار شرحی بر زیارت امین الله نگاشته به نام «سیمای مخبتین». «الهی ان قلوب المخبتین الیک والهه.» او توضیح میدهد چگونه «زندگی با طعم تکلیف» انسان را به این مقام سیر میدهد. اما همین زندگی را چگونه بدست آوریم از کجا شروع کنیم؟
❤️ ساده است. «وصل شدن به مخبتین». اتصالی که در زیارت امین الله پی میگیریم. اتصال به خوبان به تعبیر شهید سلیمانی عزیز اتصال به شهدا و مجاهدین، انسان را در مدار مغناطیس آنها قرار میدهد و ما را هم سنخ آنها میکند. و اینگونه «سبل الراغبین الیک شارعه». راه باز میشود سلوک شروع میشود. اوج اخبات را بیش از همه معصومین دارند و بین آنها آنکه بیش از دیگران اخبات را به ظهور کشیده است، سید الشهدا است. او وقتی همه دار و ندارش را میدهد در «گودال»، آخرین جمله اش زیر تیغ دشمن این است:«یا غیاث المستغیثین».
❤️این حقیقت توحیدی جوهره جان همان کسی است که گفت همه حرکتم خلاصه میشود در «لاصلاح امه جدی».اصلاح مردم و خدمت به مردم. همه زخمهایش گواه همین حقیقت است و البته میگویند از زخمهایی که بر پیکر او بود یکی متفاوت بود و کهنه، وقتی بنی اسد از امام سجاد ع پرسیدند، فرمود این «زخم خدمت» است. زخمی که برداشتن کیسه های نان و خرما و رزق دادن به محرومین و فقرا ایجاد کرده. «نشانه» ذکر حقیقی با جوهره اخبات در عمق جانمان را باید در ساحت رفتارهایمان با مردم مشاهده کنیم، ببینیم آیا اهل خدمت شده ایم یا نه؟ اهل تواضع نسبت به مردم شده ایم یا نه.
@ali_mahdiyan
نگاه درست شیخ حسین
🔹ترمیم دو قطبی های اجتماعی و دردهای کهنه آن فقط به سخن نیست نیاز به رشد نگرشها و تغییر اخلاقمان دارد. شما هم دیده اید، من هم دیده ام کسانی که عادت کرده اند از موضع قدرت حرف بزنند، تهمت بزنند، بترسانند، توهین کنند، چون فکر میکنند طرف حق ایستاده اند. حالا چه کسی و چه زمانی باید یقه این جماعت را بگیرد و بگوید تو هم ظلم میکنی، ظلم به کسی که چون خطاکار است جز خدا کسی را ندارد که این مظلومیتش را پیش او ببرد.
🔹 ظلم های کوچکی که چه بسیار آدمها را از جبهه حق بیرون انداخته و قیامت معلوم میشود چقدر از این جهت همگی مسوولیم. طرف مجرم است چرا به او توهین کنیم؟ چرا بترسانیمش؟ به چه حقی با بی قانونی سراغش برویم، خانواده اش را بترسانیم؟ بله اینها کم است میدانم. ولی آن مقدارش که هست، چه کسی و چه زمانی باید این اخلاق زشت رخنه کرده در برخی را بر ملا کند؟
🔹 در جلسه ای که قرار بود در حضور رهبری برگزار شود قبل از حضور ایشان دیدم یکی از مسوولین انتظامات بیت، جلوی همه جمعیت با بی ادبی و بی احترامی با مداح جلسه سخن گفت و او را جلوی همه جمعیت خرد کرد. از این خطا ها کم ندیده ایم و ندیده اید در بخشهای مختلف. راهش این است که نگاهمان رشد پیدا کند و اخلاقمان را رشد دهیم. همه مان. همه مان به فکر خودمان باشیم. بسیاری از آدمهای دل زده دلیل دل خوریشان اخلاق امثال من بوده در تعاملاتمان. پناه بر خدا. خدا رحمت کند سردار شهید قدس را میگفت دفاع از حرم، دفاع از حرمت قلب این مردم است که از کعبه بیشتر احترام دارد.
🔹مثل آب خوردن آدمها را بیرون جبهه انقلاب قرار میدهیم. منافق مینامیم. سالها قبل در مباحثاتی چقدر تلاش کردم به عده ای بفهمانم حق ندارند به کسی مثل مرحوم هاشمی تهمت نفاق بزنند ولو هزار جور نقد به افکار و رفتارش داشته باشیم، به فلان مسوول و سیاستمدار علنا تهمت نفاق و در جبهه دشمن بودن نزنند.
🔹عادت کرده ایم این و آن را از قطار انقلاب پیاده کنیم و غیر خودی بنامیم. خدای متعال در قرآن بین «ضعیف الایمان» و «منافق» فرق میگذارد. جریان ضعیف الایمانها در درون جبهه حقند و در تعامل با کل بدنه جبهه حق، پیامبر ص با دیگران( که فاصله ایمانیشان با او قابل تصور نیست) پر از مهر و محبت و صمیمیت بود، ما چه مان شده؟
🔹آیا نمیشود مثل سردار شهید هم جلودار بود و پیشران و هم کرامت آدمها را در مرزهای جبهه حق حفظ کرد و به آنها احترام گذاشت؟ به جای گیر دادن به شیخ حسین، مقابل او شاگردی کنیم، وعظ بشنویم، ما باید تغییر کنیم. باید رشد کنیم. انقلاب البته تقریری تنزیهی و سختگیرانه دارد شاید به آن معنا انقلابی فقط پیامبر اکرم ص باشد و معصومینش، اما انقلاب تقریری تشبیهی و گسترده هم دارد که خیلی ها را شامل میشود، حتی به تعبیر امام روح الله، اکثر مردم دنیا بهشتی اند، ولو در بالاترین مراتب بهشت نباشند، اکثر خطاکاران عالم حتی اهل علمشان ، جاهل قاصرند. بیایید توبه کنیم از این همه تنگ نظریهایمان، تهمت زنی هایمان، حرمت شکنی هایمان که زیر پوست قداست و حرف حق پنهانش کرده ایم. این ها به معنای ندیدن قله ها و رشد یافته ها و کنار گذاشتن حرف حق و یا امر به معروف و نهی از منکر نیست. شب قدر باید هویت رحمه الله الواسعه بودن را در جان ما بنشاند.
🔹از یکی از همرزمان شهید مظلوم قدس که آزاده هم بود شنیدم، حاجی از او خواسته بود رزمنده ای را که در دوران اسارت او را لو داده بود و با دشمن همکاری کرده بود ببخشد. وقتی رفیقش تعجب میکند که چرا؟ به او میگوید اگر یکی از تهران تا اهواز میآمد برای جنگ و پشیمان میشد و بر میگشت باید خادمش میبودیم تا چه رسد به این رفیق خطاکارت.
🔹شیخ حسین خوب گفت. درست گفت. مثل همیشه به جا گفت. سایه اش مستدام.
ما باید فکری به حال خود کنیم ....
@ali_mahdiyan
راه پیمایی امید
🔹جمعیت در قم همیشه زیاد است، هر بار هم فکر میکنی این بار شلوغتر بوده. توی اون شلوغی ها یکی آمد جلو، از این کلاه های آفتاب گیر مقوایی هم سرش بود، گفت به بعضی متنهای شما نقد دارم. نقدهایش را میگفت و من هم بحث میکردم، از یک جایی به بعد احساس کردم فقط باید بشنوم نه چون حرفش را قبول داشتم چون صدای سوز قلبش را بیشتر دوست داشتم، میگفت حاج آقا حرف آقا رو زمینه، ما باید کمک کنیم. نباید دنبال کارهای خودمان باشیم. حرفهای شعاری و گل درشت اما آن قدر برایش مهم بود که چند بار تکرار میکرد.
🔹برگشتم دیدم سیدهادی پشت سرم ایستاده، با خنده شیطنت آمیز همیشگیش. گفت فیلمت رو هم گرفتم به سبک سردار رادان. نگاه کردم دیدم ساندیس را داده دست دخترش، دوربین موبایل را از روی ساندیس چرخانده سمت صورت من. بغلش کردم سید رو. میبینمش نشاط میگیرم.
🔹راه پیمایی های قم رو دوست دارم. کلی از رفیقات رو پیدا میکنی. رفتم سمت مصلی برای نماز. مصلی با آن وسعتش دیگر جا نداشت. خیابانهای اطراف هم پر بود. در آن شلوغی یک دفعه دیدم یکی بغلم کرد. نگاهش کردم مجتبی بود. از رفقای تیر عدالتخواه، در فضای مجازی هزار جور دعوا و بد و بیراه به هم میگیم. به شوخی بهش گفتم چطوری آدم عوضی، نمیگی دلم برات تنگ میشه؟ جدی نگاهم کرد گفت تا ماه رمضانه و تقوام زیاده بغلت کنم، بعدا شاید دیگه نتونم. باز هم خندیدم گفتم عشق منی مجتبی. کاش بیشتر ببینمت.
🔹جا نبود، مجبور شدم عبام رو پهن کنم رو آسفالت. آفتاب بود اما هوا بهاری و خنک. موقع دعا پیر مرد کنار دستیم گریه میکرد و من به او غبطه میخوردم. خوش گذشت خلاصه. مثل همیشه.
🔹شاید در طول تاریخ سابقه نداشته باشه که رژیم منحوس اشغالگر از درون اینطور متزلزل بشه و از بیرون از چند جبهه در محاصره، در چند دقیقه صدها راکت دست گرمی بزنیم بهش و جرات نکنه جواب بده. کشورهایی که کلی براشون خرج کرده بود روشون برگردونن سمت شرق و حتی دولتهای غربی هم دیگه اونطور کمکش نکنن و بارها نام فروپاشیش از زبان مسوولین فعلی و قبلیش شنیده بشه. ضعف دشمن نتیجه قدرت ایمانی جبهه مقاومته. نتیجه وحدت و اقتدار و امید مردم ما است.
🔹روز قدس امسال روز راه پیمایی امید بود. امید ناشی از وحدت و ایمان این مردم مظلوم.
خوش گذشت.
@ali_mahdiyan
درباره کشف حجاب
۵
فاطمه خانم
🔹شاید شما هم فیلم دختر خانم چادری که در پارک تذکر میداد به کشف حجاب کرده ها را دیده باشید. فیلم را منوتو پخش کرد و در فضای مجازی هم زیاد دیده شد. یک دختر جوان دهه هشتادی، محجبه و مودب، میرود به کشف حجاب کرده ها تذکر میدهد، با لبخند، با اشاره دست به موهایشان و سپس به احترام دست به سینه ادب میکند و عبور مینماید.
🔹یک زن فیلم او را میگیرد، به او فحش میدهد و توهین میکند، ساندیسخور جغله و ...
دختر خانم سعی میکند با او درگیر نشود، پاسخ او را هم نمیدهد و صحنه را ترک میکند، اما این زن فحاش او را دنبال میکند. فیلم همینقدرش پخش شد.
🔹اما من هم به دیدار دخترک یا همان فاطمه خانم مشرف شدم. او میگفت که آن زن فحاش تلاش میکرد روسری از سرش بکشد. جالب است که فاطمه خانم بارها و بارها در فضاهای این چنینی وارد میشد و تذکر میداد تک و تنها با آرامش، با محبت، با دوری از دعوا و درگیری، با شجاعت و با اخلاص.
🔹پدر فاطمه خانم از دنیا رفته بود و مادرش نگران فاطمه بود اما جلوی او را نمیگرفت. حق داشت نگران باشد او امانت بود و باید مراقبتش میکرد مثل هر مادر دیگری. مظلومیت این مادر و دختر برای حفظ این غیرت دینی و سیاسی و ایستادن پای کار ، در عین اقتدار و استحکامشان، من و امثال مرا خجالت زده میکرد. من چند جمله به آن مادر و دختر گفتم.
🔹اول آنکه امام خیلی وقتها جوانها و نوجوانها را رهبران خود و دیگران معرفی میکرد. راست میگفت. نگاه به سن و سال نباید کرد برخی روحها خط شکن هستند. شبیه آن نیروی بسیجی که زیر آتش گلوله دشمن وقتی خیلی از نیروهای خودی کپ میکنند و پشت خاکریز مینشینند، قد راست میکند و الله اکبر میگوید که ترس دیگران هم بریزد، تعللها و وسوسه ها را پایان دهد. چه جالب است که یک دخترک دهه هشتادی چنین نقشی را ایفا میکند در این روزگار از انقلاب معنوی و توحیدی امام.
🔹دوم آنکه عزت دست خدا است. مادر با بغض میگفت به پدرش توهین کردند، گفتم مادر! عزت دست خدا است. این فیلم را دشمن پخش کرد ولی فکر نمیکرد هر بیننده منصفی از فاطمه تو درس اخلاص و شجاعت و غیرت بگیرد. که مسوولین کشور پرسان پرسان دنبالش کنند که او را بیابند. که نیروهای انقلاب کمی تامل کنند و فکری به حال انفعالشان کنند.
🔹گام دوم انقلاب هم دوران فاطمه ها است. فاطمه های دهه هشتادی. فاطمه های گمنام. اصلا نام فاطمه اسم رمز انقلاب ها است. یا مقلب القلوب! «ثبت» قلوبنا علی دینک. ما زن را با سیده زنان یعنی فاطمه س میشناسیم. حیات و زندگی را با فاطمه میشناسیم. انقلاب و آزادی را نیز با فاطمه میشناسیم.
🔹کاش فاطمه شهر ما تنها نمیماند. چادر از سرش نمیکشیدند. کاش با همه آداب و مراقبت ها و ارتقای امر به معروف ها و نهی از منکرها، اما اجازه نمیدادیم دشمن فاطمه های ما را تنها و بی پناه پیدا کند و رو سری از سرشان بکشد. فاطمه خانم نماد «همه» دختران مظلوم ما است، کاش بیشتر نگرانشان بودیم.
@ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زحمت بچه های روستای فراهک بشاگرد.
روزه اولی ها
فداشون بشم.
@ali_mahdiyan
تهرانگردی این بار
مکان رویداد شهدای امر به معروف و نهی از منکر
و تکریم امر و نهی کنندگان در حوادث اخیر
یک برنامه خوب و به موقع و موثر
بیش باد
ان شاء الله
@ali_mahdiyan
ضد عوام سالاری
🔹جملات رهبری درباره رفراندوم نقد یک نوع طرز فکر بود. که در کنار بقیه نقدهایش یک اندیشه غلط رخنه کرده بین انقلابیون را نشانه میرود. جریان فکری که شاید در بستر غربگرایی مفرط عده ای، جذاب هم به نظر برسد.
🔹 آنانکه مردمسالاری امام خمینی را با عوام سالاری اشتباه گرفته اند. در زمینه اقتصاد پیشنهادشان توزیع پول بین همه است. بیش از آنکه بر تولید تاکید کنند بر تقسیم سرمایه بین همگان پای میفشرند. اینها با پولدار جماعت کلا مشکل دارند و با آمدن نامش کهیر میزنند. اصل اولیه برایشان این است که بخش خصوصی مجرم است. با اصل چهل وچهار در واقع از این جهت قهرند. باید نباشد یا تبدیل شود به پخش پول بین عوام و حذف سرمایه دار.
🔹در زمینه سیاست روی رفراندوم متمرکز میشوند. قانون و مناصب و تقسیم کارها برایشان نماد استیت بازی و لویاتان سازی است. حاکمیت مرکزی، دولت مرکزی، تصمیم گیری نخبگان، نظارت اهل علم برایشان منشا فساد است. عوام بگویند، عوام بخواهند.
🔹اینها را در کار رسانه ای دنبال کنید همانهایی هستند که معتقد بودند، فضای مجازی غربی جای خوبی است چون حکمرانان ما درش قدرت اعمال حاکمیت ندارند.(حاکمیت دشمن را هم در آنجا البته فعلا بی خیال، نمیبینند)
🔹اینها را در فضای فکری آنجایی ببینید که معتقدند «سیر مطالعاتی آثار» متفکران، غلط است، هر چه دلتان میخواهد بخوانید و خودتان فکر کنید حالا کتاب یا یادداشتهای مختلف و بی اصل و نسب مجازی یا هر چه. ولی سیر مطالعاتی و نظام اندیشه مطهری و بهشتی و مصباح و خامنه ای و کی و کی ذهنتان را میبندد.
🔹برایشان اصل و فرع داشتن استکبار و دشمن معنا ندارد. خطاکار داخلی و دشمن خارجی را هم تفاوت نمیگذارند. بین انواع بدیها و بدها تفاوتی نمیگذارند. تفاوت را نمیبینند.
🔹عوام مهمند که مظلومند و در استضعاف و چون توان حل مشکلات خود را ندارند پس کاش یک سوپرمن نژادی پیدا شود و مشکلاتشان را حل کند. نمیآید؟ بنشینیم تا بیاید. و اگر نیامد همه چیز بن بست است و ناامیدی و بیچارگی. تا بیاید.
🔹اما مردمسالاری امام اینطور نبود. او هم سهم عوام را رعایت میکند و هم نخبگان و خواص را. مردم یعنی همه. نه مانند عده ای در ابتدای انقلاب رای مردم را کنار میگذارد نه نقش علم و نخبگی را نفی میکند. لذا هم در تولید قانون و هم محتوای قانون ، هم در پیشنهاد ساختار نظام هم در انتخاب آن هم عوام و هم خواص در یک هندسه معقولی در جای خود قرار میگیرند. حرف زیاد است اما
🔹بارها گفته ام رفقا! مراقب باشید کژراهه غربگرایی که درد و بیماری مزمن این کشور است، ما را به ورطه چپ گرایی و عوام گرایی نیندازد که اینها هر دو، دو لبه یک مقراضند.
@ali_mahdiyan
رهبری و رفراندوم
🔹آیا رهبری با رفراندوم مخالف است؟ کسی که از در شورای انقلاب و بانیان رفراندوم جمهوری اسلامی در ابتدای انقلاب بوده، از بانیان رفراندوم قانون اساسی بوده. از بانیان بازنگری قانون اساسی بوده. از بانیان متن قانون اساسی است که این روش به رسمیت شناخته. رهبری را با خودش تفسیر کنید نه خودتان. شما شاید هر روز یک حرف بزنید. شمایید که هیچ وقت جرات ندارید از مردم دنیا همه پرسی کنید که با شورای امنیت و حق وتو و حاکمیت دلار و موجودیت اسراییل موافقند یا نه. شمایید که در داخل هر جا مردم مخالفتان رای دادند جر زنی را شروع کردید.
🔹رهبری سال هفتاد و شش و هشتاد که خاتمی رای آورد پای حضور مردم نایستاد؟ سال هشتاد و چهار و هشتاد و هشت نایستاد؟ حضور های هشتاد و چند درصدی پای صندوق های رای، رفراندوم نبود؟ چه کسی تا آخر پای انتخابهای مردم ایستاد؟ با شخص منتخب شده آنهم آدمهایی مثل میرحسین و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و هاشمی کار نکرد؟ کار کردن با آدمی که هزار جور اختلاف نظر عملی و گفتمانی با تو دارد ساده تر است یا همراهی با یک نظر رفراندوم در یک موضوع فنی خاص؟ رهبری با گفتگوی با آمریکا در داستان هسته ای موافقت نکرد با اینکه اعلام کرد با آن مخالف است اما با خواست خواص و به نیت تجربه کردن عموم مردم با آن همراه میشود.
🔹کدام کشور اصل موجودیتش را به رفراندوم گذاشته و قانونش را هم دو بار به رفراندوم گذاشته؟ شما دیگر حرف از مردم نزنید. شما که هشتاد و هشت تهمت تقلب زدید چون شکست خوردید و میخواستید رای کل مردم را بالا بکشید. شما که انقلاب چند صد نفره تان چند ماه دوام نیاورد و با حضور خیابانی میلیونی نابود شد. همه میدانیم دلتان به هزاران رسانه استکباریتان گرم است که مخ مردم را بزند و نظر آمریکاییتان را تایید کند. حال آنکه آزموده را آزمودن خطا است.
🔹هنوز هم نتوانستید بفهمید چرا بعد آنهمه تبلیغاتتان برای عدم حضور مردم پای صندوق رای، کمتر از بیست درصد هم موفق نشدید مردم را منصرف کنید. حالا چی؟ ایران بیاید برای موضوعات مختلف رای گیری کند که چی؟ هیجان و دو قطبی راه بیندازید ، متخصصین و منتخبین را کنار بزنید؟ که چی؟ که فردا اگر نظرتان نشد چو بیندازید که تقلب شده؟ بگویید حاکمیت خودش موافق فلان نظر است پس ما بیاییم رفراندوم برگزار کنیم؟
🔹راستی چرا سرمایه داران بزرگ کشورهای اروپایی رای نمیگیرند درباره اموال و داراییهایشان که تقسیم کنند بین همه یا نه؟ چرا هیچ کشوری درباره همه موضوعاتش رای گیری نمیکند؟چرا هیچ کدام درباره اصل موجودیت و ساختارشان هر سال و هر روز یا بیشتر یا کمتر رای گیری نمیکنند؟ اگر به تعداد رای گیری است که هیچ کدام با تعداد انتخابات و حجم حضور مردمی ما در طول سالها قابل مقایسه نیستند. اگر هم بحث سر رفراندوم درباره موضوعات مختلف است که هیچ یک بی حساب و کتاب و بدون طی فرایند دارای قاعده و قانون رفراندوم را در هر موضوعی انجام نمیدهند.
🔹به چه فلاکتی افتاده اید، انصافا.
@ali_mahdiyan
طینت و حزن.mp3
29.69M
رهبری در فاصله کوتاهی دوبار در اینباره فرمودند «خواهش میکنم به این موضوع فکر کنید»
سخنرانی اول سال مشهد و جلسه با فرماندهان
چه موضوعی؟ «استحکام ایمانی بنیه این مردم و نظامشان»
این جلسه با کلیدواژه «طینت» سعی کرده به این بحث نقبی زده و نتایج آن را تا امروز امتداد دهد.
@ali_mahdiyan
اخلاق سرمایه داری، روح عدالتخواهی
🔹روزی که جنبش عدالتخواهی شکل گرفت در ابتدای دهه هشتاد و با بیان صریح رهبری برای شکل گیری مطالبه هایی که کسی تا آن روز جدی نمیگرفت، کمتر کسی فکر میکرد زمانی این جنبش خلاصه متن پیامش مقابل رهبری آن باشد که محترمانه رهبر را عامل اصلی بی عدالتی ها در کشور معرفی کند و مطالبه اصول مردمسالاری از او کند.
چه شد؟ چرا کار جنبش به اینجا کشید؟
🔹از روز نخست میدیدم برخیشان با هو کردن و کوچک شمردن جریانات دیگر آغاز کردند. خوب البته آنها اولین تشکیلاتی بودند که نام یک آرمان مهم انقلاب را روی خود گذاشته بودند و لابد باید نشان میدادند نسبت به بقیه تشکلها از این جهت جلوترند. همینطور از طرف طیفی از مسوولین و صاحب منصبان مورد تهدید و اتهام بودند و باید بیش از دیگر مجموعه ها هوای یکدیگر را میداشتند. اما اینها کم کم باعث یک نارسایی اخلاقی شد.
🔹مدتی پیش وقتی مساله «عدالتخواهی خوارجی» را مطرح کردم با کمال تعجب دیدم دوستانم از این تشکیلات برآشفتند. هر چه توضیح میدادم که من درباره یک فرهنگ و گفتمان سخن میگویم و این چه ربطی به شما دارد، کاری به افراد ندارم کاری به گروه خاصی ندارم و والله قسم که کاری نداشتم و ندارم، اما از غیظ و غضبشان کاسته نشد. چرا؟ چون آنها خود را صاحبان اصلی این شعار میدانستند و وجود آن را در دیگران نفی میکردند. این شدنی نبود که افقی جهانی و ملی را که جریانهای مختلف دنبالش میکنند در یک قوطی کبریت حبس کنیم ولی گویا چنین میخواستند.
🔹به نظرم انحصار طلبی و خودخواهی در کالبد تشکیلات درد اصلی این جریان شد. و مهمترین مشکل این اخلاق آنجا ظاهر میشد که مانع شکل گیری «اندیشه ورزی» در این جریان میشد. جریان اندیشه ورز جریانی است که خودش خودش را نقد کند. جریانی که سخن اثباتی روشن داشته باشد نه فقط یک نه بزرگ باشد. شما باور نمیکنید خوبان اهل اندیشه ای در این جریان با اینکه میدیدند فلان رفیقشان حاج قاسم را هم حتی عدالتخواه نمیداند دم فرو میبستند و رفیقشان را نقد نمیکردند.
🔹شما باور نمیکنید تا همین یکی دو سال پیش این جماعت با مهدی نصیری سابقا متحجر و امروز ملتقط و فحاش، دم خور بودند و حاضر نبودند رک و روشن عقاید مخالف انقلاب او را نقد کنند. چرا؟ چون او مدتی در دهه هفتاد اهل عدالتخواهی بوده و روابطی با آنها دارد. او در علن بنیانهای اندیشه امام را نقد میکرد و اینها حداکثر گاهی در خفا پاسخ میدادند.
🔹شما باور نمیکنید وقتی یکی از رفقای این جماعت که نظام اسلامی را به قرآن سوزی متهم کرده بود و محکوم هم شده بود به نشر اکاذیب و دروغگویی، چندین نفر از رفقایش که حالا در بخشهای مختلف کشور مسوول هم بودند یا آبرویی داشتند، به نفع او نامه نوشتند و قوه قضاییه را متهم کردند. البته با این قید که ما سبک فلانی را هم قبول نداریم و البته خودشان هم خوب میدانستند اثر رسانه ای نامه شان به نفع چه کسی و به ضرر کجا است. اما چنین کردند و آبرویشان را خرج او نمودند.
🔹این اخلاق راه اندیشه ورزی و پویایی فکری را میبندد. راه معنویت را سد میکند و عملا با یک موجودی با هیکل گنده و مغز کوچک و روح کودک طرف خواهیم بود. وقتی اعتراض میکردیم که شما که میبینید نقش بسیاری از دوستانتان را در یاس آفرینی و ناامید سازی و حرمت شکنی نظام، پس چرا سکوت میکنید؟ برای مان حرف از رفتار شهید بهشتی با شریعتی میزدند. وای خدایا! بهشتی!؟ آزاداندیشی و بی تعلقی بهشتی درباره تشکیلات حزب جمهوری را در آثارش و رفتارش ندیدید؟ مرزبندی روشن او ذیل گفتمان انقلاب با بنی صدر و جریانش را ندیدید؟
🔹حالا یک جنبش داریم که اصل و فرع نمیشناسد، اهل فکر و مطالعه نیست و بیانیه اش را از کف مجازی و توییت بازیها جمع میکند، جنبشی که بهترین محمل شده تا نیروهای جوان انقلابی را از نظام اسلامی انقلابی متنفر کند. آنچه باعث میشد عاقبت نصیری و احمدی نژاد و اشتری و صدرالساداتی امثالهم آن شود که میبینیم،یعنی روح خودخواهی و لجاجت، روح انحصار طلبی، روح مدارا با رفیق و کم محلی به نظام انقلابی و در یک کلام همان روح سرمایه داری در وجود این تشکیلات هم رخنه میکرد.
🔹اما با همه این احوال نباید از این جمعیت مأیوس شد. شکل گیری این اخلاق تا حدودی طبیعی و ناشی از شرایط مبارزه شان بود هر چند آثار منفی زیادی را باعث شده اما امروز جوانان تازه کاری در این تشکیلات وارد شده اند که امید است حرکتی و انقلابی در آن شکل دهند، و البته هنوز دوستان عزیزی در ادوار این تشکل وجود دارند که امید است این اخلاق غلط را مداوا کنند. تشکیلات جنبش عدالتخواهی میتواند یک جریان پیشرو و خط شکن در آرمانخواهی کشور باشد و امید است که چنین باشد. بشرطها و شروطها.
@ali_mahdiyan
صدای پای زندگی دیگر
🔹آیه ای در قرآن هست که اتفاق مهمی را درباره قیامت بازگو میکند.
وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ
بشنو با دقت گوش کن، روزی را که منادی و ندا دهنده ای از یک مکان نزدیک ندا میدهد.
🔹آیه درباره قیامت است اما روایاتی همین آیه را درباره ظهور قائم نیز استفاده کرده اند. علامه میگوید اتفاقی که قیامت رخ میدهد مرحله به مرحله رقیقه اش در کل سیر تاریخ رخ میدهد. لذا آیات قیامت بر ظهور و رجعت در روایات ما تطبیق شده اند. این نکته علامه یک مبنای مهم «فلسفه تاریخی» است.
🔹استماع که از پیامبر ص و یعنی از کل امت خواسته شده یعنی این اتفاق را مرحله به مرحله در وجود خودتان و در کل امت و جبهه حق، محقق کنید. تلاش کنید بشنوید.
🔹یوم اشاره به بیدار شدن و حیات و زندگی را چشیدن دارد. چنانکه مفسرین هم با توجه به آیات بعد بر لحظه بیداری مردگان با ندای اسرافیل تطبیقش داده اند. مکان قریب هم اشاره به مرتبه ای بالاتر دارد که صدایش را از عمق جان و با همه وجود میشنویم. ای پیامبر! آن ندا را تلاش کن بشنوی، دائم و گام به گام. خودت و امتت.
🔹صدا قبل از تماشا به انسان در خواب میرسد. در هنگام خواب بعد از دیدن از کار میافتد و در هنگام بیداری قبل از دیدن. صدا اولین اتصالی است که با آن حقیقت برتر برقرار میکنیم.
🔹اهل معرفت آخرین منزل از منازل بدایات که مربوط به عبور انسان از دنیا است را سماع نامیده اند. یعنی انسانها سراپا گوش میشوند. قشیری درباره این مرحله از رشد آیه یستمعون القول فیتبعون احسنه را به کار برده. ثمره این سماع یک تبعیت حقیقی از سر رشد و فهم است. لذا در دوره ظهور امت در مقام سماعند و تبعیت میکنند تبعیت از سر دانایی و رشد نه تبعیت از سر جهل.
🔹چند اتفاق در این چهل و چند سال برای مردم ایران محقق شده اولا پذیرش ولایت در عین سالار بودن خودشان. این اتفاق بعد از رحلت امام هم به سادگی امتداد یافت و وقفه پیدا نکرد. یک تبعیت ولایی کلان (در کل جامعه نه لزما تک تک افراد نسبت به ولی) در یک مسیر سخت و پر پیچ و خم. ثانیا فشارها و تحریمها و دروغگوییهای دشمنان اگر چه مردم را به ضعفهای عمیق درونیشان آگاه کرد اما آنها را متوجه داراییهایشان و دل کندن از این و آن نیز نمود. همه این شرایط یعنی ایران در حال چشیدن طعمی از استماع یک زندگی راقی و برتر است. استماعی که بروز یک مرحله پر امید و سالاریت مردم است. سالاریتی که با ولایت سازگار است هم طعم آزادی دارد و هم عبودیت از سر رشد. شنیدن ندایی نزدیک که امروز فقط گوشهایمان آنرا بهتر میشنود. بازگشت به زندگی بالاتر ایمانی و توانمندیهای بالاتر ، بازگشت به «بنیه درونی قوی و مستحکم» مردم. ایام عید است.
@ali_mahdiyan
گفتگوی غنی نژاد و درخشان اشکالات متعددی به لحاظ فرمی داشت، شاید یک دلیلش افق و زاویه نگاه این دو پیرمرد اهل علم بود، روش درخشان اندیشیدن به مسائل بومی کشور ذیل دین و اندیشه دینی بود و روش غنی نژاد جمع بندی آخرین نظرات لیبرالها در حوزه اقتصاد بود. این دو روش با هم سازگار نمیافتاد و لذا این دو همزبان نمیشدند. درخشان از غنی نژاد انتظار داشت بیندیشد و اندیشه های خود را که لابد باید ذیل دیانت و اندیشه های توحیدی انجام میشد بیان کند و غنی نژاد انتظار داشت درخشان سخنان هایک و کانت و دیگران را نقل کند و بخش عمده ای از گفتگو به این ناهمزبانی گذشت. جالب اینکه به لحاظ محتوا نیز داستان از همین قرار بود. خوب است به این نکته بیشتر بیندیشیم.
رابطه آزادی و دین ، نسبت فقه و اقتصاد نیز و همینطور رابطه رهبر دینی و کارشناسان اقتصادی که در گفتگوی این دو بزرگوار انجام شد به این مساله مربوط است.
غنی نژاد معتقد بود آنچه او میپسندد یک اقتصاد آزاد رقابتی است. آزادی اصل محوری بود که برش پای میفشرد. او رابطه ای بین عقیده دینی و این نکته نمیدید. البته در نهایت هم اذعان کرد که این نظر او به طور کامل در هیچ کجای دنیا محقق نشده.
درخشان اما سخنش نفی لیبرالیسم غربی با همه نحله های آن بود او معتقد بود این اندیشه مبانی و افق غیر توحیدی دارد و اگر به معنای آزادی بخواهد باشد فقط ذیل اندیشه توحیدی و عبودیت انسان شدنی است.او همینطور معتقد بود بین آنچه در غرب رخ میدهد و اندیشه های اقتصادی آنها رابطه روشنی وجود دارد.
اکنون معلوم میشود چرا غنی نژاد به استفاده از رهبری دینی از یک سوی و اندیشه فقاهتی دینی از سوی دیگر حساسیت نشان میداد، چرا تلاش میکرد اثبات کند مسیحیت و لاادری گری و بیخدایی همه با لیبرالیسم میسازند.
اما چند نکته ؛
اولا عدم اتصال اندیشه توحیدی با آزادی انسان خطا است. چرا که به لحاظ محتوایی توحید نفی عبودیت غیر خدا است و آزادی نیز اگر بخواهد بمثابه یک ارزش مطرح باشد (یعنی مثل آزادی حیوانات نه بلکه آزادی انسانی که امری ارزشمند است) حتما باید ذیل اذعان عقل انسان قرار گیرد و اگر بناشد عقل داور باشد او آزادی را همراه با تکلیف و عبودیت انسان ثابت میکند. پس این دو مفهوم با هم ملازمند.
ثانیا به لحاظ یک ساختار و نظام اجتماعی و حقوقی، انسان زمانی آزادی دیگران را پاس خواهد داشت که به امری مقدس بالاتر از آزادی معتقد باشد و الا وضعیت جنگ عیان یا نهان قطعی است و هر کس تلاش میکند به بیشترین نفع برسد. لذا تناقض آنانکه هم آزادی را میپذیرند و هم به اصالت نفع میرسند، آشکار میشود این دو با هم جمع نمیشوند. این تناقضی است که غنی نژاد در کار هایک احساس کرده بود و البته مخصوص هایک هم نیست. آزادی باید با منفعت سازگار افتد و این سازگاری فقط با جهتگیری به سمت وجود بینهایت و در بند آن شدن، شدنی است. لذا همه آزادیهایی که ذیل توحید قرار نگیرند به فریب یا تناقض میرسند. و لذا گفتگو با هر انسانی ولو بی دین میتواند از مفهوم آزادی شروع شود اما قطعا به توحید ختم خواهد شد. این دو در خارج هم لازم و ملزومند.
ثالثا جایگاه دین در ساحت عمل و اقدام، در وهله نخست رهبری پیشرفت است و از این جهت سخنش در سطحی بالاتر از سخن کارشناسان است. او مدیریت دانش را نیز بر عهده دارد. از سوی دیگر اگر بنا باشد جامعه ای حافظ رقابت و آزادی باشد نیاز دارد ساز و کار عبودیت را در جامعه فراهم کند که همان ساختار ولایت و حاکمیت است. امر و نهی ولایی افراد جامعه به هم و ورود حاکم و دولت برای حفظ آزادی و جلوگیری از انحصار. همانکه سالها است مقابل اندیشه های منافقانه آزادی لیبرال ایستاده و سخن از حضور مردمسالاری در بستر اقتصاد میگوید.
رابعا رهبر جامعه دینی البته دانش لازم برای این راهبری را نیز باید داشته باشد که آن فقه است. فقه هم در نظام توحیدی علوم در نسبت با علوم بشری جایگاه راهبری دارد. دقت کنیم که بحث از تمایز علوم بدون بحث از مناسبات علوم ابتر است. همین گفتگو نشان داد که چگونه برخی مباحث بالادستی است و در علومی ما فوق باید گفتگو شود. فقه و علوم بشری مناسباتشان مناسبت مرکز و پیرامون است. علوم دینی به این ترتیب هم مبانی و هم جهت دانشها را ترسیم میکنند و هم فرضیات و هم داوری برای انتخاب نظریات در ساحت عمل را بر عهده دارند.
خلاصه آنکه
بحث کانونی که باید دوستان اهل فکر به آن بیندیشند و مباحث نظام علوم و ساختار جامعه و حکومت ولایی و نظام اقتصاد اسلامی را بر اساس آن سامان دهند مساله بنیادین رابطه «عبودیت» و «آزادی» است.
پ ن. دوستان من در خانه طلاب جوان مجموعه سخنان رهبر حکیم ما را در این باره در کتابی به نام «آزادی یعنی آزادی» جمع آوری کرده اند که خوب است مراجعه بفرمایید.
http://Shop.Khanetolab.ir
@ali_mahdiyan
خون
🔹خودم را میگویم و همه مان را. خون یک عالم مظلومانه ریخت، متوجه شدیم اصلا؟ این چندمین خون بیگناه است؟ طلبه همدانی بیگناه جلوی در مدرسه! طلبه های جهادی مظلوم در حرم امام هشتم! طلبه ای مظلوم در کرج، طلبه ای یک لا قبا در مترو! این غیر از خون آرمان عزیز و روح الله مظلوم و چندین شهید حزب اللهی بود که جلوی چشممان پرپر شدند. این غیر از چادر کشیدن از سر «فاطمه» های مظلوم و یتیم شهر ما بود جلوی چشممان. این غیر از هتک حرمت علنی شریعت در کوی و برزن این شهر های پر از خانواده شهید است. این غیر از بمباران توهین و هتک مقدسات در «مملکت طاغوتی مجازی» است. خفه شده ایم؟ کور شده ایم؟ باز نمیکنیم چشمانمان را!
🔹نهادهای امنیتی آچ مز شده اند چرا؟ چون بحث ربط آشکار به گروهکهای تروریستی شناخته شده ندارد. ربط آشکار امنیتی به مزدوران آمریکا و اسراییل ندارد. این خونی است که دفاع از او کار مسوولین فرهنگ و اندیشه این کشور بود. بیش از ده سال بود که خود مسوولین فرهنگی درگیر ترویج «بیست سی» بودند و باید همه را رها میکردیم و غضنفرهای فرهنگی را جمع میکردیم. بیش از ده سال است که به تعبیر رهبری فرماندهی فرهنگی کشور مختل شده بود و باید آتش به اختیار عمل میکردیم. بیش از ده سال بود که حتی نیروهای انقلابی ما مانند «مرغ نجاستخوار» عادت کرده بودند به تنفس در زمین بازی مجازی تحت حکومت طاغوت و با جمع کردن آن مخالفت میکردند و میکنند.
🔹حالا داریم چه میکنیم؟ شورای عالی انقلاب فرهنگی! آقای حوزه علمیه! سازمان تبلیغات اسلامی! وزارت فرهنگ و ارشاد! مبلغین! مراجع! طلاب! فرهنگیان! انقلابیان! آی منتسبین به فرهنگ! چند خون پاک دیگر به زمین بریزد تا تفاوت میز کار و تریبون را یاد بگیریم؟
🔹 برای فضای مجازی بی در و پیکر تحت حکمرانی کفر طرحی داریم؟ برای سریالهای خانگی که مثل فاضلاب در خانه های مردم جاری شده کاری میخواهیم بکنیم؟ برای برهنگی وارداتی طرحی داریم؟ برای آنکه دوباره نیروی انتظامی در ماجرای برهنگی، تنها و بی حامی نشود و به تبع امنیت کشور ضربه نخورد و خون مردم بیگناه زمین نریزد فکری کرده ایم؟
🔹گیجی صحنه را میبینیم؟ طلبه هایی که نمیدانند یقه چه کسی را بگیرند. دانشجوهایی که ظلم را گردن رهبری میاندازند و با شعارهای انقلاب بلندگوی نسل غربگرای دشمن پرست شده اند. خانواده های شهدایی که با خون دل صحنه را نگاه میکنند، هیاتهایی که جز دهه گیری و سینه زنی کاری بلد نیستند. صحنه بلبشوی اجتماعی فرهنگی را میبینیم؟ آقا خواهشا بنا نیست صلای «جهاد تبیین» و نبرد امیدآفرینی را لبیک بگوییم؟
🔹راستی از «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» چه خبر؟ دست روی دست گذاشتن ما باعث نمیشود دشمن هم دست روی دست بگذارد. پاسخ خون عالم شهید را من و شما باید بدهیم. چرا ریخته شد؟ به کدامین گناه؟
🔹خدایا چنان جوششی به این خون بیگناه بده که همه ما را بیدار کند. وادار به تعقل و حرکت کند. خدایا این خون پاک و مظلوم «دو قطبی» نخواهد ساخت اما مدد کن که «بیداری» بیافریند.
@ali_mahdiyan
حالا که دشمن از لباس روحانیت که رخت سربازی امام عصر عج است و رخت خادمی مردم، احساس خطر کرده...
حالا که پوشیدن این لباس شده نماد دشمنی با همه هویت طاغوت....
پس
یا علی مدد.
این لباس رزم است، لباس خدمت، لباس عزم برای نصرت و پای کار آمدن.
کنار پیکر غرق به خون طلبه شهید و خادم نظام،
کنار مزار فاطمه انقلاب رضوی،
در شهر خون و شهر قیام،
در ایام شهادت شاگرد روح الله و معلم جهاد تبیین مطهری عزیز،
به یاد شهدای مظلوم اغتشاشات که در خون خود پر پر زدند،
بال میگشاییم.
دشمن این مردم را نشناخته و نخواهد شناخت....
بسم الله الرحمن الرحیم
@ali_mahdiyan
متن پیام «خانه طلاب جوان قم»
درباره طرح ملبس شدن طلاب در کنار مزار روحانی شهید عباسعلی سلیمانی.
@ali_mahdiyan
نفله و اراذل
🔹میگن چرا برای دو تا دختر جان داد که حالا خیلی هم محجبه آنچنانی نبودند. چی خیال کردید؟ خیال کردید مردان این سرزمین «غیرت» را هم از عینک دو قطبی های وارداتی غربی نگاه میکنند؟ خیال میکنید «رابطه ولایی» و مراقبت از یکدیگر شوخی است؟ خیال میکنید اگر امام میگفت «جانم فدای تک تک شما» شوخی میکرد؟ خیال میکنید سردار شجاع و کریم وقتی میگفت اینها دختران منند تعارف داشت؟ خیال میکنید رهبری وقتی میگفت برای آن جوانی که اساسا بیکار و بیعار میچرخد و اهل کار نیست هم باید فکر کنیم، جدی نمیگفت؟ این مردم جانهایشان پر از غیرت است پر از عشق و رافت است، پر از حضور ولایت است.
🔹آن لحظه که آن جوان دور دو تا دختر میچرخید و خنجر میخورد فکر نمیکرد دوربینها فیلمش را میگیرند فکر نمیکرد تشییع جنازه اش چنین و چنان میشود. او غیرت را بلد بود، جلوی ظلم ایستادن را از پدرش از مادرش، از همه هویت سربدارانی اش به ارث برده بود. این مسیر را «مردها» پیش برده اند نه «مرده ها».
🔹او مرد بود و مردانه پر کشید. نفله آنانند که سالها است ادعای اصلاح مردم دارند اما «الا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون»ند. او مرد بود و نفله آنانند که دم از اسلام و انقلاب میزدند و ریش گذاشتند و یا چادر پوشیدند و نانش را خوردند و آخر سر سربرهنه با کلمات اجنبی ها بر سینه هایشان همه چیز را به سخره گرفتند و یا فراری شدند در آغوش معاویه ها و یزیدهای دوران.
🔹اراذل فقط آنان نیستند که چاقو میکشند و به بدن غیرت و شجاعت میزنند، اراذل آن حقوقدان ریشویی هم هست که با وقاحت قلم میچرخاند و «محارب» را «شهید» و «شهید» را «نفله» مینامد. اراذل آن فقیه دنیا طلبی است که بر منبر مرحوم بروجردی بزرگ، تکیه میزند و نظام و مردم را متهم میکند که خودی نشان دهد، غافل از آنکه آنانکه برایش سوت و کف میزنند به سفاهتش میخندند. کاش میشنیدند سخن سردار شهید را که میگفت:
«سربازتان از یک برج دیدهبانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن که شما در حوزهها استخوان خُرد کردهاید و زحمت کشیدهاید، از بین میرود.»
🔹اراذل فقط در عاشورا حول پیکر پاک حسین ع حلقه نزده بودند. برخی از همان اراذل پشت میزها و بر منبرها نشسته بودند و بر خارجی بودن امام استدلال میکردند.
بر قتل تو فقیه دروغین بداد رای
ای کشته شیوخ مقدس نما حسین ع
@ali_mahdiyan
هدایت شده از مثل خمینی (ره)
#نشر_حداکثری
💢ثبتنام آغاز شد💢
💠 فصل دوم «مثل خمینی(ره)» 💠
🏷 با موضوع هویت و مأموریت جمعی و تشکیلاتی طلبه عصر انقلاب
📆 زمان: ۲۱ و ۲۲ اردیبهشت ماه
📍مکان: جمکران، اردوگاه پلاک ۳۱۳
👈 اینجا ثبتنام کنید 👉
🌐 کسب اطلاعات بیشتر در صفحه ثبتنام👆
💠 @ahd_ba_khomeini
تربیت دولتی و اقتصاد خصوصی
🔹در دو ساحت مختلف دو راهبرد متفاوت از رهبری میبینیم. در تعلیم و تربیت راهبرد دولتی بودن و در اقتصاد راهبرد مردمی سازی. آیا این دو با هم تعارض دارد؟
🔹البته این سخنان نشان میدهد که در ساحت تربیت، ایشان مدتها درگیر جریانی بوده است که قائل به برون سپاری یا خصوصی سازی تعلیم و تربیت بوده اند. این جریان البته مساله اش مردمسالاری در ساحت تعلیم و تربیت نیست بلکه یا دغدغه کم کردن مخارج دولت داشته چنانکه در اقتصاد هم با فروش شرکتهای مولد به ثمن بخس به سوداگران، دنبال کسب درآمد برای دولت بود و نه تولید. یا اینکه دنبال سیاست هضم ایران در ساختارهای استکباری مدرن جهانی به سودای کسب درآمد توهمی یا پیگیری طرح دشمن در داخل بوده است که خروجی اش اجرای پنهانکارانه بیست سی بود.
🔹کسانی که معتقدند علم باید خالی از تربیت و پرورش، آموزش داده شود. امور پرورشی را تعطیل کردند، معلمها را از داشتن رویکرد پرورشی دور کردند و کتابها را از هویت دینی و ملی خالی نمودند و مثلا سالها مانع ورود اسناد دشمنی و جاسوسی آمریکا در کتابها شدند، در واقع دست هویت و حکومت را در مدیریت و عهده گیری تعلیم و تربیت کوتاه نمودند. داستان بیست سی دو لبه داشت که به یک لبه آن توجه کردیم. سپردن مدیریت تعلیم و تربیت به دشمن، اما لبه دیگرش قطع مدیریت کشور در این ساحت بود که هم تئوریزه میشد و هم در عمل نتیجه اش را در وضع ناعادلانه تعلیم و تربیت امروز مشاهده میکنیم.
🔹اما ما از پایگاه فکری رهبری باید بپرسیم، چرا رهبری در اقتصاد راهبرد برون سپاری را دنبال میکند و در تعلیم و تربیت راهبرد دولتی سازی؟ چرا یک جا بر نقش مردم تاکید میکند یک جا بر نقش حاکمان؟ شبیه این پرسش را در مقوله صدا و سیما و فرهنگ و رسانه هم میتوان داشت؟
🔹پاسخ را در بحث مبانی «جامعه بی طبقه توحیدی» در اندیشه ایشان باید دید. حاکمیت باید شرایط و ظرفیت مشترک برای رشد آحاد جامعه فراهم کند. این همان نکته ای است که در اصول قانون اساسی به آن اشاره شده. همه آحاد هم در تعلیم و تربیت و هم در معیشت و رفاه باید بتوانند حداقل هایی را در جامعه توحیدی داشته باشند. هم در ساحت سیاسی هم اقتصادی و هم فرهنگی. اگر این حداقلهای لازم برای رشد وجود نداشته باشد عملا جامعه دچار گسلهای جدی خواهد شد که ویژگی جوامع غیر توحیدی اند. همین امروز هم به اندازه ای که از این گسلها رنج میبریم با فرم جامعه توحیدی فاصله داریم و باید درمان کنیم و میبینیم که اندیشه تبعیت از غرب چطور این فاصله را شکل داده و تئوریزه میکند.
🔹این جا بحث از حداقلها است. اما این به غیر از ورود مردم در تربیت و رشد و آموزش است. بر این بستر کلی و لازم البته شکل گیری مدارس غیر انتفاعی و شکل گیری تجربه و اندیشه های تربیتی جدید مفید است. همانطور که سوق دادن بچه ها به مساجد و هیاتها و بسیج و چه و چه لازم است.
🔹در فراهم کردن حداقلهای زندگی و امکانات رشد البته هم تعلیم و تربیت و هم امکانات اقتصادی هر دو لازمند و هر دو نیز بر هم موثرند. اما روشن است که حساسیت در تربیت و رشد چقدر جدی تر باید باشد چرا که آنچه صحنه را ویرایش میکند انسان است.
@ali_mahdiyan