#بی_تو_هرگز خلاصه قسمت.۲۰و۲۱ «شکنجه در مقابل معشوق» دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن چشم که باز کردم «علی» جلوی من بود بعد از *دو سال* که نمی دونستم زنده است یا اونو کشتن زخمی و داغون جلوم نشسته بود😢 چشمش که بهم افتاد رنگش پرید 😨 اما من از خوشحالی زنده بودن علی فقط گریه می کردم اما این خوشحالی چندان طول نکشید قبل از اینکه حتی بتونیم با هم صحبت کنیم شکنجه گرها اومدن تو ((من رو آورده بودن تا جلوی چشم های علی شکنجه کنن))🔥😱 علی هیچ طور حاضر به همکاری نشده بود سرسخت و محکم مقاومت کرده بود اونها، من رو جلوی چشم های علی شکنجه می کردن اون ضجه می زد😭 و فریاد می کشید صدای یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمی شد... شروع پارت گزاری آمار 450✅🤩 زود برسونین😁👇 https://eitaa.com/joinchat/1280639129C3721b61876

از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد – اون وقت تو می خوای اون دنیا جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟ – ایمان از سر فکر و انتخابه مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ من همون شب خواستگاری فهمیدم چون من طلبه ام چادر سرش کرده ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط ((ایمانش رو مثل ذغال گداخته … کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ایمانی که با چوب بیاد 💥با باد میره🌬 بر اساس واقعیت👌 زندگی شهید سید علی حسینی✨😞

•حرفاتون• 🌙باگوش‌جان‌میشنویم:) https://harfeto.timefriend.net/16529781907118

هرکی اینو با صداش میخواد..... یک عضو بیاره🦋🌿 البته بگم که با صدای آقای قلیچ هست✨🌸😍 @K_ آیدیم

عضو نیارید✨🌸

اینارو بده 🍭ً🍓ً🍀ّ🍃َ🌤ُ🦋 کپی کنی میفهمم

#رضایت💕🙂

😂💔

بیدارین آقا؟🤥💔 خُب مبروووک😶💕 #علی_اکبر_قلیچ @aliakbarghelich