هدایت شده از الفقه و الاصول
#پرونده_علمی_3
#فقهمقاصد_4
#تقریردیدگاه_2
✔ چکیدهای از مقاله #فقهومقاصدشریعت در چند پست خدمت عزیزان تقدیم میگردد؛
🔸 اشاره
شریعت اسلام هدفمند است و احکام آن داراى مقاصد و عللى است. نصوص دینى نیز به نصوص بیانگر حکم و بیانگر مقاصد و علل تقسیم مىگردد. عقل، بناى عقلا، کیفیت بیان نصوص قرآن و روایات، از راههاى تشخیص مقاصد است. رابطه تنگاتنگ شریعت و مقاصد این پرسش را ایجاد مىکند که فقیه در مقام استنباط تا چه حدّ باید به مقاصد توجه کند؟ در بیان و فهم رابطه فقه با مقاصد، پنج دیدگاه وجود دارد که از آن میان نظریهاى که تنها نصوص بیانگر حکم را دلیل استنباط قرار مىدهد ولى در فهم و تفسیر آن نصوص به مقاصد و اهداف شریعت نیز نظر دارد، قابل دفاع است.
🔸 توضیح مقاصد شریعت
1⃣ شریعت به معناى اخصّ آن یعنى مجموعه احکام، با #اهدافاوّلیه، میانه و نهایى محدود شده و خداوند متعال شریعتى جعل فرموده که تأمین کننده این اهداف باشد؛ مثلاً قوانین اقتصادى اسلام چنان تنظیم گردیده که تأمین کننده قسط و عدل در جامعه باشد(هدف اوّلیه). با اجراى عدالت اقتصادى و اجتماعى، استعدادها شکوفا شده و زمینه ها آماده مىشود و موانع رشد و تعالى برطرف مىگردد(غایت میانى) و در نهایت بشر به تکامل نهایى یعنى معرفت خداوند و پرستش آگاهانه وى دست مىیابد(مقصد نهایى).
2⃣از هدف نهایى تکوین و تشریع که بگذریم و از ادلّهاى که این هدف را تعیین مىکنند، صرف نظر نماییم، سایر نصوص دینىِبیانگرمقاصد، به دو بخش عمده تقسیم مىگردد: 1. بخشى که براى کلیّت دین و از جمله تشریع مقرّرات، اهداف کلّى را بیان مىنماید. مثلاً تزکیه و پرورش و... 2. بخشى که براى هر یک از مقرّرات شرعى ـ و مستقلّ از دیگرى ـ هدفى را بیان مىنماید. مناسب است از اهداف کلان به #مقاصدالشریعة و از اهداف جزیى و خُرد به #عِلَلالشرائع یا #مقاصدالشرائع تعبیر کرد.
🔸مقاصد شریعت و فقه
1⃣ نصوص دینى یعنى آیات قرآن و روایات صادر از ائمه معصومین(ع) در یک نگاه کلى به دو قسم تقسیم مىگردد: قسم اوّل نصوصى است که بیانگر شریعت و مقرّرات الهى است و از شارع به وصف این که قانون گذار است به منصه ظهور رسیده و در قالب گزارههاى انشایى یا خبرى(لکن به انگیزه انشا)، متکفّل بیان حکم وضعى یا تکلیفى مىباشد. بسیارى از آیات قرآن و احادیثِ بىشمارى از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) از این گروه است و از آنجا که این نصوص، سند و دلیل مجتهد براى کشف شریعت الهى به شمار مىرود، عالمان اصول فقه و فقه از اینها به اسناد، منابع، ادلّه و مدارک احکام تعبیر مىکنند. لازم به ذکر است که اَسناد موردِ اعتماد فقیه، منحصر به قرآن و سنّت نیست. نظر مشهورِ فقیهان شیعه این است که قرآن، سنّت، اجماع و عقل منابعى هستند که صلاحیت بیان حکم شرعى را دارند.
2⃣قسم دوم، آیات و روایاتى است که بیانگر حکم و قانون نیست؛ بلکه مقاصد کلى شریعت یا حکمت حکمى را بیان مىنماید. این نصوص نه براى بیان شریعت؛ بلکه گزارههایى خبرى هستند که از مقصد و عللِ احکام خبر مىدهند و اگر در قالب گزارههاى انشایى چون یا ایُّهَا الناسُ اعْبُدُوا ربّکم و یا ایُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا الّلهَ تعبیر شوند، بیانگر حکم و تکلیف ویژهاى نیستند؛ بلکه خطوط کلى رسالت یا علتى از علل شریعت را مىفهمانند و باید مصداق یا مصادیق و راههاى حصول آنها در قالب فرمانهایى خاصّ از قبیل فرمان به نماز، روزه و حجّ بیان گردد، بدون این که تکلیفى بیاورد و موضعى را روشن نماید.
3⃣با توجّه به رابطه فقه و شریعت از سویى و شریعت و مقاصد از سوى دیگر، چه ارتباطى بین فقه و اجتهاد، با مقاصد وجود دارد؟ آیا اصولاً فقه و اجتهاد با مقاصد شریعت ارتباط دارد یا نه و بر فرض ارتباط، فقیه تا چه اندازه باید در مراحل استنباط و کشف و تبیین شریعت، به مقاصد شریعت توجّه نماید؟ آیا باید مقاصد و نصوص بیانکننده مقاصد را به طور کلى کنار نهاد و با اکتفا به اسناد به ظاهر اسناد و ادلّه بیانگر حکم، اکتفا کرد یا با محور قرار دادن اسناد به مقاصد هم توجه نمود، یا باید نصپذیر و مقاصدمحور بود و اصالت را در اجتهاد به مقاصد داد و با نصّ مبیّن آن، معامله سند نمود حتّى در تعارض مقاصد با ادلّه شرعیه، مقاصد را بر ادلّه مقدم کرد، یا در مقابلِ راه اوّل، باید نصوص شرعى را کنار گذاشت و به مقاصد اکتفا کرد، یا باید راه دیگرى برگزید؟ با این توضیح که فقیه باید در کشف احکام به ادلّه اعتماد کند؛ ولى در تفسیر آن، مقاصد شریعت و علل احکام را در نظر بگیرد و با توجه به مقاصد و علل احکام، نصوص شرعىِ متکفّل حکم را تفسیر و تبیین کند، یعنی اکتفا به نص با نظارت بر مقاصد.
ادامه دارد.....
@alfigh_alosul