سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و گفتند :
اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسد ها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را که دستور دادند آن را بالای سر این اجساد به خاک بسپارند.
بعد از آن آرام به طرف جسد مطهر سیدالشهدا علیه السلام آمدند و مقدار کمی از خاک ها را کنار زدند و یک قبر حفر شده نمایان شد _ همان قبری که رسول خدا صلی الله علیه و آله حفر نموده بودند_ مردان بني اسد پیش آمدند تا حضرت را کمک کنند اما امام علیه السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند :
من به تنهایی کفایت می کنم.
به او گفتند: ای برادر عرب!
چگونه تو تنهایی می توانی آن را خاک کنی؟!
ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای او را تکان بدهیم
در این هنگام امام علیه السلام گریه کردند و فرمودند :همراه من کسانی هستند که مرا کمک دهند.
سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بلند کردند فرمودند :
*«بسم اللّه و باللّه و في سبيل اللّه و على ملّة رسول اللّه، هذا ما وعد اللّه و رسوله، و صدق اللّه و رسوله، ما شاء اللّه، لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العليّ العظيم»*
▪️و تنهایی جسد مطهر را در خاک نهادند و کسی از بنی اسد جلو نیامد.
*لمّا أقرّه في لحده وضع خدّه على نحره الشّريف، و هو يبكي و يقول:*
▪️و وقتی که جسد مطهر، در قبر آرام گرفت، امام زين العابدين علیه السلام، گونه مبارک شان را بر روی رگ های گلوی سیدالشهدا علیه السلام گذاشتند و در حالی که گریه می کردند، فرمودند :
*«طوبى لأرض تضمّنت جسدك الطّاهر، أمّا الدّنيا فبعدك مظلمة، و أمّا الآخرة فبنورك مشرقة، أمّا الحزن فسرمد، و أمّا اللّيل فمُسَهَّد.حتّى يختار اللّه لأهل بيتك دارك الّتي أنت فيها مقيم، و عليك منّي السّلام يا ابن رسول اللّه، و رحمة اللّه و بركاته»*
▪️خوشا به حال زمینی که جسم تو را در بر گرفته است.
اما دنیا، بعد از تو دیگر تاریک است و اما آخرت از نور تو ، نور گرفته است. از غم تو، حزن واندوه ما بی پایان شد و شب ها، خواب را از ما ربود؛تا اینکه خدای متعال، همان منزلی را که برای تو اختیار کرده، برای ما نیز اختیار کند. از جانب من، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد این فرزند رسول خدا.
سپس حضرت قبر را پوشاندند و با انگشت مبارک شان روی آن نوشتند
*هذا قبر حسين بن عليّ بن أبي طالب الّذي قتلوه عطشانا غريبا.*
▪️این قبر حسین بن علی (عليهماالسلام) است که او را تشنه و غریب کشتند.
سپس رو به بنی اسد کردند و فرمودند: ببینید آیا کسی باقی مانده است؟
آنها گفتند: بله برادر عرب: جسد یک پهلوان در اطراف شریعه باقی ماند و در اطراف او دو جنازه بود.
*كلّما حملنا منه جانبا سقط الآخر، لكثرة ضرب السّيوف، و طعن الرّماح، و رشق السّهام*
▪️ و هر بار یک طرف جسد آن پهلوان را بلند می کردیم. آن طرف دیگری به دلیل ضربات مکرر شمشیرها و نیزه ها و تیرها می افتاد.
امام علیه السلام فرمودند:برویم در کنار جسد آن پهلوان.
امام همراه بنی اسد نزد آن جسد رفتند ، و وقتیکه نگاه حضرت به بدن آن پهلوان افتاد، خودش را روی جسد او انداخت و او را بوسید و فرمود :
*«على الدّنيا بعدك العفا- يا قمر بني هاشم- و عليك منّي السّلام من شهيد محتسب و رحمة اللّه و بركاته»* .
▪️ای ماه بنی هاشم،بعد از تو دیگر خاک بر سر این دنیا.
سلام من بر شهیدی که اجرش فقط با خداست. رحمت و برکات خداوند بر تو باد. "
سپس به آنها دستور داد که برای او قبری حفر کنند و خود حصرت پیش آمد و تنهایی، بدن قمر بنی هاشم را درون خاک گذاشت و هیچکس را با او همراهی نکرد.
و سپس دستور دادند تا آن دو جسد دیگر را به خاک بسپارند
سپس حضرت به سراغ اسب خود رفت.
بنی اسد دور او حلقه زدند و از او درباره خود و این اجساد پرسیدند ، امام به آنها فرمود :
قبر امام حسین علیه السلام ، شما آن راکه دانستید.
اما آن حفره اول که هفده جسد را در آن به خاک سپردید، اهلبیت و اقربا آن حضرت بودند که نزدیک ترین آن ها به جسد مطهر امام حسین علیه السلام، جسد مطهر فرزندش علی اکبر است.
و آن حفره دوم، بدن های اصحاب و یاران آن حضرت بودند و آن جسدی که که بالای سر آن ها تنها به خاک سپردید، بدن حبیب بن مظاهر اسدی بود.
و اما آن پهلوان که کنار فرات افتاده بود، بدن قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام بود و آن دو بدن دیگر، اولاد امیرالمومنین علی علیه السلام بودند.
🌾برگزاری مراسم دهه دوم محرم اقامه عزای سالار شهیدان ویاران با وفایش
دوشنبه ۱۴۰۲/۵/۹
سخنران محترم: سرکار خانم دکتر نیلچی زاده
مداح اهل بیت علیهم السلام:خانم ولی الهی
۱۴۰۲/۵/۱۰
سخنران محترم: سرکار خانم دکتر آزادی
مداح اهل بیت علیهم السلام:خانم ابوالحسنی
۱۴۰۲/۵/۱۱
سخنران محترم :سرکار خانم دکترمعصومی
مداح اهل بیت علیهم السلام:خانم ابوفاضلی
۱۴۰۲/۵/۱۲
سخنران محترم: سرکار خانم دکتر معصومی
۱۴۰۲/۵/۱۴
سخنران محترم :سرکار خانم دکتر آزادی
مداح اهل بیت علیهم السلام: خانم کاظم زاده
۱۴۰۲/۵/۱۵
سخنران محترم :سرکار خانم دکتر آزادی
مداح اهل بیت علیهم السلام: خانم ابوالحسنی
. ۱۴۰۲/۵/۱۶
سخنران محترم: سرکار خانم دکتر گل باغی
مداح اهل بیت علیهم السلام: خانم رضایی
۱۴۰۲/۵/۱۷
سخنران محترم: سرکار خانم دکتر آزادی
مداح اهل بیت علیهم السلام: خانم کاظم زاده
از نماز ظهر و عصر شروع جلسه
مسجد سلمان
خ هفده شهریور نرسیده به پل اهنگ
نبش کوچه فریدوند
🌹نامه دردناک شهید رستمعلی آقا باباپور
در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت.
صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد.
ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که رستمعلی نامه داری
فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود ، نوشته بود :
رستمعلی جان، امروز پدر شدی،
وای ببخشید من هول شدم، سلام
عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟
از جهاد اومده بودن پی ات، می خوان اخراجت کنند،
خنده ام گرفته بود.
مگه بهشان نگفتی که جبهه ای ؟ گفتند بخاطر غیبت اخراج شده ای،
مهم نیست، وقتی آمدی دوباره سر زمین ، کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمی دهد،
همان بهتر که اخراجت کنند.
عزیزم زود برگرد، دلم برایت تنگ شده...
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زینب من مدافع حرم باش
مراقب چادر دخترم باش
نیفتد از سر چادر و معجر
کنار مزار شهدای گمنام
بازار بزرگ تهران
۹ مرداد ۱۴۰۲