"ابریشم صبح است در دستان این خورشید" به پیشگاه پیامبر حتماَ گرفته یوسفی چشمان دنیا را وقتی ترنجی می برد دست زلیخا را!! لب را تکانی داد و آتشگاه لب را بست دستی تکان داد و پراند از خواب، کسری را کشتی به آب انداخت نوح و ناخدایی کرد انداخت در شریان کشتی، نبض دریا را!! این مژده را موسی به تورات خودش داد و... عیسی تکانی داد ناقوس کلیسا را آمد ببخشد روزگاری نو به یوحنّا آمد بلرزاند صلیب دست ترسا را بر شانه هایش ، عرش بالا برد، بالاتر او را که به خاک ادب زد پشت عزی را باران وحی از ابر لب هایش وزیدن کرد پس میوه داد این ابر باران خیز، طوبی را!! ابریشم صبح است در دستان این خورشید می بافد از اوّل گلیم بخت دنیا را!!! عالیه مهرابی https://telegram.me/aliyemehrabi

لبی واکن که این باغ بهشتی تموم خوشه هاش انگور داره تو که جغرافی چشمای خیست هزار تا رشته کوه نور داره واسه چشم تموم سرمه دونا نگاهت سرمه ی مرغوب و نابه از این سجاده ی خوش عطر پیداست که اشکت بهترین نوع گلابه دارن چشم روشنی میدن به دنیا داره خورشید عالمگیر میشه داره عطر خوش آیات بارون رو گلبرگ لبت تکثیر میشه لبت بارید عطر قل هوااله زمین تا فصل رویش خیز برداشت از آواز اذون شاخه پیداست واسه این باغ بارون پاقدم داشت مث پس لرزه های نیمه شبها دل بتهای سنگی رو بلرزون بذار پروانه های پیله ی خاک دوباره پر بگیرن روی ایوون دارن چشم روشنی میدن به دنیا داره خورشید عالمگیر میشه داره عطر خوش آیات بارون رو گلبرگ لبت تکثیر میشه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خواننده: #محمدطحانی شاعر: #عالیه_مهرابی آهنگ و تنظیم: #امیرمشروطه میکس و مستر: #مصطفی_جهانی عالیه مهرابی https://t.me/aliyemehrabi

دلتنگی های یک شاعر ومیبخشید اگر تلخ است سیگار می کشد پای کوه نور حاجی دارد حج بیست و یکمش را به جای می آورد پدر زنده به گور میکند دختر قرن بیست و چندمش را بقال محله ترازویی دارد که کارهای عجیب و غریبی می کند میوه فروش کرم های سیبش را هم کیلویی چند حساب می کند زنی سپیدی تنش را به سیاهی سکه ای می فروشد تا دوباره برای خودش رژ لب صورتی بخرد رنگها هیچ کدام جای خودشان نیستند شب های رو سفید روزهای سیاه بخت و رنگین کمانی که رنگهایش را کش رفته اند و ما بالا می رویم بالا و بالاتر از پله هایی که هیچ وقت به هیچ کجا نمی رسند دنیا پر شده است از سرنوشت کوزت های یتیمی که باید واکس بزنند کفش های دختران تناردیه را و بنشیند و بنشینند تا... اما ژان والژانی از راه نمی رسد پینوکیو با هر دروغی که می گوید دماغش را عمل می کند و پدر ژپتوی پیر کلیه اش را می فروشد تا... سیندرلا بازهم به اکس پارتی می رود و کفش های نقره ای عفتش را گم می کند باغ ها پر شده است از گیلاس هایی که طعم زردآلو می دهند زردآلوهایی که طعم هندوانه و هندوانه هایی که مزه ی هیچ چیزی نمی دهند من نمی دانم بمب هسته ای چیست شاید هسته ی گیلاسی باشد که بهینه سازی شده است اما هر چه هست چیز خوبی نیست همین هفته ی پیش با هسته ی یک گیلاس چشم پسر همسایه مان کور شد من نمی خواهم دنیا کور باشد من دنیای کور را نمی خواهم من همان دنیایی را می خواهم که یک روز مردی از کوه نور برایمان آورد. عالیه مهرابی https://telegram.me/aliyemehrabi

مانند پرنده ای پر از امید است صبح وطنم در جهش تولید است از شیوه ی پیغام بهارش پیداست امسال تمام لحظه هایش عید است عالیه مهرابی

دعای هفتم صحیفه سجادیه با صدای دلنشین هنرمند یزد جناب حجه الاسلام صداقت کشفی @aliehmehrabi

اثر هنری بسیار زیبا ( درخانه بمانیم ) از گروه هنری روزنه @aliehmehrabi

تقدیم به مدافعان سلامت @aliehmehrabi

مجموعه اشعار نیمایی دکتر غلامرضا محمدی به همت انجمن شعر سازمان بسیج هنرمندان منتشر شد @aliehmehrabi

‏پیراهن رزم تو در این جنگ سپید است سرباز وطن دست خدا پشت و پناهت! @aliehmehrabi

شعری بهاری تقدیم دلهای شما @aliehmehrabi