روضههای مکتوب دههٔ اول محرم 🖤💔
2⃣1⃣ روضه شب یازدهم (شام غریبان) ــ
مصائب ام المصائب
... عاشورا به پایان رسید... و شام تار غریبان شد...
امشب بايد از كدام غربت گفت؟ چه روضهای خواند؟ و مصيبت كدامين غريب را بازگو نمود؟...
آيا از بدن پاره پارهٔ حسين(ع) بگوييم كه عريان در گودال قتلگاه افتاده است؟ ... يا از بدن عباس علمدار كه نه سر در بدن دارد و نه دست؟...
آيا از علی اكبر بگوييم كه صورت پيامبرگونش را بر نيزه برافراشتهاند؟ ... يا از علی اصغر شش ماهه كه اينک در گهواره خاكی خويش به خواب ابدی رفته؟...
آیا از ياران حسين(ع) بگوييم كه غريبانه در گوشه گوشهٔ ميدان جان باختند؟ ... يا از كودكان حسين(ع) كه غم يتيمی و اسيری و آوارگی، يكجا بر آنان وارد شده است؟...
از غريبی بگوييم يا از مظلوميت؟
از وفا بگوييم يا از پيمانشكنی؟
از عطش بگوييم يا از آتش؟
از عشق بگوييم يا از زينب؟ ...
خوب نامی بر زبان گذشت.. زينب...
آري! بگذارید از زينب بگويم؛ كه كربلا، از اينجا به بعد، از آنِ زينب است... و پيام كربلا، مرهون زينب...
بگذارید از زينب بگويم و از رنجهای زينب... از زينب و از غصههای زينب... از زينب و از قصههای زينب... از زينب و از حماسههای زينب... و از زينب و از دل زينب ... و امان از دل زينب ...
اما از كدامين غم زينب بگويم؟ از برادرانی كه از دست داد؟ يا از برادرزادگانش كه يک به يک به ميدان رفتند و باز نگشتند؟ يا از پسرانش كه جلوی چشمان گریان او ذبح شدند؟
اگر چه زينب «ام المصائب» است و از كودكی داغهای فراوان ديده ــ در خردسالی داغ بزرگ رحلت جدش پيامبر خدا(ص) و مصيبت شهادت مادر جوانش، و در جوانی فرق شكافتهٔ پدرش علی(ع) و سپس جگر پاره پارهٔ برادر معصومش امام حسن مجتبی را ــ اما روزی مانند عاشورا نبود، و داغی مانند كربلا...
قصهٔ بی سر و سامانیِ من گوش کنید/
دوستان، غصهٔ تنهایی من گوش کنید
گر چه این قصهٔ پر غصه به گفتن نتوان/
نه به گفتن نتوان، بلکه شنفتن نتوان
دختر دخت نبی، «اُمِّ مصائب» نامم/
کرده لبریز ز غم، ساقیِ گردون جامم
صبر، بی تاب شد از صبر و شکیباییِ من/
ناتوان شد خِرَد از درک و توانایی من
باغبانم من و یک سر شده غارت باغم/
چرخ بگذاشته بس داغ به روی داغم
نه که چون جد عزیزی چو پیمبر دادم/
پدر و مادر و فرزند و برادر دادم
پیشِ من، در پسِ در ، مادرِ من آزردند/
ریسمان بسته، به مسجد، پدرم را بردند
من هم اِستاده و این منظره را میدیدم/
مات و وحشت زده میدیدم و میلرزیدم
بود در سینه هنوز آتش داغ مادر/
که فلک، زهر دگر ریخت مرا سوخت جگر
دیدم آن تاج سرم را که دو تا گشته سرش/
بسته خونِ سر او هاله به دورِ قمرش
بعد از آن بود دلم خوش که برادر دارم/
به سرم سایهٔ دو سرو صنوبر دارم
غافل از آنکه غم و دردِ من آغاز شده/
به دلم تازه درِ غصه و غم باز شده
رفت از دست حسن، گشت دلم خوش به حسین/
شد مرا روح و روان، قوت دل، نور دو عین
بعد از آن واقعهٔ کرب و بلا پیش آمد/
راه جانبازیِ در راه خدا پیش آمد...
حضرت زینب (س) از صبح تا عصر عاشورا، داغ پنج برادر، پنج برادرزاده، چهار پسرعمو و سه پسر (یا پسر خوانده) را مشاهده کرد و شهادت دهها تن دیگر از بستگان و یاران برادرش را دید...
و شاید آنها همه، در برابر رنج اسیری و در به دری ــ که تازه از امشب آغاز شد ــ بسیار اندک بود...
روز طی گشت و نگویم که چه بر ما آمد/
شب جانکاه و غم افزا و محن زا آمد
آن زمان کو که بگویم چه بدیدم آن شب/
خارها بود که از پای کشیدم آن شب
چه بگویم چه شبی را به سحر آوردم/
کوهِ غم شد دل و چون کوه به پای استادم...
چون جنگ به پايان رسيد و رأس مطهر حسین(ع) را از بدن جدا كردند؛ به لباسهای پارهٔ آن حضرت نيز رحم نكردند و عمامه، پيراهن و كفشهای امام(ع) را نیز ربودند…
اسب امام، با سر و مويی خون آلود به سوی خيمهها رفت... زنان و دختران اهل بيت (ع) با ديدن اسب خونين و بیسوار، فهميدند كه ديگر بیکس و يتيم شدهاند و صدا به گريه و شيون بلند كردند... «ام كلثوم» خواهر امام(ع) فرياد كشيد: "يا محمد! يا علی! يا جعفر! يا حسن! كجاييد كه ببينيد با حسين چه كردند؟"...
پس لشكر اشقیاء به سوی حرم پيامبر(ص) حمله كرد...
از يک سو خيمهها را آتش میزدند و از سوی ديگر هر آنچه میديدند غارت میکردند. آنان حتی به حجاب زنان نيز رحم نمیکردند و لباسهای بانوان اهل بيت(ع) را میکشیدند...
زنان و دختركان، هراسان از خيمهها فرار میکردند در حالي كه خار و خس بيابان، پایِ برهنه آنان را میدرید…
بانوان حرم، كه از خيمهها به سوی بيابان دويده بودند، ناگاه با گودال قتلگاه و پيكر بیسرِ حسين(ع) روبرو شدند...
راوی میگوید: به خدا فراموش نمیکنم زينب دختر علی(ع) را كه زاری میکرد و به آواز سوزناک میگفت: "يا محمداه! صلّیٰ عليكَ مليكُ السماء، هذا حسينٌ مُرمّلٌ بالدِّماء مقطّع الاعضاء... و بناتك سبایا، و إلی الله المشتكیٰ ..."
عقیلهٔ بنی هاشم با سوز و گداز نوحه میکرد که: "يا محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند! بنگر كه اين حسین توست، به خون آغشته، با اعضايی از هم جدا گشته... بنگر كه اين دختران تو هستند، اسير شده... به خدا شكايت بريم، و به علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سيدالشهداء... يا محمد! اين حسين توست كه در اين دشت افتاده، به دست زنازادگان كشته شده و باد صبا گرد و غبار بر پيكر او میپراكند... ای اصحاب محمد! برخيزيد و ببينيد كه اينها فرزندان مصطفی هستند كه اينگونه اسير شدهاند…"
مویهٔ زینب آنقدر دلخزاش بود که دشمنان و دژخیمان را نيز گريان کرد.
آنگاه «سكينه» پيكر مبارك پدرش حسين(ع) را در آغوش گرفت و شروع به زاری كرد؛ تا اينكه جماعتی از زنان اعرابی چادرنشين ريختند و او را كشيدند و از بدن پدر جدا كردند، تا جان ندهد...
لشكريان يزید كه به غارت خيمهها مشغول شده بودند، به خيمهای رسيدند كه علی بن الحسين السجاد(ع) در آن بيمار و تب آلود افتاده بود. «شمر بن ذي الجوشن» شمشير كشيد تا حضرت را بكشد، اما عدهای از همراهانش به او نهيب زدند: "آيا شرم نمیکنی و میخواهی اين جوان بيمار را هم بكشی؟" شمر لعین گفت: "فرمان امير است كه همه فرزندان حسين را بكشم". همراهان با شدت مانعِ آن پلید شدند تا سرانجام دست از اين كار برداشت… و خداوند در زرهی از بيماری، جان ولیّ خويش را حفظ فرمود.
سپس دشمن دنی، رذالت و پستی خويش به منتها رساند؛ «عمر سعد» در بين لشکريانش فرياد كشيد: "چه كسی حاضر است كه بر پيكر حسين، اسب بتازاند؟!" ده نفر ـ که راویان شهادت دادهاند هر ده، حرامزاده بودند ــ حاضر شدند كه اين جنايت و وقاحت بزرگ را انجام دهند. پس اسبها را آماده كردند و آنان را بر پيكر بيسر و قطعه قطعهٔ امام(ع) تازاندند؛ آنگونه كه استخوانهای سينهٔ امام شكست و نرم شد… (ای قلم! چگونه اين جملات را مینگاری و از شدت مصيبت، خشک نمیشوی؟ ای دست! چگونه مینویسی و نمیشکنی؟!) ...
اينک، حال زينب را تصور كنيد… از يک سو ، شاهد اين مصيبتهای پی در پی و جانسوز است؛ از دیگر سو بايد مراقب فرزند بيمار برادر باشد؛ و از سوی ديگر بايد دختران و زنان حرم را از بيابانها جمع نماید و زير خيمههای نيم سوخته گرد آورد…
آفتاب عاشوراء غروب کرد؛ و صحرای كربلا میرفت كه تاريک و تاریکتر شود ؛ و گرگان گرسنه، در جای جای آن به دنبال دختركان و طفلان میدویدند تا شايد گوشوارهای از گوش آنان بكشند یا خلخالی از پای آنان بربايند…
زينبا! چه كشيدی آن شب، در آن شام سیاه غريبان…
ألا لعنة الله علی القوم الظالمين؛
و سيعلم الذين ظلموا أيَّ منقلب ينقلبون...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✓ منابع اصلی:
۱. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلي الطفوف؛ قم: منشورات الرضي، ۱۳۶۴.
۲. شيخ عباس قمی؛ نفس المهموم؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعرانی؛ قم: انتشارات ذويالقربی، ۱۳۷۸.
۳. شيخ صدوق ؛ أمـالـي؛ ترجمه آية الله کمرهای؛ تهران: انتشارات کتابچی، ۱۳۷۰.
۴. اشعار فارسی، زبان حال هستند و برگرفتهاند از جزوه آموزشی آداب مرثيهخوانی با عنوان طنين عشق؛ تهيه و تنظيم مرتضی وافی؛ قم: انتشارات شفق، ۱۳۸۰.
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
1⃣ منزل اول - کتاب اول - قطعهٔ اول
[اسلام] مىرفت با کجروىهاى تفالهٔ جاهلیت و برنامههاى حساب شدهٔ احیاى ملیگرایی و عروبت با شعار «لا خبر جاءَ و لا وحيٌ نَزَل» محو و نابود شود و از حکومت عدل اسلامى یک رژیم شاهنشاهى بسازد و اسلام و وحى را به انزوا کشاند؛ که ناگهان شخصیت عظیمى که از عصارهٔ وحى الهى تغذیه و در خاندان سید رسل «محمد مصطفى» و سید اولیاء «على مرتضى» تربیت و در دامن «صدیقهٔ طاهره» بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکارى بىنظیر و نهضت الهى خود، واقعه بزرگى را به وجود آورد که کاخ ستمکاران را فرو ریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید...
حال اى ملت اسلام و امت محمد! بر ماست که از امام بزرگمان پیروى کنیم و با فداکارى از انقلاب اسلامى پاسدارى کنیم و براى ادامه این مکتب عزیز که رهایى مستضعفان جهان و سرکوبى مستکبران است، از هواهاى نفسانیه که میراث شیطان است بر حذر باشیم و توطئهٔ دشمنان کشور اسلام را که ایجاد یأس و سستى است، در نطفه خفه کنیم...
بهوش باشید که دشمن در کمین است و طرفداران شیطان بزرگ و رژیم غاصب، دستاندرکار توطئه.
صحيفه امام، ج ۱۲، ص ۴۴۱
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: صحیفه امام؛ مجموعه آثار امام خمینی(س)
✓ موضوع: بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامههای امام خمینی(ره)
✓ نویسنده: آیتالله العظمی سید روح الله موسوی خمینی
✓ تعداد مجلدات: ۲۲ جلد
✓ ناشر: تهران - مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
2⃣ منزل دوم - کتاب دوم - قطعهٔ دوم
[هدف قیام امام حسین(ع) «حکومت» بود یا «شهادت»؟]
کسانی که گفته اند هدف «حکومت» بود، یا هدف «شهادت» بود، میان هدف و نتیجه، خلط کردهاند.
هدف، اینها نبود. امام حسین(ع) هدف دیگری داشت؛ منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را میطلبید
که این حرکت، یکی از دو نتیجه را داشت: حکومت یا شهادت.
البته حضرت برای هر دو هم آمادگی داشت... هرکدام هم میشد، درست بود و ایرادی نداشت؛ اما هیچ کدام هدف نبود، بلکه در نتیجه بود.
هدف چه بود؟
هدف، «بازگرداندن جامعهٔ اسلامی به خط صحيح» بود.
منتها وقتی انسان به دنبال این هدف راه میافتد و میخواهد علیه حکومت و مرکز باطل قیام کند تا اسلام و جامعه و نظام اسلامی را به مرکز صحیح خود برگرداند، یک وقت است که این قیام به حکومت میرسد؛ یک وقت است که به حکومت نمیرسد، به شهادت میرسد؛ آیا در این صورت، واجب نیست؟ چرا، به شهادت هم برسد واجب است.
آیا در صورتی که به شهادت برسد، دیگر قيام فایدهای ندارد؟ این قیام و این حرکت در هر دو صورت فایده دارد چه به شهادت برسد، چه به حکومت.
انسان ۲۵۰ ساله، ج ۱، صص ۱۴۵ - ۱۵۳
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: انسان ۲۵۰ ساله
✓ موضوع: زندگی یکپارچه سیاسی - مبارزاتی ائمه معصومین(ع) بمثابهٔ یک انسان واحد در طول ۲۵۰ سال
✓ پدیدآورنده: آیت الله العظمی سید علی خامنهای
✓ تعداد مجلدات: ۳ جلد
✓ ناشر: قم - مؤسسه فرهنگی ایمان جهادی (صهبا)
✓ شابک: 9786006275215
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
3⃣ منزل سوم - کتاب سوم - قطعهٔ سوم
گذر از شهر توره یک ساعتی طول کشید. بعد از آن به روستای نهرمیان رسیدیم. من هنوز پشت تریلی بودم. مردم یا حسین گویان، انگار که بخواهند تریلی را فتح کنند سمت ضریح میدویدند.
چند دقیقه ایستادیم تا مردم لبهٔ حفاظ تریلی را رها کنند. پسر جوانی سماجت میکرد. گفتم: «پسرجان! ول کن. الان زمین میخوری.» پسر که فهمید دیر یا زود باید تریلی را رها کند، به من گفت: «ببین! من فرشادم. کربلا رسیدی، من را به اسم دعا کن.» بعد تریلی را رها کرد. داشتیم دور میشدیم که داد زد: «فرشاد ... یادت نره.» همان جا نشست به گریه و کف دستش را بر زمین کوبید.
دور میشدیم و فرشاد همان جا کنار جاده نشسته بود. من هم پشت تریلی نشستم به گریه. حاضر بودم همه چیزم را بدهم و جایم را با فرشاد، جوان نهرمیانی، عوض کنم.
پنجرههای تشنه، ص ۱۴۰
--------------
توره: شهری در شهرستان شازند واقع در استان مرکزی ایران، در ۳۵ کیلومتری اراک.
نهرمیان: روستایی در استان مرکزی در ۵۵ کیلومتری اراک، با مردمی از طوایف ایل زیار که به زبان لری سخن میگویند.
--------------
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: پنجرههای تشنه
✓ موضوع: روزنوشتهای انتقال ضریح جدید امام حسین (علیه السلام) از قم به کربلا
✓ نویسنده: مهدی قزلی
✓ تعداد مجلدات: ۱ جلد
✓ ناشر: تهران - انتشارات سوره مهر
چاپ اول: ۱۳۹۲
✓ شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۷۵۲۱۹۳
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
4⃣ منزل چهارم - کتاب چهارم - قطعهٔ چهارم
قضایای عاشورا یکی از روشنترین بیانها بر قدرت انتخاب و اختیار انسانهاست. در این حادثه، کسانی در دو طرف قضیه واقع شده بودند که چه بسا از یک پدر و مادر متولد شده، در یک خانه پرورش یافته بودند؛ اما یکی به لشکر امام حسین(ع) آمد و تا بالاترین درجه جانفشانی کرد و دیگری به لشکر عمر بن سعد و عبیدالله بن زیاد رفت و تا توانست به رذالت و قساوت پرداخت.
اینکه قرآن کریم میفرماید: «علیکم أنفسکم لا یضرکم من ضل إذا اهتدیتم...» نمونه بارز آن در کربلا واقع شد.
یکی از نمونههای این قضیه، ماجرای دو برادر به نامهای «عمرو بن قرظة الانصاری» و «علی بن قرظة الانصاری» است. عمرو در لشکر حضرت جنگید و مقام رفیع شهادت رسید؛ اما برادری داشت که طبق برخی نقلها اسمش علی بود اما با اینکه اسمش بهتر از اسم برادرش بود در لشکر یزیدیان در مقابل برادر قرار گرفت. دو برادر هر دو در یک محیط، با یک خانواده و یک تربیت زندگی کردند اما در نهایت یکی به لشکر امام حسین(ع) میپیوندد و دیگری در لشکر یزیدیان قرار میگیرد.
اَبَر آتشفشان جاوید هدایت، صص ۲۲۰ تا ۲۲۳
--------------
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: اَبَر آتشفشان جاوید هدایت
✓ موضوع: نگاهی تحلیلی به زمینهها، اهداف، آثار و ابعاد قیام امام حسین(ع)
✓ نویسنده: سید محمدرضا مدرسی طباطبایی یزدی
✓ تعداد مجلدات: ۱ جلد
✓ ناشر: قم - دار التفسیر
چاپ دوم: بهار ۱۴۰۳
✓ شابک: ۹۷۸۹۶۴۵۳۵۷۷۹۳
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
5⃣ منزل پنجم - کتاب پنجم - قطعهٔ پنجم
چرا امام در حجاز باقی نماند تا آنجا را جایگاهی برای شروع انقلاب خود قرار دهد؟
شاید علّت رد کردن آن از سوی حضرت، به موارد زیر برگردد:
۱. محیط حجاز با اندک بودن منابع اقتصادی روبرو بود؛ زیرا معاویه، فقر و بینوایی را در آن گسترش داده بود و انقلاب به پشتیبانی مالی زیادی نیازمند بود.
۲. اکثریت غالب مردم آن از مسائل سیاسی دوری گزیده بودند، در حالی که عراق، مشعل آگاهی سیاسی در سرزمینهای عربی بود.
۳. حجاز، برای مرکزیت انقلاب، مناسب نبود؛ زیرا پیوسته در معرض حمله نیروهای اموی قرار داشت.
۴. حجاز، دارای پادگان نظامی نبود تا امام به آن پناه ببرد تا دفاع و حمایت از او را بر عهده گیرد.
۵. اکثریت غالب مردم حجاز نسبت به اهل بیت علیهم السّلام کینه توز و نسبت به بنی امیه متمایل بودند.
«ابو جعفر اسکافی» میگوید:
«اما اهل مکه، همگی با علی دشمنی داشتند و همه قریش با وی مخالف و اکثریت مردم با بنی امیه بودند».
امام علی بن الحسین (علیه السّلام) میفرماید: «در مکه و مدینه بیست نفر هم دوستدار ما نیستند».😭
زندگانی حضرت امام حسین (علیه السلام)، ج ۳، ص ۲۰
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: زندگانى حضرت امام حسين (علیه السلام)
✓ موضوع: بررسي و تحليل زندگی و قیام سیدالشهداء(ع)
✓ نویسنده: علامه باقرشريف قرشی(ره)
✓ مترجم: سید حسين محفوظی
✓ تعداد مجلدات: ۳ جلد
✓ ناشر: قم - بنياد معارف اسلامی - ۱۳۸۰
✓ شابک: 964-6289-78-9(دوره)
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
6⃣ منزل ششم - کتاب ششم - قطعهٔ ششم
[آیا همهٔ اهل کوفه از امام حسین(ع) دعوت کرده بودند؟]
با توجه به ترکیب جمعیتی کوفه و ساختار گروههای سیاسی و مذهبی آن، نمیتوان از اجماع ایشان بر مسئله دعوت از امام حسین(ع) سخن به میان آورد؛ زیرا بنیانهای تفکری اندیشههای "علوی"، "عثمانی"، اعتزال" و "خارجیگری" در کوفه در چالش با یکدیگر شکل گرفته بودند... اندیشههایی که طرفداران خود را به نزاع و تقابل در کوفه سوق میدادند... یکی از طرفداری از اهلبیت(ع) سخن میگفت و دیگری اطاعت از امویان را در سرلوحه برنامههای خود داشت؛ خوارج با هر دوی این گروهها در تعارض بودند؛ و اهل اعتزال نیز کنارهگیری از نزاعهای درون دینی را در آموزههای خویش مطرح میساختند.
در این شرایط، آیا میتوان از هم رأیی ایشان در سپردن حکومت به امام حسین(ع) سخن گفت؟
خاصه آنکه در کوفه گروههایی به ضدیت با تشیع شهره بودهاند.
تبیین جایگاه کوفیان در فرآیند نهضت امام حسین (ع)، ص ۳۱۷
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: تبیین جایگاه کوفیان در فرآیند نهضت امام حسین(ع)
✓ موضوع: بررسی ترکیب جمعیتی کوفه و نقش آنها در دعوت از سیدالشهداء(ع) و تنها گذاشتن حضرت
✓ نویسنده: حسين قاضیخانی
✓ تعداد مجلدات: ۱ جلد
✓ ناشر: قم - پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - ۱۳۹۸
✓ شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۹۵۵۱۷۴
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
7⃣ منزل هفتم - کتاب هفتم - قطعهٔ هفتم
حرف حاج قاسم این بود که «من مطمئنم بزودی جمعیت زائران اینجا اون قدر زیاد میشه که از مشهد هم شلوغتر میشه؛ بنابراین برای این زائر امکانات و فضای عبادت و استراحت فراهم کنیم.» این حرفی بود که چندینبار به ما گفت. اصرار داشت سر این حرف و میگفت: «فرصت هم کم داریم.»
ما همیشه برداشت دیگری میکردیم و تصورمان از اینکه ایشان میگوید فرصت کم داریم، این بود که شاید دوباره راه کربلا بسته شود؛ ولی بعداً که گفت «سرعت افزایش جمعیت نسبت به عملکرد ما خیلی بیشتره» فهمیدیم منظورش جمعیت زائرانی است که بزودی خودشان را به عتبات میرسانند.
اوایل که برای زیارت به عراق میرفتیم زائر خیلی کم بود. راحت میتوانستیم نیمساعت بچسبیم به ضریح و زیارت کنیم. برای همین این برداشت برایمان کمی دور از ذهن بود...
پیش بینی حاجی درست از آب درآمد و دیدیم دیگر نه داخل حرم امام علی(ع) و نه داخل حرم امام حسین(ع)، جایی برای نماز خواندن نیست و مردم داخل خیابانها نماز میخوانند. فقط هم عراقی نبودند؛ هم ایرانی بودند، هم عراقی، هم پاکستانی و هم افغانستانی...
معمار حرم، صص ۱۳۳-۱۳۴
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: معمار حرم
✓ موضوع: نقش شهید سلیمانی در شکلگیری ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات
✓ تدوین: بهنام باقری
✓ تعداد مجلدات: ۱ جلد
✓ ناشر: تهران - مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات - چاپ چهارم: ۱۴۰۲
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
8⃣ منزل هشتم - کتاب هشتم - قطعهٔ هشتم
زید بن ارقم میگوید: «من در اطاق خود نشسته بودم. سر را از جلوی من عبور دادند در حالی که میخواند:
أمْ حَسِبْتَ أنَّ أصحابَ الکهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَبا...
من بر خود لرزیدم و گفتم: ماجرای تو عجیبتر است ای پسر رسول خدا.»
به هیچ وجه شگفتی ندارد که خداوند به سر بریده امام حسین(ع) به خاطر مصالحی، امکان سخن گفتن بدهد؛ همانگونه که به یک درخت، قدرت سخن گفتن با موسی(ع) را داد.
سخن گفتن سر بریدهٔ امام، مردم را بر گمراهی کسانی متوجه کرد که در این طغيان جرى بودند.
ابن وكيده میگوید: شنیدم که سر مقدس امام سوره کهف را میخواند من شک کردم که آیا این صدا از سر مقدس است یا از شخص دیگری. امام قرائت را قطع کرد و به من فرمود: ای پسر وکیده! آیا نمیدانی که ما امامان زنده هستیم...؟
من تصمیم گرفتم سر امام را از دشمنان سرقت نموده و دفن کنم.
در این هنگام سر امام خطاب به من گفت: تو نمیتوانی چنین کاری انجام دهی. ریختن خون من نزد خداوند بزرگتر است از اینکه مرا روی نیزه به هر طرف بکشانند. رهایشان کن. زمانی که غلها در گردن آنها زده شود و با زنجیرها کشانده شوند خواهند دانست.»
تحلیلی از زندگی امام حسین(ع)، صص ۱۱۹-۱۲۱
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: تحلیلی از زندگی امام حسین(ع)
✓ نویسنده: محمدرضا رجایی
✓ تعداد مجلدات: ۱ جلد
✓ ناشر: اصفهان - آشیانه برتر - ۱۳۹۵
✓ شابک: ۹۷۸۶۰۰۷۱۳۸۸۳۰
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
9⃣ منزل نهم - کتاب نهم - قطعهٔ نهم
مسیر حرکت کاروان اسرای کربلاء در کتب تاریخ و سیره معین نشده است. از این رو پیموده شدن هر کدام از مسیرهای میان کوفه و دمشق آن روزگار محتمل است.
در این زمینه سه راه ذکر شده است:
راه نخست: «راه بادیه». این مسیر کوتاهترین راه بین این دو شهر است با مسافت ۹۲۳ کیلومتر.
راه دوم: «راه کنار فرات». این راه با گذر از بسیاری از شهرهای شام به دمشق میرسد با طول تقریبی ۱۱۹۰ تا ۱۳۳۳ کیلومتر.
راه سوم: «راه کناره دجله» که از راههای دیگر طولانیتر و حوالی ۱۵۴۵ کیلومتر است. این راه را «راه سلطانی» نیز نامیدهاند.
به دلیل نبود دلایل روشن و قابل اعتماد، نمیتوان اظهار نظر قطعی کرد که اسرا را از کدام راه بردهاند، اما عبور کاروان اسیران کربلا از مسیر بادیه احتمال بیشتری دارد.
اعتراضهایی که از لحظه شهادت امام حسین(ع) به حکومت اموی - حتی بوسیلهٔ برخی طرفداران حکومت و خانواده جنایتکاران انجام یافت - و بازتابی که واقعهٔ عاشورا در کوفه به وجود آورد، قاعدتاً حکومت را از اینکه اسیران و سر مطهر امام را از مسیر شهرها و آبادیهای پرجمعیت عبور دهند باز میداشت.
مقتل پیوسته، صص ۵۴۰ تا ۵۴۲
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: مقتل پیوسته
✓ موضوع: گزارش مستند واقعهٔ عاشورا، از مدینه تا مدینه، به گونه متصل و زنجیروار
✓ نویسنده: محمد محمدی ریشهری و همکاران
✓ تعداد مجلدات: ۱ جلد
✓ ناشر: قم - دارالحدیث - ۱۴۰۱
✓ شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۰۷۱۸۱۳
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
🔟 منزل دهم - کتاب دهم - قطعهٔ دهم
اگر خواستید به عالم غیب سیر کنید، از طریق توجّه به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) این سیر به خوبی انجام میگیرد.
از طریق توجّه به یک انسان کامل که حرکات و سکناتش برای ما تا حدّی ملموس است، سیر روحانی مان شروع میشود.
اصل ما آدمیت است. خلیفه الله شدن ما، به خاطر این که در دنیا آمدهایم، مورد غفلت قرار گرفت.
مگر قبل از این بدن، یعنی قبل از ورود در عالم مادّی، در جواب پروردگارتان که سؤال فرمود: «ألَستُ بِرَبِّکُمْ؟» آیا پروردگار شما نیستم؟ نگفتید: «بَلَی شَهِدْنَا» آری، می بینیم که تو پروردگار ما هستی؟
این نشان میدهد حقیقت همهٔ ما جوهر عظیم آدمیت را دارا است و همه هم به طور یکسان آن گوهر را دارا هستیم...
همهٔ فرزندان آدم در مقام قبل از این بدن، در مقام عِنْدَاللّهیِ آدمیتِ محض، با حق آشنا شدند و اقرار به ربوبیت او کردند؛ اما بعد که نظر به عالم کثرات انداختند آن حضور را فراموش کردند.
حال میخواهیم از طریق نظر و محبت به مقامِ امام معصوم و ارتباط با آن مقام، با پای اختیار، به مقام عنداللهی خود برگردیم.
زيارت عاشورا؛ اتحاد روحانی با امام حسين(ع)، صص ۳۰-۳۴
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: زيارت عاشورا؛ اتحاد روحانی با امام حسين(ع)
✓ موضوع: شرح عرفانی زيارتنامه عاشورا
✓ نویسنده: اصغر طاهرزاده
✓ ناشر: اصفهان - لب الميزان - چاپ شانزدهم: ۱۳۹۹
✓ شابک: 978-964-2609-25-3
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
1⃣1⃣ منزل یازدهم - کتاب یازدهم - قطعهٔ یازدهم
صفت «صبر» از اصول اخلاقی حمیده و ملکات پسندیده است و آیات شریفه و احادیث در فضیلت آن بسیار گفتهاند.
بیش از هفتاد موضع در قرآن از صبر سخن میگوید؛ مانند:
«اِنّما یُوفَّی الصّابِرُونَ أجْرَهُمْ بِغَیْرِ حساب» و
«وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُون».
روایات بسیاری نیز دربارهٔ صبر وارد شده است...
از حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) حدیث است که فرمود:
آزمایش کردیم، و آزمایش کنندگان آزمایش کردند، ندیدیم چیزی را که وجودش سودمندتر و عدمش زیان بارتر از صبر، باشد. با صبر همۀ امور مداوا می گردد، و صبر به غیر خود مداوا نمی شود.
حسین (علیه السلام) در مقام صبر، امتحانی داد که دوست و دشمن از عظمت آن در شگفتی ماندند و حتی فرشتگان آسمان نیز از آن صبر و شکیبایی، در تعجب فرو رفتند...
تنها از جهت فایدۀ اخلاقی چند قسم از اقسام عالی صبر آن حضرت را بیان میکنیم:
- صبر در جهاد
- صبر بر بلا
- صبر در هنگامه غضب
- صبر بر تشنگی
- صبر در بندگی ...
آیینهٔ جمال - صص ۵۳-۵۶
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: آيينهٔ جمال
✓ موضوع: نگرشي بر مكارم اخلاق امام حسين(ع)
✓ نویسنده: آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی(ره)
✓ ناشر: قم: مسجد مقدّس جمكران - ۱۳۸۸
✓ شابک: 7 ـ 319 ـ 973 ـ 964 ـ 978
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
2⃣1⃣ منزل دوازدهم - کتاب دوازدهم - قطعهٔ دوازدهم
کلید شخصیت امام حسین(ع)
ادعای اینکه کسی بگوید من کلید شخصیت کسی مانند «علی» یا «حسین بن علی» را به دست آوردهام، انصافا ادعای گزافی است و من جرأت نمیکنم چنین سخنی بگویم؛ اما در حدودی که من «حسین» را شناخته و زندگی او، سخنان او و تاریخ عاشوراء را مطالعه کردهام، از نظر من کلید شخصیت حسین «حماسه و شور و عظمت و صلابت و ایستادگی و حقپرستی» است...
از حسین بن علی پرسیدند: «شما سخنی را که با گوش خودت از پیغمبر شنیده باشی، برای ما نقل کن». ببینید انتخاب حسین از سخنان پیغمبر چگونه است؟ فرمود: «خدا کارهای بزرگ و مرتفع را دوست میدارد و از چیزهای پست بدش میآید». رفعت و عظمت را ببینید که وقتی میخواهد سخنی از پیغمبر نقل کند این چنین سخنی را انتخاب میکند...
از حسین(ع) اشعاری هم به دست ما رسیده است که باز همین روح در آن متجلّی است...
سخنان بسیار محدودی که از ایشان به ما رسیده - که فقط مربوط به حادثه عاشورا هم نیست و مربوط به قبل از آن است - نیز همینطور است؛ مانند «مردن با عزت و شرافت، بهتر از زندگی با ذلت است».
حماسهٔ حسینی، جلد ۱، صص ۳۴و۳۵
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: حماسهٔ حسینی
✓ موضوع: تحلیلی از ماهیت قیام عاشوراء و مقابله با تحریفهای آن
✓ نویسنده: آیتالله شهید مرتضی مطهری
✓ تعداد مجلدات: ۲ جلد
✓ ناشر: تهران - انتشارات صدرا - چاپ نود و پنجم: ۱۳۹۷
✓ شابک: 9789645600646
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
3⃣1⃣ منزل سیزدهم - کتاب سیزدهم - قطعهٔ سیزدهم
عملکرد مفتضحانهٔ «نفاق اموی» به قتل حسین بن علی(ع) و جریان عاشورا انجامید و پس از آن به افول گرایید...
در جریان قتل امام حسین(ع) همهٔ طیفهای گوناگون نفاق - از بیدینها، خوارج، عالمان درباری و سست ایمانها - دست در دست یکدیگر شرکت داشتند. همچنین آنگونه که از شواهد تاریخی برمیآید، دستگاه حکومت اموی و یزیدی با دولتهای کفر خارجی، مانند دولت مسیحی روم، روابط مخفیانه داشت. برخی احتمال میدهند که آنها در تحریک حکومت اموی به قتل امام حسین(ع) نقش داشتند. این مطلب دلیل است بر آنچه که در قرآن به عنوان روابط مخفیانهٔ منافقان با کفار و بهرهگیری کفار از منافقان در اجرای اهدافشان بیان شده است.
پس از پایان نفاق اموی بار دیگر در تاریخ اسلام نفاقی دردناکتر با عنوان «نفاق عباسی» آغاز شد. نهضت عباسیان در آغاز با نام خونخواهی امام حسین(ع) و رضای آل محمد(ص) و به دفاع از رهبری خاندان عترت شروع شد اما در پس این ظاهر فریبنده، هواها و هوسها و ریاست طلبیهای دردآوری پنهان بود که بزودی این جریان را به دشمنی با اهل بیت سوق داد.
نفاق شناسی، صص ۱۴۴و۱۴۵
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: نفاق شناسی
✓ موضوع: شناخت تحلیلی پدیدهٔ نفاق از دیدگاه قرآن، روایات، روانشناسی، جامعهشناسی و تاریخ
✓ نویسنده: آیتالله علیرضا اعرافی
✓ تعداد مجلدات: ۱ جلد
✓ ناشر: قم - مؤسسه اشراق و عرفان - ۱۳۹۳
✓ شابک: ۹۷۸۶۰۰۹۴۱۲۹۲۱
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
4⃣1⃣ منزل چهاردهم - کتاب چهاردهم - قطعهٔ چهاردهم
به حضرت علی بن موسی الرضا گفتم: ای پسر رسول خدا ... افرادی هستند که گمان میکنند امام حسین شهید نشده، بلکه «حنظلة بن اسعد شامی» شبیه به آن حضرت شد و کشته شد، و امام حسین مثل عیسی بن مریم به آسمان بالا رفت. آنها به این آیه استدلال میکنند که: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً».
حضرت رضا(ع) فرمود: دروغ میگویند، لعنت و غضب خدا بر آنان باد! آنها به این علت که پیامبر خدا را - که خبر داد امام حسین کشته میشود - تکذیب میکنند کافر شدهاند. به خدا قسم حسین و آنکس که بهتر از حسین بود یعنی امیرالمؤمنین و امام حسن کشته شدند. احدی از ما امامان نیست مگر اینکه کشته خواهد شد. به خدا قسم من به وسیله زهر و مکر کشته خواهم شد. این موضوع از رسول خدا(ص) به من رسیده و آن حضرت از جبرئیل و جبرئیل از طرف خدا خبر داده است...
کفار نیز انبیاء را بی گناه شهید میکردند...
اما معنی سخن خداوند عزّوجل که میفرماید: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً» این است که: خدا هرگز برای کفار علیه مسلمان حجت و عذری قرار نمیدهد.
بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۷۳
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: بحار الانوار (نسخهٔ دیجیتال با ترجمهٔ فارسی)
✓ موضوع: احادیث معصومین(ع)
✓ جمعآوری: علامه محمدباقر مجلسی(ره)
✓ تعداد مجلدات: ۱۱۱ جلد
✓ ناشر: اصفهان - مؤسسهٔ تحقیقات رایانهای قائمیه - ۱۳۹۸
✓ شابک: ۹۷۸۶۰۰۷۱۵۰۶۶۵
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
خلق این قاب باشکوه در مراسم تحلیف نهمین رییس جمهوری اسلامی ایران، خشمی شیطانی
در پی داشت... قُل موتوا بِغَیظِکُم...
اللَّهُمَّ إنّا نَشکوُ إلَیك فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُك عَلَیهِ وَآلِهِ وَغَیبَهَ وَلِیِّنا وَکَثرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الفِتَنِ بِنا ...
#محور_مقاومت
#اسماعیل_هنیه
▪️▫️▪️▫️▪️
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
5⃣1⃣ منزل پانزدهم - کتاب پانزدهم - قطعهٔ پانزدهم
سیرت انسان در طول زندگی او و به همراه او امتداد دارد، اما رسالت انسان در جایگاه های معدودی از زندگانی او تجلی مییابد؛ و رسالت انسان، چکیدهٔ سیرت اوست.
از آنجا که سیرت علی اکبر الهی بود، رسالت او نیز الهی گردید و در آن سخن شیوا تجلی یافت [که وقتی از پدر پرسید: آیا ما بر حق نیستیم؟ و جواب مثبت شنید، گفت: «پس، از مرگ نمیهراسیم، خواه ما به سوی مرگ رویم یا آن به سوی ما بشتابد.»]
این سخن حضرت علی اکبر مانند سخن جدش امام علی(ع) در «لیلة المبیت» بود هنگامی که از رسول خدا(ص) که او را به خوابیدن در جایگاه خویش فراخواند سؤال کرد: «آیا تو سلامت میمانی؟» و در اندیشه سلامت خویش نبود، بلکه نگران جان رسولالله بود.
و نیز مانند سخن جدش، آن هنگام که پیامبر(ص) به وی مژده شهادت داد، از ایشان سوال نمود که: «آیا با دین کامل شهید میشوم؟» و جواب شنید که: بلی، پس خدا را شکر کرد.
و بالاخره سخن علی اکبر پژواک سخن پدرش امام حسین(ع) است آن هنگام که گفت: «من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز اندوه نمیبینم.»
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: حضرت علی اکبر(ع) یادگار پیامبر(ص)
✓ موضوع: زندگی حضرت علی بن الحسین الاکبر(ع)
✓ قسمت سوم از مجموعه کتابهای «نمونههای ایثار»
✓ تألیف: آیت الله سید محمدتقی مدرسی
✓ ترجمه: محمد (امیر) شوشتریزاده
✓ ناشر: قم - انتشارات راه هدایت - چاپ اول: ۱۴۰۳
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
6⃣1⃣ منزل شانزدهم - کتاب شانزدهم - قطعهٔ شانزدهم
شما در محافل عزاداری سیدالشهداء (علیه السلام) جملات فراوانی را از زبان دشمنان اهل بیت میشنوید که خود آن جملات، حاکی است که آنان اسلام را به سمت انحراف میبردند و مبانی اسلام را بد معنا میکردند.
زیاد شنیدید که ابن زیاد به عقیلهٔ بنی هاشم زینب کبری (علیها سلام الله) گفت: « کیفَ رَأیتِ صُنعَ اللهِ بِأخیك؟» ...
به حضرت زینب ( علیها سلام الله) خطاب کرد و گفت: کار خدا با برادرت را چگونه دیدی؟
داشت علناً میگفت اگر ما امام حسین را کشتیم، اگر یزید امام حسین را کشت، این خدا بود که او را کشت!
«جبر» را داشت ترویج میکرد...
یعنی هر کسی را یک ظالمی کشت و هر کسی را یک ستمگری از بین برد، خدا او را کشته است!
این همان جبری است که با مبانی اسلام نمیسازد.
ائمه ما فرمودند: «لا جبرَ و لا تفویضَ و لکن أمرٌ بینَ الأمرین» ؛ مردم با اختیار خود کار خوب انجام میدهند و با اختیار خود کار بد انجام میدهند.
به همین جهت هم کار خوب آنها ثواب دارد، و کار بد آنها عقاب و جهنم دارد.
شصت منبر، صفحه ۲۲
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: شصت منبر
✓ موضوع: مباحث دینی، اخلاقی و تاریخی
✓ تألیف: آیت الله رضا استادی
✓ ناشر: قم - انتشارات پیام علمدار - ۱۳۹۴
✓ شابک: ۹۷۸۶۰۰۹۰۶۳۷۳۴
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
7⃣1⃣ منزل هفدهم - کتاب هفدهم - قطعهٔ هفدهم
اهل بيت را با سرهاى شهدا از جانب شرقى حصّاصة درگذراندند و طريق تكريت را پيش داشتند...
حاكم تكريت فرمان كرد تا مردم شهر را درهم آوردند و برزن و بازار را زينت كردند... و با عددى كثير به استقبال بيرون شد و سران سپاه را ملاقات كرد.
آنان در پاسخ هر کس که میپرسید: «اينها سرهاى كيست؟» میگفتند: «مردى خارجى بر يزيد بيرون شد. عبيداللّه بن زیاد او را بكشت. اينك سر او و اصحاب اوست كه به نزد يزيد بن معاويه حمل میشود.»
یک تن از مردم نصارى سر برآورد و گفت: «اى قوم! من در كوفه بودم كه اين سر مبارک را درآوردند. اين سر یک خارجى نيست. سر حسين بن على بن ابى طالب است.»
مردم چون اين بشنيدند، روى و رأى بگردانيدند و خواستند تا لشكر كوفه را برانند و دور سازند. جماعت نصارى نيز با ايشان متفق گشتند و ناقوسها بنواختند و گفتند: «گروهى كه پسر دختر پيغمبر خويش را بكشند، اگر به مقدار يک ساعت هم بخواهند در شهر ما باشند، راضى نيستيم.»
پس سپاه از واهمهٔ اینکه قبائل عرب بر آنها خروج کنند، از آنجا بیرون شدند...
تاریخ امام حسین(ع)، ج ۶، صص ۲۷۲ و ۲۷۳
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: تاريخ امام حسين عليه السلام - موسوعة الإمام الحسين عليه السلام
✓ موضوع: سیرهٔ سیدالشهداء و تاریخ قیام عاشورا
✓ تألیف: جمعی از نویسندگان
✓ ناشر: تهران - سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش - ۱۳۷۸
✓ تعداد مجلدات: ۲۴ جلد
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
8⃣1⃣ منزل هجدهم - کتاب هجدهم - قطعهٔ هجدهم
این گونه مشهور است که امام حسین(ع) حج خود را ناتمام گذاشت و آن را به عمره تبدیل کرد و روز هشتم ذوالحجّه که همه به سرزمین منا میرفتند ایشان مکه را به قصد عراق ترک کرد.
اما با نگاهی به روایاتی که در کتب اربعه آمده این نکته مسلم میشود که اساساً امام حسین(ع) نیت حج نکرده بود؛ بلکه ایشان از سوم شعبان در مکه بوده و نیت عمره نموده است.
در دو روایت معتبر در الکافی و تهذیب الاحکام ذکر شده است که امام حسین(ع) عمره انجام داده و معتمر بوده است، نه اینکه حج را به عمره تبدیل کرده باشد؛ و کسی که عمره انجام دهد بعد از آن میتواند به هر جا که خواست برود.
البته امام حسین(ع) با انتخاب زیرکانه روز هشتم ذوالحجّه یا روز قبل آن، خواست خبر حرکت خود و اهمیت آن را به گوش دیگران برساند و اینکه مکه برای او امن نبوده و نیست و نمیخواهد حرمت حرم امن الهی شکسته شود. ایشان در دیدار با عبدالله بن زبیر به این نکته اشاره کردند.
بنابراین خبر یا تحلیل مشهور که حضرت(ع) حج را به عمره تبدیل کرد، نادرست است.
سیرهٔ معصومان(ع) در کتابهای چهارگانه شیعه، ج ۲، صص ۶۹۱-۶۹۳
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: سیرهٔ معصومان(ع) در کتابهای چهارگانه شیعه
✓ موضوع: سیرهٔ سیاسی، اقتصادی و نظامی چهارده معصوم(ع) بر اساس روایات کتب اربعه
✓ تألیف: علیاکبر ذاکری
✓ ناشر: قم - پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - ۱۳۹۸
✓ تعداد مجلدات: ۲ جلد
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
9⃣1⃣ منزل نوزدهم - کتاب نوزدهم - قطعهٔ نوزدهم
«عباس محمود العقاد» نویسنده کتاب ابو الشهداء الحسین بن علی اهل مصر و از دانشوران و ادیبان نامدار اهل سنت است... چنین مینماید که عنوان «ابو الشهداء» ابتکار عقاد است و او موجب رواج این تعبیر شد.
ابو الشهداء از کتابهای مؤثر در جهان اسلام، به ویژه در میان اهل سنت است.
از آنجا که نویسندهٔ کتاب دانشوری برجسته و دارای کتب متعدد است، از این کتابش فراوان استقبال شد.
وی در این کتاب با دید گسترده و نثر ادبی، به جای وقایع نگاری رخدادها که در اینگونه کتابها معمول است به تحلیل قیام پرداخته و کتابی متفاوت فراهم کرده است.
وی در تحلیل قیام، اولاً به جریان تاریخی پرداخته و ثانیاً نزاع حسین(ع) و یزید را نه نزاع دو فرد، بلکه نزاع دو جبهه و جریان تاریخ دانسته است. مضافاً اینکه به جای شرح حال نگاری رایج از افراد دو لشکر به بررسی شخصیت آنها پرداخته و تصویری کلی از روحیات آنها ارائه کرده است...
از نکات نادر این بحث، اشاره عقاد به این موضوع است که چرا امام حسین(ع) با خانوادهاش به کربلا رفت؟
کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)، صص ۱۳۶و۱۳۷
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)
✓ موضوع: شناخت توصیفی صد کتاب مهم در زمینه امام حسین(ع) به زبانهای عربی و فارسی
✓ تألیف: محمد اسفندیاری
✓ ناشر: قم - انتشارات فرهنگیار - چاپ دوم: ۱۳۹۱
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
0⃣2⃣ منزل بیستم - کتاب بیستم - قطعهٔ بیستم
امام حسین(ع) در آخرین دقایق حیات گفت: « وای بر شما! ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از حسابرسی روز قیامت نمیترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید ... من با شما جنگ دارم و شما با من، ولی زنان که گناهی ندارند؛ پس تا زمانی که زنده هستم، سپاهیان طغیانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز دارید».
حضرت گرچه با این جملات به ظاهر لشکریان عمر سعد را خطاب کرد، اما در واقع یک «منشور جهانی آزادگی» برای همه جهانیان در همه اعصار صادر نمود؛ حتی برای آنان که پایبند به قوانین الهی و دستورات آسمانی نیستند.
اسلام در جنگ و دفاع، تعرض به افرادِ دشمن که وارد جنگ نشدهاند، آزار و اذیت زنان و پیران، تعقیب فراریها، خراب کردن خانهها، بریدن و آتش زدن درختان، آلوده کردن و بستن آبها و حتی فحاشی، همه را ممنوع کرده است.
منشور جهانی آزادگی امام حسین در جهان پیشرفته امروز چه جایگاهی دارد؟
آیا غیر از این است که مدعیان تمدن که بویی از آزادگی و شرافت و انسانیت نبردهاند، با جاهلیت مدرن و توحشی پیشرفته، طبل تو خالی حقوق بشر را جار میزنند؟
بازخوانی قیام عاشورا، صص ۱۱۰و۱۱۱
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: بازخوانی قیام عاشورا
✓ موضوع: نگرشی نوین با بررسی سخنان سید و سالار شهیدان در طول حرکت از مدینه تا شهادت
✓ نویسنده :حسن صفرزاده تهرانی
✓ ناشر: اصفهان - فرهنگستان اندیشه - ۱۴۰۱
✓ شابک: ۹۷۸۶۰۰۶۶۲۰۵۳۴
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
🚩 از عاشوراء 🏴 تا اربعین؛
با چهل قطعهٔ عاشورایی از چهل کتاب
1⃣2⃣ منزل بیست و یکم - کتاب بیست و یکم - قطعهٔ بیست و یکم
«خالد بن معدان» از علمای تابعین بود [که هفتاد نفر از اصحاب پیامبر(ص) را دیده بود].
چون سر امام حسین(ع) را در شام بر نیزه دید، [از شدت تأثر] یک ماه خود را از همه دوستانش پنهان نمود.
چون او را پس از یک ماه پیدا کردند و از دلیل مخفی شدنش سؤال نمودند، گفت: مگر نمیبینید چه بر سر ما آمده است؟!
سپس ابیات زیر را خطاب به امام شهید سرود:
جاؤوا بِرَاسِكَ یَابنَ بِنتِ مُحَمَّدٍ/
مُتَرمِّلاً بِدِمائِهِ تَرمیلا
وکَاَنَّما بِكَ یَابنَ بِنتِ مُحَمَّدٍ/
قَتَلوا جِهارا عامِدینَ رَسولا ...
ویُکَبِّرونَ بِاَن قُتِلتَ وانَّما/
قَتَلوا بِكَ التَّکبیرَ وَالتَّهلیلا
که ترجمهٔ آنها میشود:
- ای فرزند دختر رسول خدا! سر تو را در حالی که آغشته به خون بود به شام آوردند
- ای فرزند رسول خدا! آنها با کشتن تو، در واقع پیامبر را آشکارا و به عمد کشتند
- آنان تو را لب تشنه کشتند و حرمت قرآن و پیامبر را مراعات نکردند
- برای قتل تو از شادی تکبیر میگویند؛ در حالی که با کشتن تو، در واقع تکبیر و تهلیل را کشتند
امام الشهداء و سالار شهیدان، صص ۳۹۲و۳۹۳
📚 مشخصات کتاب
✓ نام: امام الشهداء و سالار شهیدان
✓ موضوع: حیات، فضائل و شهادت امام حسین(ع)
✓ نویسنده: سید محمد حسینی بهارانچی
✓ ناشر: تهران - انتشارات جهاد دانشگاهی - ۱۳۷۰
✓ شابک: ۹۶۴۰۶۱۵۰۶۴
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
یادداشت مهمان؛
چرا پدرم موقع عکس گرفتن با پدربزرگ زانوهایش را خم می کرد؟
به قلم: دکتر محسن زندی
چند وقت پیش پدرم عکسهای قدیمی آلبومش را بیرون آورده بود و به من نشان میداد. عکسهایی از دوران نوجوانی و جوانی خودش در کنار پدرش.
چیزی گفت که هنوز هم نتوانستهام این حجم از ادب و توجه و احترام را درک کنم.
در تمام عکسها زانوهایش را شکسته بود تا هم قدِ پدرِ کوتاه قدش باشد. میگفت آنقدر حواسم به احترام و جایگاه پدرم بود که همیشه در کنارش طوری میایستادم تا بلندتر از او به نظر نرسم؛ و مهمتر آنکه او احساس نکند بلندتر از او هستم.
راستش هر چقدر سنم بالاتر میرود و بادِ چرخِ نخوت و تکبر و همهچیز دانیِ ایام جوانیام کمتر میشود، به اهمیت وجود بزرگسالان و حفظ جایگاهشان در هر خانوادهای بیشتر پی میبرم.
بزرگترها اساس و بنیان و محور هر خانوادهای هستند. وقتی میمیرند یا جایگاهشان را از دست میدهند، خیمه آن خانواده از هم میپاشد. چه بسیار خانوادههایی را دیدهایم که حتی با وجود فرهیختگی و صمیمیت اعضای آن، بعد از مرگ والدین از هم دور شدهاند. حتی اگر سالی یک بار هم دور هم جمع شوند، دیگر خانواده نیستند؛ بلکه ازدحامی از تنهایانند.
پدرم همیشه به مادربزرگ ساکت و نحیف و رنجورم اشاره میکرد و میگفت: همین یک مشت پوست و استخوان را میبینی که چگونه همه را دور خودش جمع کرده؟ اگر روزی نباشد دیگر این جمع پا نخواهد گرفت.
و دقیقاً همان شد که میگفت.
به جرأت میگویم یکی از آیتمهای به شدت تاثیرگذار بر خانواده بودن یک خانواده و نه اینکه صرفاً ازدحامی از تنهایان باشند، میزان ادب و احترام و حفظ جایگاه بزرگترها در هر خانوادهای بود.
چقدر تفاوت بود بین آنها که بچههایشان را طوری تربیت کرده بودند که با هر رفت و آمد بزرگترها، حتی به دستشویی، به احترامشان تمام قد از جایشان بلند میشدند؛ با آنها که حتی یک حرف و کلام ساده و معمولی را با تندخویی و بیاعتنایی و بیتوجهی به بزرگترها میزدند.
نه اینکه بزرگترها هیشه درست میگویند، یا همیشه بیشتر و بهتر میفهمند، یا هیچگاه حرف زور و بیحساب نمیزنند، و گاهی ناخواسته و خواسته آسیب نمیرسانند.
ابداً منظورم این نیست. مقصودم حفظ جایگاه و شأن آنها، محبت، ادب، احسان، خشوع باطنی و ظاهری به آنها، حفظ بزرگیشان در هر خانه؛ و ازین مهمتر، القای این حسِ بزرگی و ادب و جایگاه به آنها، حتی در صورت مخالفت با نظرشان است.
این وضعیتی است که سودش به جیب همه میرود.
سالخوردهای که در برابر خود غبارِ غمناک مرگ را میبیند، دلخوشیای جز ثمرهها و محصولات باغش ندارد. چه مصیبت دردناکیست آنکه در برابرش هم باغی سوخته از گذشته میبیند و هم پایانِ آینده را.
پدرم که خودش یک کشاورز و باغدار حرفهای است همیشه درختها را کج و ماوج و نادرست میکاشت. میپرسیدم چرا این کار را میکنی وقتی میدانی غلط است؟
میگفت: میدانم غلط است. اما پدرم اینگونه خوشش میآید. چرا باید برای ۴ کیلو میوه بیشتر، دلش را بشکنم و بعدش سالها حسرتش را بخورم؟
و البته پدرش هم همیشه از او راضی بود و از دیدنش لذت میبرد و دعایش میکرد. با اینکه ۲۰ سال از مرگش گذشته است هنوز هم پدرم با احترام و جلالت از او یاد میکند و اشک در چشمانش حلقه میزند.
به راستی این ادب چیست که مولانا میگوید:
از خدا جوییم توفیقِ ادب/
بیادب، محروم گشت از لطفِ رب
بیادب، تنها نه خود را داشت بد/
بلکه آتش در همه آفاق زد
از ادب پُر نور گشتهست این فلک/
وز ادب معصوم و پاک آمد مَلَک
دوست بسیار ثروتمندی دارم که از هر لحاظ انسان موفق و حسرتانگیزی است. یکبار خاطرهای تعریف میکرد که هروقت آن را تعریف میکنم گریهام میگیرد.
میگفت: مادری داشتم که سالها زمینگیر بود و لگن زیرش میگرفتیم برای دفع ادرار و مدفوع. مادرم که بسیار ماخوذ به حیا بود، از شدت خجالت، ادرار و مدفوعش را تا آنجا که ممکن بود نگه میداشت که نکند ما را به زحمت بیندازد. هر ساعت هم از خدا مرگش را میخواست تا از رنجِ این سرشکستگی و سربار بودن رها شود.
هر چقدر به او میگفتم که مادرجان این کار را نکن. ما وظیفهمان است حفظ و نگهداری از تو؛ به خرجش نمیرفت که نمیرفت.
یک روز بعد از دفع ادرارش در لگن، مشتم را پر از آن کردم و به صورتم مالیدم و التماس کردم که تا زنده است توفیق خدمتگزاری به خودش را از ما نگیرد. و این کار را به خاطر ما بکند. ماییم که محتاج اویم، و نه او محتاج ما.
با این کارم بهت زده شد و شروع به گریه کرد. از عمق جان دعایم کرد و همان دعا شد توشه دنیا و آخرت من.
آری. بزرگترها مثل هوایی هستند که نفس میکشیم. تا هست قدرش را نمیدانیم، اما وقتی نیست، احساس خفگی بیچارهمان میکند:
هر که جز ماهی زِ آبش سیر شد/
هر که بی روزی است، روزش دیر شد
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref