eitaa logo
الیس الصبح بقریب ۲
225 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
8.3هزار ویدیو
92 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مغضوبین ارض مَسخ، پاداش انهماک در معاصی 3 - وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ [مائده : ۶٠] ؛ و از آنان گروهی را به میمون و خوک مسخ نمود. و زمانی‌که خدای متعال ماجرایِ جمعی از هم‌کیشان شما را به پیشینیان‌تان خبر داد و از آن زمان مسلمانان شما را، اِخوانُ القِرَدَة و الخَنازیر، برادرهای میمون و خوک خواندند، تنها نخواست اسباب رسوایی و بی‌آبرویی شما را مهیّا سازد؛ و تنها نخواست بگوید: از آنان، میمون‌ها در تلوّن اخلاقی، و خوکان در بی‌غیرتی و شهوت‌رانی، قرار داده است. خوب است بدانید که مَسخ به میمون و خوک، بود که از سیرتِ حیوانی آنان حکایت می‌کرد. شما به آنانی که مَسخ را تنها مَسخ معنوی و روحانی می‌دانند، توجّهی نداشته باشید. از این آیات قرار است عبرت منتشر شود. و پُر واضح است که بدون مَسخ جسمانی علاوه بر این‌که قدرت خدای بزرگ نادیده گرفته می‌شود و با ظاهر آیه سازگاری ندارد، عبرتی برای آیندگان وجود نخواهد داشت. خدای قادر متعال یهودیان را به‌واسطهٔ مَسخ درونی و دگرگونی اخلاقی که حاصل استمرار در کُفر است به مَسخ عینی، جسمی و ظاهری مجازات می‌کند. مَسخ خُلقی برخاسته از نفْسِ پلیدِ بنی‌اسرائیل، منشأ داخلی دارد و از صفات پلشت و اخلاق پلید یهودیان سخن می‌گوید. برخلاف مَسخ خَلْقی و تبدیل شدن به میمون و خوک که منشأ خارجی و از جانب خدای حکیم به‌عنوان مجازات، عارض بر تن و جسم یهودیان گردیده است. صدرالمتألهین شیرازی در تبیین چگونگی تحقّق و تحوّل صورت انسانی به صورت حیوانی و علت امکان آن می‌نویسد: بدن‌ها تابع نُفوس‌اند و شکل‌ها و صورت‌ها از مبدأ به‌واسطهٔ نُفوس بر بدن‌ها متجلّی می‌شوند. به همین جهت زمانی‌که نفس به‌واسطهٔ شهوت، غضب، ترس، شادی و مانند آن تغییر کند، بدن تغییر می‌کند؛ بنابراین بعید نیست که بعضی نفوس به درجه‌ای از پَستی و اصرار بر آن برسند که بدن را تحت تأثیر خود قرار دهند؛ به‌گونه‌ای که بدن هم‌شکل و متناسب با آن خُلق درآید. در نتیجه ظاهر نیز به تَبَعِ باطن به نحو اتصال دچار مسخ شود. [تفسیر القرآن الکریم، ج٣، ص۴٧٣] و نیز می دانید که مَسخِ یهودیان به میمون و خوک به هدفِ آفرینشِ میمون و خوک نبود، خدای حکیم قرار است یهودیان را مجازات کند، نه این‌که با استفاده از بدن آن‌ها میمون و خوک را بیافریند. یعنی این‌که یهودیان بعد از مَسخ هم‌چنان می‌فهمند، می‌شناسند و درک می‌کنند که دچار دگرگونیِ جسمانی شده‌اند. اشک می‌ریزند و لال هستند، اما با حرکت سر اسم‌شان و این‌که فرزند چه کسی هستند را تأیید می‌کنند. شدّت تنزّل روح و روان گرچه باعث مَسخ جسمی و ظاهری در یهودیان شده است، اما روح هم‌چنان باقی است و در کار و فعالیت است. علامه مجلسی در جمع‌بندی روایات، با طرح ابتداییِ این مسأله که وجه امتیاز انسان از حیوانات را چه می‌دانیم، می‌نویسد: اگر امتیاز نوعِ انسان را به هیکل و شکل و هیئت او بدانیم و معتقد شویم مَسخ جسمانی محقّق شده است، انسانِ مَسخ‌شده پس از مَسخ دیگر انسان نخواهد بود، بلکه میمون و خوک است؛ اما در صورتی‌که امتیاز انسان از سایر حیوانات را به روح مجرد یا ساری در بدن او بدانیم (که علامه همین دیدگاه را صحیح می‌داند) در این فرض، انسانیّتِ مَسخ‌شدگان با مَسخ باقی خواهد ماند و از بین نمی‌رود. ایشان مستند این تفسیر را دو روایت می‌داند که در روایت اول می‌خوانیم: از امام باقر علیه‌السلام روایت شده است: «گروهی از اهل که از آن‌ها جدا شده بودند، هنگامی که پس از مَسخ وارد منطقهٔ خود شدند، مَسخ‌شدگانْ نزدیکانِ خویش را که انسان بودند، شناختند، اما انسان‌ها اقوام خود را که به میمون تبدیل شده بودند، نمی‌شناختند. پس به قوم خود گفتند: آیا شما را نهی نکردیم». چنان‌که گذشت، علامه مجلسی بر این باور است که این دو خبر دلالت می‌کنند بر این‌که گروهِ مَسخ‌شده از بنی‌اسرائیل، انسانیّتِ خویش را - که عقل و شعور نشانهٔ آن است - از دست ندادند، گرچه قادر بر تکلّم هم نبودند. [بحار الانوار، ج۵٨، ص١١٣و١١۴] ✍️ علی خلیل اسماعیل https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض یهود بی‌معرفت است! اولین و اساسی‌ترین خصلتی که باعث پیدایش سایر خصلت‌های زشت و پلید در دیروز و در امروز گردیده است و هم‌چنان نیز ادامه دارد، عدم خدای تبارک و تعالی است. «وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ [انعام : ٩١]؛ [یهودیان بر ضدّ رسول خدا به سفسطه‌گری پرداختند چون] آنان خدا را آن‌گونه که سزاوار اوست نشناختند». یهود نیست. مفسّران می‌گویند: وَ مَا عَرَفُوا اللهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ. یهود از ابتدا قومی "بی‌معرفت بود. از درک عظمت و بزرگی «الله» عاجز بود. این عجز و ناتوانی آن‌قدر واضح و آشکار است که با اندکی مطالعه در کتب مقدّس حاخامی، کم‌هوش‌ترین آدم‌ها نیز به آن شهادت می‌دهند. آن‌ها حتی در وصف و توصیف خدای‌شان ، قادر نیستند عجز و نگاه ابتدایی‌شان را پنهان سازند! کتاب خروج، باب ١٩، شمارهٔ ٩: خداوند به موسی فرمود: «من در ابر ستبر و غلیظی نزد تو می‌آیم تا هنگامی که با تو گفت‌وگو می‌کنم، قوم به گوشِ خود صدای مرا بشنوند و از این پس گفتار تو را باور کنند»! کتاب اعداد، باب ١٢، شمارهٔ ۵: آن‌گاه خداوند در ستونی از ابر پایین آمد و در کنار درِ عبادتگاه ایستاد و فرمود: «هارون و مریم جلو بیایند». و ایشان جلو رفتند! کتاب دوم سموئیل، باب ٢٢، شمارهٔ ٩: از سوراخ‌های بینی او دود برآمد، و از دهانش زغال برافروخته و آتش کشنده بیرون آمد! او آسمان‌ها را شکافت و فرود آمد، و زیر پاهایش ابرهای سیاه بود! کتاب آفرینش، باب ١٨، شمارهٔ ١-٨: خداوند وقتی خواست قوم لوط را عذاب کند، مرورش به حضرت ابراهیم افتاد در حالی‌که او در خیمهٔ خود بود، ابراهیم نظر کرد، دید سه نفر در مقابل او ایستاده‌اند، پس برخاست و صورت خود را بر زمین گذارد و به او گفت: ای مولای من خواهش می‌کنم که پاهای تو را بشویم و در زیر درخت طعامی برای تو بیاورم که بخوری و قوّت بگیری، پس خداوند به او گفت: هرچه می‌خواهی بکن، پس ابراهیم پای خدا را شست و برای او کره و شیر و گوسالهٔ پخته شده آورد و بالای سر آن‌ها در زیر درخت ایستاده و آن‌ها خوردند! 📚 کتاب آفرینش، باب ٣٢، شمارهٔ ٢۴و٢۵و٣٠: حضرت یعقوب با خداوند از اول شب تا صبح کُشتی گرفت [*]، وقتی خداوند دید نمی‌تواند بر یعقوب غالب شود بر بالای ران او ضربه‌ای زد و پای یعقوب صدمه دید... یعقوب گفت: در این‌جا من خدا را روبه‌رو دیده‌ام و با این وجود هنوز زنده هستم! اگر آدمی‌زاده‌ای خدا را موجودی بداند که دود از دماغ او خارج می‌شود و آتش از دهان او بیرون می‌آید، گوسالهٔ بریان می‌خورد و با یعقوب کُشتی می‌گیرد و چون در کُشتی کم می‌آورد با لگدی جانانه یعقوب را لنگ می‌سازد، آیا شایسته است برای چنین خدایی مقام ربوبیّت و مدیریت عالم و آدم، قائل باشد؟! خدا را موجودی بداند که برای ادارهٔ امور، فردی را با دستورات عدیده به‌عنوان نبیّ و رسول در میان مردم برمی‌گزیند؟ وحی نازل می‌کند؟ قطعاً پاسخ منفی است. و شما خوانندهٔ ارجمند تصدیق می‌کنید که ساخت چنین خدایی فقط به کارِ بازیِ کودکانه می‌آید. از همین‌رو خدای متعال به نبیّ مکرّم و رسول معظّمش می‌فرماید: «ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ [انعام : ٩١]؛ یهودیان را به حال خود واگذار تا در ژرفاى [باطل‌] خود به بازى [سرگرم‌] شوند». [*] البته امروزه بسیاری از دانشمندان یهودی عقیده دارند آن‌که با یعقوب کُشتی گرفت نه خدا، بلکه فرشته بود!! ✍️ علی خلیل اسماعیل https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض بنی‌اسرائیل و عدم پذیرش تورات! و آن‌چه که مایهٔ شگفتی و تعجّب است، گمان ما مسلمان‌هاست که می‌پنداریم فقط در پذیرش قرآن سختی نشان داده و از قبول آن امتناع ورزیده است. توجّه خوانندگان عزیز را به آیهٔ ١٧١ سورهٔ اعراف جلب می‌نمایم. می‌فرماید: «وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ و [یاد کنید] هنگامی [را] که کوه [طور] را برکندیم، [و] چنان‌که گویی سایبانی است بالای سرشان قرار دادیم و [به‌خاطر ضعف ایمان] پنداشتند که بر سرشان سقوط می‌کند. [به آنان گفتیم:] آنچه [از کتاب، شریعت و احکام] به شما داده‌ایم با قدرت [ی تمام و عزمی استوار] بگیرید، و آن‌چه [از معارف و حقایق] در آن است متذکّر شوید [و فرا گیرید و همواره به‌خاطر داشته باشید] تا [با عمل به آن] پرهیزکار شوید.» در تفسیر قمی در معنای آیهٔ فوق روایتی از امام صادق (ع) آمده که می‌فرماید: لمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ اَلتَّوْرَاةَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ لَمْ يَقْبَلُوهُ؛ وقتی تورات بر بنی‌اسرائیل نازل شد، بنی‌اسرائیل آن‌را نپذیرفتند و زیر بار تعالیم آن نرفتند. فرَفَعَ اَللَّهُ عَلَيْهِمْ جَبَلَ طُورِ سَيْنَاءَ؛ خداوند کوه طور را از جای کند و بر بالای سر آنان گرفت. فقَالَ لَهُمْ مُوسَى: إِنْ لَمْ تَقْبَلُوهُ وَقَعَ عَلَيْكُمُ اَلْجَبَلُ؛ موسی به آنان گفت: اگر قبول نکنید و آن را نپذیرید، کوه بر سرتان کوبیده خواهد شد. بعد از این تهدید بود که بنی‌اسرائیل در حالی‌که سرهای‌شان را از ترس دزدیده بودند، از سرِ ناچاری تورات را پذیرفتند؛ فَقَبِلُوهُ وَ طَأْطَئُوا رُءُوسَهُمْ. [١] امین‌الاسلام طبرسی دربارهٔ قصّهٔ میثاق بنی‌اسرائیل، از ابو زید چنین نقل می‌کند: هنگامی‌که حضرت موسی از کوه طور با الواح بازگشت، به قوم خویش اعلام داشت: الواحی آورده‌ام که مشتمل بر تورات و حلال و حرام الهی است؛ پس به آن عمل کنید. آنان پاسخ دادند: کیست که سُخنت را باور کند؟! پس خداوند عزّوجلّ فرشتگانی فرستاد تا کوه طور را بر فرازشان برافرازند. حضرت موسی فرمود: اگر آن‌چه را که برای‌تان آورده‌ام بپذیرید و به آن عمل کنید، این عذاب از شما برداشته می‌شود وگرنه فرشتگان، کوه را بر شما فرومی‌آورند. آنان پذیرفتند و برای خداوند، در حالی‌که با گوشهٔ چشم به کوه می‌نگریستند، به سجده افتادند... [٢] مؤمن به حقیقت تورات نبود، و به نور بودن آن و این‌که هادی بشر به سرمنزل سعادت است، به‌واقع ایمان نداشت. و تورات را از باب این‌که از جانب خدای متعال نازل شده و موسی (ع) پیامبر معصومی است که اطاعت او اطاعت خدای بزرگ است، حقیقتاً به‌رسمیّت نشناخت. حتی در پذیرش ظاهری آن خِسّت و سختی نشان داد. به همین خاطر قرآن آنان را سرزنش می‌کند که شما این کتاب نورانی و این راهنمای سعادت را در حکم کاغذپاره قرار دادید. «تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ» [انعام : ٩١]؛ آیه در صدد مذمّت یهودیان است. نمی‌خواهد بگوید که شما یهودیان تورات را بر روی کاغذ نوشته‌اید؛ چون در نوشتن تورات بر روی کاغذ سرزنشی وجود ندارد. «تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ»، یعنی یهود با تورات معاملهٔ کاغذپاره نمود. و چون تورات برای‌شان کاغذی بیش نبود! آن‌جایی را که با منافع و دنیای‌شان سازگاری داشت: «تُبْدُونَهَا» [انعام : ٩١]، آشکار می‌کردند، و آن‌جایی که می‌پنداشتند با هواها و هوس‌های‌شان سازگاری ندارد، ریاست دنیایی‌شان را تأمین نمی‌کند، مخلّ ربوبیّت و مدیریّت دنیایی علماء، ربّی‌ها و حاخام‌های‌شان است، و از قضا بسیاری از آیات الهی این‌گونه است: «وَ تُخْفُونَ کَثِیراً» [انعام : ٩١]، آن را پنهان می‌کردند! رفتار یهود با تورات، به‌قدری مشمئزکننده است که حضرت امام خمینی (ره) در کتاب ارزشمند چهل حدیث، می‌فرمایند: از شرح این حدیث شریف معلوم می‌شود که تورات رایج بین یهود محرّف است و تغییراتی یافته. و علم تورات صحیح پیش اهل بیت، علیهم‌السلام بوده. و از مطالب تورات و انجیل رایج نیز معلوم می‌شود که کلام یک بشر متعارف هم نیست، بلکه با اوهام بعض اهل شهوت و هوای نفس منسجم گردیده. [٣] 📚 منابع: 🔸[١] تفسير القمی، ج۱، ص۲۴۶. 🔸[٢] مجمع البيان، ج١، ص٢۶٢. 🔸[٣] شرح چهل حدیث، ص٢٨٧. ✍️ علی خلیل اسماعیل https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض رهایشان کنید تا سرگرم بازیچهٔ خود باشند! قرآن صادق بعد از این‌که را متوجّه آسمانی بودنِ می‌کند، در ادامه و در احتجاج با آنانی که نزول وحی را انکار می‌کنند، می‌فرماید: «وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ [انعام : ٩١]؛ حقایقی که نه شما می‌دانستید و نه پدران‌تان [به‌وسیلهٔ تورات] به شما آموخته شد.» لذا بر یهودیان و غیریهودیان فرض است که فارغ از هرگونه هوا و هوسی و به دور از هرگونه عنادی بیندیشند که اگر وحی و کتاب الهی در میان مردم نمی‌بود، بشر چگونه عارف به حقایق می‌گردید؟! شرایع و معارفی را که امروز به آن دسترسی دارند، از کجا به‌دست می‌آمد؟! حقایق، معارف و شرایع و علمی که خدا به‌وسیلهٔ وحی فروفرستاده است، غیر از علمی است که انسان به خودیِ خود و با تجهیزات و ادواتی که در اختیار دارد می‌تواند آن را به‌دست آورد. و اگر تعلیمات وحیانی و زحمات انبیاء نمی‌بود، نه یهودیان عصر رسول خدا (ص) و نه پدران‌شان چیزی از معارف نمی‌دانستند. اکنون یهودیانی که با عصبانیت به رسول خدا (ص) می‌گویند: «مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ؛ خدا بر هیچ بشری چیزی نازل نکرده»، بگویند: همین اندازه از علوم و معارفی که دارا هستند را از کجا آورده‌اند؟! و پاسخ دهند: «مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى؛ کتابی که موسی آورده است را چه کسی نازل کرده؟!» آن‌گاه خدای حکیم به رسول اعظمش می‌فرماید در پاسخ به این‌که چه کسی تورات را بر موسی نازل کرده است؟ بگوید: خدا نازل کرده است. و رسول خدا (ص) نیز وحی خدای حکیم را با همان کلمه اعلان می‌کند: «قُلِ اللَّهُ». [انعام : ٩١] رسول الله (ص) حتی کلمهٔ «قُل» را نیز حذف نمی‌کند و آن را نه در آیات مکتوب، که در بیان شفاهیِ آیات هم می‌آورد. امری که در محاوره و مکالمهٔ رو در رو معمولاً رایج نیست. همین اندازه برای ذهنی که تمایل به بازیگوشی ندارد، کفایت می‌کند که به الهی بودن کلام الله مجید، معترف باشد. و اما اگر کسی به هر دلیلی بخواهد وحی را کلام بشر بداند، خطاپذیر بخواند، انبیاء را تا حد شاعران خفیف شمارد، و با برداشتن معنا و مفهوم از زندگی، فضا را برای رشد معنویّت‌های دروغین، عرفان‌های دنیوی و مکتب‌های تقلّبی مهیّا نماید تا به اِشباع هوس‌های حقیرانه‌اش بپردازد، بهتر است ما نیز همچون رسول الله (ص) آنان را به خود واگذار نموده تا سرگرم بازیچهٔ خود باشند. این قسمت از کلام را با فرمان خداوند به رسول الله (ص) که: «ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ [انعام : ٩١]؛ یهودیان را به حال خود واگذار، تا سرگرم بازیچهٔ خود باشند»، و یا بنابر ترجمهٔ جناب آیتی: «رهایشان ساز تا هم‌چنان به انکار خویش دلخوش باشند»، به پایان می‌رسانیم. ✍ علی خلیل اسماعیل https://eitaa.com/alisalsobh
✡️ مغضوبین ارض اصحاب شنبه برادرهای میمون و خوک! ٧. مسخ متوقّف در بنی‌اسرائیلِ ساحل‌نشین نیست! شما با کمی دقت می‌توانید حقارت و کوچکی متکبّران و تحقیرکنندگانِ مردم بینوا را در همین دنیا با چشمِ دل ببینید. خداوند اینان را بنابر آن‌چه که در روایات معتبر آمده در سرای قیامت به‌صورت مورچه محشور خواهد ساخت: عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَخِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ إِنَّ الْمُتَکَبِّرِینَ‏ یُجْعَلُونَ‏ فِی صُورَةِ الذَّرِّ یَتَوَطَّأُ بِهِمُ النَّاسُ حَتَّی یَفْرُغَ اللَّهُ مِنَ الْحِسَابِ. [١] امام صادق (ع) فرمودند: انسان‌های متکبّر در قیامت به‌صورت مورچگان پدیدار می‌گردند و زیر دست و پای مردم قرار می‌گیرند تا خداوند از حساب‌رسی فارغ گردد. قال رسول الله ص: وَ مَنْ بَغَی عَلَی فَقِیرٍ أَوْ تَطَاوَلَ عَلَیهِ وَ اسْتَحْقَرَهُ اسْتَحْقَرَهُ‏ اللَّهُ‏ یَوْمَ‏ الْقِیَامَةِ مِثْلَ الذَّرَّةِ فِی صُورَةِ رَجُلٍ حَتَّی یَدْخُلَ النَّارَ. [٢] رسول خدا (ص) فرمودند: و کسی که بر بی‌نوایی ستم و تعدّی روا دارد، او را خوار و حقیر سازد، خدای قادر متعال در فردای قیامت او را کوچک شمرده و همانند مردی به‌صورت مورچه به آتش جهنم وارد خواهد ساخت. هم‌چنین می‌توانید بر مَسخ، عدم، نیستی و ناچیزیِ شراب‌خواران از امت رسول الله و گرفتارانِ موسیقی حرام، آنانی که برای اشباع شهوت جنسی خود، مقام و موقعیّت زنان را تا حدّ رقاصه‌ای که هنری جز تحریک شهوت جنسی ندارد، تنزّل داده‌اند، نیز گواهی دهید. ابو مالک اشعری نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمودند: لَيَشْرَبَنَّ نَاسٌ مِنْ أُمَّتِي الْخَمْرَ يُسَمُّونَهَا بِغَيْرِ اسْمِهَا يُضْرَبُ عَلَى رُؤُسِهِمْ بِالْمَعَازِفِ وَالْقَيْنَاتِ يَخْسِفُ اللَّهُ بِهِمُ الأَرْضَ وَ يَجْعَلُ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ. [٣] به‌تحقیق که گروهی از امّت من شراب خواهند نوشید، در حالی‌که اسم دیگری بر آن می‌نهند. بر بالای سرِ آن‌ها چنگ نواخته می‌شود و زنان آوازه‌خوان می‌خوانند. خداوند آنان را به زمین فرومی‌برد و به‌صورت خوک و میمون درمی‌آورد. در فرهنگ و ادبیات دینی، متوقّف در بنی‌اسرائیلی که در ساحل دریا سکونت داشتند، نیست و این‌که خداوند از رسول مکرّم و نبیّ معظّمش می‌خواهد که از هم‌عصر با ایشان از احوال و از ماجرای ساحل‌نشینانِ بنی‌اسرائیلی که تعدّی کردند، حرمت یوم السّبت را نگه نداشتند، فسق‌شان را علنی کردند، به مواعظ ناهیان توجه نکردند و خداوند آنان را به عذاب مَسخ مجازات نمود، سؤال کند و آن ماجرای عبرت‌آموز را به یادشان آورد، به همین خاطر است که: ای مردم! مجازات مَسخ به پایان نرسیده است. مجازات مَسخ، اختصاصیِ بنی‌اسرائیلِ دیروز نیست، امروز هم به جهت ظلم‌ها و ستم‌های فراوان، گرفتار مَسخ است و به‌واسطهٔ حَسَدی که در او نهادینه شده، علاقه‌مند است شما را به گذشتهٔ تباه برگرداند. لذا به همهٔ کسانی که به هر نحوی در استخدام زورگویان قرار دارند و دانش و قلم و اندیشه‌شان را برای گمراهی جوانان مسلمان بسیج کرده‌اند، هشدار می‌دهم که دیر یا زود متوجه می‌شوند که تلاش‌شان چیزی جز مَسخ برای‌شان در پی نداشته است. به خوک تبدیل شدن، پاداش همکاری با سران دنیا و هم‌پیمانان دون‌پایهٔ آنان در پیشگاه خداست. عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ سَوَّدَ اسْمَهُ فِی دِیوَانِ الْجَبَّارِینَ [مِنْ‏] وُلْدِ فُلَانٍ حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ خِنْزِیراً. [۴] امام صادق (ع) فرمودند: کسی که نامش را در دیوان ستمگران از فرزندان فلان بنویسد، خداوند در روز قیامت او را به‌صورت خوک محشور می‌سازد. منابع: [١] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص٢٢٢. [٢] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص٢٨۴. [٣] تفسیر الدر المنثور، ج٣، ص١٨٠. [۴] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص٢۶١. ✍️ علی خلیل اسماعیل https://eitaa.com/alisalsobh
اهمّ فعالیت‌های دانشگاه‌اسلامی‌تل‌آویو ✍ حامد عزّالدین [سردبیر کویت نیوز] این دانشگاه در سال ۱۹۵۶م و حدوداً ٧٠سال قبل زیر نظر تأسیس شد. شرط اصلی پذیرش دانشجویان این دانشگاه بودن است و دانشجویان باید از فیلترهای موساد عبور و تمامی علوم اسلامی را طبق دیدگاهی که یهودیان نسبت به اسلام دارند آموزش دیده و در نهایت یاد می‌گیرند که چگونه خود را به شکل یک مسلمان در آورده و با هویّت مسلمانی وارد کشورهای اسلامی شوند و شروع به فعالیت به‌نام ، اما به کام کنند. از جمله اقدامات متمرکز آن‌ها، فعالیت در فضای گستردهٔ مجازی غیرمحسوس در  تلگرام و اینستاگرام و توئیتر و غیره است. آن‌ها هم‌چنین سربازان سایبری فراوانی دارند که خود را مسلمان معرفی می‌کنند؛ اما در راستای اهداف اسرائیل فعالیت می‌کنند. از مشخّصه‌های بارز این فارغ‌التحصیلان سایبری، دشمنی افراطی و دیوانه‌وارشان با حکومت است و به نام اسلام چنین وانمود می‌کنند که دشمن اصلی جهان اسلام، است نه و !! #⃣ https://eitaa.com/alisalsobh
الیس الصبح بقریب ۲
✡ داستان تلخ یک اشغال در پی شکست دولت #عثمانی در جریان جنگ جهانی اول، سربازان انگلیسی، #فلسطین را
✡ داستان تلخ یک اشغال در فوریه ١٩۴٧م دولت به بهانهٔ این‌که دیگر قادر به ادامهٔ بر فلسطین نیست حل این مسئله را به سازمان ملل متحد ارجاع داد. نیز پس از تشکیل یک کمیتهٔ ویژه برای حل مسئله و اعزام هیأت‏‌هایى به فلسطین و اردوگاه‏‌های آوارگان در اروپا، به و بین‏‌المللی شدن رأی داد. این امر در ٢٩ نوامبر ١٩۴٧م در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به تصویب رسید و سرزمین فلسطین بین اعراب و مهاجران تقسیم شد. با عملیات‏‌های تروریستی، فلسطینی‏‌ها را وادار به ترک سرزمین خود می‏‌کردند و برای اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی برنامه‏‌ریزی می‏‌نمودند. انگلیس نیز که زمینه را برای تشکیل دولت صهیونیستی مناسب می‏‌دید، اعلام کرد که نیروهایش را تا ١٣ مه ١٩۴٨ از فلسطین خارج خواهد کرد. هم‏‌زمان با خروج تدریجی نیروهای انگلیسی، تشکیلات نظامی که در سال‏‌های جنگ دوم جهانی و پس از آن شکل گرفته بود، جای آن‏ها را گرفتند. در نهایت با خروج آخرین سربازان انگلیسی از خاک فلسطین در ١٣ مه ١٩۴٨م، مقدمات اعلام موجودیت فراهم شد و روز بعد، ١۴ مه، این رژیم تحمیلی، حضور خود در این سرزمین و تشکیل دولت اسرائیل را اعلام کرد. https://eitaa.com/alisalsobh
دلیلی بر اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین علیه‌السلام در یکی از زیارت مطلقه امام حسین علیه‌السلام با سند معتبر چنین می‌خوانیم: و اَشْهَدُ اَنَّ الَّذینَ سَفَکُوا دَمَکَ، وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَکَ، مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ. (کامل الزیارات، باب ٧٩، صفحهٔ ٢٠٩، حدیث ۶) و گواهى می‌دهم که حقّاً آنان که خونت را ریختند و حُرمت تو را از بین بردند ملعون و معذّب هستند بر زبان داوود و عیسى بن مریم و این به‌خاطر آن گناهى است که کردند و مردمى تجاوزکار بودند. اکنون سؤال اینجاست که چه کسانی توسط حضرت داوود و عیسی بن مریم سلام‌الله‌علیهما لعنت شده‌اند؟ پاسخ این سؤال نه به کنایه، بلکه صراحتاً در آیهٔ شریفهٔ ٧٨ سورهٔ مبارکهٔ مائده آمده است: لعِنَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ذَلِک بِمَا عَصَوْا وَ کانُواْ یعْتَدُونَ. کافران از به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، لعنت شدنشان بدین سبب بود که [از فرمان های خدا و پیامبران] سرپیچی کردند، و همواره [از حدود الهی] تجاوز داشتند. گرچه این دلیل به تنهایی برای اثبات نقش محوری در حادثهٔ جانسوز کافی است، اما سایر مستندات این ادعا را می‌توانید در یادداشت «اثبات نقش یهود در شهادت امام حسین (ع)» بخوانید: https://jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/7005
نقش یهود در انتقال قدرت از خلفا به بنی‌امیه در انتقال قدرت از خلفا به بنی‌امیه، نقش مهمی داشتند. آنان با نفوذ در دستگاه خلافت، زمام آن را در دست گرفته و طوری جهت‌دهی کردند که قدرت به (که با یهود متعاهد بودند) منتقل شود. در جریان ، بین یهود و تحالفی انجام شد، مبنی بر عداوت با رسول‌خدا (ص) و همکاری آن دو برای همیشه. بعد از این‌که یهود در مقابل سجده کرده و دین آن‌ها را بهتر از دین اسلام نامیدند، پنجاه نفر از قریش به‌همراه ابوسفیان، با یهود نزد آمدند و تحالفی با این محتوا انجام دادند که: «لا یخذل بعضنا بعضاً، ولتکوننّ کلمتنا واحدة على هذا الرجل ما بقی منّا رجل». لذا بر این اساس، بین یهود و ، علاقه و ارتباط خاصی بود؛ و چون اهل کتاب مستقیماً نمی‌توانستند اسلام را به‌دست گیرند، سعی داشتند برای مقابله با اسلام، خلافت را به‌دست معاهدان خود داده و از این راه بتوانند به اهداف خود برسند. یهودیان در انتقال قدرت به نیز تلاش می‌کردند. که نزد برخی از سران صحابه جایگاه خاصی داشت، با سخنان خود چنان در آن‌ها کرده بود که با صراحت معاویه را به‌عنوان حاکم بعد از عثمان معرفی می‌کرد. https://eitaa.com/alisalsobh
نامه‌نگاری یک صهیونیست با رضاشاه اسناد به جا مانده از دوران گذشته، اطلاعات شگفت‌انگیزی را درباره تکاپوی مرموز در ایران عصر آشکار می‌سازند. براساس اسناد معتبر تاریخی، سران و رهبران در بعضی مقاطع تاریخی، برای اسکان در مناطق مختلف جهان و ایجاد جز فلسطین، سرزمین‌های دیگری را نیز در طرح‌های خود مدنظر قرار داده بودند. برخی اسناد به‌طور تلویحی نشانگر آن است که رهبران و کانون‌های صهیونیستی، سرزمین را نیز به عنوان طعمه‌ای دیگر مدنظر قرار داده بودند. ایدهٔ در ایران به‌صورت طرحی نمایان شد که محافل صهیونیستی آن را به‌نام یکی از رهبران و سران تشکیلات صهیونیت ایران به دربار پهلوی عرضه کردند. طرح مزبور با امضای اولین رئیس تشکیلات تدوین و به دربار شاه وقت ایران عرضه شد. این طرح تحت پوشش عمران و آبادانی سرزمین ایران از طریق انجمن‌های خیریهٔ اروپا، اما با هدف انتقال و سپس اسکان و استقرار یهودی‌های مختلف جهان در مناطق مختلف کشور ایران، دقیقاً هدف و استراتژی مشابه ایجاد کانون ملی یهود مندرج در را، در این سرزمین دنبال می‌کرد. مطابق طرح صهیونیستی مزبور، نه فقط بخش وسیعی از اراضی ایران به‌طور دائم به تملّک یهودی‌های مهاجر اروپایی و آمریکایی درمی‌آمد، بلکه برای تأمین مطامع سیاسی و اجتماعی آن‌ها، قوانین مبتنی بر دین در سراسر ایران ملغی و به جای آن، قوانین، مقررات و حقوق بشر غربی در کشور ایران پیاده و اجرا می‌شد! بر اساس مفاد طرح مزبور، یهودی‌های مهاجر با برخورداری از حقوق و آزادی‌های بی‌حد و حصر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، از هرگونه اختیار عمل برخوردار می‌باشند. آن‌ها پس از دو سال اقامت در ایران به رسمی کشور درآمده و زمین‌های اعطایی از سوی دولت به‌طور مجانی و برای همیشه به مالکیت رسمی آنها درمی‌آمد. از سوی دیگر یهودی‌های مهاجر و مستقر در اراضی مورد نظر، تا سالیان سال از پرداخت معاف و برای واردات ماشین‌آلات صنعتی و کشاورزی نیز از پرداخت هرگونه و حقوق گمرکی معاف بودند. از سوی دیگر، دولت ایران موظف بود نه تنها به آنها گذرنامه رایگان اعطا کند، بلکه در سال اول استقرار یهودی‌های نقاط مختلف جهان در سرزمین ایران، ماشین‌آلات صنعتی و کشاورزی مورد نیاز را به‌طور مجانی در اختیار آنها قرار دهد. محافل صهیونیستی یکی از مزایای طرح مزبور را ایران توجیه می‌کردند و مدعی بودند که انتقال یهودی‌های نقاط گوناگون جهان به ایران و اسکان آن در نواحی مختلف این کشور موجب ازدیاد آمار جمعیت این سرزمین شده و این موضوع برای کشور ایران امتیازی بزرگ در عرصه بین‌المللی محسوب خواهد شد! متن کامل یادداشت: https://jscenter.ir/slave-jews/pahlavi/3972 https://eitaa.com/alisalsobh
الیس الصبح بقریب ۲
سرپیچی از لشکر اسامه نزدیک به دو ماه پس از حجةالوداع و بیعت غدیر خم، رسول‌خدا (ص) دچار بیماری سختی
پیامبر (ص) سپاه اسامه را جهت اعزام به موته بسیج کرده‌اند تا شکست پیشین در این منطقه را جبران کند. اگر اسامه در این نبرد پیروز می‌شد، سدّ مستحکم به‌سوی فرو می‌ریخت. بنابراین یهود باید برای جلوگیری از فتح قدس به دست پیامبر اسلام (ص) دست به کار شود. از سوی دیگر با شکست یهود، نیز در مدینه شکست می‌خورد و یهود پایگاه امید خویش را از دست می‌داد. اگر پیامبر تنها یک ماه دیگر زنده بماند، و این سپاه به جنبش درآید، مرگ یهود قطعی است. اینجاست که منافقان مدینه، برای حفظ حیات خویش و یهود، پیامبر را جام زهر می‌نوشانند. (تفسیر العیاشی، ج١، ص٢٠٠)
اشعث بن قَیس کندی، مهره نفوذی یهود در ارکان سیاسی مهره‌های نفوذی یهود در عرصهٔ سیاسی بزرگ قبیلهٔ کِنده در یمن، تا سال نهم هجری اسلام نیاورد. پس از شهادت رسول‌خدا (ص) نیز وی و قبیله‌اش شدند و در جنگی که میان فرستادهٔ و ایشان رخ داد، شکست خوردند. در نهایت وی توانست برای خود و خانواده‌اش امان بگیرد، اما با نیرنگی، کندیان را استثنا کرد و به‌همین سبب مورد لعن و نفرین ایشان قرار گرفت و حتی به او لقب «عُرف النار» به‌معنای داده شد. اشعث به‌همراه دیگر اسیران به مدینه آورده شد، اما ابوبکر در اقدامی عجیب وی را آزاد کرد و خواهر خود «اُم‌ّفروه» را به ازدواجش درآورد!! در نهایت وی پس از بنای ، در آنجا اقامت گزید. اشعث در دوران به امارت آذربایجان رسید. زمانی‌که امام علی (ع) به خلافت رسید، به اشعث امر کرد تا اموال آذربایجان را تسلیم کند و سپس او را از ولایت آنجا برکنار کرد. اشعث افراد مورد اعتمادش را فرا خواند و گفت: «نامهٔ علی به‌دستم رسیده و مرا وحشت‌زده کرده، او اموال آذربایجان را از من خواسته، حال که من می‌خواهم به معاویه بپیوندم!» اطرافیان گفتند: «مرگ برای تو بهتر از آن چیزی است که در صدد انجام آن هستی. آیا می‌خواهی شهر و قوم خود را رها کرده، پیرو شامیان شوی؟!». لذا وی به کوفه بازگشت و در جنگ صفین نیز حضور یافت. اما در شب که نزدیک بود سپاهیان امام علی (ع) کار جنگ را یکسره کنند، اشعث در جمع کندیان به پا خواست و ضمن خطبه‌ای، با لحنی مصلحت‌جویانه خواستار ترک خونریزی بیشتر شد!! بنا بر این روایات، تا خبر خطبهٔ اشعث به رسید دستور داد تا قرآن‌ها را به نیزه کنند. این، نشان از هماهنگی کامل اشعث با معاویه دارد، چنان‌چه یعقوبی صریحاً از مکاتبه و ارتباط اشعث و معاویه در این‌باره یاد کرده است. یعقوبی می‌نویسد: وقتی بر سر لقب برای امام علی (ع) هنگام نوشتن صلح‌نامه میان نمایندگان دو سپاه اختلاف افتاد، اشعث از کسانی بود که خواستار محو این لقب در آن نامه شد و سخت به او اعتراض کرد. خباثت را تا جایی پیش برد که حتی امام علی (ع) را تهدید به قتل کرد، و در توطئهٔ شهادت آن حضرت به‌دست نیز دست داشت. با توجه به آنچه گذشت و با در نظر داشتن نقش خاص اشعث و خاندان وی در حوادث آینده و زمین‌گیر شدن کشتی نجات، به‌نظر می‌رسد که از همان ابتدا به فکر جذب و بهادادن به نیروهایی است که امید می‌رود در آینده کارهای بزرگی از دست آن‌ها برآید؛ وگرنه گذشتن از خون کسی که شده و خواهر به او دادن! هیچ توجیه معقولی ندارد!! فرزندان اشعث نیز مانند خودش دشمن اهل‌بیت (ع) بوده‌اند، چنانچه از امیران مورد اعتماد زیاد بن ابی‌سفیان و ابن‌زیاد بود و در دستگیری و قتل هانی بن عروه و مسلم بن عقیل در آستانهٔ واقعهٔ شرکت جست. فرزند دیگرش از کسانی بود که امام حسین (ع) را به کوفه دعوت کرد، ولی به آن حضرت خیانت نمود؛ به لشکر شام پیوست و مکاتبه با آن حضرت را انکار کرد و در نهایت پس از شهادت امام (ع)، جامه از پیکر آن حضرت ربود. دختر اشعث، نیز امام حسن (ع) را مسموم و به شهادت رساند. نکتهٔ قابل‌توجه در مورد آن است که میان برخی قبایل یمنی همچون کنده رایج بوده است. برخی محققان نیز تصریح کرده‌اند که اشعث قبل از گرویدن ظاهری به دین اسلام در زمرهٔ پیروان قرار داشت. https://eitaa.com/alisalsobh