May 11
May 11
《جاده》
در انتها به تو خواهد رسید جادهی من
رمق اگر چه ندارد دل پیادهی من
مرا به خنده چه نسبت؟! که رفتهای و شدهاست
_غمِ نبودنِ تو_ عضو خانوادهی من
سوال کردم از او می رسم به تو یا نه؟!
جواب خیر ندارد امامزادهی من
من از نگاه تو مستم نه از شراب خودم
حریفِ چشم تو هرگز نبوده بادهی من
نفس نمی کشم و دم به لب نیاورده
به احترام شما قلب ایستادهی من
هرآنچه بود گذشتم هرآنچه بود گذشت
خدا کند که نخواند غزل نوادهی من
#علی_سمرقندی
@alisamarqandi 🦋
《سَردَر》
من با خودم کنار تو یک لشکریم نه؟!
از هرچه هست در دو جهان هم، سریم نه؟!
باهم کنار ابر به خورشید می رسیم
اما جدا شبیه گلِ پرپریم نه؟!
ما تیک و تاکِ ساعتِ 《دورت بگردمیم》
از ثانیه به ثانیه دل می بریم نه
خندیده ایم و میوهی فصل است حاصلش
در کار های ساده ی خود _نو بریم_ نه؟!
آری زبانِ شعر به دستورِ عشق بود
آیینهی شکستهدلِ قیصریم نه؟!
از ما گذشت هرکه به دیدارِ ما رسید
انگار بابِ ساختن سردریم نه؟!
#علی_سمرقندی
@alisamarqandi 🦋
14865_138755.pdf
337.2K
《عَلَم شعرِ انقلاب در دست جوانان》
مصاحبهی علی سمرقندی با روزنامه شهرآرا
@alisamarqandi 🦋
《شعر دوست شاعرمون جناب سمرقندی و سرمشق تمرین برای هنرجویان من》
لطف استاد محمد ملک
@alisamarqandi 🦋
《فروشنده》
آدمی زادِ قیل و قال فروش
ناقصی که شده کمال فروش
بال هایش شکست اولِ کار
آخر قصه شد وبال فروش
پدرم کاسبِ جهنم بود...
پسرش هم شده زغال فروش
هفت پشتم غلامِ یک خان است
بس کن ای راویِ خیال فروش
هیچ کس روی من حساب نکرد
قهرمانی که شد مدال فروش
می شوم خاکتر پس از مرگم
زیر پاهای یک سفال فروش
#علی_سمرقندی
@alisamarqandi 🦋
بندی به پای دارم و باری گران به دوش
در حیرتم که شهره به بیبند و باری ام...
#غلام_رضا_شکوهی
@alisamarqandi 🦋