eitaa logo
مَن‌أنا؟:)
45 دنبال‌کننده
135 عکس
19 ویدیو
0 فایل
اصل‌ماجرا؛ به‌دنبال‌خود... اگه خواستی یه چیزی‌بگی https://daigo.ir/secret/41428323218 پ‌ن؛تصویر پروفایل‌‌=عکس‌گرفته‌شده
مشاهده در ایتا
دانلود
مَن‌أنا؟:)
وارد داستان فریدون میشیم فریدون بر تخت پادشاهی نشست و به همین مناسبت جشنی برگزار کرد آتشی روشن کرد
سرو از شنیدن این خبر و فکر ندیدن دخترانش غمگین و ناراحت شد به فکر فرو رفت و با بزرگان کشور خود مشورت کرد سرو شاه به آنها گفت: من طاقت دوری دخترانم را ندارم در عین حال نمی‌توانم از فرمان فریدون که با نشان جهان است و ضحاک را به زمین زده سرپیچی کنم پس چاره چیست؟ اوناهام گفتم اگه به این وصلت راضی نیستی از فریدون ترس نداشته باش سپاه جمع می‌کنیم و با او جنگ می‌کنیم ولی سروشاه این رو عاقلانه ندونست و گفت از یه راه دیگه باید فریدون رو منصرف کنیم فکری کرد و به جندل گفت ( به فریدون بگو تو پادشاه جهانی و من نمی‌توانم از تو سرپیچی کنم پسرانت را نزد من بفرست تا آنها را بیازمایم و هنرهایشان را ببینم آنگاه دخترانم را با ایشان روانه خواهم کرد) سروشاه فکر می‌کرد که با فرستادن این پیام فریدون منصرف بشه ، اما فریدون بعد از شنیدن این پیام پسرهاشو صدا زد و به اون‌ها گفت پیش از حرکت این حرف منو گوش کنین؛ شاه یمن دختران خود را آراسته و زیبا می‌کند و نزد شما می‌آورد و می‌خواهد تشخیص دهید کدام یک بزرگتر و کدام یک دختر میانی و کدام یک کوچکتر است پس بدانیم که کوچک‌ترین را کنار بزرگترین شما و میانی را کنار میانی و بزرگترین را کنار کوچک‌ترین شما قرار می‌دهد سه پسر فریدون با سپاهی به سمت یمن حرکت کردند پادشاه یمن هم از اون‌ها به خوبی استقبال کرد همونطور شد که فریدون می‌گفت پادشاه سرو دختر های خودش رو آراسته کرد و همون جوری که فریدون گفته بود از پسرهای فریدون سوال پرسید و پسرها هم به حرف پدر گوش کردند و جواب درست رو دادند سروشاه که دید سه پسر فریدون تونستن تشخیص بدن فکر چاره ی دیگه‌ای رفت دستور داد که برای شب در باغ زیر درخت گل افشانی جای خواب اون‌ها رو فراهم کنند وقتی پسران به خواب رفتن سروشاه با سحر و جادو سرما و بحرانی به وجود آورد ا اون‌ها یخ بزنند و از بین برن ادامه داره... یا چی
دیروز شب خوابم نمی برد و همین شد که گفتم بزار یه کتاب جدید شروع کنم و بخونم مرداد ماه که مشهد رفته بودم یه کتاب گرفتم که مثل یه مجموعه است ولی هر جلدش داستان جدا خلاصه که روش نوشته بود داستان زندگی یار ایرانی امام علی منم تو ذهنم سریع اومد که سلمان فارسی رو میگه و برش داشتم ولی دیشب که اولین صفحه اش رو باز کردم دیدم که نخیررر میثم تمار تا الان نمی دونستم که میثم تمار ایرانی بوده زرتشتی بوده و زمانی که عرب به ایران حمله کرده تو نوجوانی اسیر شده به عراق آوردنش و زنی به نام ماجده که شوهرش تو جنگ بوده خریدتش و اسمش رو گذاشته سالم خلاصه که جالبه؛)
مَن‌أنا؟:)
سرو از شنیدن این خبر و فکر ندیدن دخترانش غمگین و ناراحت شد به فکر فرو رفت و با بزرگان کشور خود مشورت
اما پسرای فریدون از پدرشون دانشی آموخته بودن که تونستن باهاش سحر و جادو را باطل کنن و جون خودشونو نجات بده اینجور شد که سرو شاه چاره‌ای دیگه‌ای جز قبول کردن این وصلت ندید و دخترانش را همراه هدیه‌های زیادی به سمت فریدون روانه کرد تو راه بازگشت فریدون برای اینکه پسرهاشو آزمایش کنه با جادوگری خودش رو به صورت اژدهایی بر سر راه فرزندانش قرار داد اول سر راه پسر بزرگتر قرار گرفت پسر بزرگتر با خود فکر کرد که دوری ازش تا کار عاقلانه ایه و فرار کرد پسر دوم اول خواست بجنگه ولی بعد فرار رو بر قرار ترجیح داد پسر سوم که پسر کوچکتر بود و از مادر با دو برادر خود جدا بود شمشیر به دست گرفت و به اژدها حمله کرد فریدون که به جواب خودش رسیده بود ناپدید شد وقتی پسرها رسیدن جشنی بزرگ به پا شد پسر بزرگتر که در برابر اژدها به سلامت خودش فکر کرده بود سلم نامیده شد پسر دوم به سمت اژدها رفت ولی عاقلانه به دوری از خطر اندیشید تور نامیده شد و پسر آخر که شجاعتشو اثبات کرده بود ایرج نامیده شد سپس همسر سلم را آرزوی همسر تو را آزاده خوی و همسر ایرج را تهی نامید فریدون برای اینکه از آینده فرزندان خودش با خبر بشه از ستاره شناسان خواست که طالع اون‌ها رو بگه طالع سلم را مشتری و قوس طالع تور را اسد و خورشید و طالع ایرج کشف و ماه بود از خونریزی آشوب خبر می‌داد بعد فریدون جهان رو بین پسرانش تقسیم کرد روم و مغرب را به سلم بخشید مشرق زمین ترک و چین رو به تور و ایران رو به ایرج چون ایرج رو شایسته پادشاهی به ایران دید ادامه داره... یا چی
اگه پزشکیان واقعا با ترامپ دیدار کنه یعنی دیگه ...
مَن‌أنا؟:)
#جرعه
وقتی فصل آخر کتاب تاریخ قاجار یهو می رسه میشه زمان حال و این جمله ها
مَن‌أنا؟:)
#شالوده🌱🐤
معرفی می کنم ایشون قند و نبات هستن🤌🏻
مَن‌أنا؟:)
#شالوده🌱🐤
استیکر اردک نبود جوجه گذاشتم حالا مثلا اردکه:))
مَن‌أنا؟:)
#شالوده🌱🐤
ایشون نتیجه چالشیه که تو کانال اجرا کرده بودیم ترکیب دو تا چیز متفاوت به کمک شما جوونه و اُردک