مَنأنا؟:)
اگه بحثاز میزان علاقه به شاهنامه باشه که؛
📜هر بخشش رو یه جورایی خلاصه نویسی می کنم
و میزنم به یه جا از کمد
″شاهنامهبهنثر″
مَنأنا؟:)
اگه بحثاز میزان علاقه به شاهنامه باشه که؛
هوشنگ با یارانش داشته از کنار کوهی رد می شد
که موجود دراز و سیاهی دیده که داره با سرعت به سمتشون میاد
یکم که دقت می کنه می بینه یه ماره
چشماش مثل دو کاسه خون و از دهنش دود سیاهی بیرون میاد
از زمین سنگی بر می داره تا به سمتش پرت کنه
مار فرار می کنه اما سنگ بهش می خوره
به برخورد اون دو تا به همدیگه
جرقه ای ایجاد میشه که راز آتش بر ملا میشه
هوشنگ به کشف آتش پی می بره
وقتی شب میشه آتیش بزرگی به بزرگی یه کوه درست می کنه و تمام مردم رو دور اون جمع می کنه
و به پاس یاد گرفتن راز آتش خدا رو شکر می کنن و جشن می گیرن که میشه ″جشن سده″
′نمی دونم بشه گفت #جرعه یا چی ؛ چون خلاصه اش کردم به زبان گفتاری
ولی خب
از #شاهنامه
مَنأنا؟:)
تاریخی که این تصویر #قاب شد برمیگردهبه ۰۳,۱۲,۲۰
تاریخی که این تصویر #قاب شد
بر می گرده به
۰۴,۰۱,۱۰
مَنأنا؟:)
امروز یه ایده جالب برای نذر اربعین به ذهنم رسید
می خواستم برم روبان بخرم و کش و سنجاق سر درست کنم تا اگه شد و اربعینراهیسفرعشق شدم با خودم ببرم و به زائر و خادم های کوچولو بدم
ولی امروز یه ایده ی دیگه ای به ذهنم رسید تا هم بشه به پسر ها هدیه داد هم دختر ها
برای شروع فعلا چهار نمونه ساختم ببینیم چجور میشه+++
مَنأنا؟:)
می خواستم برم روبان بخرم و کش و سنجاق سر درست کنم تا اگه شد و اربعینراهیسفرعشق شدم با خودم ببرم و
خبب
اینکه قراره جاکلیدی بشن که مشهوده
ولی طرح های روش؛
نمی دونم راستش
فانتزی باشهیامذهبی
یا از هردوش
نظر بدین
https://daigo.ir/secret/41428323218
ممنون از پیشنهاد های قشنگتون
اونایی که تقریبا یکیبودن رو فقط ازش یه نمونه گذاشتم
یه ایده هم به ذهنم رسید
سعی می کنم امروز اجراش کنم و بزارم
بازم اگه ایده و پیشنهاد دیگه داشتین خیلی خوشحال می شم بگین
🪴
مَنأنا؟:)
ممنون از پیشنهاد های قشنگتون اونایی که تقریبا یکیبودن رو فقط ازش یه نمونه گذاشتم یه ایده هم به ذهن
واضح نباشه ؛ فعلا این باشه اینجا تا براق شه:»