🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ از آنچه گذشت روشن شد كه:
1⃣ چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص #سه صفت:
(#ربوبيت)و (#مالكيت)و (#الوهيت) را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد:
اول ربوبيت،
بعد مالكيت،
و در آخر الوهيت؟
و گفتيم ربوبيت #نزديكترين صفات خدا به انسان است و #ولايت در آن #اخص است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در #تربيت او دارد، #بيش از ساير مخلوقات است.
🍁🍁🍁🍁🍁
علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى #خصوصى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كنند. و ملك #دورتر از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه #پدر دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر #بى سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله #عمومى تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه #تمام ملت را زير پر و بال خود مى گيرد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#واله مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به #معبود مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از #اخلاص درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت در سوره مورد بحث #نخست از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر #عالى ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه #بندگى را بياد مى آورد. مى فرمايد:
(قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ ).
🍁🍁🍁🍁🍁
2⃣ روشن گرديد كه: چرا جمله هاى (رب الناس)، (ملك الناس)، (اله الناس) را #متصل و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت #الوهيت و #سلطنت سببى #مستقل در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل #دفع شر است، بدين جهت كه #رب است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه #ملك است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه #اله است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب #مستقل است.
🍁🍁🍁🍁🍁
3⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه
چرا (كلمه) ناس #سه بار تكرار شد؟
با اينكه مى توانست بفرمايد:
(قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم )
چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه #صفت هر يك به تنهايى ممكن است #پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد.
🍁🍁🍁🍁🍁
همچنان كه در #صريح قرآن فرموده:
خداى تعالى #اسمائى_حسنى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد.
اين بود #توجيهات ما درباره آيات اين سوره.
ولى #مفسرين در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁مفهوم واژه (وسواس) و (خناس)🍁
در کتاب #مجمع البیان آمده که کلمه (#وسواس)
به معنای #حدیث_نفس است.
بنحوی که گویی صدایی #آهسته است که بگوش میرسد.
کلمه #خناس به معنای #اختفای بعد از #ظهور است.
______________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁
مِن شَرالوَسواس الخَناس4⃣
الَّذی یُوسوِسُ فی صُدور الناس5⃣
مِن الجِّنة وَالناس6⃣
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ مراد از (وسواس خنّاس) و اينكه فرمود: من شر الوسواس الخناس.
در #مجمع_البيان، آمده که کلمه (وسواس) به معناى #حديث_نفس است، به نحوى كه گويى صدايى #آهسته است كه بگوش مى رسد، و بنا به گفته وى كلمه (وسواس) مانند كلمه (وسوسه) #مصدر خواهد بود، و ديگران آن را مصدرى #سماعى دانسته اند. و از بعضى نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را #صفت دانسته اند، نه مصدر.
🍁🍁🍁
و كلمه (#خناس) صيغه #مبالغه از مصدر (خنوس) است كه به معناى #اختفاى بعد از #ظهور است.
بعضى گفته اند: #شيطان را از اين جهت خناس خوانده كه به طور #مداوم آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به #ياد_خدا مى افتد پنهان مى شود و #عقب مى رود، باز همينكه انسان از ياد خدا #غافل مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد.
__________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 علت نامگذاری شیطان به خناس🍁
#شیطان را از این جهت #خناس خوانده که به طور مداوم آدمی را وسوسه می کند و به محضی که انسان به یاد خدا می افتد پنهان می شود و عقب می رود.
باز همینکه انسان از یاد خدا #غافل می شود، جلو می آید و به وسوسه می پردازد.
__________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁
الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣
✳️تفسیرالمیزان
⬅️ اين جمله صفت (وسواس خناس) است و مراد از صدور ناس #محل_وسوسه_شيطان است، چون شعور و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به قلب آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه سينه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده:
و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور.
🍁🍁🍁
من الجنه و الناس6⃣
اين جمله #بيان (وسواس خناس) است، و در آن به اين معنا اشاره شده كه بعضى از مردم كسانى هستند كه از شدت انحراف، خود شيطانى شده و در زمره شيطانها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده:
شياطين الانس و الجن .
و اما اينكه بعضى گفته اند كه كلمه #ناس هم بر جماعتى از #انسانها اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از #جن، و جمله (من الجنه و الناس) بيانگر اين معناى #اعم است، سخنى است بى دليل كه نبايد بدان اعتناء نمود.
🍂🍂🍂
همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه (والناس) عطف است بر كلمه (وسواس)، و معناى عبارت اين است كه:
پناه مى برم به خدا از شر وسواس خناس كه از طائفه جن هستند، و از شر مردم.
چون اين معنايى است كه همه مى دانند از فهم بدور است.
______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁بحث روایتی سوره ناس🍁
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ در #مجمع البيان است كه ابو خديجه از امام صادق(ع) روايت كرده كه فرمود:
جبرئيل نزد رسول خدا(ص) آمد در حالى كه آن جناب بيمار بود، پس آن جناب را با دو سوره (قل اعوذ) و #سوره(قل هو الله احد) #افسون نموده، سپس گفت:
بسم الله ارقيك و الله يشفيك من كل داء يوذيك خذها فلتهنيك؛ من تو را به نام خدا افسون مى كنم، و خدا تو را از هر دردى كه آزارت دهد شفا میدهد، بگير اين را كه گوارايت باد)
پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) گفت: (بسم الله الرحمن الرحيم
قل اعوذ برب الناس...
🍁🍁🍁
باز در #مجمع البيان است كه از انس بن مالك روايت شده كه گفت: #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
#شيطان پوزه خود را بر قلب هر انسانى خواهد گذاشت، اگر انسان به ياد خدا بيفتد، او مى گريزد و دور مى شود، و اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را میخورد. اين است معناى #وسواس خناس.
🍁🍁🍁
در همان كتاب آمده كه #عياشى به سند خود از ابان بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلم) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هيچ #مومنى نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش دو گوش هست، از يك گوش فرشته بر او مى خواند و میدمد، و از گوش ديگرش وسواس خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را تأييد میكند، و اين همان است كه فرموده: (و ايدهم بروح منه؛ ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند).
🍁🍁🍁
و در #امالى_صدوق به سند خود از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه (و الذين اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم )، نازل شد، ابليس به بالاى كوهى در #مكه رفت كه آن را كوه ثوير مى نامند. و به بلندترين آوازش عفريت هاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسيدند: اى #بزرگ ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟ گفت: اين آيه نازل شده، كداميك از شما است كه اثر آن را خنثى سازد، عفريتى از شيطانها برخاست و گفت: من از اين راه آن را #خنثى مى كنم. شيطان گفت: نه، اين كار از تو بر نمى آيد. عفريتى ديگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و #مثل آن پاسخ را شنيد.
🍁🍁🍁
#وسواس_خناس گفت: اين كار را به من واگذار، پرسيد از چه راهى آن را خنثى خواهى كرد؟گفت: به آنان وعده مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، #استغفار را از يادشان مى برم.
شيطان گفت: آرى، تو به درد اين كار مى خورى، و او را موكل بر اين ماموريت كرد، تا روز #قيامت.
______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه کوه عرفان، آیت الله سید علی قاضی ره به علامه طباطبایی ره
__________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍃 ترجمه آيات سوره فلق در تفسیر المیزان🍃
به نام الله كه بخشنده به همه و مهربان به #خواص از بندگان است.
🔸بگو #پناه مى برم به پروردگار صبحدم 1⃣
🔸از #شر هر چه كه او خلق كرده و داراى شر است2⃣
🔸و از شر #شب وقتى كه با #ظلمتش فرا مى رسد3⃣
🔸و از شر زنان #جادوگر كه به گره ها مى دمند و #افسون مى كنند 4⃣
🔸و از شر #حسودى كه بخواهد زهر حسد خود را بريزد (و عليه من دست بكار توطئه شود)5⃣
__________________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍃آیه 1⃣ سوره #فلق در تفسیر المیزان
قل اعوذ برب الفلق1⃣
✅معنى (فلق) در (قل اعوذ برب الفلق)
👈 مصدر (#عوذ) به معناى #حفظ كردن خويش و پرهيز دادن از #شر از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شر را دفع كند، و كلمه (فَلق ) به سکون لام، به معناى #شكافتن و جدا كردن است، و اين كلمه در صورتى كه با دو فتحه باشد(فَلَق) صفت مشبهه اى به معناى مفعول خواهد بود، نظير (قَصَص) به دو فتحه (چون قِصَص جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى #حكايت شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام #صبح اطلاق مى شود، و فلق يعنى آن لحظه اى كه نور گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد.
🍁🍁🍁
و بنابراين، #معناى آيه چنين مى شود:
بگو من #پناه مى برم به پروردگار صبح، پروردگارى كه آن را #فلق مى كند و مى شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله پناه بردن از #شر، كه خود ساتر #خير و مانع آن است، بر كسى پوشيده نيست.
🍁🍁🍁
ولى بعضى از #مفسرين گفته اند: مراد از كلمه (#فلق ) هر چيزى است كه از #كتم عدم به وسيله #خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت #شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم وجود است، در نتيجه رب-فلق #مساوى با رب مخلوق است.
_____________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅ تفسیر آیه 1⃣ از سوره #فلق در تفسیر المیزان
بعضى ديگر گفته اند: كلمه فلق نام #چاهى است در #جهنم.
مؤيد اين قول بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده است.
_____________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر ایات2⃣و3⃣ سوره فلق در تفسیر المیزان
مِن شَر ما خَلق2⃣
✅ يعنى از شر هر #مخلوقى، چه انسان و چه جن و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه #شرى همراه خود دارد، پس، از عبارت (ما خلق ) نبايد #توهم كرد كه تمامى مخلوقات شرند و يا شرى با خود دارند، زيرا #مطلق آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و كليت نيست.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
و مِن شَر غاسِق اذا وَقَب3⃣
✅ در #صحاح مى گويد: كلمه (#غسق ) به معناى #اولين مرحله از #ظلمت شب است، وقتى گفته مى شود (قد غسق الليل) معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و عاسق شب، آن ساعتى است كه #شفق سمت مغرب ناپدید شود.
در نتيجه معناى آيه اين مى شود:
و از شر #شب وقتى كه با ظلمتش داخل مى شود. و اگر در آيه شريفه شر را به شب #نسبت داده، به خاطر اين بوده كه شب با #تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مى كند، و به همين جهت مى بينيم شرورى كه در شب واقع مى شود #بيشتر از شرور واقع در روز است. علاوه بر اين، انسان كه مورد #حمله شرور است، در شب #ناتوان تر از روز است.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
ولى #بعضى گفته اند: مراد از كلمه (#غاسق) خصوص شب نيست، بلكه هر #شرى است كه به آدمى #هجوم بياورد، هر چه مى خواهد باشد.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
✅ ذكر #خصوص شر شبانگاه، شر #ساحران و شر حاسد بعد از ذكر (من شر ما خلق) از باب #اهتمام به اين سه شرط است
در آيه #اول مطلق شر را ذكر كرد، و در آيه #دوم خصوص (شر غاسق) را يادآور شد، و اين خود از باب ذكر #خاص بعد از عام است، تا #اهتمام بيشتر نسبت به خاص را برساند، و در اين سوره #بعد از ذكر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است:
#يكى شر شب وقتى داخل مى شود. و #دوم شر ساحران. و #سوم شر حاسد، كه مشغول #توطئه مى گردد. و اهتمام #بيشتر نسبت به اين سه نوع شر بخاطر اين است كه انسان از اين سه شر #غافل است، يعنى اين سه نوع شر در حال غفلت آدمى #حمله مى آوردند.
__________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیه 4⃣ سوره #فلق در تفسیر المیزان
وَ مِن شَر النفاثاتِ فِى العُقَد 4⃣
✅يعنى _و از شر #زنان جادوگر ساحر، كه در عقده ها و گره ها #عليه مسحور مى دمند، و به اين وسيله مسحور را #جادو مى كنند. و اگر از ميان جادوگران، #خصوص زنان را نام برد، براى اين بود كه سحر و جادوگرى در بين زنان #بيشتر است تا مردان.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیات 4⃣ و 5⃣ در تفسیر المیزان
و مِن شَر النفاثاتِ فِی العُقَد 4⃣
👈 از اين آيه استفاده مى شود كه قرآن كريم تاثير سحر را فى الجمله #تصديق دارد، و نظير اين آيه در تصديق سحر آيه زير است كه در داستان هاروت و ماروت مى فرمايد:
(فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين به من احد الا باذن الله )، و نيز نظير آن، آيه اى است كه سخن از ساحران #فرعون دارد.
🍁🍁🍁
ولى #بعضى از مفسرين گفته اند: آيه مورد بحث نظرى به سحر ندارد، بلكه مرادش از دمندگان در گره ها، آن #زنانى است كه با تسويلات خود تصميم هاى شوهران را از ايشان مى گيرند و راى شوهران را متمايل به آن جانبى مى كنند كه خودشان صلاح مى دانند و دوست دارند، پس مراد از كلمه عقد - كه جمع (عقده) است - راى، و مراد از (نفث در عقد) به طور كنايه #سست كردن تصميم شوهر است. ولى اين معنايى به دور از ذهن است.
🍁🍁🍁
و مِن شَر حاسِد اذا حَسَد 5⃣
يعنى از شر #حسود وقتى كه مبتلا به حسد گشته و مشغول اعمال حسد درونى خود شود و عليه محسود دست بكار گردد.
🍁🍁🍁
بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه شامل چشم زدن اشخاص #شور چشم نيز مى شود، چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد درونى مى گردد، شخص حسود وقتى چيزى را ببيند كه در نظرش بسيار شگفت آور و بسيار زيبا باشد حسدش تحريك شده، با همان نگاه، زهر خود را مى ريزد.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بحث روايتى سوره #فلق در تفسیرالمیزان
✅ چند روايت حاكى از نزول (معوذتين) بعد از #بيمار شدن پيامبر (صلى الله عليه و آله) بر اثر سحر يك #يهودى
👈 در الدرالمنثور است كه عبد بن حميد، از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت:
مردى #يهودى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را جادو كرد، و در نتيجه آن حضرت #بيمار شد، جبرئيل بر او نازل گشته دو سوره #معوذتين را آورد و گفت: مردى يهودى تو را سحر كرده و سحر مذكور در فلان #چاه است، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #على (عليه السلام) را فرستاد آن سحر را آوردند، دستور داد گره هاى آن را باز نموده، براى هر گره يك آيه بخواند، على (عليه السلام) هر گرهى را باز مى كرد يك آيه را مى خواند، به محضى كه گرهها باز و اين دو سوره تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) برخاست، گويا پاى بندى از پايش باز شده باشد.
🍁🍁🍁
#مؤلف: و از كتاب (طب الائمه) نقل شده كه به سند خود از محمد بن سنان از مفضل از امام #صادق (عليه السلام) نظير اين معنا را روايت كرده. و در اين معنا روايات بسيارى از طرق اهل سنت با مختصر اختلافى وارد شده، و در بسيارى از آنها آمده كه زبير و عمار را هم با على (عليه السلام) فرستاد، و در آن كتاب رواياتى ديگر نيز از طرق ائمه اهل بيت (عليهم السلم) نقل شده.
🍁🍁🍁
و به اين دسته روايات #اشكالى كرده اند، و آن اين است كه اين روايات با مصونيت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از تاثير سحر نمى سازد، و چگونه سحر ساحران در آن جناب موثر مى شده با اينكه قرآن كريم مسحور شدن آن جناب را انكار نموده، فرموده:
(و قال الظالمون ان تتبعون الا رجلا مسحورا انظر كيف ضربوا لك الامثال فضلوا فلا يستطيعون سبيلا). ليكن اين اشكال وارد نيست، براى اينكه منظور مشركين از اينكه آنجناب را مسحور بخوانند، اين بوده كه آن جناب بى عقل و ديوانه است، آيه شريفه هم اين معنا را رد مى كند، و اما تاثير سحر در اينكه مرضى در بدن آن جناب پديد آيد، و يا اثر ديگرى نظير آن را داشته باشد، هيچ دليلى بر مصونيت آن جناب از چنين تاثيرى در دست نیست.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
بسم الله الرحمن الرحيم
قل هو الله احد (1)
الله الصمد (2)
لم يلد و لم يولد (3)
و لم يكن له كفوا احد (4)
🌹🔸 #ترجمه_آيات
به نام الله كه رحمان و رحيم است، بگو او الله يگانه است (1).
كه همه نيازمندان قصد او مى كنند (2).
نزاده و زاييده نشده (3).
و هيچ كس همتاى او نيست (4)
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🌹🔸 #بيان_آيات
🔸اين سوره خداى تعالى را به #احديت ذات و بازگشت ما سوى الله در تمامى حوائج وجوديش به سوى او و نيز به اينكه احدى نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال شريك او نيست مى ستايد، و اين توحيد قرآنى، توحيدى است كه مختص به خود قرآن كريم است، و تمامى معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى ) اسلام بر اين اساس پى ريزى شده است.
🔸و روايات وارده از طرق شيعه و سنى در فضيلت اين سوره بسيار زياد است، حتى از هر دو طريق رسيده كه اين سوره #معادل با يك #ثلث قرآن است، كه ان شاء الله رواياتش به زودى از نظر خواننده مى گذرد.
🔸و اين سوره هم مى تواند در #مكه نازل شده باشد و هم در #مدينه، و آنچه از بعضى از روايات وارده در سبب نزول آن ظاهر است اين است كه در مكه نازل شده.
_________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅احضار روح عمرسعد و معاویه توسط برادر علامه طباطبایی
حاج سیدمحمد الهی فرزند آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی، برادر حضرت علامه میگوید:
«یک روحانی بنام ادیب العلما در تبریز بود که به بنده نیز مأنوس بود و درعلوم غریبه نیز سر رشته داشت که اخیراً فوت نموده است. یک روز آمده بود به خانهمان و من نیز آن موقع در کبریت سازی مشغول بکار بودم عصر که به خانه برگشتم والدهام فرمودند که والد بزرگوارم (آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی) حال خوشی ندارد خانهمان آن موقع در دانشسرا قرار داشت طبقه دوم پیش پدرم رفتم و جویای حالشان شدم فرمودند: چیزی نشده فقط حالم کمی منقلب شده بود که درست شد. بالاخره چیزی نگفتند و من هم نفهمیدم.
چند روز بعد که جناب ادیب العلما را دیدم ایشان از من در مورد اتفاقات آن روز پرسیدند گفتم بنده که بی خبرم. ادیب العلما برگشت گفت آن روز که آمده بودم خانهتان، پدرت در حالی که نشسته بود به این فکر میکرده که روح عمربن سعد را احضار نمایند ببینند که این ظالم چگونه تیپ و قیافهای داشته و این غلط بزرگ غیرقابل بخشش را در مورد امام حسین (ع) و اهل بیت اش در صحرای کربلا مرتکب شده است.
ادیب العلما میگوید در یک لحظه خانهای که در آن نشسته بودم به یک ظلمتکده تبدیل شدو همه جای خانه را تاریکی فرا گرفت من از ترس پا به فرار گذاشتم یک آن فهمیدم که در پل منجم هستم بعداً برگشتم و در مورد ماوقع سؤال پرسیدم آقا فرمودند که روح عمرسعد ترسید و پا به فرار گذاشت.
مادر بنده نیز به خیال اینکه فرار ادیب العلما از خانه به واسطه حال ناخوش پدرم بوده لذا با یکی از پزشکان تبریز به نام دکتر نقشینه برای مداوای پدرم تماس گرفته بود و دکتر پس از معاینه پدرم، حال پدرم خوب شده بود و بدین صورت همه چیز در خانه بهم خورده بود.
در یکی از روزها یکی از این افرادی که پدرم میخواست در حضور وی یکی از ارواح را احضار نماید حاج میرستارآقا میر محمدی نامی بود. وی تعریف میکرد که یک روز با پدرم تصمیم گرفتند روح معاویه را احضار نمایند که در حین این جریان یکی از دوستان از درب خانه میخواست وارد شود خطاب به ما گفت که در اینجا چه خبر است این بوی بد مشمئز کننده از کجا میآید چگونه در این فضای آلوده نشستهاید؟ در این حالت رفت و فوراً یکی از پنجرهها را باز نمود. در حالیکه در اتاق چیز خاصی نبود فقط بوی روح کثیف معاویه بود که بواسطه احضارش همه جا را دربرگرفته بود.
بله احضار ارواح یکی از کارهایی بود که پدرم میتوانست آن را انجام دهد. در برابر احضار ارواح انسانهای ملعون، پدرم روح انسانهای بزرگ را نیز احضار مینمود مثلاً بارها خود شاهد بودم که چگونه روح مرحوم سیدعلی آقاقاضی را فرا می خواندو از ایشان پاسخ برخی از سوالاتش را میگرفت و با حاج سیدمحمد الهی طباطبائی فرزند حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائیاحضار ایشان، عطر و بوی خوشی در داخل اتاق میپیچید.
یکبار یک ضایعهای پوستی روی پای پدرم ظاهر شده بود به هر دکتر مراجعه نمود نتوانست برای آن چارهای بیابد یکبار اراده نمود تا روح شیخ ابوعلی سینا را بخواند و از او بخواهد تا پایش را در میان جمع مداوا نماید ابوی میگفت بنده سؤالات علمی زیادی از ارواح علما و دانشمندان بزرگی همچون بوعلی سینا، سقراط، افلاطون، ارسطو و... کردهام سوالاتی که اصلاً در حد و اندازه آنها هم نبود ولی آنها به درستی به این سؤالات پاسخ داده و پدرم همه این سؤال و جوابها را در یک دفترچهای یادداشت نموده و ثبت کرده است و دانشگاه علامه طباطبایی هم اکنون بر روی سرگذشت پدرم حضرت آیت الله سیدمحمدحسن الهی طباطبائی برنامه ریزی جامعی انجام داده قرار بر این شده است تا بصورت کتابی چاپ و منتشر گردد و بنده همه این سؤال و جوابها را در اختیار این عزیزان قرار دادهام و آقای دکتر اسماعیل زاده از ارومیه در این مورد کار جامعی شروع نموده است.»
__________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
#تفاوت #واحد و #احد
🔸كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه قابل كثرت و تعدد نباشد، نه در خارج و نه در ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود
🔸به خلاف كلمه واحد كه هر واحدى يك ثانى و ثالثى دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش دومى فرض شود، باز خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده.
_____________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز می باشد
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیه 1⃣ سوره #توحید در تفسیرالمیزان
قل هو الله احد1⃣
🔸كلمه (هو) ضمير شأن و ضمير قصه است، و معمولا در جايى بكار مى رود كه گوينده اهتمام زيادى به مضمون جمله بعد از آن داشته باشد، و اما كلمه #الله مورد اختلاف واقع شده، حق آن است كه #علم_به_غلبه براى خداى تعالى است، يعنى قبلا در زبان عرب اسم خاص براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد بيش از ساير موارد شد، به خاطر همين غلبه استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام خاصى دارند، و ما در تفسير سوره فاتحه #اولين_سوره_قرآن درباره اين كلمه بحث کردیم
_____________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز می باشد
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅فرق بين #احد و #واحد و معناى احد بودن خداى تعالى
🔸و كلمه #احد صفتى است كه از ماده #وحدت گرفته شده، همچنان كه كلمه #واحد نيز وصفى از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد فرق است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه قابل كثرت و تعدد نباشد، نه در خارج و نه در ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود، به خلاف كلمه واحد كه هر واحدى يك ثانى و ثالثى دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش دومى فرض شود، باز خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده.
🔸مثالى كه بتواند تا اندازه اى اين فرق را روشن سازد اين است كه: وقتى مى گويى #احدى از قوم نزد من نيامده، در حقيقت هم آمدن يك نفر را نفى كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را، اما اگر بگويى: #واحدى از قوم نزد من نيامده تنها و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و منافات ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين تفاوت كه بين دو كلمه هست، و به خاطر همين معنا و خاصيتى كه در كلمه #احد هست، مى بينيم اين كلمه در هيچ كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى استعمال نمى شود، و هيچ وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است منفى، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام ايجابى استعمال مى شود.
🔸يكى از بيانات لطيف مولانا امير المومنين عليه السلام در همين باب است كه در بعضى از خطبه هايش كه در باره توحيد خداى عزوجل ايراد فرموده چنين آمده: كل مسمى بالوحده غيره قليل يعنى - و خدا داناتر است - هر چيزى غير خداى تعالى، وقتى به صفت وحدت توصيف شود، همين توصيف بر قلت و كمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى كه يكى بودنش از كمى و اندكى نيست.
🔸و ما در بحثى كه پيرامون توحيد قرآنى در جلد ششم اين كتاب داشتيم، پاره اى از كلمات آن جناب را كه در باره توحيد صادر شده نقل نموديم.
🔸معناى اينكه خدا صمد است اينست كه هر چيزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهى المقاصد است
_____________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز می باشد
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
#الصمد
🔸پس خداى تعالى در هر حاجتى كه در عالم وجود تصور شود صمد است، يعنى هيچ چيز قصد هيچ چيز ديگر نمى كند مگر آنكه منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسيله او است.
_____________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز می باشد
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🌹 بیان آیه {۲}
🌹🔸 #الله_الصمد
🌹🔸 اصل در معناى كلمه #صمد قصد كردن و يا قصد كردن با اعتماد است، وقتى گفته مى شود: (صمده، يصمده، صمدا) از باب (نصر، ينصر) معنايش اين است كه فلانى قصد فلان كس يا فلان چيز را كرد، در حالى كه بر او اعتماد كرده بود. بعضى از مفسرين اين كلمه را - كه صفت است - به معانى متعددى تفسير كرده اند كه برگشت بيشتر آنها به معناى زير است: (سيد و بزرگى كه از هر سو به جانبش قصد مى كنند تا حوايجشان را برآورد) و چون در آيه مورد بحث مطلق آمده همين معنا را مى دهد، پس خداى تعالى سيد و بزرگى است كه تمامى موجودات عالم در تمامى حوائجشان او را قصد مى كنند.
🔸آرى وقتى خداى تعالى پديد آورنده همه عالم است، و هر چيزى كه داراى هستى است هستى را خدا به او داده، پس هر چيزى كه نام #چيز صادق بر آن باشد، در ذات و صفات و آثارش محتاج به خدا است، و در رفع حاجتش او را قصد مى كند، همچنان كه خودش فرموده: (الا له الخلق و الامر)، و نيز به طور مطلق فرموده: (و ان الى ربك المنتهى)، پس خداى تعالى در هر حاجتى كه در عالم وجود تصور شود صمد است، يعنى هيچ چيز قصد هيچ چيز ديگر نمى كند مگر آنكه منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسيله او است.
🔸از اينجا روشن مى شود كه اگر الف و لام بر سر كلمه #صمد در آمده، منظور افاده حصر است، مى فهماند تنها خداى تعالى صمد على الاطلاق است، به خلاف كلمه #احد كه الف ولام بر سرش در نيامده، براى اينكه اين كلمه با معناى مخصوصى كه افاده مى كند در جمله اثباتى بر احدى غير خداى تعالى اطلاق نمى شود، پس حاجت نبود كه با آوردن الف و لام حصر احديت را در جناب حق تعالى افاده كند، و يا احديت معهودى از بين احديت ها را برساند.
و اما اينكه چرا دوباره كلمه #الله ذكر شد، با اينكه ممكن بود بفرمايد: (قل هو الله احد و صمد)؟ ظاهرا اين تكرار براى اشاره به اين معنا بوده كه هر يك از دو جمله (هو الله احد) و (الله الصمد) مستقلا كافى در تعريف خداى تعالى است، چون مقام، مقام معرفى خدا به وسيله صفتى است كه خاص خود او باشد، پس معنا چنين است كه معرفت به خداى تعالى حاصل مى گردد چه از شنيدن جمله (هو الله احد) و چه از شنيدن (الله الصمد) چه آنجور توصيف و تعريف شود و چه اينجور.
🔸و اين دو آيه شريفه در عين حال هم به وسيله صفات ذات، خداى تعالى را معرفى كرده، و هم به وسيله صفات فعل. جمله #الله_احد خدا را به صفت احديت توصيف كرده، كه احديت عين ذات است. و جمله #الله_الصمد او را به صفت صمديت توصيف كرده كه صفت فعل است، چون گفتيم صمديت عبارت از اين است كه هر چيزى به سوى او منتهى مى شود.
🔸بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه #صمد به معناى هر چيز توپرى است كه جوفش خالى نباشد، و در نتيجه نه بخورد و نه بنوشد و نه بخوابد و نه بچه بياورد و نه از كسى متولد شود. كه بنابر اين تفسير، جمله (لم يلد و لم يولد) تفسير كلمه #صمد خواهد بود.
_____________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز می باشد
🌷شادی روح علامه طباطبایی #صلوات👇
@all_mizan
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر آیات 3⃣ و 4⃣ سوره توحید در تفسیرالمیزان
لم يَلد و لَم يولَد3⃣
و لم يَكن لَه كفوا احَد4⃣
👈 اين #دو آيه كريمه از خداى تعالى اين معنا را نفى مى كند كه چيزى را بزايد. و يا به - عبارت ديگر ذاتش متجزى شود، و جزئى از سنخ خودش از او جدا گردد. چه به آن معنايى كه نصارى در باره خداى تعالى و #مسيح مى گويند، و چه به آن معنايى كه وثنى مذهبان بعضى از آلهه خود را فرزندان خداى سبحان مى پندارند.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين دو آيه از خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كنند كه خود او از چيزى متولد و مشتق شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به هر معنايى كه اراده شود، چه به آن نحوى كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله پدر و بعضى ديگر اله مادر و بعضى ديگر اله فرزند است، و چه به نحوى ديگر.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين معنا را نفى مى كنند كه براى #خداى تعالى كفوى باشد كه برابر او در ذات و يا در فعل باشد، يعنى مانند خداى تعالى بيافريند و تدبير نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در ذات خدا نيست، يعنى احدى از دين داران و بى دينان نگفته كه واجب الوجود (عز اسمه ) متعدد است، و اما در فعل يعنى تدبير، بعضى قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير قائل شدند، حال چه خداى بشرى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه غير بشرى. و ملاك در كفو بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود #استقلال در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى تدبير فلان ناحيه عالم را به فلان معبود واگذار نموده و او فعلا مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى مستقل در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او رب الارباب و اله الالهه است. و اگر برابرى در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه صفت، يا صفت ذات است يا صفت فعل، صفت ذات كه عين ذات است و صفت فعل هم از فعل انتزاع مى شود.
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
و اين معناى از كفو بودن در غير آلهه مشركين نيز تصور دارد، نظير استقلالى كه بعضى براى موجودى از موجودات ممكن بپندارند، اين نيز مصداقى است براى كفو بودن، چون برگشت اين فرض نيز به اين است كه انسان بپندارد مثلا فلان گياه خودش مستقلا بيمارى ما را شفا مى دهد و در بهبودى از بيماريمان احتياجى به خداى تعالى نداريم، با اينكه گياه مذكور از هر جهتى محتاج به خداى تعالى است، و آيه مورد بحث اين را نيز نفى مى كند.
______________________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇
https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880