✨﷽✨
✍آیت الله بهجت (ره) :
اهالی روستاهای اطراف نجف، بلکه همهٔ عربها، تنها سند و مدرکی که به همدیگر میدادند، این بود که میگفتند: "کفیلُکَ اَبوالحَسَن عَلی علیهالسلام" ابوالحسن علی (ع) وکیل و کفیل تو باشد. و این تنها دفتر ثبت و سند و محضر آنها بود!
نقل میکنند: شخصی از شخصی طلبکار بود، به نزد بدهکار آمد و طلبش را مطالبه کرد، بدهکار انکار کرد، طلبکار به بدهکار گفت: بیا برویم نجف و سوگند یاد کنیم. آمدند به ایوان طلا و رو به روی ضریح حضرت امیر علیهالسلام سوگندش داد و او هم قسم خورد که طلبکار نیستی، در همان لحظه صورتش سیاه شد!
💥خیلی دیده یا شنیده شده است که عوام به حرم حضرت_ابوالفضل (ع) یا حضرت امیر علیهالسلام آمدهاند و با توسل به آنها فورا حاجتشان را گرفتهاند.
📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۶
🏴 _ _ _ _ _ _ _ _
☀️ جهت عضویت
••••●❥JOiN👇ڪلیڪ ڪنید
••••●❥ @allametabatabaeii
✅ امام زمان (عج) در لباس پاسبانی!
علامه طباطبایی برای یکی از شاگردان خود حکایتی را بدین شرح نقل کرده است: در ایامی که از نجف بازگشته و در تبریز به سر میبردم در یکی از روزها از طرف مرحوم زنوزی قاصدی آمد و مرا احضار کرد، چون خدمت ایشان رسیدم فرمود: فلانی (منظور علامه طباطایی است) ماجرایی پیش آمده که در کم و کیف آن مبهوتم.
▫️چند روز در منزل کار بنایی داشتیم، بنّا با شاگردش مشغول کار بودند، کارهای دقیق شاگرد توجهام را جلب کرد، می دیدم کارهایش را به خوبی انجام می دهد و نمیخواهد وقت تلف شود. ظهر که استادش برای صرف نهار به منزل میرفت در همان محل کار می ماند و ابتدا تجدید وضو می کرد و نمازش را در اول وقت میخواند. سپس دستمال کوچک خویش را باز مینمود و غذای ساده ای که با خود آورده بود میخورد و بلند میشد و مقدمات کار را فراهم میکرد تا استادش برسد و وقتی استاد میآمد با تلاش زیادی همراه وی کار را ادامه میداد.
▫️در یکی از روزها بنّا به وی گفت برو از همسایه نردبانی بگیر و بیاور!
جوان رفت ولی بر خلاف انتظار، دیر آمد و لذا هنگام عصر که استادش به خانه رفت، نزد وی رفته و ضمن احوالپرسی از او پرسیدم: در آوردن نردبان انتظار نبود که تاخیر نمایی، چرا دیر کردی!؟
جوان کارگر لبخندی زد و گفت: دلیل دیر آمدنم تنگی کوچه بود و اگر مواظبت نمیکردم ممکن بود دیوارهای مردم بر اثر برخورد با نردبان خراش برد.
آقای زنوزی ادامه دادند: از پاسخ قانعکننده این جوان بیش از پیش متعجب شدم، از او پرسیدم آیا میشود امام زمان (عج) را دید؟
بلافاصله با حالتی کاملا عادی گفت: بلی انفاقا این هفته به تبریز تشریف آورده بودند، پرسیدم لباس امام چگونه بود؟
پاسخ داد: به لباس پاسبانی بودند!
▫️مشکل مرحوم زنونی که سبب حیرت او شده بود همین نکته بود و از این جهت علامه طباطبایی را خواسته بود تا از او بپرسد چگونه میشود امام زمان به لباس پاسبانی باشند؟
علامه پاسخ میدهد: همه عالم از آن حضرت مهدی (ع) است و لذا برای آن حضرت مکان و یا لباس و شبیه اینگونه مسائل مشکلی ایجاد نمیکند.
محمدهادی فقیهی که این داستان را از زبان علامه شنیده است میگوید: از معظمله درباره صحت این داستان نظرخواهی کردم، ایشان فرمودند: قرائن به گونهای است که قضیه حقیقت داشته و او از جوانانی بود که امام زمان (عج) را میدیده است. سپس علامه طباطبایی افزوده است: با توجه به اینکه نشانی آن جوان را داشتم به سراغش رفتم ولی متاسفانه موفق به یافتنش نشدم.
📚گلی زواره، غلامرضا. جرعه های جانبخش: فرازهایی از زندگی علامه طباطبایی. موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. ص277
@AllameTabatabaeii
✨﷽✨
🔰امام سجاد(علیه السلام)فرمودند:
🌸گناهانی که موجب رد شدن دعا می شوند عبارتند از:
💠نيت بد
💠پليدي باطن
💠دورويي با برادران ديني
💠باور نداشتن اجابت دعا
💠تاخير در نمازهاي واجب تا وقتش بگذرد
💠ترک كار خير و صدقه
💠گفتن كلمات زشت و ناسزا
📚معاني الأخبار،ص۲۷۱
@AllameTabatabaeii 🍃
علامه این اواخر که برای مداوا به خارج رفته بود
پزشکان گفته بودند این مغز به اندازه ۷۰۰ سال کار کرده و تمام چروکهایش باز شده؛ دیگر هیچ علاجی برای آن نیست!
به نقل از: نجمه طباطبایی، دختر علامه و همسر شهید قدوسی
@AllameTabatabaeii
علامه طباطبایی(ره) مظهر متانت، وقار، طمأنینه، عزت نفس، توکل، اخلاص، تواضع، عطوفت و دیگر مکارم اخلاقی بودند. آثار عظمت روح و نورانیت دل و ارتباط با ماورای طبیعت در سیمای ملکوتی ایشان هویدا بود. بر مجلس ایشان چنان هیبتی سایه می افکند که حضار را در سکوتی ژرف و پر تأمل فرو می برد و انسان را به یاد شعر فرزدق می انداخت که در مدح امام سجاد(ع) گفته است: او از بس حیا و شرم و ادب داشت به هیچ کس زل نمی زند و نگاهش به زمین بود، ولی دیگران از شدت هیبت و جذبه او نمی توانستند در چهره اش خیره شوند.
به خاطر دارم که روشندلی در محضر ایشان با چشمانی اشکبار می گفت: در شگفتم که چگونه زمین، سنگینی چنین مردانی را تحمل می کند.
به نقل از: آیت الله مصباح یزدی
@AllameTabatabaeii
یکی از فضلای معاصر که چند سالی در محضر علامه طباطبایی درس خوانده میگوید:
یک وقت عازم زیارت بیت الله الحرام بودم، برای عرض سلام و خداحافظی خدمت علامه رفتم و گفتم نصیحتی بفرمایید که به کارم بیاید و توشه راهم باشد. این آیه مبارکه را قرائت فرمودند:
«فاذکرونی اذکرکم؛ به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم.» (بقره/152)
علامه میافزاید:
«به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی مییابد و اگر در کاری مانده است خداوند نمیگذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه، البته به یاد انسان خواهد بود.»
#نصیحت
#علامه
#ذکر
@AllameTabatabaeii
☑️ خاطرات|خاطره آیت الله حسینی طهرانی از مرحوم علامه👇🏽
#خاطرات
#علامه_طباطبایی
در چندين سال قبل در مشهد مقدس که وارد شده بودم؛ براي ديدنشان به منزل ايشان رفتم؛ ديدم در اتاق روي تشکي نشسته اند (به علت کسالت قلب، طبيب دستور داده بود روي زمين ننشينند)» ايشان از روي تشک برخاستند و مرا به نشستن روي آن تعارف کردند؛ من از نشستن خودداري کردم؛ و با ايشان هر دو مدتي ايستاده بوديم؛ تا بالاخره فرمودند! بنشينيد، تا من جمله اي را عرض کنم!
من ادب نموده و اطاعت کردم و ايشان نيز روي زمين نشستند، و بعد فرمودند: جمله اي را که مي خواستم عرض کنم اين است که: آن جا نرمتر است!»
منبع:
مهر تابان، بخش نخست، ص 50 ـ 51.
@AllameTabatabaeii
✅ چرا شهید مطهری، اینقدر به علامه طباطبایی(ره) علاقمند بود؟👇
یکی از فضلا میگفت:
به استاد مطهری_رضوان الله علیه_عرض کردم که شما فوق العاده از علامه طباطبایی_علیه الرحمه_تجلیل می کنید و تعبیر_روحی فداه_ را در مورد ایشان دارید، این همه تجلیل به خاطر چیست؟
ایشان فرمودند:
من فیلسوف و عارف بسیار دیده ام و احترام مخصوص من به ایشان نه به خاطر این است که ایشان یک فیلسوف است،بلکه احترامم به این جهت است که او عاشق و دلباخته اهل بیت_علیهم السلام_ است.علامه طباطبایی_رضوان الله علیه_در ماه رمضان،روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه_سلام الله علیها_افطار می کرد،ابتدا پیاده به حرم مشرف می شد و ضریح مقدس را می بوسید،سپس به خانه می رفت و غذا می خورد.این ویژگی آن بزرگوار است که مرا به شدت شیفته ایشان نموده است.
📚 سلسه مباحثی برای طلاب، ص 23
🆔 @AllameTabatabaeii 💫