علامه طباطبایی (رحمه الله علیه):
🔸« اگر مجال باشد، من از یک سوره کوچک قرآن، همه قرآن و معارف آن را استنباط میکنم »
📚 شمس الوحی تبریزی، آیت الله جوادی آملی، ص125
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
🔴خاطره ای از ایت الله #مظاهری
چند روز قبل از رحلت علامه طباطبایی(ره با تعدادی از فضلا به دیدار ایشان رفتیم. در جلسه حرفهای سیاسی پیش آمد، من دیدم این سخنان با طبع ایشان سازگار نیست. به ایشان گفتم نصیحتی به ما بکنید تا مرخص شویم
فرمودند: خداوند میفرماید: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» به یاد من باشید تا دست عنایتم روی سر شما باشد.
چند روز بعد خبر دادند که علامه طباطبایی(ره) در بیمارستان و در حال احتضار هستند. من که میهمان داشتم، به همراه یکی از بزرگان، بدون درنگ به بیمارستان رفتیم و ایشان را که در حال کما بودند ملاقات کردیم. ما از اتاق خارج شدیم و دقایقی بعد علامه از دنیا رفتند.همسر ایشان که تا آخر در کنارشان بود، نقل کرد که علامه طباطبایی(ره) چشمهای خود را بازکردند و چند بار پشت سر هم گفتند توجّه، توجّه، توجّه و از دنیا رفتند.
علامه به جای «لا اله الا الله» فرمودند «توجه» و انصافاً ایشان تجسّم «لا اله الا الله » بودند و در آخرین لحظات عمر، همۀ ما را به توجه و هوشیاری فرا خواندند.
این مرجع تقلید گفت: احتمال اینکه انسان هر عملی را در این دنیا انجام بدهد در قیامت میبیند، برای پرهیز از گناه کافی است، چه رسد به اطمینان و یقین آن که از آیات فراوان قرآن کریم و روایات حاصل میشود.
قرآن کریم میفرماید «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ» هرچه در قیامت است، خود انسان آن را پدید آورده و فراهم کرده است. عقیده به این مطلب بین مردم وجود دارد، اما غفلت موجب شده است که گناه کنند و به قبر و قیامت و سفری که در پیش رو دارند، توجّهی نداشته باشند.
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
🔴این آدم در خواب هم فکر می کرد!
آیت الله جاودان:
یک وقتی مشهد مشرف بودیم. در آن زمان همسر مرحوم آیت الله العظمی میلانی از دنیا رفته بود و ما هم برای تشییع جنازه رفته بودیم. ما درب خانه ایشان رسیدیم، دیدیم که ایشان را که پیرمرد بود و شاید این حادثه هم فشار بیشتری رویشان آورده بود، دو نفری زیر بغلش را گرفته و سوار ماشین می کنند. ایشان را که بردند، ما ایستادیم. همان لحظه مرحوم علامه طباطبایی با یکی از علمای تهران که آشنایی داشند، از درب خانه بیرون آمدند و من هم رفتم دنبال ایشان راه بروم. آن زمان ایام جوانی بود و آدم یک کارهایی می کند. دنبال سر ایشان از کوچه ها رفتم در فلکه ای که نزدیک حرم بود و داخل آن ماشین عبور می کرد. من نگاه که می کردم آقای طباطبایی عصا دستشان بود و همینطور که قدم می زدند، دیدم در یک فکری است. من که پشت سر ایشان راه میرفتم و قیافه ایشان را از پشت سر میدیدم، احساس کردم در یک فکری هستند. گاهی این آقایی که کنار ایشان بود از ایشان یک سوال میکرد. باور کنید، احساس می کردم مثل اینکه دارم میبینم علامه مثلاً یک جای بلندی بود و می آمد پایین و جواب ایشان را می داد و وقتی که صحبت تمام می شد، دومرتبه به بالا برمیگشت و فکرشان قطع نمی شد. حالا این در چه فکر بود، نمی دانم. آدم می تواند اینطوری شود. این آدم وقتی هم می خوابد فکرش ادامه دارد.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
🔴 شیرین ترین خاطره فرزند علامه از پدر
شيرينترين خاطرهاي که شما از علامه داريد چيست؟
🍁مهندس مرحوم عبدالباقی:
همه لحظات با ايشان شيرين بود. يک روز در تبريز در روستا بوديم. علامه روزها به باغها و مزارع رسيدگي و سرکشي ميکردند. آن روز مرا همراه خود برده بودند. نزديکي يکي از باغها به من گفتند: مرا بيشتر دوست داري يا مادرت را؟ من به حسب ادب گفتم: شما را.
گفت: نه تو بايد مادرت را بيشتر دوست داشته باشي. در محافل بگوييد پدرم را، عيبي ندارد اما در حقيقت بايد مادرت را بيشتر دوست داشته باشي.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ نامه نگاری های علامه به #یونسکو
🔴مهندس عبدالباقی طباطبایی:
مرحوم پدرم در طول نوشتن تفسير گهگاه به نکاتي برميخوردند که لازم بود شرايط زماني در آن رعايت شود، لازم بود تفکر در آن لحاظ شود. به همين دليل ايشان شروع کردند به نامه نوشتن براي يونسکو.
🔸نامه به يونسکو مربوط به چه سالي است❓
از سال 1327 و 1328 شروع شد و تا سال 1350 ادامه داشت. يعني وقتي به نکاتي برميخوردند، به يونسکو نامه مينوشتند و آمارهاي جهاني را در مورد موضوع خاص مطالبه ميکردند.
ايشان زبان انگليسي ميدانستند❓
خير، نامهها را به فارسي مينوشتند و خود من نامهها را پست ميکردم. از سوي يونسکو هم آمارها را براي ما ميفرستادند. آن آمارها در تحرير و تفسير الميزان دخالت داشت. در يونسکو ادارهاي وجود دارد به نام يونيسف که آمارهاي جهاني در آنجا ثبت است.
🔸ميتوانيد عينيتر مثال بزنيد که مثلا شرايط زماني دنيا را در کجاي تفسير استفاده ميکردند❓
مثلا در مورد زنها و مسئله بکارت. موضوعي بود که هرج و مرج جنسي در مغربزمين شايع بود. در حاليکه جامعه ما آن معضل را نداشت. ما بکارت را محترم ميدانيم و دخترها بکارت را براي عروسيشان نگه ميدارند. در غرب اين موضوع مطرح نيست. بکارت بهزودي ازاله ميشود. اين از موضوعاتي بود که ايشان از يونسکو پرسيده بودند. پدرم به من ميگفتند: در آمريکا دوازده درصد دختران توسط محارم ازاله بکارت ميشوند.
🔸پس ميتوان چنين گفت که اطلاعات علامه در آن زمان يعني سال 1327 تا 1350 اطلاعات روز دنيا بود.
بله، همينطور بود. راجع به ارث، عبادات، اخلاق، روابط زن و شوهر، اموال عمومي و... نامه مينوشتند و سئوال ميکردند که بدانند اوضاع در دنيا چهجور است❓ تفسير علامه مدرن بود. ايشان به من گفتند: بيست سال عمر من صرف اين تفسير شده، اما معذلک هر دو سال يکبار يک تفسير الميزان جديد براي مردم لازم است؛ يعني تفسيري نوشته شود که شرايط هر دو سال در آن لحاظ شده باشد.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ ابداعات علامه طباطبایی در کشاورزی
مهندس عبدالباقی، فرزند ارشد علامه:
🔸ایشان بسيار روشنفکر بودند. شرايط روزگاري را که در آن زندگي ميکردند کاملا ميشناختند و قبول داشتند؛ برخلاف خيلي از آقاياني که در آن زمان زندگي ميکردند. ايشان در کشاورزي رفتاري مدرن داشتند که آن زمان اصلا مطرح نبود.
🔸امروزه کشاورزي خیلی علمي شده، اما آن زمان ايشان کشاورزي را علمي انجام ميدادند. در حاليکه زمينهاش وجود نداشت و معمول نبود.
🍁کارهايي مانند رديفکاري درخت،
🍁 برگرداندن زمين،
🍁جدا کردن سنگ از خاک،
🍁نحوه کود دهي،
🍁 خيابانکشي باغها
🍁 و استفاده از ابزارآلاتي که براي کشاورزي تهيه ميکردند.
🔸مثلا آن زمان #فرغون وجود نداشت، اما ايشان به #نجار سفارش ساخت فرغون با چوب را داده بودند.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
🔴چرا علامه طباطبایی میهمان دعوت نمیکرد؟
🔸آیت الله العظمی نوری همدانی، از شاگردان علامه می گوید:
🔸ایشان وقتی به قم آمدند با اينكه فيلسوف معروف جهان اسلام، محقّق نامي روزگار و يك استاد متبحّر مشهور تفسير و كلام و حكمت بودند، اما با يك عمامه بسيار كوچك از كرباس آبي رنگ و قباي ساده و بدون جوراب با لباس كمتر از حدّ معمول در كوچه هاي قم تردّد داشت و اگر كسي ایشان را نمی شناخت وی را يك طلبه عادي تصور ميكرد.
🔸خانه او اجارهاي بود و به خاطر دارم چند بار خانه خود را عوضكرد و از خانه دیگر به خانه اي منتقل شدند، منزلش بسيار كوچك و محقر بود حتّي نمي توانستن از دوستان پذيرائي كند چون از نظر امكانات بسيار محدود بود.
🔸گاهي به خاطر پرسيدن برخی سئوالات علمی مجبور بودم خدمت استاد در منزل شرفياب شوم؛ ايشان در حالي كه جلو دَرِ منزل آمده، دو دست خود را بر دو طرف دَر گذاشته، سرشان را بيرون مي آوردند و به سؤال من گوش داده و پاسخ مي گفتند. در اين هنگام اين سؤال براي من مطرح شد؛ چرا استاد تعارف نمیکند منزل بروم. بعدها كه آشنائي من با ايشان بيشتر شد، متوجّه شدم منزل به اندازه اي محدود و محقّر است كه نمي توانند از میهمان پذيرائي كنند.
🔸مدّتها زندگي ايشان از حّق التّاليف كتاب هايشان اداره مي شد و سال ها مبالغ هنگفتي بدهکار بودند و حتي دامادشان آقای قدّوسي از اين موضوع اطلاع نداشت.
🔸علامه با وجود كسالت قلبي و كسالت اعصاب و کهولت سنّ فقط و فقط برايِ حمايت از دين و نشر فرهنگ اسلام براي ملاقات و مصاحبه با مستشرق فرانسوي (دكتر كُرْبَنُ) هر دو هفته يك بار با زحمت و تحمل رنج فراوان به تهران مي رفتند و اين رفت و آمد با ماشين عمومي مستلزم رنج هاي فراوان بود.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ علامه، مهندس و نقشه کش مدرسه معروف حجتیه بود
🔸آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی:
در سنه یکهزار و سیصد و شصت و چهار هجریه قمری، این حقیر برای طلبگی و تحصیل علوم دینی به بلده طیبه قم مشرف شدم، و در مدرسه ی مرحوم آیت الله حجت، که بعدها به مدرسه ی حجتیه معروف شد، حجره ای گرفته، و به درس و بحث و مطالعه ادامه دادم. بنای این مدرسه کوچک بود؛ و آیت الله حجت چندین هزار متر از زمین مجاور را تهیه و در نظر داشتند مدرسه را توسعه دهند و بنای عظیمی که به سبک همان مدارس اسلامی می باشد، و حاوی حجرات بسیار و مدرس و مسجد و کتابخانه و سرداب و آب انبار و سایر مایحتاج طلاب باشد، به طرز صحیح و بهداشتی و با فضای بزرگ و روح افزا برای طلاب بسازند.
هر چه مهندسین از تهران و غیر تهران آمدند و نقشه های متنوع و مختلفی کشیدند، مورد نظر آیت الله واقع نشد، تا بالاخره شنیدیم، سیدی از تبریز آمده و نقشه ای کشیده است که مورد نظر و تصویب ایشان قرار گرفته است.
ما بسیار شایق و مترصد بودیم که این سید را ببینیم، و از طرفی نیز بسیار شایق بودیم که درس فلسفه بخوانیم، و در آن اوان، عالم جلیل فخر الحکما و الفلاسفه آیت الله حاج میرزا مهدی آشتیانی (قدس الله نفسه) به قم شده، و قصد تدریس داشتند و چند ماهی توقف کردند؛ و به یکی از دوستان عزیز ما قول داده بودند که درس خصوصی فلسفه را از منظومه ی سبزواری برای ما بگویند؛ و ما در آستانه ی شروع بودیم که ایشان بغتناً از اقامت در قم انصراف حاصل نموده؛ و به تهران بازگشتند.
در همین احوال شنیدیم، آن سیدی که از تبریز آمده و نقشه ی ساختمانی را کشیده است، به نام قاضی معروف و در ریاضیات و فلسفه زبردست، و نیز درس فلسفه ای در حوزه شروع کرده است، اشتیاق ما برای دیدار و ملاقات با او زیاد شد؛ و مترصد بودیم به منزلش برویم و به بهانه ای از او دیدار کنیم؛ تا آن که یکی از دوستان ما که در مدرسه رفت و آمد داشت و فعلاً از علمای رشت می باشد یک روز به حجره آمده و گفتند: آقای قاضی از زیارت مشهد برگشته؛ بیا به دیدنش برویم!
چون به منزل ایشان وارد شدیم؛ دیدیم که این رجل معروف و مشهور همان سیدی است که ما همه روزه در کوچه ها در بین راه او را می دیدیم، و ابداً احتمال نمی دادیم که او از اهل علم باشد، فضلاً از تبحر در علوم، با عمامه ی بسیار کوچک از کرباس آبی رنگ، و تگمه های باز قبا، و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه های قم تردد داشت؛ خانه نیز بسیار محقر و ساده بود.
ما معانقه کردیم و نشستیم و گفت وگو و سخن از اطراف و جوانب پیش آمد؛ دیدیم: نه، واقعاً این مرد جهانی است از علم و درایت ادراک و فهم! و برای ما خوب مشهود شد که:
هر آنکو ز دانش بود توشه ای - جهانیت بنشسته در گوشه ای
در همان مجلس، شیفتگی و ارادت به ایشان یک باره اوج گرفت؛ و تقاضا کردیم یک درس خصوصی فلسفه، برای ما بیان کنند، که آزادانه بتوانیم در بین درس به بحث و گفت وگو پرداخته، و اشکالی در مطلب باقی نماند. ایشان با کمال بزرگواری پذیرفتند.
پس درس فلسفه را برای ما در مدرس مدرسه شروع کردند؛ و با آن که بنا بود خصوصی باشد، طلاب مطلع شدند؛ و در روز اول قریب یک صد نفر مدرس را پر کردند؛ و ایشان درس را شروع کردند. در عین حالی که در بین درس نیز به قدر کافی بحث و گفت وگو به عمل می آمد، ولیکن به علت تراکم جمعیت صلاح نبود که اشکالات و ایرادات از سطح معمولی درس بالا رود؛ بنابراین برای روشن شدن بعضی از مطالب، پیوسته ما پس از خاتمه ی درس تا در منزل به همراه ایشان می رفتیم؛ و در راه همواره گفت وگو بود.
📔 آن مرد آسمانی، نویسنده: مرتضی نظری
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
✅ چرا سوره یاسین، قلب قرآن است؟
حجت الاسلام صدیقی:
🔻مرحوم علّامه، صاحب تفسیر المیزان که سلام خدا بر تربت پاک او و بر جسم طاهر او و بر روح عرشی او، بر المیزان و شاگردان او، بر آثار قلمی و تربیتی او باد، واقعاً «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»،علّامه طباطبایی، جزء حجّتهای زمان ما بود و ناشناخته رفت. خداوند متعال او را برتر از بهشت قرار داده بود. قبل از اینکه او از دنیا برود، خداوند بهشت و بالاتر از بهشت را به او نشان داد.
🔸این بزرگوار میگوید ما از استادمان که آیت الحق، مرحوم آقا میرزا علی قاضی اعلی الله مقامه، آن اعجوبهی دهر، هم از نظر علمی و هم از نظر معنوی و سیر و سلوکی، مرحوم آقای قاضی جزء اعجوبهها است. آقای طباطبایی میگویند: ما از ایشان پرسیدیم چرا سورهی یس قلب قرآن است؟
🔸ایشان فرمودند: به خاطر این آیه اش: «فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ».
اینکه خدای متعال در این سوره برای عالم، ملکوتی را خبر داده است:«فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ»، تمام عوالم هستی، ظاهر و باطنی دارد، عالم مُلک، عالم ظاهر است امّا این عالم ظاهر، تحت اشراف عالم ملکوت است، باطن اشیاء، ملکوت است.
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46
🌹بشر باید #عاطفه داشته باشد
✅مهرتابان
✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره
http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46