حجت الاسلام سید حسین مومنی
🔻🔻🔻 موضوع 🔻🔻🔻
🌸شرح زیارت اربعین🌸
❇️در دستور العمل های اولیاء الهی آمده است که اگر کسی چهل روز عملی را انجام بدهد مانند اینکه چهل دعای عهد بخواند، چهل روز ذکر خاص بگوید و یا چهل روز از کاری اجتناب کند، خداوند حکمت را از قلب او به زبانش جاری می کند. بنابراین اگر کسی یک اربعین (چهل روز) از معصیت خدا اجتناب کند، موانع رشد و ترقی و کمال برطرف می شود و به کمال بندگی دست پیدا می کند.
🔶با یک اربعین گریه و عزادارای برای اباعبدالله (ع)، انسان به کمال می رسد. امام حسین نور هدایت و کشتی نجات است. در لسان خاتم الانبیاء (ص) از امام حسین(ع) به عنوان زینت آسمان ها و زمین، نورهدایت و کشتی نجات یاد شده است. همه ی ائمه (ع) ناجی بشریت هستند، ولی کشتی نجات حضرت اباعبدالله (ع) خاص و ویژه است. به فرموده پیامبر (ص): « من از حسین و حسین از من است، خدا هرکسی که او را دوست داشته باشد، دوست دارد.»
🔵👈اگر کسی چهل روز برای اباعبدالله (ع) گریه کند، بنده خدا می شود. حسین (ع) اباعبدالله است یعنی حق پدری به گردن بندگان خدا دارد؛ هرکسی با او انس بگیرد، دیگر قلبش به زنگار آلوده نخواهد گشت.
🔷چنانچه در زیارت داریم که حسین (ع) نور خدا است و نور او انسان را به کمال می رساند. اگر کسی قلبش به اباعبدالله مایل گشت، حضرت از او دستگیری می کند و قدم به قدم او را در مسیر بندگی به جلو می برد و او را به کمال می رساند. قلب که مرده باشد به سوی معصیت می رود، اگر یک لحظه قلب به سوی اباعبدالله مایل بشود، وجود انسان تغییر می یابد.
🔶عین در «عبد»یعنی علم انسان به خدا. حسین (ع) دست انسان را می گیرد که انسان عالم به خدا شود. باء در «عبد» به معنای بینونیت و جدایی بین ما و غیرخدا است. دال در«عبد» یعنی دنو و نزدیک شدن ما به خدا. حسین (ع) انسان را به سرمنزل مقصود و بندگی خدا و کمال پیش می برد. این کمال دو جهت دارد:🔻🔻
🔵👈 اول اینکه با عزای اباعبدالله، انسان به کمال بندگی می رسد.
🔵👈 دوم اینکه انسان در نفس عزای حسین (ع) به کمال می رسد و جلواتی به روی انسان باز می شود و کار به جایی می رسد که گویا روضه را می بیند و برایش مجسم می شود.
#شرح
#زیارت
#اربعین
🍃🍃🍃✨✨✨🍃🍃🍃
توسل به امام زاده
یکی از آشنایان علامه نقل می کند: «برای استاد مشکلی فلسفی رخ داده بود؛ همان ایام به زیارت امامزاده ای رفت و پس از آن، همان امامزاده به خواب ایشان آمده و مشکل علمی استاد را حل کرد!»
باز ایشان نقل کردند که: «اهل علمی دیوانه شده بود. او را نزد علامه آوردند و استاد علامه یک ربع ساعت به وی نگریست؛ در اثر نگاه ایشان، بیمار عاقل و سالم شد.»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اربعین
سلام ❤️
لطفا به کانال ناب مهدوی بپیوندید
سخنرانی های مناسبتی
سخنان بزرگان
داستان های شهدا
شعرهای ناب
مداحی های خاص
وازهمه مهمتر مطالب امام زمانی
@shah_beyt1398
یک کانال به جای 6کانال🌹
✅ علامه طباطبایی چگونه علامه شد؟!
آیت الله حسینی طهرانی:
🔸در روز سوّم شهر جُمادى الاولى 1407 ه.ق كه صديق و سرور ارجمند جناب آية الله حاج شيخ صدر الدّين حائرى شيرازى به مشهد مقدّس مشرّف بودند، فرمودند: من از أخ الزّوجة خود جناب حجّة الإسلام حاج شيخ حسن آقا پهلوانى نمكى طهرانى شنيده بودم كه درباره علّامه مىگفتند كه: ايشان گفتهاند: در زمان كودكى هيچ فكر ايشان خوب كار نمىكرد و مطالب استاد را نمىفهميدند؛ بالاخره در بيابان سجدهاى بجا آوردم و با خدا گفتم: يا مرگ يا فهم!
🔸من مترصّد بودم كه در موقع مناسبى اين مطلب را از ايشان بپرسم، تا يك سفر كه علّامه با دامادشان جناب مرحوم حجّة الإسلام قدّوسى به شيراز تشريف آوردند، در وقتى كه من نزد ايشان تنها بودم، كم كم شروع كردم بدينگونه مطلب را به ميان آوردن كه: شما حاضريد اگر من سؤالى داشته باشم جواب دهيد؟! ايشان فرمودند: چه ضرر دارد؛ اگر بدانم مى گويم! من عرض كردم: مطلب راجع به خود شماست؛ اگر حتماً مى دانيد كه بپرسم جواب مى دهيد، من بپرسم و گرنه از سؤال خود صرف نظر كنم! ايشان فرمودند: بفرمائيد! اگر بدانم مى گويم.
🔸من عرض كردم: اينطور شنيده شده است كه: شما در سنّ طفوليّت درسها را ادراك نمى كرده ايد و بعداً سجده اى بجاى آورده ايد و خداوند به شما عنايتى فرموده است كه در مشكلترين مسائل علمى جوابش بدست مى آيد؛ اينطور است؟! تا من اين جملات را گفتم، ديدم حال علّامه متغيّر شد و رنگ چهره شان تند شد بطورى كه من از سؤال خود قدرى شرمنده شدم! در اينحال گفتند: حال كه بنا بر گفتن است، مى گويم:
🔸من وقتى كه در تبريز «سيوطى» مى خواندم، استادمان ما را امتحان مى كرد، و من از عهده امتحان برنيامدم؛ استاد به من گفت: هم خودت را معطّل كرده اى هم ما را! من از اين كلام استاد بسيار برآشفته شدم؛ و گوئى اين سخن در جان و روح من نشست، بالاخره نتوانستم در شهر بمانم و رفتم در خارج تبريز بر سر تپّه ها عملى انجام دادم كه خداوند تفضّل فرمود. و ذكر نكردند كه آن عمل سجده بود و يا عمل ديگرى، و ديگر هيچ نگفتند.
🔸من عرض كردم: پس از آن موقع ديگر براى شما هيچ مطلبى لا ينحلّ نماند، و هر چقدر هم مشكل بود حلّ مى شد؟! فرمودند: تا به حال چنين بوده است. تمام شد كلام آية الله حائرى.
🔸در روز چهارشنبه سوّم شهر ربيع المولود 0 141 هجريّۀ قمريّه كه حضرت صديق ارجمند و حبيب مكرّم آية الله حاج شيخ عبدالحميد شربياني دامت بركاته به منزل حقير در مشهد مقدّس رضوي سلامُ اللهِ علي شاهدِها تشريف آوردند، و بواسطۀ تبريزي بودنشان، از اقوام و اُسره و ارحام و جريانات حضرت علاّمۀ استاد كاملاً مطّلع بودند و از اين داستان هم با خبر بودند، پس از نقل اين قضيّه طبق نقل سابق، اضافه كردند كه: علاّمه گفتهاند: پس از آن عمل، من همان شب بر «حاشيۀ أبوطالب بر سيوطي» حاشيه نوشتم. ايشان فرمودند: آن معلّم و استاد «سيوطي» ايشان و اخوي ايشان: آقا سيّد محمّد حسن إلهي، آقاي شيخ محمّد علي سرابي بوده است كه او را براي تدريس، قيّم و وصيّ از طرف پدرشان: دائي آنها آقا سيّد محمّد باقر قاضي، والد حضرت صديق شهيد و متوفّاي ما: آية الله حاج سيّد محمّد عليّ قاضي معيّن نموده بود.
#اربعین #شهید
📚 مهر تابان، پاورقی1، ص36.
@AllameTabatabaeii
❓چرا علامه وسط درس، شعر نمیخواند؟
آیت الله جوادی آملی:
🔸مرحوم آقای طباطبایی سعی میکرد که فکر، فکری منطقی باشد. ایشان ممکن بود احیاناً شعری بگویند یا در جلسات خصوصی، پیش از درس یا پس از آن شعری بخوانند، ولی در وسط درس، اگر سخن از مطلبی میشد، یا شعر نمی خواندند یا سعی میکردند که شعر خوانده شده را نیمهتمام بگذارند.
🔸ایشان میفرمودند: با روشی که بعضی داشتند کم کم شعر به وسط درس آمده است، آن چنان این مهمان ناخوانده جای درس را گرفته که همهی براهین را کنار زده است. از این رو، مرحوم علامه اصرار داشتند که در درس یا نوشته و گفتارشان شعر نخوانند.
🔸نیز میفرمودند: گرچه «إنّ من الشعر لحکمةٌ» «برخی از شعرها حکمت و برهان است»، ولی بسیاری از اشعار، گاه به صورت خطابه است و آهنگ و وزن خوب، انسان را مسحور می کند.
🔸گاهی مطلب و محتوای شعر ضعیف است؛ ولی هنر انسانی ضعف آن را جبران می کند و انسان دفعتاً تحت جاذبه آن نظم قرار می گیرد و آن هنر او را مجذوب و مورد تفکر را نفی می کند. از این رو، مرحوم علامه نیز می کوشیدند تا قصه و داستان، چه نظم و چه نثر، در کلماتشان نباشد.
🔸البته این کار مرحوم علامه، تأسی از کار بوعلی است؛ چون آن مرحوم در رسالهی عهد خود میگوید که من عهد کردم قصه نخوانم؛ چون قصه فکر را مبرهن و مستدل بار نمیآورد.
#مطالعه_کتاب
📚 مهر استاد، ص ۱۲۴
@AllameTabatabaeii
✅ سهم ناچیز علامه طباطبایی از چاپ المیزان + #متن_قرارداد
سند مکتوب این قرارداد توسط فرزند ارجمند آقای آخوندی (ناشر کتاب المیزان) در اختیار استاد سید هادی خسروشاهی قرار گرفته و ایشان در کتاب سیر و سلوک سبز به شرح ذیل آوردهاند:
🔖 قرارداد ذیل بین حضرت آیه الله حاج سید محمدحسین طباطبائی و جناب مستطاب حاج شیخ محمد آخوندی راجع به «تفسیر المیزان» در بیست مجلد وزیری تقریباً در حدود هر جلد پانصد صفحه که جناب آقای طباطبائی مرقوم در فوق تألیف فرموده اند، به شرح ذیل منعقد گردیده:
1️⃣ جناب آقای طباطبائی تعهد می فرمایند که حداکثر هر شش ماه، یک جلد از تفسیر مزبور را آماده برای طبع، پس از مقابله و تصحیح تحویل آقای آخوندی فرمایند.
2️⃣ تصحیح اوراق در حین طبع که چاپ خانه تهیه می نماید، به عهدۀ آقای طباطبائی یا شخصی که ایشان معین می فرمایند خواهد بود که پس از امضای خود یا نمایندۀ ایشان، آقای آخوندی دستور طبع آن را به چاپ خانه خواهد داد.
3️⃣ آقای آخوند متعهدند که پس از طبع هر جلد کتاب مزبور قیمت ده یک کل تغییر چاپ شده را به قیمتی که برای فروش روی جلد تعیین نموده، بدون هیچ گونه کسری در ظرف سه ماه به سه قسط نقداً به حضرت آقای طباطبائی پرداخت نمایند.
4️⃣ جناب آقای آخوندی معتقدند هر وقت در ظرف شش ماه به رقوم فوق حضرت آقای طباطبائی تفسیر مزبور را آماده برای طبع نموده، به آقای آخوندی تحویل دادند، فوری به طبع آن اقدام نمایند چنانچه در ظرف سه ماه اقدام به طبع آن ننموده و از طبع خارج نکردند، ملزم خواهند بود که پس از سه ماه مزبور در ظرف سه ماه بعد از آن به سه قسط معادل مبلغی را که در جزء اول پرداخته، به حضرت آقای طباطبائی بپردازند.
5️⃣ این قرارداد در دو نسخه تنظیم و هر یک نزد یکی از طرفین ضبط گردید.
محمدحسین طباطبائی
📚 سیر و سلوک سبز: اشعار، نامه ها، تقریظ ها، اجازات و ... . به کوشش سید هادی خسرو شاهی، ص 156-157.
#اربعین #حدیث #خدا
@AllameTabatabaeii
#ویژه_روز_بزرگداشت_مولوی
✅ نظر علامه طباطبایی درباره #مولوی و #مثنوی_معنوی
پرسیدم: بهترین دیوانها و اشعار عرفانی کدام است؟
حضرت علامه (ره) فرمودند:
«دیوان ابن فارض در عربی، در فارسی دیوان حافظ به عنوان بهترین و از کتب شعری -به حساب- مثنوی مولوی. مثنوی در واقع «دیوان» نیست، کتابی است عرفانی. دیوان مولوی همان دیوان معروف به «دیوان شمس تبریزی»، است. کتاب مثنوی «دیوان» نیست، اخلاق است و عرفان. مثنوی، کتاب جالب است، مرحوم آقای قاضی، به مثنوی خیلی معتقد بود و مثل اینکه غالب ِجاهایش ا حفظ بود»
📚اقیانوس علم و معرفت در احوالات علامه سید محمدحسین طباطبائی، محمد کریم پارسا، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی، ۱۳۹۶»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@AllameTabatabaeii
حجتالاسلام سید جعفر مرقاتی:
روزی به مرحوم علامه عرض کردم: جلدهای اولیه تفسیر شما خیلی پربار است اما هر چه به آخر میرسد، به آن پر محتوایی نیست!
فرمود: آقا مرقاتی مفسری که تفسیر بنویسد، اما از کتابهای مِلکی تفسیر، تنها یک مجمع البیان و یک تفسیر صافی داشته باشد، غیر از این نمیشود!
📚 تهرانی، علی. ز مهر افروخته: ناگفته های نغز، همراه کاملترین مجموعه اشعار ازحضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی. تهران: سروش، 1381. ص44
@AllameTabatabaeii
#اقا_زاده #اربعین #استاد_پناهیان
اللهم ارزقنا #اربعین کربلا
یکی از آشنایان علامه نقل می کند: «برای استاد مشکلی فلسفی رخ داده بود؛ همان ایام به زیارت امامزاده ای رفت و پس از آن، همان امامزاده به خواب ایشان آمده و مشکل علمی استاد را حل کرد!»
باز ایشان نقل کردند که: «اهل علمی دیوانه شده بود. او را نزد علامه آوردند و استاد علامه یک ربع ساعت به وی نگریست؛ در اثر نگاه ایشان، بیمار عاقل و سالم شد.»
#سلام_امام_زمانم
#صلوات جهت سلامتی اقا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
آیت الله طباطبائی در مجالس عزاداری شاه شهیدان علیه السلام شرکت می کرد و می فرمود: «ما برای سیاهی لشکر بودن، شرکت می کنیم.» آن مرحوم در مجلس مرثیه ای که سیدی در محله ی گذرخان قم تشکیل می داد، شرکت می جستند. یک بار قسمتی از منزل آن سید، نوسازی شده بود و آیت الله طباطبائی در همان قسمت نشسته بودند. در آن هنگام می پرسند: «چه مدت است که در این جا مجلس عزاداری برپاست؟» گف ته بودند: «بیش از چهل سال». مرحوم علامه از آن قسمت نوسازی شده، برخاستند و به قسمت قدیمی خانه رفتند و فرمودند: «این آجرهایی که چهل سال شاهد گریه بر امام حسین علیه السلام بودند، قداستی دارند که انسان به اینها هم تبرک می جوید.»
یک بار شخصی به محضر علامه آمده بود، اما ایشان را نمی شناخت و به همین سبب سخنان ناپسندی گف ته بود. وق تی فهمید شخصی که رو به روی وی نشسته، علامه طباطبائی است، اظهار شرمندگی و عذرخواهی کرد و به ایشان گفت: «من گمان نمی کردم که شما حضرت علامه طباطبائی باشید و از ظاهرتان این گونه تصور کردم که یک مرثیه خوان (امام حسین) هستید!» علامه فرمود: «ای کاش بنده یک مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا علیه السلام بودم! همه سال هایی که سرگرم درس و بحث بوده ام، با یک مرثیه خوانی امام حسین علیه السلام برابری نمی کند!»
باز مرحوم علامه می فرمود: «در دوازده سالی که نجف بودم، به جز عاشورا، هیچ روزی درس را تعطیل نکردم. یک سال عاشورا درس را تعطیل نکرده بودم که به چشم درد شدیدی گرف تار شدم! طوری که نزدیک بود کور شوم. از عظمت امام حسین علیه السلام ترسیدم و از آن پس تصمیم گرف تم روز عاشورا را تعطیل کنم.» #اربعین #کوچه_شهید
حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)
علامه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، افطار می کرد، ابتدا پیاده به حرم مشرف می شد و ضریح مقدس را می بوسید، سپس به خانه می رفت.
از علامه خواستند درباره بانوی عف اف، حضرت ف اطمه معصومه علیها السلام، چیزی بگویند؛ فرمودند: «ایشان مادر ما هستند.»
حضرت امام صادق علیه السلام درباره این نوه عزیزشان می فرمایند: «تدخل بشف اعتها شیعتی الجنة باجمعهم: مقام و قدرت حضرت معصومه علیها السلام چنان است که اگر بخواهند همه شیعیان من، با شف اعت او به بهشت می روند.»
همه خلق اند زیر سایه ی او آف تاب خداست معصومه!
یکی از معلمان قم می گوید: روزی مشاهده کردم که علامه طباطبائی هنگام ورود به حرم حضرت ف اطمه معصومه علیها السلام از خاک اطراف درهای صحن به دیدگانش کشید. وق تی علت این کار را از ایشان پرسیدم، فرمود: «ما که لیاقت نداریم از گرد و غباری که بر ضریح مقدس این خانم و اطراف آن نشسته، به چشممان بکشیم!».
#اربعین #حدیث #صلوات