eitaa logo
علامه طباطبایی ره
5هزار دنبال‌کننده
235 عکس
49 ویدیو
2 فایل
ناگفته های از ستاره نورانی مکتب تشیع فیلسوف و عارف بزرگ جهان اسلام علامه طباطبایی ره 🚫کپی مطالب فقط با ذکر #لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
توسل به امام زاده یکی از آشنایان علامه نقل می کند: «برای استاد مشکلی فلسفی رخ داده بود؛ همان ایام به زیارت امامزاده ای رفت و پس از آن، همان امامزاده به خواب ایشان آمده و مشکل علمی استاد را حل کرد!» باز ایشان نقل کردند که: «اهل علمی دیوانه شده بود. او را نزد علامه آوردند و استاد علامه یک ربع ساعت به وی نگریست؛ در اثر نگاه ایشان، بیمار عاقل و سالم شد.»
✅ علامه طباطبایی چگونه علامه شد؟! آیت الله حسینی طهرانی: 🔸در روز سوّم شهر جُمادى الاولى 1407 ه.ق كه صديق و سرور ارجمند جناب آية الله حاج شيخ صدر الدّين حائرى شيرازى به مشهد مقدّس مشرّف بودند، فرمودند: من از أخ الزّوجة خود جناب حجّة الإسلام حاج شيخ حسن آقا پهلوانى نمكى طهرانى شنيده بودم كه درباره علّامه مى‌گفتند كه: ايشان گفته‌اند: در زمان كودكى هيچ فكر ايشان خوب كار نمى‌كرد و مطالب استاد را نمى‌فهميدند؛ بالاخره در بيابان سجده‏اى بجا آوردم و با خدا گفتم: يا مرگ يا فهم! 🔸من مترصّد بودم كه در موقع مناسبى اين مطلب را از ايشان بپرسم، تا يك سفر كه علّامه با دامادشان جناب مرحوم حجّة الإسلام قدّوسى به شيراز تشريف آوردند، در وقتى كه من نزد ايشان تنها بودم، كم كم شروع كردم بدينگونه مطلب را به ميان آوردن كه: شما حاضريد اگر من سؤالى داشته باشم جواب دهيد؟! ايشان فرمودند: چه ضرر دارد؛ اگر بدانم مى ‏گويم! من عرض كردم: مطلب راجع به خود شماست؛ اگر حتماً مى‏ دانيد كه بپرسم جواب مى ‏دهيد، من بپرسم و گرنه از سؤال خود صرف نظر كنم! ايشان فرمودند: بفرمائيد! اگر بدانم مى ‏گويم. 🔸من عرض كردم: اينطور شنيده شده است كه: شما در سنّ طفوليّت درسها را ادراك نمى ‏كرده‏ ايد و بعداً سجده‏ اى بجاى آورده ‏ايد و خداوند به شما عنايتى فرموده است كه در مشكل‏ترين مسائل علمى جوابش بدست مى ‏آيد؛ اينطور است؟! تا من اين جملات را گفتم، ديدم حال علّامه متغيّر شد و رنگ چهره شان تند شد بطورى كه من از سؤال خود قدرى شرمنده شدم! در اينحال گفتند: حال كه بنا بر گفتن است، مى‏ گويم: 🔸من وقتى كه در تبريز «سيوطى» مى ‏خواندم، استادمان ما را امتحان مى ‏كرد، و من از عهده امتحان برنيامدم؛ استاد به من گفت: هم خودت را معطّل كرده ‏اى هم ما را! من از اين كلام استاد بسيار برآشفته شدم؛ و گوئى اين سخن در جان و روح من نشست، بالاخره نتوانستم در شهر بمانم و رفتم در خارج تبريز بر سر تپّه ‏ها عملى انجام دادم كه خداوند تفضّل فرمود. و ذكر نكردند كه آن عمل سجده بود و يا عمل ديگرى، و ديگر هيچ نگفتند. 🔸من عرض كردم: پس از آن موقع ديگر براى شما هيچ مطلبى لا ينحلّ نماند، و هر چقدر هم مشكل بود حلّ مى‏ شد؟! فرمودند: تا به حال چنين بوده است. تمام شد كلام آية الله حائرى. 🔸در روز چهارشنبه‌ سوّم‌ شهر ربيع‌ المولود 0 141 هجريّۀ قمريّه‌ كه‌ حضرت‌ صديق‌ ارجمند و حبيب‌ مكرّم‌ آية‌ الله‌ حاج‌ شيخ‌ عبدالحميد شربياني‌ دامت‌ بركاته‌ به‌ منزل‌ حقير در مشهد مقدّس‌ رضوي‌ سلامُ اللهِ علي‌ شاهدِها تشريف‌ آوردند، و بواسطۀ تبريزي‌ بودنشان‌، از اقوام‌ و اُسره‌ و ارحام‌ و جريانات‌ حضرت‌ علاّمۀ استاد كاملاً مطّلع‌ بودند و از اين‌ داستان‌ هم‌ با خبر بودند، پس‌ از نقل‌ اين‌ قضيّه‌ طبق‌ نقل‌ سابق‌، اضافه‌ كردند كه‌: علاّمه‌ گفته‌اند: پس‌ از آن‌ عمل‌، من‌ همان‌ شب‌ بر «حاشيۀ أبوطالب‌ بر سيوطي‌» حاشيه‌ نوشتم‌. ايشان‌ فرمودند: آن‌ معلّم‌ و استاد «سيوطي‌» ايشان‌ و اخوي‌ ايشان‌: آقا سيّد محمّد حسن‌ إلهي‌، آقاي‌ شيخ‌ محمّد علي‌ سرابي‌ بوده‌ است‌ كه‌ او را براي‌ تدريس‌، قيّم‌ و وصيّ از طرف‌ پدرشان‌: دائي‌ آنها آقا سيّد محمّد باقر قاضي‌، والد حضرت‌ صديق‌ شهيد و متوفّاي‌ ما: آية‌ الله‌ حاج‌ سيّد محمّد عليّ قاضي‌ معيّن‌ نموده‌ بود. 📚 مهر تابان، پاورقی1، ص36. @AllameTabatabaeii
✅ سهم ناچیز علامه طباطبایی از چاپ المیزان + سند مکتوب این قرارداد توسط فرزند ارجمند آقای آخوندی (ناشر کتاب المیزان) در اختیار استاد سید هادی خسروشاهی قرار گرفته و ایشان در کتاب سیر و سلوک سبز به شرح ذیل آورده‌اند: 🔖 قرارداد ذیل بین حضرت آیه الله حاج سید محمدحسین طباطبائی و جناب مستطاب حاج شیخ محمد آخوندی راجع به «تفسیر المیزان» در بیست مجلد وزیری تقریباً در حدود هر جلد پانصد صفحه که جناب آقای طباطبائی مرقوم در فوق تألیف فرموده اند، به شرح ذیل منعقد گردیده: 1️⃣ جناب آقای طباطبائی تعهد می فرمایند که حداکثر هر شش ماه، یک جلد از تفسیر مزبور را آماده برای طبع، پس از مقابله و تصحیح تحویل آقای آخوندی فرمایند. 2️⃣ تصحیح اوراق در حین طبع که چاپ خانه تهیه می نماید، به عهدۀ آقای طباطبائی یا شخصی که ایشان معین می فرمایند خواهد بود که پس از امضای خود یا نمایندۀ ایشان، آقای آخوندی دستور طبع آن را به چاپ خانه خواهد داد. 3️⃣ آقای آخوند متعهدند که پس از طبع هر جلد کتاب مزبور قیمت ده یک کل تغییر چاپ شده را به قیمتی که برای فروش روی جلد تعیین نموده، بدون هیچ گونه کسری در ظرف سه ماه به سه قسط نقداً به حضرت آقای طباطبائی پرداخت نمایند. 4️⃣ جناب آقای آخوندی معتقدند هر وقت در ظرف شش ماه به رقوم فوق حضرت آقای طباطبائی تفسیر مزبور را آماده برای طبع نموده، به آقای آخوندی تحویل دادند، فوری به طبع آن اقدام نمایند چنانچه در ظرف سه ماه اقدام به طبع آن ننموده و از طبع خارج نکردند، ملزم خواهند بود که پس از سه ماه مزبور در ظرف سه ماه بعد از آن به سه قسط معادل مبلغی را که در جزء اول پرداخته، به حضرت آقای طباطبائی بپردازند. 5️⃣ این قرارداد در دو نسخه تنظیم و هر یک نزد یکی از طرفین ضبط گردید. محمدحسین طباطبائی 📚 سیر و سلوک سبز: اشعار، نامه ها، تقریظ ها، اجازات و ... . به کوشش سید هادی خسرو شاهی، ص 156-157. @AllameTabatabaeii
حجت‌الاسلام سید جعفر مرقاتی: روزی به مرحوم علامه عرض کردم: جلدهای اولیه تفسیر شما خیلی پربار است اما هر چه به آخر می‌رسد، به آن پر محتوایی نیست! فرمود: آقا مرقاتی مفسری که تفسیر بنویسد، اما از کتاب­های مِلکی تفسیر، تنها یک مجمع البیان و یک تفسیر صافی داشته باشد، غیر از این نمی­‌شود! 📚 تهرانی، علی. ز مهر افروخته: ناگفته ­های نغز، همراه کامل­ترین مجموعه اشعار ازحضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی. تهران: سروش، 1381. ص44 @AllameTabatabaeii
اللهم ارزقنا کربلا یکی از آشنایان علامه نقل می کند: «برای استاد مشکلی فلسفی رخ داده بود؛ همان ایام به زیارت امامزاده ای رفت و پس از آن، همان امامزاده به خواب ایشان آمده و مشکل علمی استاد را حل کرد!» باز ایشان نقل کردند که: «اهل علمی دیوانه شده بود. او را نزد علامه آوردند و استاد علامه یک ربع ساعت به وی نگریست؛ در اثر نگاه ایشان، بیمار عاقل و سالم شد.» جهت سلامتی اقا
آیت الله طباطبائی در مجالس عزاداری شاه شهیدان علیه السلام شرکت می کرد و می فرمود: «ما برای سیاهی لشکر بودن، شرکت می کنیم.» آن مرحوم در مجلس مرثیه ای که سیدی در محله ی گذرخان قم تشکیل می داد، شرکت می جستند. یک بار قسمتی از منزل آن سید، نوسازی شده بود و آیت الله طباطبائی در همان قسمت نشسته بودند. در آن هنگام می پرسند: «چه مدت است که در این جا مجلس عزاداری برپاست؟» گف ته بودند: «بیش از چهل سال». مرحوم علامه از آن قسمت نوسازی شده، برخاستند و به قسمت قدیمی خانه رفتند و فرمودند: «این آجرهایی که چهل سال شاهد گریه بر امام حسین علیه السلام بودند، قداستی دارند که انسان به اینها هم تبرک می جوید.» یک بار شخصی به محضر علامه آمده بود، اما ایشان را نمی شناخت و به همین سبب سخنان ناپسندی گف ته بود. وق تی فهمید شخصی که رو به روی وی نشسته، علامه طباطبائی است، اظهار شرمندگی و عذرخواهی کرد و به ایشان گفت: «من گمان نمی کردم که شما حضرت علامه طباطبائی باشید و از ظاهرتان این گونه تصور کردم که یک مرثیه خوان (امام حسین) هستید!» علامه فرمود: «ای کاش بنده یک مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا علیه السلام بودم! همه سال هایی که سرگرم درس و بحث بوده ام، با یک مرثیه خوانی امام حسین علیه السلام برابری نمی کند!» باز مرحوم علامه می فرمود: «در دوازده سالی که نجف بودم، به جز عاشورا، هیچ روزی درس را تعطیل نکردم. یک سال عاشورا درس را تعطیل نکرده بودم که به چشم درد شدیدی گرف تار شدم! طوری که نزدیک بود کور شوم. از عظمت امام حسین علیه السلام ترسیدم و از آن پس تصمیم گرف تم روز عاشورا را تعطیل کنم.»
حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) علامه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها، افطار می کرد، ابتدا پیاده به حرم مشرف می شد و ضریح مقدس را می بوسید، سپس به خانه می رفت. از علامه خواستند درباره بانوی عف اف، حضرت ف اطمه معصومه علیها السلام، چیزی بگویند؛ فرمودند: «ایشان مادر ما هستند.» حضرت امام صادق علیه السلام درباره این نوه عزیزشان می فرمایند: «تدخل بشف اعتها شیعتی الجنة باجمعهم: مقام و قدرت حضرت معصومه علیها السلام چنان است که اگر بخواهند همه شیعیان من، با شف اعت او به بهشت می روند.» همه خلق اند زیر سایه ی او        آف تاب خداست معصومه! یکی از معلمان قم می گوید: روزی مشاهده کردم که علامه طباطبائی هنگام ورود به حرم حضرت ف اطمه معصومه علیها السلام از خاک اطراف درهای صحن به دیدگانش کشید. وق تی علت این کار را از ایشان پرسیدم، فرمود: «ما که لیاقت نداریم از گرد و غباری که بر ضریح مقدس این خانم و اطراف آن نشسته، به چشممان بکشیم!».
. خبر عبدالباقی از استاد! علامه طباطبایی می فرمودند: «من و همسرم از خویشاوندان مرحوم قاضی بودیم، او در نجف برای تحقق اصل اسلامی و اخلاقی صله رحم و تفقد از حال ما، به منزلمان می آمد. ما کراراً صاحب فرزند شده بودیم، ولی همگی در همان دوران کوچکی فوت کرده بودند. روزی مرحوم قاضی به خانه ما وارد شد در حالی که همسرم آبستن بود و من از وضع او آگاهی نداشتم، موقع خداحافظی به همسرم گفت: دختر عمو این فرزندت باقی خواهد ماند و پسر است و آسیبی به او نخواهد رسید، نامش را عبدالباقی بگذارید. تا انشاء الله برایتان بماند. حال این پسر متولد شده و ما اسمش را عبدالباقی نهاده ایم.»
✅ بوسه علامه بر زائر دست خدا! یکی از ارادتمندان مرحوم علامه می­گوید: روزی آقای طباطبایی را در مشهد دیدم که از کوچه­ای عبور می­کرد و به فقیری که روی زمین نشسته بود، برخورد. پولی از جیب در آورده و در کف دست خود گذاشت و پیش آن نیازمند نشست و گفت: «بردار!» آن فقیر پول را برداشت. پس از آن، علامه دست خود را بوسید و برخاست و رفت. بنده به ایشان عرض کردم: "این کار شما - که فرمودید "پول را بردار" و دست خود را بوسیدید- چه دلیلی داشت؟" فرمود: "در روایت است که صدقه پیش از آن که در دست فقیر قرار گیرد، در دست خداوند قرار می­گیرد. همچنین خدا می­فرماید: یدالله فوق ایدیهم. دست خداوند بالای دست آنان است. پس رسم ادب این است که دست انسان زیر دست خدا قرار گیرد؛ من به فقیر گفتم پول را بردارد تا دست خدا –که میان دست من و او قرار می­گیرد- بالاتر از دست من باشد، و هنگامی که در صدقه دادن، ابتدا پول در دست خدا قرار بگیرد، بنابراین دست صدقه‌دهنده دست خداوند را زیارت کرده است و من، این دست زائر را برای تبرک بوسیدم." 📚 ز مِهر افروخته، علی تهرانی، ص39 @AllameTabatabaeii
#یا_بنت_الحسین‌ اصــلا #رقیـه نه ، مثلا #دختــر_خودت یک شب میان کوچه بخوابد چه میشود؟ #صلوات #اربعین #حدیث #نهج_البلاغه
صبر بر فراق (نقدی از طرف استاد)💢 علامه طباطبائی از قول استادشان مرحوم آقای قاضی می فرمودند: «من از باباطاهر تعجب می کنم که در شعرش چنین سروده: یکی درد و یکی درمان پسندد         یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران   پسندم آنچه را جانان پسندد چه طور باباطاهر گفته است: اگر جانان، هجران را پسندد، من هم آن را می پسندم.؟! چگونه انسان می تواند این را بپذیرد؟! عاشق بر هر چیز صبر می کند اما بر فراق، صبر نمی تواند کرد. مولا علی علیه السلام در دعای کمیل می فرماید: مولا و آقای من! گیرم بر عذاب تو صبر کنم؛ بر دوری تو چگونه شکیبا باشم؟!(فکیف أصبر علی فراقک)
راز خلقت انسان! از قول آیت الله حسن زاده نقل شده: «شبی در این موضوع فکر می کردم که چرا خداوند، انسان ها را آفرید؟ آیاتی مانند و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون را هم که از نظر می گذراندم و این که در تفسیرش فرموده اند: لیعبدون، یعنی لتعرفون، باز این اشکال به ذهنم می آمد که عبادت، فرع معرفت است، و ما که معرفتی نسبت به خدا نداریم، پس چه عبادتی؟! و …» صبح، اول وقت، به حضور استاد علامه طباطبائی رسیده و سؤال را با ایشان در میان گذاشتم که «حضرت استاد! پس چه کسی بناست خداوند را عبادت کند؟!» ایشان در بیانی کوتاه فرمودند: «گرچه یک نفر!» تا این جمله را فرمودند، من آرام شدم؛ همان دم به یاد وجود مقدس امام زمان علیه السلام افتادم و خاطرم آمد که زمین و عالم، هماره چنین شخصی را دارد. دیگران همگی طفیلی وجود انسان کامل (معصوم) هستند و گویی هدف از خلقت آنان، به خلقت موجود تام و کامل باز می گردد.» امیر بیان، علی علیه السلام، خود پرده از راز خلقت برداشته اند: «فانا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا: ما ساخته پرودگاریم خویشتنیم و مردم همگی پس از ما برای ما ساخته و آف ریده شده اند.»