3987925_نمونه.mp3
3.08M
🔉 نمونهٔ صوتی از کتاب صوتی «لمعات الحسین» (علیهالسلام)
🔰مرحوم علامه طهرانی در پاسخ به اینکه کدامیک از کتب ایشان در نظرشان بهتر است میفرمایند:
"بهترین کتاب من «لمعات الحسین» است؛ کتابی که عین عبارات سیدالشهداء را آورده و آن را ترجمه کردم و علت اینکه به رفقا میگویم که کلمات آن را قاب کنید این است که شما کلمات یک امام معصوم را همیشه در جلوی چشمتان داشته باشید."
🔉 فایل کامل کتاب صوتی
📥 دانلود کتاب صوتی از «طاقچه»:
https://taaghche.com/audiobook/37702/
🆔 @allame_tehrani
💫 معرفت خدا
🏷 اى مردم! بدرستیكه خداوند خلق خود را نيافريده است، مگر از براى آنكه به او معرفت و شناسائى پيدا كنند.
پس زمانی که او را بشناسند، در مقام بندگى و عبوديّت او برمیآيند؛ و بهواسطهٔ عبادت و بندگى او، از عبادت و بندگى غير او از جميع ماسِوى مُستغنى میگردند.
در اين حال مردى گفت: اى پسر رسول خدا! معرفت خداوند عزّوجلّ چيست؟
حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، امام خود را كه واجب است از او اطاعت و پيروى نمايند.
📚 «لمعات الحسین»، ص۱۲
🆔 @allame_tehrani
🌷تنها شعر مرحوم علامه حسینی طهرانی (قدساللهنفسهالزکیة)🌷
یکی از زیباترین و برترین اشعار دربارهٔ حضرت أباعبدالله الحسین علیهالسلام، شعر «حسین است و بس» سرودهٔ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (أعلیاللهمقامهالشریف) است که تنها شعر معظمله میباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌷اين شعر در مدح و ثناى سيّد و سالار جوانان بهشت حضرت سيّدالشّهداء أبىعبداللهالحسين (عليهالصّلوةوالسّلام) است كه در شب ميلاد حضرت سروده شده و مردّف به جملهٔ زيباى «حسين است و بس» میباشد.
🌷در رابطه با اين شعر قضيّهاى از ايشان نقل شده است كه: روزى از ايشان سؤال مىشود: آيا غير از شعر «حسين است و بس» سرودهٔ ديگرى نيز داريد؟
🌷ايشان در جواب با ملاحت و لطافت خاصّى میفرمايند: «حسين است و بس».
📚 «آیتِ نور»، ص۴۲۹
🆔 @allame_tehrani
4_407654007696261307.mp3
1.96M
🔹شعر «نور خدا» از مرحوم علامه حسینی طهرانی (رضواناللهعلیه)
🎙حاج جواد شکری
🆔 @allame_tehrani
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 #روضه
😭 شنیدم غارتت کردند و عریانت
😭 به خود گفتم که دزدان را نمیبخشم
😭 خصوصاً ساربان را نه...
🎙حاج جواد شکری
🆔 @allame_tehrani
▪️شهادت حضرت علیاصغر (علیهالسلام)
علّامه والد رضواناللـهعليه نسبت به حضرت علىّأصغر عليهالسّلام نيز معتقد بودند كه آن حضرت با إراده و اختيار خود شهادت را برگزيده و نداى پدر را لبيّک گفته و خود را فدا نمود. و در جلد پانزدهم امامشناسى، صفحهٔ ۳۱۸ و در روحمجرّد، صفحهٔ ۹۸ به اين امر اشاره فرمودهاند.
بنابراين حضرت علىأصغر نيز در مدّت كوتاه عمر خود با قدم ايثار و اختيار به سوى خداوند حركت نموده و خود را فداى سيّدالشّهداء عليهالسّلام نمود و اگر از سير آن حضرت مرتبهاى باقى مانده بود، در عوالم بعدى طىّ گرديد كه شايد نداى منادى در تسليت حضرت أباعبداللـهالحسين در شهادت علىأصغر كه گفت : دَعهُ يا حُسينُ فإنَّ لَه مُرضِعاً فى الجَنَّةِ اشاره به همين سير استكمالى در عالم آخرت باشد كه موجب دفع حزن و اندوه آن حضرت از شهادت علىأصغر قبل از به فعليّت رسيدن نفس طاهرش مىباشد.
📚 نورمجرد، ج۱، ص۳۳۳
🆔 @allame_tehrani
🏴 شهادت اختیاری
باری دربارۀ طفل شیرخوارۀ آن حضرت که شربت شهادت نوشید و مادرش رباب بود، حقیر در هیچ یک از مقاتل نیافتم که نام او علی و یا علیاصغر باشد، آری بعضی او را به اسم عبدالله ذکر نمودهاند، ولی آنچه برای حقیر امری است یقینی آنکه طفل به اراده و اختیار خود شهادت را گزید، و در برابر ندای پدر لبّیک گفت. و این یکی از اسرار جهان خلقت است که اطفال دارای ادراک و اختیار و قوّۀ جاذبه و دافعۀ معنوی میباشند. فلهذا این طفلِ رضیع، خود را در مسیر و منهاج پدرش همچون پدرش خود را فدا کرد.
وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ صَارَ عَطْشَاناً وَ یَوْمَ ذُبِحَ فِی یَدَیْ أبِیهِ قَبْلَ أنْ یُقَبِّلَهُ وَ یُوَدِّعَهُ.
📚 «امام شناسی»، ج۱۵، ص۳۱۸
🆔 @allame_tehrani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 مثلاً تو رو تاب میدم...
😭 مثلاً به تو آب میدم...
🎙حاج محمدرضا بذری
🔉 فایل صوتی کامل
🆔 @allame_tehrani
33.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 لالاییِ رباب این شد
😭 بخواب مادر دورت بگرده
😭 چشماتو روی هم بذاری
😭 عمو با آب برمیگرده...
🎙حاج محمود کریمی
🆔 @allame_tehrani
🏴 شهادت طفل شيرخوارۀ امام حسين (عليهالسّلام)
طفل رضيع (شيرخوار) وی مادرش رَباب[1] دختر امرؤالقَيْس بن عَدِیّ است، و مادر رباب هِنْدُ الْهُنُود بوده است. سيد بن طاووس؛ میگويد: چون حسين عليهالسّلام بر زمين افتادن جوانانش و محبّانش را نگريست، عازم شد تا لشگر را برای ريختن خون قلب خود ملاقات نمايد، و با صدا ندا در داد: هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه و آله و سلم؟! هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللهَ فِينَا؟! هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللهَ بِإغَاثَتِنَا؟! هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللهِ فِي إعَانَتِنَا؟!
«آيا كسی هست كه دشمنان را از حرم رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم براند؟! آيا مرد موحّدی هست كه دربارۀ ما از خدا بترسد؟! آيا فريادرسی هست كه به فريادرسی ما اميد در رضای خداوند ببندد؟! آيا كمك كنندهای هست كه در كمک كردن به ما اميد ثوابهای اخروی را داشته باشد؟!»
بر اثر اين ندا صدای زنان خيام حَرم به ناله و فرياد بلند شد. حضرت نزديک خيمه آمد و گفت به زَيْنَب: نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّي اُوَدِّعَهُ. فَأخَذَهُ وَ أوْمَأ إلَيْهِ لِيُقَبِّلَهُ، فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ الأسَدِيُّ - لَعَنَهُ اللهُ - بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِي نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ.
«پسر كوچكم را به من بده تا با او وداع كنم! پسر را گرفت و خم شد به سوی او تا او را ببوسد، كه حرملة بن كاهل اسدی - لعنه الله - طفل را با تير نشانه گرفت. آن تير در حلقوم طفل آمد، و او را ذبح كرد.»
در كمان بنهاد تيری حرمله
اوفتاد اندر ملايک غلغله
رست چون تير از كمان شوم او
پرزنان بنشست بر حلقوم او
چون دريد آن حلق، تير جانگداز
سر ز باروی يدالله كرد باز
تا كمان زه خورده چرخ پير را
كس نديده دو نشان يک تير را
شه كشيد آن تير و گفت ای داورم
داوری خواه از گروه كافرم
نيست اين نوباوۀ پيغمبرت
از فصيل ناقهای كم در برت
و چه نيكو شاعر در گفتارش اين منظره را مجسّم نموده است:
وَ مُنْعَطِفٍ أهْوَي لِتَقْبِيلِ طِفْلِهِ
فَقَبَّلَ مِنْهُ قَبْلَهُ السَّهْمُ مَنْحَرَا
«و چه كم مرد خم شدهای كه پائين آمد تا طفلش را ببوسد، وليكن پيش از بوسيدن او، تير جانكاه گلوی طفل را بوسيد.»
آن حضرت به زينب فرمود: خُذِيهِ، ثُمَّ تَلَقَّي الدَّمَ بِكَفَّيْهِ فَلَمَّا امْتَلَأتَا رَمَي بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ، ثُمَّ قَالَ: هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أنَّهُ بِعَيْنِ اللهِ!
«بگير اين طفل را نگهدار، سپس دو كفّ دستهای خود را زير خونها گرفت. چون دو دست پر شد از خون آن را به آسمان پاشيد و گفت: چون چشم خدا میبيند، آنچه بر من رسيده است سهل میباشد!»[2]
و در «احتجاج» وارد است كه: چون حضرت تنها بماند و با او نبود مگر پسرش: علی بن الحسين، و پسر دگری شيرخواره كه نامش عبدالله بود، حضرت طفل را گرفت تا با او وداع كند پس ناگهان تيری بيامد و بر بالای سينۀ او بنشست و او را ذبح كرد. حضرت از اسب به زير آمد و با غلاف شمشير خود قبری حفر كرد و طفل را با خون خود آغشته نمود و او را دفن كرد.[3]،[4]
اين طفل شيرخوارۀ مذبوح با سُكَيْنه هر دو از يک مادر بودند. مادرشان رَباب دختر امرؤالقيس میباشد كه شرحش گذشت. سيدالشهداء عليهالسّلام به قدری به سكينه و رباب علاقمند بودند، و رباب و سكينه هم نسبت به پدر و شوهر، تا جائی كه ابنأثير در احوال رباب زوجۀ حسين عليهالسّلام آورده است كه: پس از شهادت حضرت يک سال تمام، سايۀ سقفی بر سر وی نيفتاد تا اينكه بدنش كهنه شد و از غصّه جان داد. و گفته شده است: او مدت يک سال تمام بر روی قبر امام حسين عليهالسّلام توقّف و اقامت گزيد و سپس به مدينه برگشت و از شدّت تأسف بر آن حضرت جان داد.[5]
⬇️ ادامـــه دارد...
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی»
اما مقدار محبت حضرت به سكينه تا حدی است كه به او میگويد: دل مرا با اشک خود آتش مزن!
ببينيد: مقام مودّت حضرت در عالم كثرات بر اساس محبت عالم وحدت تا چه اندازه عالی و راقی و صحيح است كه قطرات اشک نازدانه دخترش دل وی را به افسوس آتش میزند. اينها همه نكته و حكمت است.
مرحوم محدّث قمی و مرحوم آيةالله شعرانی آوردهاند: در بعض مقاتل روايت شده است كه: حسين عليهالسّلام چون هفتاد و دو تن از خاندان و كسان خود را كشته ديد روی به جانب خيمه كرد و گفت: يَا سُكَيْنَةُ! يَا فَاطِمَةُ! يَا زَيْنَبُ! يَا اُمَّ كُلْثُومَ! عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ! پس سكينه فرياد زد: يَا أبَهْ أسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! «ای پدر جان! آيا تن به مرگ دادهای؟!» فرمود: كَيْفَ لَايَسْتَسْلِمُ لِلْمَوْتِ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِينَ؟! «چگونه تن به مرگ ندهد كسی كه ياوری و كمک كنندهای ندارد؟!»
........ فَأقْبَلَتْ سُكَيْنَةُ وَ هِيَ صَارِخَةٌ وَ كَانَ يُحِبُّهَا حُبّاً شَدِيداً.
«سكينه در اين حال روی بدان حضرت آورد در حالی كه فرياد میزد، و حضرت به او محبّت شديدی داشت.» حضرت او را در آغوش گرفت و اشكهايش را پاک كرد و گفت:
سَيَطُولُ بَعْدِي يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِي
مِنْكِ الْبُكَاءُ إذَا الْحَمَامُ دَهَانِي
لَا تُحْرِقِي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً
مَادَامَ مِنِّي الرُّوحُ فِي جُثْمَانِي
فَإذَا قُتِلْتُ فَأنْتِ أوْلَي بِالَّذِي
تَبْكِينَهُ يَا خَيْرَةَ النِّسْوَانِ[6]
1- «ای سكينه بدان كه: گريۀ تو بعد از من بسيار طول خواهد كشيد، در آن وقت كه داهيۀ مرگ به من میرسد.
2- دل مرا با سرشک ريزانت به افسوس و حسرت مسوزان تا هنگامی كه جان من در بدن من است.
3- و چون كشته شدم، تو از همه سزاوارتر میباشی به گريستن برای كسی كه اينک برای او گريه میكنی ای برگزيدۀ تمام زنان!»
باری دربارۀ طفل شيرخوارۀ آن حضرت كه شربت شهادت نوشيد و مادرش رباب بود، حقير در هيچ يک از مقاتل نيافتم كه نام او علی و يا علی اصغر باشد، آری بعضی او را به اسم عبدالله ذكر نمودهاند، ولی آنچه برای حقير امری است يقينی آنكه طفل به اراده و اختيار خود شهادت را گزيد، و در برابر ندای پدر لبّيک گفت. و اين يكی از اسرار جهان خلقت است كه اطفال دارای ادراک و اختيار و قوّۀ جاذبه و دافعۀ معنوی میباشند. فلهذا اين طفلِ رضيع، خود را در مسير و منهاج پدرش همچون پدرش خود را فدا كرد.
وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ صَارَ عَطْشَاناً وَ يَوْمَ ذُبِحَ فِي يَدَيْ أبِيهِ قَبْلَ أنْ يُقَبِّلَهُ وَ يُوَدِّعَهُ.
📚 امامشناسی، ج۱۵، ص۳۱۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️«پاورقی» در پست بعدی ⬇️
🆔 @allame_tehrani