eitaa logo
کانال علامه طهرانی
3.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
816 ویدیو
197 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 ادمین: @Ya_bab_allah پیام ناشناس: daigo.ir/secret/allametehrani کانال خانواده و زندگی الهی: @ezdevaje_elahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 توصيف و شرح حال قرآن مجيد ▪️امام حسن مجتبى عليه‌السلام: إنَّ هَذَا الْقُرْآنَ فِيهِ مَصَابِيحُ النُّورِ وَ شِفَاءُ الصُّدُورِ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُلْحِمِ الصِّفَةَ فِكْرَهُ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي الْمُسْتَنِيرُ فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ. براستى كه در اين قرآن، چراغ‌هاى روشنايى [بخش] و شفاى سينه‌ها [از بيماری‌هاى دلها] است. پس جلادهنده بايد كه به نور آن [ديدهٔ دل خويش را] جلا دهد و اوصاف قرآن را [به دل خويش] پيوند زند؛ زيرا كه انديشيدن [در قرآن] مايهٔ حيات دل شخص با بصيرت است، همچنان كه آدمى در تاريكی‌ها با كمک نور راه خود را مى‌پيمايد. 📚بحارالأنوار، ج89، ص32 @ahlolbait 🆔 @allame_tehrani
💌 عمل در دنیا ▪️مواعظ امام حسن عليه‌السّلام به جنادة‏: وَ اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً. براى دنياى خود چنان عمل كن كه گويا تو إلى الأبد در دنيا بطور جاودان زيست می‌كنى و براى آخرتت چنان عمل كن كه گويا تو فردا خواهى مرد! 📚«معادشناسی»، ج۳، ص۴۰ @Nooremojarrad_com 🆔 @allame_tehrani
[@Nooremojarrad_com]14440915-010203.mp3
17M
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يَـا مُـعِـزّ الـمُـؤمِـنـیــن یَـا حَـسَـن ابـن عَـلِـی✨ 🌷 🌙شب ولادت علیه‌السّلام؛ سال ۱۴۴۴ هـ.ق 🎙با نوای: @Nooremojarrad_com 🆔 @allame_tehrani
50.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 | ولادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🌿 کریم آل محمد، یوسف زهرا خوش آمد... @Nooremojarrad_com 🔰أحادیثی از امام حسن مجتبی علیه‌السلام:👇 eitaa.com/ezdevaje_elahi/2452 🆔 @allame_tehrani
🎈 اين عالَم، نيستِ هست‌نماست ▪️حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله) یک روز خدمت ايشان (مرحوم حداد) عرض كردم: اين عالم و موجودات به چه صورتى هستند؟ فرمودند: خواب! و نيز از ارتباط اين عالم با عالم غيب سؤال كردم، فرمودند: اين عالم نيستِ هست‌نماست؛ و آن طرف هستِ نيست‌نماست! 📚نورمجرد، ج۱، ص۳۱۱ 🔰مـتـن کـامـل:👇 eitaa.com/allame_tehrani/1404 🆔 @allame_tehrani
14.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌒 سایه هستی می‌نماید لیک او را اصل نیست نیست را از هـسـت اگر بـشـنـاخـتـی یـابـی نـجـات 🎙حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله‌تعالی) @jazbeh_eshgh 🆔 @allame_tehrani
📜 اشعاری از مولوی دربارهٔ غفلت مردم 💬 عامّهٔ مردم خداى خيالى خود را پرستش مى‌كنند حضرت آقاى حدّاد اين أبيات از مثنوى معنوى عارف رومى را در سفرهاى متعدّد برايمان قراءت مى‌نمودند، كه در واقع تفسير آيهٔ كريمهٔ: «وَ مَايُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللّٰهِ إلّا وَ هُم مُشْرِكُونَ»[۱] بوده و دلالت دارد بر اينكه شناخت و معرفت عامّهٔ مردم نسبت به حضرت پروردگار تقليدى و اجمالى است و توحيد آنان از حدّ و مرز علمى و استدلالى تجاوز ننموده و به عيان و شهود نرسيده و با همان أوهام و خيالاتى كه از حضرت حقّ دارند، عمر خود را سپرى مى‌كنند: روستائى گاو در آخور ببست شير، گاوش خورد و بر جايش نشست روستائى شد در آخور سوى گاو گاو را مى‌جست شب آن كنجكاو دست مى‌ماليد بر أعضاى شير پشت و پهلو، گاه بالا گاه زير گفت شير ار روشنى افزون بُدى زهره‌اش بدريدى و دل‌خون شدى اين چنين گستاخ زآن مى‌خاردم كو در اين شب گاو مى‌پنداردم حق همى گويد كه اى مغرور كور نى ز نامم پاره پاره گشت طور؟ كه لَو أنزَلنا كِتاباً لِلجَبَل لَانْصَدَع ثُمَّ انْقَطَع ثُمَّ ارْتَحَل از من ار كوه احد واقف بُدى پاره گشتىّ و دلش پُرخون شدى از پدر وز مادر اين بشنيده‌اى لاجرم غافل در اين پيچيده‌اى گر تو بى‌تقليد زآن واقف شوى بى‌نشان بى‌جاى چون هاتف شوى[۲] اين أشعار بيان حقيقتى بود كه حضرت حدّاد آن را بخوبى لمس نموده و بالعيان مى‌ديدند كه همهٔ مردم از آن غافلند. نور خداوند عزيز و قهّار، جميع عوالم وجود را پر كرده و هيچ غيرى در قبال خود باقى نگذاشته است؛ حتّى تمام هستى و شراشر وجود ما را نيز فراگرفته و جميع شؤون زندگى ما در يد قدرت و قبضهٔ تقليب خداوند مى‌باشد، حتّى إرادهٔ ما تحت إراده و مشيّت اوست كه اگر او إراده نكند ما نيز نمى‌توانيم إراده كنيم؛ «وَ مَا تَشَآءُونَ إِلّا أَن يَشَآءَ اللّٰهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ».[۳] و اگر حقيقت خداوند لحظه‌اى طلوع كرده و تجلّى نمايد همهٔ موجودات در برابر أنوار قاهرهٔ حضرت ذوالجلال‌والإكرام تاب نياورده و مندکّ و مضمحلّ و نابود مى‌شوند. ولى عامّه مردم خداوند را در زاويه‌اى تاريک و پنهان از عالم منعزل كرده و آنچنان او را محدود نموده‌اند كه گويا هيچ تأثير و نقشى در عالم وجود ندارد، و در عوض براى خود و سائر موجودات تصوّر استقلال و أنانيّت كرده و با پندار و توهّمى از خدا دلخوش‌اند. در خيال خود، خدايى را ساخته و پرداخته و از آن خداى حقيقى غافل و در آتش بُعد و دورى از آن منبع نور و حيات و حقيقت مى‌سوزند و در أثر اُنس با عالم كثرت، روح و جان آنان بى‌حس شده و إحساس درد و ألَم و سوزش نمى‌كنند. عينا مانند همين داستان روستايى كه شير در آخور را گاو پنداشته و با آن خوش است و به زير و بالايش دست مى‌مالد كه اگر از حقيقت آن با خبر شود از شدّت ترس، زهره‌اش پاره شده و قالب تهى می‌كند. ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله‌تعالی) 📚نورمجرد، ج۱، ص۳۰۷ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. آيهٔ ۱۰۶، از سورهٔ ۱۲: يوسف: «و أكثر ايشان به خدا ايمان نمى‌آورند مگر درحاليكه از زمرهٔ مشركان هستند.» ۲. مثنوى‌ معنوى، دفتر دوّم، ص۱۱۸ ۳. آيهٔ ۲۹، از سورهٔ ۸۱: التّكوير 🆔 @allame_tehrani
🔸قراءت اشعار توحيدى توسّط مرحوم حدّاد حضرت آقاى حدّاد، چون به لقاء خدا مشرّف شده و از عالم وهم و پندار بيرون آمده و خداى حقيقى و واقعى را مى‌پرستيدند و مى‌ديدند كه مردم به دنبال خداى پندارى هستند اين أبيات را مكرّر مى‌خواندند و با خود زمزمه مى‌نمودند.[۱] و نيز اين أبيات را از عارف دلسوختهٔ همدان باباطاهر كه در بيان لزوم سلوک منهج قويم توحيد و ورود به عالم ملكوت است، زياد قراءت مى‌كردند: ته كه ناخوانده‌اى علم سماوات ته كه نابرده‌اى ره در خرابات ته كه سود و زيان خود ندانى به ياران كى رسى هيهات هيهات[۲] و همچنين اين أبيات توحيدى ايشان را كه در واقع، حكايت از حال ايشان است كه حضرت پروردگار را در مرايا و مجالى آيات آفاقيّه رؤيت نموده و از لقاء حضرت أحديّت بواسطهٔ حجاب كثرت محجوب نبوده‌اند، كراراً با خود زمزمه مى‌نمودند: به صحرا بنگرم، صحرا ته وينم به دريا بنگرم، دريا ته وينم به هر جا بنگرم كوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته وينم[۳] و أيضا اين بيت را بارها ترنّم مى‌نمودند: آنكه در خواب است او در خوابتر هست بيداريش از خوابش بتر ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله‌تعالی) 📚نورمجرد، ج۱، ص۳۰۹ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. در أوّلين ديدار با علّامه والد كه در ايشان قابليّت و استعداد تامّ و عشق وافر به حضرت حقّ را مى‌بينند و اينكه در ميان ابناء دنيا كه همه سرگرم خداى خيالى و پندارى هستند، گوهرى ناب يافت مى‌شود كه به جدّ طالب قرب و لقاى خداى واقعى است، حال وجد و سرور خاصّى به حضرت آقاى حدّاد دست مى‌دهد و همين أشعار را ـ به تعبير علّامه والد ـ با چه لحنى و چه صدائى و چه شورى و چه عشقى و چه جذّابيّت و روحانيّتى براى ايشان قراءت مى‌كنند. (روح‌مجرّد، ص ۲۸) ۲. رباعيّات باباطاهر، ص۳ ۳. رباعيّات باباطاهر، ص۱ 🆔 @allame_tehrani
🎈اين عالَم، نيستِ هست‌نماست 🔰رواياتى كه دلالت بر اعتبارى بودن دنيا دارد در اين سفر أخير يک روز خدمت ايشان عرض كردم: اين عالم و موجودات به چه صورتى هستند؟ فرمودند: خواب! و نيز از ارتباط اين عالم با عالم غيب سؤال كردم، فرمودند: اين عالم نيستِ هست‌نماست؛ و آن طرف هستِ نيست‌نماست! اين جمله را خدمت حضرت والد رضوان‌اللـه‌تعالى‌عليه عرض كردم، فرمودند: اين جمله، يک كتاب است، اگر انسان بخواهد آن را شرح كند! بارى، اين كلام حضرت آقاى حدّاد پرده از معانى راقى و بلندى برمى‌داشت كه ايشان بواسطهٔ آنكه گرد تعيّن را از دامن خود افشانده بودند، بدان دست‌يافته و از فراز آن ذروهٔ أعلى اين كلمات از ايشان تراوش مى‌نمود. و چقدر تعابير حضرت آقاى حدّاد از اين حقيقت كه آن را لمس نموده بودند، شبيه مضامين روايات أهل‌بيت عليهم‌السّلام است، چنانكه از حضرت سيّدالشّهداء عليه‌السّلام روايت شده است كه در زمانى كه خواصّ أصحاب حضرت حاضر به تنها گذاشتن آن حضرت نگرديدند، فرمودند: وَ اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْيا حُلْوَها وَ مُرَّها حُلُمٌ وَ الاِنْتِباهَ فى الأخِرَةِ، وَ الْفآئِزُ مَنْ فازَ فيها وَ الشَّقىُّ مَن شَقِىَ فيها [۱]. «بدانيد كه دنيا شيرينى و تلخى‌اش همگى خواب است و بيدارى در آخرت است، و فوز و نجات براى كسى است كه در آخرت به فوز برسد و شقى كسى است كه در آخرت به شقاوت مبتلا گردد.» و مانند آنچه از حضرت رسول‌اللـه صلّى‌اللـه‌عليه‌وآله‌وسلّم و از حضرت أميرالمؤمنين عليه‌السّلام روايت شده است كه فرمودند: النّاسُ نيامٌ فَإذا ماتوا انْتَبَهوا [۲]. «مردم در خوابند، هنگامى كه بميرند و از اين دار دنيا به آخرت رحلت نمايند، بيدار مى‌گردند.» و مانند فرمايش حضرت امام باقر عليه‌السّلام به جابر جعفى: أَنْزِلْ نَفْسَكَ مِنَ الدُّنْيا كَمَثَلِ مَنْزِلٍ نَزَلْتَهُ ساعَةً ثُمَّ ارْتَحَلْتَ عَنْهُ، أَوْ كَمَثَلِ مالٍ اسْتَفَدْتَهُ فى مَنَامِكَ فَفَرِحْتَ بِهِ وَ سُرِرْتَ ثُمَّ انْتَبَهْتَ مِنْ رَقْدَتِكَ وَ لَيْسَ فى يَدِكَ شَىْ‌ءٌ؛ وَ إنّى إنّما ضَرَبْتُ لَكَ مَثَلاً لِتَعْقِلَ وَ تَعْمَلَ بِهِ.[۳] «مثال دنيا را نسبت به خودت همچون منزلگاهى قرار بده كه براى مدّتى در آن نزول نمودى و سپس از آن كوچ كردى، يا مانند مالى كه در خواب بدست آوردى و بدان خشنود و مسرور گشتى و چون از خواب برخاستى ديدى دستت تهى و خالى است؛ و من براى تو مثالى زدم تا در آن تعقّل نموده و آن را دريابى و به آن عمل كنى.» و مانند آنچه در مواعظ حضرت موسى‌بن‌جعفر عليه‌السّلام به هشام آمده است كه فرمودند: قالَ علىُ‌بْنُ‌الحُسَيْنَ عَلَيْهِماالسَّلامُ: إنَّ جَميعَ ما طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها بَحْرِها وَ بَرِّها وَ سَهْلِها وَ جَبَلِها عِنْدَ وَلىٍّ مِنْ أَوْليآءِ اللَهِ وَ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللَّهِ كَفَىْ‌ءِ الظِّلالِ.[۴] و [۵] «حضرت علىّ‌بن‌الحسين عليهماالسّلام فرمودند: همانا جميع آنچه خورشيد در مشارق و مغارب زمين و دريا و خشكى و كوه و دشت بر آن مى‌تابد، در نزد يكى از أولياى خدا و كسانيكه أهل معرفت به حقّ خداوند متعال مى‌باشند، مانند سايهٔ ابرها مى‌باشد (كه پس از نورافشانى خورشيد مدّتى سايه مى‌افكنند و انسان آن سايه را حقيقتى مى‌پندارد و به آن دل مى‌بندد ولى بار ديگر خورشيد طلوع مى‌نمايد و از آن سايه أثرى باقى نمى‌ماند).» «تو در خوابىّ و اين ديدن خيال است» ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله‌تعالی) 📚نورمجرد، ج۱، ص۳۱۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. بحارالأنوار، ج۴۵، ص۹۱، باب۳۷، ح۲۹ ۲. بحارالأنوار، ج۴، ص۴۳؛ و ج۵۰، ص۱۳۴ ۳. بحارالأنوار، ج۷۵، ص۱۶۶، باب۲۲: وصايا الباقر عليه‌السّلام، ح۲، از تحف‌العقول. ۴. بحارالأنوار، ص۳۰۶، باب۲۵، مواعظ موسى‌بن‌جعفر عليهماالسّلام و حِكَمه، ح۱. و همين مضمون در ج۷۰، باب۱۲۲، ص۳۶، ح۱۷، از امام باقر عليه‌السّلام نيز روايت شده است. ۵. علاّمه مجلسى در بحار، ج۷۰، ص۳۹، می‌فرمايد: المرادُ هنا بالفى‌ء إمّا المصدرُ أى كرجوع الظِّلال أى كما تظلّ فى ظلّ شجرة مثلاً فتنتفعُ به ساعةً فترجع عنك فتكون فى الشّمس، أو المرادُ بالفى‌ء الظّلّ و بالظّلال ما أظلّك من شجر و جدار و نحوهما، أو المرادُ بالظّلال قطعاتُ السّحاب الّتى تُوارى الشّمسَ قليلاً ثمّ تذهب و هذا أنسب. قال فى القاموس: الظّل من كلّ شى‌ءٍ شخصُه و من السّحاب ماوارى الشّمسَ منه و الظِّلالة بالكسر السّحابة تراها وحدَها و ترى ظلّها على الأرض، و كسَحابٍ ما أظلَّك. 🆔 @allame_tehrani
📜 شرح اشعار شيخ محمود شبسترى در وجود اعتبارى و خيالى اين عالم بارى مناسب است در اينجا به جهت إيضاح گوشه‌اى از اين حقيقت عالى، أبياتى از عارف بزرگ و گرانقدر شيخ محمود شبسترى أعلى‌اللـه‌درجته كه در تبيين همين معنى سروده است، از شرح عالم و عارف عاليقدر شمس‌الدّين محمّد لاهيجى صاحب مفاتيح‌الإعجاز رحمة‌اللـه‌عليه براى طالبان علم و ايقان آورده شود: شارح گلشن راز می‌فرمايد: چون هستى عالم، ظلّ وجود حقيقى است و توهّم غيريّت حقيقى وجود عالم، خيال باطل است و هر كه پندار غيريّت دارد، اسير خواب غفلت است، فرمود كه: تو در خوابىّ و اين ديدن خيال است هر آنچه ديده‌اى از وى مثال است يعنى: همچنانكه شخصى در خواب، صورت چند بيند كه مطابق واقع نباشد و در خواب پندارد كه آنها متحقّق‌الوجودند و نداند كه آنها صور خياليّه‌اند كه در خارج وجود ندارند، تو كه عالم را وجود حقيقى مى‌پندارى، در خواب غفلتى و نمى‌دانى كه وجود عالم را غير ديدن، خيال باطل است و هر چه تو ديده‌اى به‌حقيقت عكس و مثال وجود حقّ است كه از آينهٔ أعيان ممكنه نموده شده است و غير حقّ را وجود نيست. شعر: اين نقشها كه هست سراسر نمايش است اندر نظر چو صورت بسيار آمده عالم مثال ذات و ظلال صفات اوست نقش دويى چو صورت پندار آمده چون در قيامت هر چه مخفى است، بحكم يَومَ تُبْلَى السَّرآئِرُ ظاهر خواهد شد، فرمود كه: به صبح حشر چون گردى تو بيدار بدانى كان همه وهم است و پندار چون به حكم «النّاسُ نيامٌ» فرمود كه تو در خوابى. بيدارى از اين خواب غفلت، به مرگ است كه فَإذا ماتوا انْتَبَهوا. و حشر، به معنى جمع است؛ حَشَرْتُهُم أى جَمَعْتُهُم. و مراد به اين حشر، حشر موت ارادى است، كه مَن ماتَ فَقَدْ قامَتْ قيامَتُهُ؛ يعنى به صبح حشر كه موت ارادى است، چون از خواب غفلت بيدار گردى و تعيّنات و كثرات برخيزد و آنچه متفرّق مى‌نمود و موجب غفلت و تخيّلات فاسده مى‌گشت، مجتمع گردد و توحيد ظاهر شود، بدانى كه وجود واحد بوده كه به‌سبب كثرت مظاهر، كثير مى‌نموده است و آنها كه تو تصوّر غيريّت كرده بودى و ايشان را حقيقتى پنداشتى، همه وهم و پندار بوده و غير حقّ را وجودى نيست. چون تعيّنات و كثرات از جهت ظلمت عدميّت، معبّر به شب است، از موت كه فناى تعيّن است، تعبير به صبح نمود، زيرا كه برزخ است ميان شب كثرت و روز وحدت، و در اصطلاحات صوفيّه بر انگيخته‌شدن به حيات طيّبه قلبيّه بعد از موت ارادى، مسمّى به قيامت وسطى است كه «أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِى بِهِ فِى النَّاسِ» يَعنى مَيْتاً بِالجَهلِ فَأحْيَيناهُ بِالعِلمِ و المَعارِف. ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله‌تعالی) 📚نورمجرد، ج۱،ص۳۱۲ 🆔 @allame_tehrani