فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 خودت را پیدا کن
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🔉 فایل صوتی سخنرانی (کامل)
📝 فایل مکتوب سخنرانی (PDF)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📽 فایل کوتاهتر (من کیستم؟!)
🆔 @allame_tehrani
🔹علامه طهرانی و فلسفه و حکمت
🔰عدم تضاد بین عـقـل و قـلـب و وحـی
حضرت علّامه أعلى الله مقامه الشّريف همچون ديگر بزرگان علم و معرفت، و بر خلاف ظاهرگرايان، معتقد بودند كه عقل و قلب سليم همان سخن وحى را میگويند، و اين سه هيچ تضادّ و تزاحمى با هم نداشته و محصول قرآن و برهان و عرفان يک چيز بيشتر نيست. و البتّه اين ثمرهٔ عقل و قلب سليم است؛ يعنى عقل برهانى و قلب پاک شده از زنگار كدورتهاى طبيعت و هوى و هوس.
لذا از تنگنظرى نسبت به فلسفه به شدّت نكوهش كرده و طلّاب را به فراگرفتن علوم عقلى امر مىنمودند. و علوم عقلى را نه به عنوان مكتبى در برابر قرآن و عترت بلكه ابزارى لازم و ضرورى براى فهم حقائق قرآنى و روائى دانسته؛ و همانگونه كه در مواضع متعدّدى از «دورهٔ علوم و معارف اسلام» مشاهده مىشود، دربارهٔ فلسفه و حكمت و تثبيت آن مطالبى را مفصّلًاً بيان داشتهاند و بر ضرورت آن تأكيد دارند.
البتّه ايشان از به هم آميختن مسائل پرهيز داشته و از فلسفى كردن مباحث به هر بهانهاى كه هست نيز گريزان بودند، ولى آنجا كه در فهم مطالب طرح مسائل فلسفى لازم بود دريغ نمىنمودند و بقدر فهم مخاطبان مباحث را با زبانى كه براى ديگرانى هم كه از اصطلاحات فنّى فلسفى بىبهره هستند قابل استفاده باشد بيان مىنمودند.
ايشان اثرى مستقل در فلسفه تدوين ننمودند ولى در آثارشان، در مواردى كه متوقّف بر مسائل فلسفى است همچون مباحثى كه پيرامون توحيد و معاد مطرح است، مباحث فلسفى فراوانى به چشم مىخورد. همچون بحث از وحدت وجود و اثبات وحدت شخصى و نفى وحدت تشكيكى در كتاب «مهر تابان»[1]، و بحث از قاعدهٔ بَسيطُ الحقيقةِ كلُّ الأشيآء و پاسخ به شبههٔ ابن كمونه در كتاب «توحيد علمى و عينى»[2]، و نيز اثبات معاد جسمانى عنصرى با هفت مقدّمهٔ فلسفى در كتاب «معاد شناسى»[3]
حضرت آقا در مشى فلسفى خود، بر طريقهٔ مرحوم صدرالمتألّهين كه قهرمان ميدان فلسفهٔ اسلامى و طرّاح حكمت متعاليه است پايدار بوده و وى را مىستودند. و تفكّر عقلانى و سابقهٔ انديشه فلسفى عقلى انسان را مستقيم و غير مستقيم برخاسته از مكتب انبياء الهى شمرده و فلاسفهٔ بزرگ يونانى را از شاگردان بزرگ انبياء و حكماى الهى معرّفى مىنمودند.[4]
و همچنين بر اين نكته تأكيد مىفرمودند كه عالمان والامقام شيعى همواره از متفكّران بزرگ در علوم عقلى بوده و شيعيان هميشه در اين علوم پيشگام بودهاند، و به همين جهت در مواضع متعدّدى از آثار خود به اين مسأله پرداخته[5] و رسالهاى را به معرّفى «افرادى از فقهاء اسلام كه به علم حكمت پرداختهاند» اختصاص دادهاند كه در «جُنگِخطّى۷» ص۳۴۷ تا ص۳۵۶ آمده است.
📚 آیتِ نور، ص 470 تا 471
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «مهر تابان»، ابحاث فلسفى، ص۱۹۷ تا ص۳۰۱
2. «توحيد علمى و عينى»، تذييل ششم، ص۲۷۸ تا ص۲۹۸
3. «معاد شناسى»، ج۶، ص۱۷۶ تا ص۲۱۰
4. «الله شناسى»، ج۳، ص۳۴۶
5. مانند «روح مجرّد» ص ۱۰۶ و ۱۰۷ و «نگرشى بر مقالهٔ بسط و قبض تئوريک شريعت»، إشكال دوّم
🆔 @allame_tehrani
📝 علامه طباطبایی به روایت علامه طهرانی
🔸بدگوئی از فلسفه و عرفان ناشی از جمود فکری و خمود ذهنی است
استاد علّامه بالأخصّ به قرآن کریم بسیار تواضع و فروتنی داشتند و آیات قرآنیّه را کم و بیش حفظ بودند. و یک نوع عشقبازی با آیات در اثر ممارست و مزاولت پیدا کرده؛ و فی ءَانَآءِ اللَیْلِ وَ أطْرافِ النَّهارِ خواندن قرآن را بهترین و عالیترین کار خود میدانستند؛ و با مرور به آیهای، به آیۀ دیگر منتقل شده و از آن به دیگری و همین طور در یک عالمی از بهجت و مسرّت، به تماشای این جنّات قرآنی فرو میرفتند.
علّامه، نیز نسبت به برخی از متنسّکین که به عنوان مقدّسمآبی، شرع را دستاویز خود قرار داده؛ و به عنوان حمایت از دین و ترویج شرع مبین، تمام اصناف از اولیاء خدا را که با مراقبه و محاسبه سر و کار داشته و احیاناً سجدۀ طولانی انجام میدادند به باد انتقاد گرفته، و اوّل کارشان مذمّت و نقد بر بعضی از بزرگان عرفان، چون خواجه حافظ شیرازی و مولانا محمّد بلخی رومی صاحب کتاب "مثنوی" بوده است؛ به شدّت تعییب و تعییر مینمودند؛ و این طرز تفکّر را ناشی از جهالت و خشکی و خشکگرائی میدانستند که از آن، روح شریعت بیزار است.
و بدگوئی از فلسفه و عرفان را که دو ستون عظیم از ارکان شرع مبین است ناشی از جمود فکری و خمود ذهنی میگفتند؛ و میفرمودند: از شرّ این جُهّال باید به خداوند پناه برد؛ اینان بودند که کمر رسولالله را شکستند.
آنجا که فرموده است: قصَمَ ظَهْرِی صِنْفَانِ: عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ.(1)
و همچنین نسبت به کسانی که دارای قوّۀ عقلیّه بوده و حکمت و فلسفه را خوانده بودند ولی در امور شرعیّه ضعیف بودند، اعتنائی نداشتند و میفرمودند: حکمتی که بر جان ننشیند و لزوم پیروی از شریعت را به دنبال خود نیاورد حکمت نیست.
📚 مهر تابان، ص123
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «دو طائفه كمر مرا شكستند: اوّل: عالم بیباک، دوّم: جاهل مقدّس مآب.» و نظير اين كلام را أميرالمؤمنين عليهالسّلام در «خصال» باب الإثْنين بيان كردهاند كه: قَطَعَ ظَهْرِي رَجُلانِ مِنَ الدُّنْيا: رَجُلٌ عَليمُاللِّسانِ فاسِقٌ، وَ رَجُلٌ جاهِلُالْقَلْبِ ناسِكٌ؛ هَذا يَصُدُّ بِلِسانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذا بِنَسْكِهِ عَنْ جَهْلِهِ؛ فَاتَّقوا الْفاسِقَ مِنَ الْعُلَمآءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدينَ؛ اُولَٓئِكَ فِتْنَةُ كُلِّ مَفْتونٍ؛ فَإنّي سَمِعْتُ رَسولَاللّٰهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ يَقولُ: يَا عَليُّ هَلاكُ اُمَّتي عَلَی يَدَيْ كُلِّ مُنافِقٍ عَليمِاللِسانِ.
و در «بحارالأنوار» طبع حروفی، ج2، ص111، از «مُنيةالمريد» روايت میكند كه: قالَ أميرُالْمُؤْمِنينَ عَلَيْهِالسَّلامُ: قَصَمَ ظَهْرِي عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ؛ فَالْجاهِلُ يَغُشُّ النّاسَ بِتَنَسُّكِهِ وَ الْعالِمُ يَغُرُّهُمْ بِتَهَتُّكِهِ. و در «بحارالأنوار» طبع كمپانی، ج1، ص65، از «غَوالیاللَئالی» نقل كرده است كه: از حضرت صادق عليهالسّلام مَروی است كه فرمود: قَطَعَ ظَهْري اثْنانِ: عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ؛ هَذا يَصُدُّ النّاسَ عَنْ عِلْمِهِ بِتَهَتُّكِهِ وَ هَذا يَصُدُّ النّاسَ عَنْ نُسْكِهِ بِجَهْلِهِ.
🆔 @allame_tehrani
دربارهٔ علم فلسفه.pdf
3.21M
🔰دربارهٔ علم فلسفه
🔹انکار فلسفه، انکار ضروریات قوهٔ عاقلهٔ انسان است
🔹آیات کریمهٔ قرآن دعوت به تعقل مینماید
🔹تعلیم حکمت، از وظائف رسولخدا صلیاللهعلیهوآله در قرآن کریم
🔹طرح مسائل دقیق فلسفی در روایات
🔹برخی از راویان ما، احادیث عمیق و پیچیدهای را روایت میکنند
🔹بسیاری از روایات ائمه علیهمالسلام فراتر از سطح فهم عموم مردم است
🔹ادعای بینیازی از علوم عقلی به واسطهٔ رجوع به ادلهٔ نقلی، مستلزم تناقض است
🔹بدون ورود در مسائل عقلی، چارهای جز تقلید در اصول دین نیست
🔹آثار و برکات «اجتهاد» در مذهب شیعه
🔹علت اینکه طلاب را از علوم عقلیه منع میکنند دو چیز است
🔹عمق مطالب فلسفی روایات، با شرح و تفسیر ادبی به دست نخواهند آمد
🔹بدون حرکت در مراحل «فکریه» و «وجدانیه» نمیتوان به توحید خالص رسید
🔹لزوم بحث و تحلیل معارف دینی برای تودهٔ مردم
▪️طرح برخی از اشکالات مخالفین فلسفه، و پاسخ آن
🔸اشکال اول: «تمامی معارف در کتاب سنت یافت میشود و دیگر نیازی به علوم عقلیه نیست»؛ و پاسخ آن
🔹علوم عقلیه، راه رسیدن به معارف است
🔸اشکال دوم: «یادگیری علوم عقلیه بدعت است»؛ و پاسخ آن
🔹دعوت کتاب و سنت به عقل و تعقل، علم و تعلم
🔹آیا پیدایش هر چیز تازهای «بدعت» است؟
🔹مراد از تصوف و فلسفهای که در برخی از روایات، مذمت شده است
🔹فلاسفهٔ اسلام، پاسداران شرع و شریعت هستند
🔹طلاب علوم دینی بایستی در «حکمت متعالیه» مجتهد باشند
🔸اشکال سوم: «اختلاف نظر فلاسفه، دلیل بطلان فلسفه است»؛ و پاسخ آن
🔹اختلاف آراء، در تمامی علوم شایع است
🔹لزوم پیجوئی حق، در میان آراء مختلف
📚 سرّالفتوح، ص 40 إلی 58
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔰دربارهٔ علم فلسفه 🔹انکار فلسفه، انکار ضروریات قوهٔ عاقلهٔ انسان است 🔹آیات کریمهٔ قرآن دعوت به تعقل
📝 گفتاری از مرحوم علامه طهرانی در لزوم فراگیری علوم عقلیه و فلسفه
🔹علوم عقلیه راه رسیدن به علوم اهلبیت
🔹دعوت آیات قرآن به تعقّل و ترتیب قیاسات
🔹بسیاری از روایات ما مشحون به دقیقترین مسائل عقلی است
🔸تناقضگویی صریح مخالفان علوم عقلیّه
و امّا دربارهٔ انتقاد از علم فلسفه باید بگوییم: این نیز خطایی است بس بزرگ، و غلطی بسیار سِتُرگ! زیرا یکی از جهازهای وجودی ما قوّۀ عاقله است که تمام احکام و مسائل خود را در جمیع امور بر آن اساس پایهگذاری میکنیم، و به وسیلۀ آن در ترتیب قیاسهای منطقیّه برای حلّ مجهولات لاتُعَدّ و لاتُحصی استمداد میجوییم؛ و در این صورت چگونه ممکن است علم منطق را که راه ترتیب قیاسات است، ناصحیح شمرد؟! و چگونه ممکن است که فلسفه را که بر اساس برهان روی قواعد و مسائل منطقیّه قرار میگیرد، باطل دانست؟!
مسائل فلسفیّه همچون مسائل ریاضی است که بر مقدّمات و ترتیب قیاساتی است که به بدیهیّات منتهی میشود؛ و در این صورت انکار آن در حکم انکار ضروریّات و بدیهیّات است. مسائل فلسفیّه، مسأله را از مقدّمات خطابیّه و شعریّه و مغالطه و مجادله جدا میکند، و آن را بر اساس برهان که مبنی بر وجدانیّات و اوّلیّات و ضروریّات و بدیهیّات و غیرهاست، قرار میدهد.
آیات کریمۀ قرآنیّه ما را به تعقّل دعوت میکند؛ آیا تعقّل غیر از ترتیب قیاسات است؟!
علم حکمت ما را به حقایق اشیاء و سرّ آفرینش، و عرفان به حضرت باری تعالی شأنه العزیز، و أسماء حسنی و صفات علیای او، و مسألۀ معاد و نظام تکوین و ولایت، و ربط بین ازل و ابد، و هزاران مسألۀ بدیع و زندۀ جهان هستی و کاخ آفرینش آشنا میسازد که: «وَ مَن يُؤۡتَ ٱلۡحِكۡمَةَ فَقَدۡ أُوتِيَ خَيۡراً كَثِيراً»(1)؛ «و به آن کسی که حکمت داده شود، خیر بسیاری به او داده شده است.»
و دربارۀ حضرت لقمان میفرماید: «وَ لَقَدۡ ءَاتَيۡنَا لُقۡمَانَ ٱلۡحِكۡمَةَ» (2)؛ «و به تحقیق که ما به لقمان، حکمت آموختیم.»
و در بسیاری از آیات قرآن وارد شده است که رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، امّت خود را تعلیم حکمت میدهد؛ از جمله در دو آیۀ ۱۶۴ از سورۀ آلعمران (٣) و آیۀ ٢ از سورۀ الجمعة (۶۲) وارد است که: «يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَاتِهِۦ وَ يُزَكِّيهِمۡ وَ يُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَابَ وَ ٱلۡحِكۡمَةَ»؛ «آیات خدا را بر مردم تلاوت میکند، و ایشان را تزکیه مینماید، و آنها را تعلیم کتاب و آموزش حکمت میدهد.»
و نیز بسیاری از روایات ما مشحون به دقیقترین مسائل عقلی است؛ و چگونه با عدم آشنایی به مسائل عقلیّه میتوان در این بحر بیکران وارد شد، و حاقّ معانی وارده در آنها را در ابواب مختلفۀ توحید، و فطرت، و قضاء و قدر، و أمر بین الأمرین، و مبدأ و معاد، و حقیقت ولایت، و کیفیّت ربط مخلوق به خالق و غیرها را بهدست آورد؟
راویان احادیث ائمّۀ طاهرین سلام الله علیهم أجمعین، همه یکسان نبوده، بلکه هر یک در مرتبهای خاصّ و درجهای مخصوص بودهاند. و روایاتی که از هشام بن حکم و مؤمنالطّاق و نظائرهما نقل شده است، بسیار دقیق است؛ و به خوبی میرساند که آنان در علوم عقلیّه متضلّع، و به فنون استنباط احکام و قیاسات عقلیّه و جدل و خطابه و برهان واقف بودهاند، و حضرات معصومین با آنها با لسان دیگری بسیار دقیق و عمیق حقایق را بیان میفرمودهاند. فهمیدن این دسته از روایات بدون خواندن فلسفه و آشنایی با علوم عقلیّه محال است.
در مباحث حضرت امام رضا علیهالسّلام با صاحبان مذاهب و ادیان، مطالب دقیق عقلی است که بدون علوم عقلیّه، فقط به مجرّد فهمیدن معانی سطحیّه و ظاهریّهای از آن اکتفا میشود و جان و روح مطلب ملموس نمیگردد. روایات وارده از ائمّه معصومین، غیر از روایات وارده از عامّه و یا اخبار و روایات وارده در سایر ادیان است که همگی بسیط و قابل فهم عامّه میباشد.
و بر این اصل، تقویت فکر و تصحیح قیاس، و به طور کلّی آشنایی با منطق و فلسفه لازم است؛ و قبل از رجوع به این علوم نمیتوان از خزائن علمیّۀ حضرات معصومین که راهنمای وحید مسائل توحیدیّه هستند، طرفی بست.
و چقدر نارسا و نازیباست که بگوییم: "ادلّه نقلیّه ما را کافی است، و روایات وارده ما را مستغنی مینماید، و چه نیازی به علوم عقلیّه داریم؟!"
آخر مگر حجیّت روایات به واسطهٔ برهان عقلی نیست؟! و رجوع به روایات و اسقاط ادلّۀ عقلیّه، جز تناقض و خلف خواهد بود؟!
و به عبارت دیگر: روایات وارده از معصومین قبل از رجوع به عقل و ترتیب قیاس حجیّتی ندارد، و بعد از رجوع به عقل، دیگر فرقی و اختلافی بین این قیاس عقلی و سایر ادلّۀ عقلیّه نیست؛ و در این صورت ملتزم شدن به مفاد روایات و احادیث وارده، و انکار ادلّۀ عقلیّه، موجب تناقض و ابطال مقدّمهای است که با نتیجۀ حاصله از خود آن مقدّمه بهدست آمده است؛ و هَذا مِن أفظَعِ الشَّنائِعِ!
▪️ادامـــه دارد...
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
📝 گفتاری از مرحوم علامه طهرانی در لزوم فراگیری علوم عقلیه و فلسفه 🔹علوم عقلیه راه رسیدن به علوم اهل
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» ⬇️
و عجیب اینجاست که: از طرفی این مخالفان علوم عقلیّه ادّعا دارند که: «در اصول دین تقلید کافی نیست و راه تعبّد و تمسّک به اخبار بسته است، بلکه باید هر کس از روی یقین و علم، اعتقاد بدان مبانی داشته باشد، و علاّمه حلّی ـ رحمة الله علیه ـ در این مسأله نقل اجماع فرموده است»، و از طرفی میگویند: «ورود در علوم عقلیّه و حکمت متعالیه لازم نیست، زیرا آنچه در بحار بیکران معارف معصومان آمده است، ما را بینیاز میدارد»؛ این گفتار عین تناقض صریح است.
تمسّک به برهان عقلیّ در مسائل اصولیّه، و سپس عزل کردن عقل را در اخبار آحادی که در معارف عقلیّه وارد شده است، و عمل نکردن به آن، عیناً از قبیل باطل کردن مقدّمه است به سبب نتیجهای که از همان مقدّمه استنتاج میشود؛ و این عین خلف و تناقض است.
اجتهاد در مذهب شیعه، موجب حفظ دین از کهنگی و اندراس، و عدم تعبّد به آرایی میشود که در یک زمان در نزد بعضی، از اصول مسلّمه شمرده میشود و در زمان دیگر بطلانش از بدیهیّات محسوب میگردد.
تعبّد به غیر گفتار خدا و رسول خدا و ائمّه اطهار علیهمالسّلام در احکام فرعیّه، موجب سدّ باب اجتهاد و وقوع در مهالک و لغزشگاههایی است که عامّه بدان دچار شدهاند؛ و امّا در احکام اصولیّه تعبّد و تقلید به طور کلّی معنا ندارد و عقل و نقل، حاکم به لزوم رجوع به ادلّۀ عقلیّه هستند.
بنا بر آنچه گفته شد رجوع فلاسفه به ادلّۀ عقلیّه، زیادهرَوی و غلط نیست، زیرا آنها اوّلاً: اثبات کردهاند که حجیّت ظواهر دینیّه متوقّف است بر برهانی که عقل اقامه میکند؛ و عقل نیز در اعتماد و اتّکایش به مقدّمات برهانیّه، فرقی بین مقدّمهای و مقدّمۀ دیگری نمیگذارد. بنابراین اگر برهان بر امری اقامه شد، عقل حتماً و اضطراراً باید آن را قبول کند.
و ثانیاً: ظواهر دینیّه متوقّف است بر ظهوری که در لفظ بوده باشد، و این ظهور دلیل ظنّی است، و ظنّ نمیتواند با یقین و علمی که از اقامۀ برهان بر چیزی بهدست میآید، مقاومت کند؛ پس اگر این ظواهر بخواهند حکم عقل را ابطال کنند، اوّلاً مفاد حکم خود را که حجّیتشان مستند به حکم عقل است، ابطال کردهاند.
▪️ادامهٔ مطلب 👈 «فـایـل PDF»
📚 سرّالفتوح، ص40
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سورهٔ البقرة (٢)، قسمتی از آیهٔ ۲۶۹.
2- سورهٔ لقمان (٣١)، صدر آیهٔ ١٢.
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #تیزر اولین نشست مدرسهٔ عالی أنوارالحکمه | نشست «اصالت وجود»
🕰 زمان:
پنجشنبه ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲، ساعت ۹ صبح
💠 مکان:
دانشگاه تهران، دانشکدهٔ ادبیات
🔹نشانی:
خیابان انقلاب اسلامی، خیابان قدس، روبروی خیابان طالقانی، درب شرقی دانشگاه تهران، بعد ورود اولین چهارراه دست چپ، دانشکدهٔ ادبیات، تالار إقبال آشتیانی
📍«موقعیت مکانی | مسیریاب بلد»
📺 پخش زنده از طریق لینک زیر:👇
https://eitaa.com/anvar_alhikmah/252
▪️جهت کسب اطلاعات بیشتر به آیدی روابط عمومی در برنامهٔ ایتا پیام دهید:
@anvar_alhikmah
@anvar_alhikmah_info
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔆 طلوع و ظهور صفات محبوب در محبّ عشق به عالم و دانشمندى خاص، علوم و ادراكات او را بطور اجمال، و بال
🔆 طلوع و ظهور صفات محبوب در محبّ
عشق به عالم و دانشمندى خاص، علوم و ادراكات او را بطور اجمال، و بالاتر آنكه بطور تفصيل در نفس عاشق جلوهگر میكند.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 رسالهٔ مودت، ص۳۷
🔰 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل:👇
eitaa.com/allame_tehrani/1519
💠 علامه طهرانی در نگاه دیگران:👇
eitaa.com/allame_tehrani/1445
🆔 @allame_tehrani
🔴 حب دنیا، سرسلسلهٔ هر گناهی است!
چسبیدن نفس به هدفهای دنیوی، موجب حصول صورتهای دنیاگرایی و نقش بستن آن در نفس انسانی میشود؛ به طوری که دنیا نقشی را در آن میزاید یا میپروراند، و همین امر موجب تضعیف صورت اصول و معارف حقیقی در نفس میشود! برای همین در حدیث آمده است: «حب دنیا، سرسلسلهٔ هر گناهی است!»
✍ حضرت علامه طباطبایی (قدس سره)
📚 طریق عرفان، ص۳۸
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 شیفتگی علامه طباطبایی نسبت به معصومین (علیهمالسلام)
📚 مهر تابان، ص۹۴
🆔 @allame_tehrani
⚡️ منشأ پیدایش جهنم
🔥 رکون و اعتماد به دنیا آتش است
منشأ پیدایش جهنّم، إعراض از خدا و از یاد خدا، و فرورفتن و انغمار در عالم کثرت و دنیای فانی، و بیاعتنائی به امور باقی و عالم آخرت و جهان وحدت و أصالتِ حقّ و حقیقت است. لقاءِ خداوند متعال، یگانه جهت جاذبۀ قلب انسان به سوی نشأۀ معنی و معرفت است. فلهذا آیات قرآن، آتش و خلود در آن را برای چنین افرادی که همّ و غمّ آنها غیر از دنیا و خوردن و آشامیدن و اطفاء شهوت کردن چیزی نیست حتمی میداند.
📚 معادشناسی ج۱۰، ص۳۱۲
🆔 @allame_tehrani
▪️جهنم حجاب است
🔺اصـل و ریـشـۀ جهنّم
🔸اصـل کفر و ریـشـهٔ شرک
... جهنّم حجاب است. و حجاب عبارت است از غفلت و نسیان ذکر خدا، که آثار آن در هر یک از عوالم و نشآت به گونهای خاصّ متجلّی شده، و شخص محجوب و غافل را در آزار و عذاب قرار میدهد. و اینچنین کسانی از حیات حقیقیّۀ اخرویّه محروم هستند.
اصل و ریشۀ جهنّم، یأس از رحمت خداوند است
... اصل کفر و ریشۀ شرک، عدم اعتماد و اتّکاء به خدا و یأس از رحمت اوست؛ بطوریکه بنده رابطۀ خود را با او استوار نبیند، بلکه رابطه را ننگرد و خود را مشمول الطاف و رحمات غیرمتناهیۀ حضرت او مشاهده نکند، و به امید زیارت و لقاء و دیدار او نباشد.
📚 معادشناسی، ج۱۰، ص۳۴۸و۳۴۹
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
💫 نماز شب؛ معراج شبانه 🌃 وصل یار بدون نماز شب نمیشود اگر سالکی شبها بیدار نمیشود، امید به وصل پر
⏰ وقت خدا
🔸اگر سالکی شبها بیدار نمیشود...
▪️حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
🆔 @allame_tehrani
الله شناسی ۱۳.mp3
22.84M
📗 تدریس کتاب «الله شناسی»
🎙استاد واسطی (حفظهالله)
📼 جلسهٔ سیزدهم (۱۳)
📝 متن مکتوب جلسه (PDF)
📹 فایل تصویری جلسه (آپارات)
🔉 صوت جلسهٔ دوازدهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰اهم موضوعات مطرح شده:
🔸کاربردهای «نور» در قرآن
🔸ملاک مرگ و حیات
🔸معنای زندگی
🔸اصلیترین انتظار از انسان
🔸بدان هر لحظه مخابره میشوی
🔸نور: قدرت سنجش حضور خدا
🔸نورانیت اشیاء مختلف
🔸کلام أمیرالمؤمنین در تاریکی قلب
🔸شرح صدر: آرامش در پذیرش حق
🔸ضیق صدر: سختی در قبول حق
🔸کلام قیصری در تعریف عرفان
🔸چرا تدریس اللهشناسی؟
🔸ملاک دینداری
🆔 @allame_tehrani
✊ دستی که به اسرائیل سیلی میزند...
... در زمان رهبری، بهواسطهٔ دکتر سجادی ملاقاتی با ایشان [علامه طهرانی] صورت گرفت. در این دیدار مرحوم آقا به من انگشتری دادند که من بعدها آن را به آسید حسن نصرالله دادم . شما [آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی] هم بعد از وفات آقا، در مشهد انگشتر عقیقشان را به ما دادید و دو سال دستم میکردم و بعد به یکی از بچه ها [آسید مصطفی] دادم.
▪️رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسهٔ غیرعمومی با آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی و تنی چند از بیت علامه طهرانی؛ ۹ فروردین ۱۳۹۷
🆔 @allame_tehrani
45.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 روایتی از دیدار رهبر معظم انقلاب حضرت آیةالله خامنهای و حضرت آیةالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی
🗓 رجب المرجب ۱۴۳۹ | ۹ فروردین ۱۳۹۷
🆔 @allame_tehrani
📝 پیام حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظهالله)
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنْ تَنْصُرُوا اللّٰهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ
نصرت الهی از آنِ مظلومان فلسطینی است که بهپاخاسته و ضربات مهلکی بر رژیم پوشالی صهیونیستی وارد کردهاند؛ رژیم سفّاک و درّندهخویی که هزاران کودک و نوجوان، زن و مرد و پیر و کهنسال را به خاک و خون کشیده و با هزاران تُن موادّ منفجرهٔ ممنوعه و فسفری سلب حیات و سلامت و آرامش از آنها کرده، خانههای فلسطینیان و مساجد و امکنهٔ حیاتی آنها را ویران نموده و اخیراً با قطع کامل آب و برق غزّه و ممانعت از ورود غذا و دارو و سائر مایحتاج ضروری و محاصرهٔ آنها و ریختن بمبهای خوشهای قطع حرث و نسل فلسطینیان نموده.
اکنون بر دولتهای اسلامی فرض است که به یاری مظلومان فلسطینی بشتابند و دولت جعلی غاصب صهیونیستی را نیست و نابود سازند تا انشاءالله مقدمهٔ ظهور خورشید ولایت قطب عالم امکان حضرت بقیةاللهالأعظم أرواحنا لتراب مقدمه الفداء را فراهم سازند.
لازم به ذکر است که بر مؤمنین لازم است برای نصرت مقاومت دست به دعا بردارند که صبح پیروزی نزدیک است؛ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ.
الأقلّ السید محمدصادق الحسینی الطهرانی
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
📔 «نور مجرّد» (۳جلد) 📜 یادنامۀ عارف بالله و بأمر الله، سیّدالطائفتین حضرت علامه آیةالله حاج سید محم
📔 حقیقتاً جای کتاب «نورمجرّد» خالی بود...
▪️رهبر معظم انقلاب اسلامی:
من جلد یک و دو کتاب نورمجرّد را مطالعه کردم، بسیار کتاب خوبی است. هم قلم خوبی دارد هم اسلوب خوبی. جای این کتاب خالی بود و من از شما تشکر میکنم. وقتی کتاب را در دست گرفتم بقدری قلم روان بود -مثل کتاب روحمجرّد- که دیگر زمین نگذاشتم و همه را مطالعه کردم. حقیقتاً جای این کتاب «نورمجرّد» (دربارهٔ مرحوم علامه طهرانی) خالی بود.
* تهذیب امر مهمی است برای همه علیالخصوص جوانان. خواندن کتابهایی همچون نورمجرد و مهرتابان که زندگینامه است و روشهای زندگی بزرگان را نشان میدهد بسیار مؤثر و راهگشاست.
▪️جلسهٔ غیرعمومی معظمله با حضرت آیتالله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی و تنی چند از بیت علامه طهرانی؛ مشهد مقدس ۹فروردین۹۷
🆔 @allame_tehrani
3_Aeen_Rastegari_03.mp3
26.52M
💫 آیین رستگاری - جلسهٔ 3
🔴 لزوم كتمان اسرار الهى و آثار سوء كشف سر
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ سخنرانی: 1407/02/02
📝 متن مکتوب سخنرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰توضیحات:
🔹سِرّ در هر منزل و مرحلهای با منزل و مرحلۀ دیگر متفاوت است.
🔹کشف اسرار الهی موجب قهر پروردگار است.
🔹تحریم فواحش مصداقی از غیرت الهی در پنهان نمودن زشتیهاست.
🔹اسراری که بین بنده و پروردگار است مختصّ اوست.
🔹حالات و مدرکات سالک مصداقی از اسرار الهی است.
🔹یکی از ضررهای اِفشای اسرار بسته شدن راه دیگران است.
🔹یکی دیگر از ضررهای اِفشای اسرار عُجب و خودپسندی است.
🔹در مقام تعلیم نیز امام باقر علیهالسّلام را عجب و خودپسندی نمیگرفت.
🔹پیدا شدن عارضۀ نسیان و فراموشی در بعضی از بزرگان.
🔹یکی دیگر از ضررهای اِفشای اسرار محروم شدن از وصول به مقصود است.
🔹قیمت انسان به حقیقت واقعی اوست که مرکز ادراکات معنوی است.
🔹یکی از مصادیق کتمان سرّ مخفی داشتن حالات و مکاشفات است.
🔹یکی دیگر از مصادیق کتمان سرّ مخفی نمودن استاد و دستورات و تکالیف سلوکی اوست.
🔹تقاضای افراد وارد شده در سلوک مختلف است.
🔹راه عرفان و لقاء خدا و سلوک بازیچه نیست.
🔹شرک و کفر و نفاق، قلب را ضایع میکند.
🔹تکالیف و دستورات الهی، نفس انسان را عوض میکند.
🆔 @allame_tehrani
لزوم كتمان اسرار الهى و آثار سوء كشف سر.pdf
4.07M
💫 آیین رستگاری - جلسهٔ 3
🔴 لزوم كتمان اسرار الهى و آثار سوء كشف سر
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ سخنرانی: 1407/02/02
🔉 فایل صوتی سخنرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰توضیحات:
🔹سِرّ در هر منزل و مرحلهای با منزل و مرحلۀ دیگر متفاوت است.
🔹کشف اسرار الهی موجب قهر پروردگار است.
🔹تحریم فواحش مصداقی از غیرت الهی در پنهان نمودن زشتیهاست.
🔹اسراری که بین بنده و پروردگار است مختصّ اوست.
🔹حالات و مدرکات سالک مصداقی از اسرار الهی است.
🔹یکی از ضررهای اِفشای اسرار بسته شدن راه دیگران است.
🔹یکی دیگر از ضررهای اِفشای اسرار عُجب و خودپسندی است.
🔹در مقام تعلیم نیز امام باقر علیهالسّلام را عجب و خودپسندی نمیگرفت.
🔹پیدا شدن عارضۀ نسیان و فراموشی در بعضی از بزرگان.
🔹یکی دیگر از ضررهای اِفشای اسرار محروم شدن از وصول به مقصود است.
🔹قیمت انسان به حقیقت واقعی اوست که مرکز ادراکات معنوی است.
🔹یکی از مصادیق کتمان سرّ مخفی داشتن حالات و مکاشفات است.
🔹یکی دیگر از مصادیق کتمان سرّ مخفی نمودن استاد و دستورات و تکالیف سلوکی اوست.
🔹تقاضای افراد وارد شده در سلوک مختلف است.
🔹راه عرفان و لقاء خدا و سلوک بازیچه نیست.
🔹شرک و کفر و نفاق، قلب را ضایع میکند.
🔹تکالیف و دستورات الهی، نفس انسان را عوض میکند.
🆔 @allame_tehrani
📿 خود این راهنمای تو خواهد شد
▪️مرحوم آیتالله سید احمد کربلایی:
به یاد خدا باش و توجه به خودت داشته باش و در خود فرو برو، تا خودت را از این کثرات جمع کنی و به عالم وحدت برسانی؛ خود این ذکر حق و توجه به نفس راهنمای تو خواهد شد.
🆔 @allame_tehrani
🔸تلاشی که نتیجهاش دور شدن است
▪️علامه طباطبائی (قدس سره):
درس و تحصیل بی خدا، مثل راهی است که از جاده پرت بیفتد: لایَزیدُ السَّیرُ فیه إلّا الابتعاد.
📚 سیر و سلوک سبز، ص۴۰
سیر و سلوک
🆔 @allame_tehrani
💠 در هر فنّی فقط متخصص آن حق اظهار نظر دارد
اگر انسان در فنّی متخصّص شد، باید فقط در آن فنّ اجتهاد کند؛ حقّ دخالت در فنون دیگر را بطوریکه نظر بدهد و حکم کند، ندارد.
📚 نور ملکوت قرآن، ج۲، ص۲۰۳
🆔 @allame_tehrani
💫 احاطۀ نفس ناطقه در مقام كمال خود، بر جميع موجودات
همانطور كه در مبدأ، تمام موجودات عالم عِلوی نور محضند و ضياء و روشنی صرف و خالصند، همچنين نفوس ناطقه و موجوديّت انسان در مراتب صعود و مراحل تكاملِ خود میرسد به همانجا.
و همين انسانی كه دارای نفس ناطقه است میرسد به جائی كه تمام موجودات را مشاهده میكند؛ و تمام موجودات را در وجود خود منطوی میبيند. از باب مثال فرض كنيد:
ما جماعتی كه در اينجا دور هم نشستهايم، ما بدنی داريم و مادّهای؛ اين جای شکّ نيست؛ دستی داريم، پائی داريم، چشمی داريم، كه با آن اعمالی انجام میدهيم: میرويم، میگيريم، يكدگر را میبينيم. و غير از اين هيكل ظاهر، ما با حواسّ ظاهری خود از يكدگر چيزی را ادراک نمیكنيم؛ وليكن حقيقت ما و واقعيّت ما، همين بدن ما نيست.
ما افكاری داريم، ادراكاتی داريم، دوستان و آشنايان را در ذهن خود میشناسيم و میيابيم.
اگر بنا میشد كه ما يک نورانيّت و صفائی داشتيم كه همانطور كه چشم به دوستان میاندازيم ظاهر آنها را میبينيم، از تمام محتويات مغز و فكر و ذهن و حقيقت و عقيده و صفات و نيّات آنها خبردار میشديم؛ و اگر دوستان ما و خود ما، همه موجودات مُتلألئه و متشعشعۀ نورانی مثل همان بلورها و آئينهها بوديم كه هيچ موجودی از حقائق ما، از موجودات ديگر و حقائق آنها محجوب واقع نمیشد؛ پس ما همه را ادراک میكرديم، و همه همه را ادراک میكردند.
علّت اينكه من از علوم شما خبر ندارم! شما از علوم دوستتان خبر نداريد! شما از خارج اين مسجد كه در آن نشستهايد بیاطّلاع هستيد! شما از فردا خبر نداريد! اين حجابهای مادّی است.
اگر زمان و مكان برداشته شود و حجاب مادّه از بين برود، تمام موجودات هم اكنون برای شما حاضرند! و شما برای دوستان حاضريد! و هر دوستی برای ديگری حاضر است!
پس بنابراين ديگر حجابی نيست؛ هيچ موجودی از موجود ديگر محجوب نيست.
انسان كه دارای نفس ناطقه است، در اثر تكامل قوا و استعدادهای نهفتۀ خود میرسد به جائی كه تمام موجودات را ادراک مینمايد؛ و تمام حقائق عالم و عقول و صُوَر و معارف إلهيّه در وجود او منطوی میگردد.
همانطور كه انسان در اصل پيدايش بیگِره و صاف بود و در جائی بود كه «يكی بود؛ يكی نبود؛ غير از خدا هيچكس نبود.» يعنی يكی بود و آن خدا بود؛ و يكیِ عددی نبود، بلكه وحدت او وحدت بالصّرافه بود؛ و بنا بر اين مقدّمه، وجود مقدّس خدا، غيری در جهان نگذارد، و غير از او هيچ موجودی در عالم نبود؛ همينطور بايد به مقام اوّليّۀ خود بازگشت كند.
چون نور نفس ناطقه كه در عالم توحيد بود و در مقابل تشعشع انوار حضرت احديّت جلّ و عزّ دارای سعه و احاطه بود، به عالم صورت و سپس به عالم مادّه تنزّل كرد و در عالم كثرت ظهور پيدا نمود؛ مانند نور سَرِه و خالص، چون كنگرههائی كه در بالای عمارتها برقرار میكنند، تكثّر پيدا نموده و اين اختلافات پديد آمد.
با منجنيق همّت استوار و ارادۀ متين و با پيمودن راه خدا و ورود در عالم تزكيۀ نفس امّاره و بستن بار سفر لقاءالله، بايد اين كنگره را درهم كوبيد؛ و اين دوئيّت و انانيّت و استكبار را به خاک نسيان مدفون ساخت، تا دوباره به همان مقام توحيد و صفا و طهارتی كه انسان در مبدأ خلقتش بود مراجعت كند، و كماكان چون گوهر درخشنده تابناک گردد، و چون آفتاب فروزان، نوربخش عوالم و محيط بر آنها شود.
بخواهيم يا نخواهيم بايد برگرديم، بازگشت و معاد امری است غير قابل تخلّف؛ وليكن اگر با اختيار و اراده حركت كنيم چه بسيار عالی و ارجمند است.
غلام همّت آنم كه زير چرخ كبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است
تو را ز كنگرۀ عرش میزنند صفير
ندانمت كه در اين دامگه چه افتادست
كه ای بلندنظر شاهباز سدرهنشین
نشيمن تو نه اين كنج محنتآباد است[1]
📚 معادشناسی، ج۵، ص۱۹۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ چند بيتی از يک غزل حافظ است؛ «ديوان حافظ» طبع پژمان، ص10.
🆔 @allame_tehrani
💫 منزلت انسان در اشعار سعدی
... و سعدی شیرازی چه خوب مقام و منزلت آدمی را در غزل معروف و مشهور و موعظهآمیز خود بیان کرده است:
تن آدمی شریفست به جان آدمیّت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیّت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیّت
خور و خواب و خشم و شهوت، شَغَب است و جهل و ظلمت
حَیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیّت
به حقیقت آدمی باش و گرنه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیّت
مگر آدمی نبودی که اسیرِ دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مکان آدمیّت
اگر این درندهخوئی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیّت
رسد آدمی به جائی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حدّست مکان آدمیّت
طیَران مرغ دیدی، تو ز پایبند شهوت
بدر آی تا ببینی طیران آدمیّت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیّت (۱)
همانطور که گفتیم معاد ضروری است؛ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّآ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ. «ما همه مِلک طِلق خدا هستیم و ما بازگشتکنندگان بسوی او میباشیم.» آن عالم چه عالمی است؟ عالم ظهور و بروز.
یَوْمَ تُبْلَی السَّرَآئِرُ روزی است که سرائر منکشف میشود. سرائر جمع سریره است، و سریره به معنای سرّ و راز است؛ یعنی دلها و باطنها. در آنروز آن سرّ و باطن و کمون نفس و نیّت انسان منکشف میگردد و واضح بروز دارد.
گویند هدهد آنقدر چشم تیزبینی دارد که چون بر فراز آسمان به پرواز درآید، آب را در طبقات تحتانی زمین میبیند؛ ولی ما نمیتوانیم ببینیم. چون ما بخواهیم آب را بدست آوریم باید زمین را بشکافیم، و چه بسا اتّفاق افتاده است که زمین را شکافتهایم و آب نیافتهایم و محتاج به کند و کاوش در محلّ دیگری شدهایم.
ولی چون چشم هدهد حادّ است (یعنی تیزبین) امواج انعکاس شعاع نور چشم او از طبقات زمین عبور میکند و به آب میرسد؛(۱) این از خواصّ چشم هدهد است.
ما امروز چشم خود را باز میکنیم و غیر از شخصی که مواجه با ماست کسی دیگر را نمیبینیم، امّا خدا به رسولش میفرماید: فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ.(۲) «امروز چشم تو حادّ است، حدید و تیزبین است.»
ما پرده را از روی چشمان تو برداشتیم، و میبینی آنچه را که دیگران نمیبینند؛ ظاهر و باطن، شهادت و غیب، ذهن و عقیده، و فکر و نیّت، و علوم گذشته و آینده، ما کانَ و ما یَکون و ما هُوَ کائن، از همه اطّلاع داری!
این برای چیست؟ برای اینست که: وَ أَشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا؛ زمینِ دل و سرّ و صُقْع نفس رسولالله به اشراق نور پروردگارش روشن و منوّر شده است.
یک وقت زمینِ خارج روشن میشود، مانند تابش خورشید؛ و یک وقت زمین دل به نور خدا روشن میگردد؛ آنهم زمین است. در قیامت زمین دلها روشن میشود، و سرائر و مخفیّات از خفا بیرون آمده و در برابر روشنائی نور خدا و به نور خدا نورانی میشوند.
و محصَّل آنکه ما از اینجا حرکت میکنیم میرویم در آن عالم، در آنجائی که مادّه نیست. مؤمن، مشرک، منافق، زن و مرد، شرقی و غربی در آنجا فرق ندارند. هر کس بخواهد در آنجا برود، بدن را در قبر میگذارد و به آن عالم به پرواز درمیآید. مردن برای همه هست؛ یعنی عالم مادّه را پشت سر میگذارند و حجاب زمان و مکان را درمینوردند و در آنجائی که از مادّه مجرّد است میروند؛ در آنجائی که همه چیز روشن است.
انسان هر عملی در دنیا بخواهد انجام دهد، باید بداند که قیامت عالم بروز و ظهور است؛ همان عملش ظاهر و روشن در برابر دیدگاه خلائق قرار میگیرد.
در اینجا انسان میترسد پدرش بفهمد مادرش بفهمد برادرش بفهمد رفیقش بفهمد، و پیوسته سعی دارد عمل خود را کتمان کند؛ امّا آنجا فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ است، چشمها حادّ و تیزبین است؛ آنجا همه چیز حاضر است و مشهود.
▪️ادامـــه دارد...
📚 معادشناسی، ج۵، ص۱۹۸
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «كلّيّات سعدی» طبع فروغی، قسمت مواعظ سعدی، ص122
2ـ و بنا بر علوم امروزه، شعاع اجسام، از طبقات زيرزمين به چشم هدهد میرسد.
3ـ ذيل آيۀ 22، از سورۀ 50: قٓ.
🆔 @allame_tehrani