🖤 حضرت علامه (رضوان الله تعالی علیه) به نمایشگاه بین المللی کتاب تهران تشریف آورده بودند و حاج آقا معراجی (از کارشناسان خبره و صاحب تجربه وزارت ارشاد) هم بعداً به ایشان ملحق شدند.
به غرفه ناشران عرب زبان (جایی که سال های قبل هم بازدید می کردند) تشریف بردند و تقریباً از غرفه اکثر ناشران دیدن کردند.
ناشرانی از لبنان، سوریه، مصر و... با عناوینی جدید و کتبی نفیس؛
حاج آقا معراجی هم که بر عناوین کتب جدید امسال نمایشگاه اِشراف داشتند، در مورد آثار جدید توضیحاتی را برای معظّمٌ له (ره) ارائه می داد.
در این بین و غرفه به غرفه از ناشر گرفته تا بازدیدکنندگانی که به طور ناگهانی ایشان را زیارت می کردند، مشغول عرض ادب و ارادت بودند. یکی اجباراً دست می بوسید، دیگری روبوسی می کرد، عده ای هم متواضعانه فقط ایستاده و عرض ادب می کردند...و تعدادی هم از دور اشک می ریختند....
یادم می آید یکی از خانم های چادری جلوی یکی از غرفه ها مشغول بازدید بود و ما که به عنوان عکاس و ... 👇👇
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
.
... تصویربردار پیشقراول بودیم، از ایشان خواهش کردیم اگر مانعی ندارد، کمی آنطرف بایستند. گویا همین مقدار هم به ایشان بَر خورده بود! با کمی دلخوری نگاهی به اطرافش انداخت و هنوز چهره مبارک حضرت علامه (ره) را ندیده بود و گفت:
مگه کی داره میاد!؟
گفتیم؛ علامه حسن زاده...
فی الفور علاوه بر تغییر ناگهانی چهره و تبسمی از روی تعجب و رضایت، به یک چشم بهم زدن و برق آسا گوشی موبایلش را در آورد و با دوربین آن گوشی معمولی، خودش را به نزدیکی حضرت علامه (ره) رساند و مشغول گرفتن عکس از آن نادره دوران شد.
آنطور که شنیدم آن روز آقای مهندس نوری (داماد حضرت علامه) در پایان بازدید حدود ۳۰۰ عنوان کتاب برای خرید یادداشت کرده بودند که باید بعد از رجوع معظّمٌ له به منزل، می آمدند برای خرید کتاب ها و بردنشان....
◾کانال تلگرام علامه دهر؛
⚫️ @allameyedahr1400
🖤 ناشر مصری آمد جلو و با چه وجد و سروری آنهم به زبان فارسیِ دست و پا شکسته می گفت؛
«من صد دوره کتاب فصّ فاطمیه (و اذان) شما را بردم مصر...»
سپس یکی از همکارانش را صدا زد و قرآن کوچک و نفیسی را از او گرفت تا به عنوان هدیه به علامه تقدیم کند.
علامه قرآن را از او گرفت و بعد از تورّق قبول کردند اما گفتند هدیه اش پرداخت شود ولی ناشر مصری می گفت؛ دعا کنید. و علامه با تبسم فرمودند «قبلَ الدُّعا» یعنی اوّل هدیه اش پرداخت شود و آن مصری مدام می گفت «فقط دعا»
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
.
🖤 ... وزیر ارشاد هم خودش را به نمایشگاه کتاب (اردیبهشست 1391) رساند تا حضرت علامه را ببیند.
در زمان مصافحه با علامه، وجد و سرور خاصی داشت.
حاج آقا معراجی (همراه همیشگی حضرت علامه در نمایشگاه کتاب) هم آمده بود....
برخی از اطرافیان درباره وزیر به آقا گفتند؛
«آقای دکتر، اُستاد دانشگاه هم هستند» آن دیگری گفت؛ «سیّد هم هستند» و شخص سومی هم عرض کرد؛ «آقا ایشان وزیر ارشاد هم هستند» و...
و علامه با تبسمی شیرین خطاب به وزیر گفتند؛
« آقا!
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری»!؟
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
.
🖤 کمی جلوتر و پس از طیّ چند غرفه اُستاد رضا مختاری (از شاگردان علامه در قم) هم آمدند و گپ و گفتی صمیمانه و خودمانی و البته کوتاه با ایشان داشتند که مثل اغلب موارد با مطایبات شیرین و دلنشین حضرت علامه همراه بود...
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
.
«عظمت گناه در برابر عظمت خدا»
امام صادق عليه السلام فرمود:
«نگاه به گناه نكنيد كه كوچك است ، ببينيد گناه چه كسى را مى كنيد!؟»
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
.
زخمی که هست بر جگر من، جدید نیست
سوزانده جانم و به اجل هم امید نیست
آتش کشیدهاند درِ خانهی مرا
این کارها ز دشمن حیدر بعید نیست
شیخ الائمه را وسط کوچه میکشند
اینجا کسی به فکر منِ مو سپید نیست
گشته مدینه کرببلایی دگر، ولی
داغی شبیه داغِ حسینِ شهید نیست
این لشکری که از در و دیوار آمدند
دلسنگتر ز لشکر پَستِ یزید نیست
وحشتزده اگر شدهاند اهلِ خانهام
اما خبر ز ضربت دستی پلید نیست
اینجا خبر ز خصم لعینی که بی هوا
معجر ز روی عترت طاها کشید نیست
اصلاً تمام آنچه که دیدم، برابرِ
آن صحنهای که عمهی سادات دید، نیست
"والشمرُ جالسٌ" به روی سینهی حسین
رحمی به قلب آن که سرش را بُرید نیست
عالم فدای خواهر مظلومهای که گفت:
گشته تن برادر من ناپدید...، نیست
✍ شاعر: محمود_مربوبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازدید حضرت علامه از نمایشگاه کتاب
اردیبهشتماه ۱۳۹۱
با تشکر از عزیزان زحمتکش «کانال شاخۀ طوبی»
26.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 انتشار برای اولین بار از کانال ایتای علامه دهر؛
علامه حسنزاده آملی رفع الله درجاته از نگاه حکیم حسین خیراندیش
تاریخ مصاحبه: زمستان ۱۳۹۹
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
«انتشار با ذکر منبع و حفظ امانت رسانهای»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
💠 برای نشر مطالب کانال، کپی با ذکر لینک 💠
💠 #خاطرات_علامه
اردیبهشت ۱۳۹۱ بود... نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران...
یکی از همراهان حضرت علامه حسنزاده آملی رفع الله درجاته طبق روال دو سه سال قبل خطاب به من میگفت: «تا میتونی تصویر بگیر، معلوم نیست سال آینده آقاجون تشریف بیارن یا نه!» و همینطور هم شد. آخرین سالی شد که آن یگانۀ دوران به بوستان علماء نزول اجلال فرمودند...
نمیدانستم تصویر بگیرم یا عکس!؟
بعضی صحنهها دوربین تصویربرداری را میطلبید و حضور آن نادرۀ دوران در برخی غرفهها نیز حتماً باید عکاسی میشد اما در عین حال باید مراعات حال ایشان نیز میشد، با فاصله و....
سال آخر (۱۳۹۱) اما به خاطر حضور وزیر، شلوغتر از سالهای قبل بود. نفرات همراه وزیر هم قاعدتاً محدودیتهایی ایجاد میکردند اما به رغم همۀ اینها بحمدالله تصاویر خوبی روزیِ ما شد.
از مطایبات معظمله گرفته تا اشتیاق ارادتمندان علامه به دیدن ایشان.
نوشتنیها زیاد است و باید طوری ارائه شود تا استفادهاش عامتر باشد، شاید تقدیم آن در قالب مستند تلویزیونی فراگیرتر از انتشار آن در کانالها و فضای مجازی باشد.
إن شاء الله توفیق تولید آن هم دست دهد.
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
«انتشار با ذکر منبع و حفظ امانت رسانهای»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
💠 برای نشر مطالب کانال، کپی با ذکر لینک 💠
💠 خاطرهنگاریِ یکی از همکاران خبرنگار از بازدید حضرت علامه حسنزاده آملی (رفع الله درجاته) از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، که قلم روانی دارد؛
خدایش جزای خیر دهاد...
این گزارش مربوط به سال ۱۳۹۱ است و از مطلب بعد (که مفصلتر است) مربوط به بازدید سال ۱۳۹۰ حضرت علامه از نمایشگاه ؛
🔷 آخرین غرفه را که دید آرام دستش را زیر قبای آقای معراجی - همراهش- که روبرویش ایستاده بود برد و با لبخند گفت: جیبتو بپا، جیبتو بپا
آقای معراجی هم خنده گفت: حاج آقا مواظب باشین جیب من معلوم نیس چی توش باشه. همه خندیدند.
این تنها چیزی که بود که امسال توانستم از بازدید آیت الله حسن زاده آملی از نمایشگاه کتاب دشت کنم.
دیر فهمیدم آیت الله حسن زاده آملی به نمایشگاه آمده است، اما خودم را رساندم. امسال سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد هم همراهش بود و نتوانستیم چیز زیادی دشت کنیم؛ میدانید که وقتی وزیری یا وکیلی جایی میرود دست کم ۱۰-۱۵ نفر محافظ و همراه و راننده و ... هم اطرافش هستند. خلاصه شلوغ شده بود و نشد نزدیک شوم و مانند پارسال حرف هایش را بشنوم و بنویسم. سال گذشته که وزیر نبود به راحتی پا به پای او و کنارش راه میرفتم و همه حرفها را میشنیدم، اما امسال نشد... خدا رحمتش کند. برای شادی روحش فاتحهای بخوانید. /پنج شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
«انتشار با ذکر منبع و حفظ امانت رسانهای»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
💠 برای نشر مطالب کانال، کپی با ذکر لینک 💠
🌹🌹 گزارش سال ۱۳۹۰ بازدید حضرت علامه حسنزاده آملی از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران؛
------------------------------
✳️ بازدید بدون تشریفات آیت الله از نمایشگاه کتاب
✍️ شاهد عینی 1️⃣
🔷 اولین بار بود که آیت الله حسن زاده آملی را از نزدیک میدیدم. یکی از دوستان زنگ زد و گفت آقای حسن زاده برای بازدید به نمایشگاه میآید. میگویند خیلی از بازدیدکنندگان همین طوری به نمایشگاه میآیند، میآیند که چرخی زده و یک روز را هم در نمایشگاه بگذرانند. نمیخواهم این را رد کنم، اما میخواهم بگویم این ویژگی نمایشگاه کتاب برای مسئولان هم هست. نمایشگاه فرصت خوبی است تا مسئولان مختلف فرهنگی و غیر فرهنگی هم چرخی زده و خودی نشان بدهند. این را از آن جهت میگویم که اول این که قبل از آمدن آن حضرات، اطرافیان و همراهانش دست به کار شده و به این سایت و به آن خبرگزاری خبر میفرستند که آقای فلانی قرار است از نمایشگاه کتاب بازدید کند و نرسیده به نمایشگاه هم تلفن پشت تلفن به خبرنگاران که خودتان را برسانید نیم ساعت دیگر آقای فلانی در نمایشگاه است.
🔶 در ستاد خبری نمایشگاه چند نفر خبرنگار ویژه vip یا همان تشریفات هستند و دست به قلم و کاغذ سرپا ایستادند تا همین که خبر دادند فلان مسئول آمده بدو بدو خودشان را برسانند و آن حضرت لطف کرده و دو سه جمله در زمینه کتاب بگوید و به اصطلاح خبر روی سایت برود. التبه آن حضرات مسئول هم با همین هدف به بخش"تشریفات" میآیند، میآیند که همه ملت خبردار شوند که حضرتش به نمایشگاه کتاب هم رفته است و گر نه اگر قصد بازدید از نمایشگاه را دارند میتوانند مثل بقیه مردم از نمایشگاه کتاب بازدید کنند؛ درست مثل حضرت آیت الله حسن زاده آملی.
🔷 دوم این که وقتی هم که آمد به مکانها و غرفههای ویژهای که برد رسانهای داشته باشد سر میزند. سوم این که حتما ژست فرهنگی گرفته و چند جملهای در زمینه مظلومیت فرهنگ و کتاب اظهار نظر میکند هر چند که خودش کتاب را نشناسد و شاید ماه به ماه کتابی را هم ورق نزند؛ و چهارم، مسئولان نمایشگاه -از رئیس گرفته تا بقیه - از یک ساعت قبل آماده اند تا آن مسئولان بیاید و با هم گپی بزنند و چای بخورند که اگر این گونه نباشد به حضرتش بر میخورد و ممکن است پشت سر مسئولان نمایشگاه سعایت و یا درباره نمایشگاه انتقاد کند. یادتان باشد همه اینها جزو "آیین تشریفات" است (اینها مشاهدات چندین ساله است که خبرنگار ثابت نمایشگاه کتاب بوده ام نه تخیلات).
🔷 اما آیت الله حسن زاده آملی مانند دیگر مسئولان و حضرات به بخش تشریفات نمایشگاه نیامده بود. خودم را به بخش عربی رساندم. ابتدا هدفم تهیه خبر و گزارش یا گرفتن مصاحبه چند دقیقهای بود، اما بعد از ده دقیقه یک ربع، ضبط را توی جیب گذاشته و مثل چند نفر دیگر با آیت الله همراه شدم. جالب این بود که ایشان نه مثل خیلیها با بوق و اعلام آمده بود و نه خدم و حشمی داشت که همراهیش کنند و برایش ملاقات و مصاحبه ترتیب دهند. خیلی ساده و معمولی و بدون حاشیه آمده بود از بخش عربی بازدید کند. این روال هر ساله او بود که به نمایشگاه میآمد. فقط هم از بخش عربی بازدید میکند. به خاطر شلوغی و ایجاد مزاحمت برای مردم معمولا به بخش داخلی نمایشگاه نمیرفت. معمولا هم ۳۰۰ - ۴۰۰ هزار تومان (به قیمت سال ۹۰) کتاب میخرد. به خاطر همین بیشتر ناشران و غرفه داران بخش عربی او را به چهره میشناختند اگر چه بعضیها اسمش را نمیدانستند. جلو هر ناشر که میرسید حاج آقای معراجی - روحانی بود و تنها همراه ایشان بود- که خیلی هم شوخ بود کمی درباره آثار جدید و مهم توضیح میداد و او میگفت آن را بخرند یا نه و اگر خریدنی بود علی آقا اسم کتاب را مینوشت تا بعدا بیایند بخرند.
🔶 این چند نکته دستاورد همراهی یک ساعته ام با حضرت آیت الله در نمایشگاه کتاب است:
جوانی آیت الله حسن زاده را شناخت سریع آمد و دستش را بوسید وقتی سرش را بلند کرد خیلی جدی بهش گفت: چرا دماغت را پاک نکرده بودی.
جوان ابتدا هاج و واج مانده بود، اما ما همراهان خندیدیم و خودش هم لبخندی زد و راه افتاد.
🔷 انتشارات دار الارشاد لبنان دو کتاب " موسوعه تحفه العروس" و " موسوعه زواج المتعه" را جلو پیشخوان گذاشته بود به طوری که توی چشم میزد و هر کس رد میشد میدید. آقای معراجی به این دو کتاب اشاره کرد و به آیت الله حسن زاده گفت: اینها کتابهای خوبی هستند یک دوره بخریم.
آیت الله حسن زاده گفت: شما بخر به من هدیه کن.
@allameyedahr1400
┄┅═══❉💠❉═══┅┄
کانال «علامه دهر» در پیام رسان «ایتا»
«انتشار با ذکر منبع و حفظ امانت رسانهای»
https://eitaa.com/allameyedahr1400
💠 برای نشر مطالب کانال، کپی با ذکر لینک 💠