حكومت نظامي در امپراطوري
اعلام منع آمدوشد در ۶ شهر آمریکا
⛔️ با ادامه درگیریها و ناآرامیها در آمریکا پس از قتل فجیع یک سیاهپوست آمریکا به دست یک پلیس سفیدپوست، در شهرهای «لس آنجلس»، «فیلادلفیا»، «آتلانتا»، «کلیولند»، «سیاتل» و «دِنِور» منع آمد و شد اعلام شد
@alle_yasen
حكومت نظامي در امپراطوري
اعلام منع آمدوشد در ۶ شهر آمریکا
⛔️ با ادامه درگیریها و ناآرامیها در آمریکا پس از قتل فجیع یک سیاهپوست آمریکا به دست یک پلیس سفیدپوست، در شهرهای «لس آنجلس»، «فیلادلفیا»، «آتلانتا»، «کلیولند»، «سیاتل» و «دِنِور» منع آمد و شد اعلام شد
@alle_yasen
🏴هشتم شوال، سالروز تخریب مزار ائمه بقیع (علیهمالسلام) به دستور وهابیون آل سعود🏴
@alle_yasen
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️اوضاع شهر نیویورک بشدت متشنج شده و پلیسها گله ای ریختن توی خیابونها و هرکی رو ببینن مورد عنایت قرار میدن یا بازداشت میکنن و با اتوبوسها به مکانهای نامعلوم منتقل میکنند
شعارهای حقوق بشری آمریکاییا، انگار فقط برای بعضی کشورها کاربرد داشت نه خودشون
#GeorgeFloydprotest
#nycprotests
"هاونمدیا"
مرگ بر حقوق بشر آمریکایی..
Death to American Human Rights
#GeorgeFloydMurder
#GeorgeFloyd
#أميركا_تنتفض
#امريكا_تنتفض
@alle_yasen
#همسرداری
کوه #عقاب، از فاصله دور مانند عقابی زیبا و باابهت است اما هرچه به آن نزدیک میشویم دیگر اثری از آن شمایل زیبا پیدا نیست و نقش عقاب زیبا محو میشود.
✨گاهی زن و شوهرها ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خویش و با رفتار همسر خود مقایسه میکنند! در حالیکه اگر داخل زندگی آنها شویم زیباییهایی که از دور دیدیم سرابی بیش نیست!
این اشتباه مخربی است که ناخودآگاه بدبینی و تنفر را نسبت به همسر خود ایجاد میکند و در نتیجه بهانهای برای ندیدن خوبیها و زیباییهای همسر است.
@alle_yasen
📸 تصاویری از صحنه تظاهرات در شهرها و ایالتهای مختلف آمریکا
#اعتراضات_سراسری_آمریکا
@alle_yasen
▪️پدرم بامن بازی میکنه
پدرم برای من کتاب میخونه
پدرم شب منو میخوابونه و مُراقبمه
"لطفا پدرم رو نکُشید" من قول میدم که او مرد خوبیه
دست نوشته دخترک سیاهپوست خطاب به پلیس آمریکا
"جُرج فلوید" اولین قربانی خشونت پلیس آمریکا نبوده،آخرین هم نخواهد بود😢
@alle_yasen
3.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥خودروهای پلیس آمریکا در آتش خشم معترضان سوخت (لسآنجلس)🔥
#اوج_حقارت_ديكتاتور
@alle_yasen
🔸دوست دارید خانهای پر از محبت داشته باشید، اما احساس ناتوانی میکنید زیرا فکر میکنید تمام راهها را رفتهاید و کسی به این انگیزه شما توجه نمیکند.
🔸محبت و دوستی راه و روش مخصوص به خود را دارد.محبت و رحمت موجب شادی و آرامش زن و شوهر و از نشانههای خداوند است.
🔸خداوند خود را قرار دهنده مودت و محبت بین زن و شوهر میداند و میفرمایند «اَن خلق لَکم مَن اَنفسکم ازوجا لِتسکنوا الیها و جَعل بَینکم مَوده و رحمة،از نشانه او این است همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا با آنها آرام شوید و بین شما رحمت و مودت قرار داده ایم.»
💌 هر چقدر فضای خانه از محبت آکنده باشد، پیوندها و دلبستگی عاطفی بین زن و شوهر بیشتر میشود. محبت متعالیترین رفتار زوج است و برگرفته از گذشت، حق شناسی، همدلی و بدور از هر گونه تحقیر و تهمت است.
@alle_yasen
آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿 💢قسمت سی و ششم: حسین کافر بود یا مسلمان؟ 💢 روز دوم اسارت ب
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿
💢قسمت سی و هفتم: یک روز در شام یک روز در بصره 💢
روز دوم ورود بچه ها به بصره و آشنایی من با اونا بود که بعثیا در رو واکردن و گفتن همه بیاید بیرون. رمق و توانی برام نمونده بود .بچه ها همه رفتن بیرون و تا اومدم به خودم بجنبم در بسته شد و من جا موندم. هزار جور فکر و خیال تو سرم می چرخید. میگفتم نکنه بچه ها رو از اینجا بُرده باشن اردوگاه و بازم من اینجا تنها بمونم. بشدت ناراحت بودم که چرا منو نبردن. نکنه هنوز به قضیه اطلاعاتی بودنم شک دارن و میخان بازم بازجوییای انفرادی رو شروع کنن. نکنه فهمیده باشن من روحانیم و بخان حسابمو جداگونه برسن. خلاصه همینجور فکرای مختلف به مغزم فشار میاورد. چن ساعت گذشت و من مثل سه روز اول تو اون اتاق با تنهایی خودم در خیالات مختلف غوطه ور بودم. که با سر و صدای سربازای بعثی و بچه ها خودمو جم و جور کردم. اولش فِک کردم یه عده اسیر جدید اوردن. ولی وقتی در باز شد دیدم همون رفقای خودم ولی با سر و وضعی بسیار آشفته و رقت بار و خونی.
مات و مبهوت بودم چه اتفاقی افتاده و بچه ها را کجا بردن. بعثیا که رفتند و در بسته شدم از یکی پرسیدم کجا رفتید و چه اتفاقی براتون افتاد. چرا اینجوری برگشتید. گفت خوش بحالت که جا موندی. چشمت روز بد نبینه. ما را بُردن و هر چهار نفر رو سوار یه ایفا کردن و تو شهر بصره با دستای بسته چرخوندن و تعدادی از خونواده های بعثی رو آورده بودن و هر که چه دستش بود بطرفمون پرت میکرد. یکی با سنگ می زد.یکی با چوب و یکی آب دهان سمتون مینداخت. این سنتی بود که بعثیا از یزید و شامیان سنگدل آموخته بودن. بدجوری بچه ها زخم و زلی شده بودن. اوضاع بشدت رقت انگیز شده بود. یه عده اسیرِ مجروح، گشنه و بی رمق و این همه مصیبت! واقعا تو اون لحظات غمِ خودم و زخما و همه گرفتاریام از یادم رفت. گاهی دیدن اینجور صحنه ها از خود قرار گرفتن در اون زجرآورتره. من چه بدبختی هستم چرا باید جا بمونم و در غم و درد این بچه ها شریک نباشم. تا چن لحظه قبل چه فکر می کردم و حالا چه دارم می بینم!همون وقتی که می گفتم خوش بحال بچه ها که بردنشون اردوگاه و ازین وضع خلاص شدن طفلکیا زیر رگبار سنگ و کلوخ بعثیا بودن.
ادامه دارد✅
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹