◄ #ڪـــــلام_شهـــــید
🍁شهـید احــــمد کافــی:
مؤمنین واقعی در همه حال خود
را ملزم به تعهداتایمانی میدانند
چه آنجایی که این #تعــهدات به
سود منافــع شخصی آنها باشد و
چــه آنجا که با منافــــع شخصی
سازگار نباشد به حکم الهی گردن
می نهند و در مقابل آن #تسلیــم
هستند.
@alle_yasen
ایران بالاتر از آمریکا در فوتیهای کرونا در ۲۴ ساعت اخیر
🔹تعداد ۲۱۴۲ مبتلا به کرونا در ۲۴ ساعت اخیر در جهان جان سپردند.
🔹هند با ۴۷۴ فوتی اول
🔹مکزیک با ۲۷۳ فوتی دو
🔹برزیل با ۲۲۰ فوتی سوم
🔹ایران با ۱۶۰ فوتی چهارم
🔹آمریکا با ۱۵۳ فوتی پنجم
#هشدار_به_شهروندان
@alle_yasen
#چهل_گام_تا_بندگی
🔸گام پانزدهم «۱۵ ذیالقعده»
در انجام کارها امروز و فردا نکن
@alle_yasen
آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿 💢قسمت پنجاه و هفتم: افتتاح اولین اردوگاه مفقودالاثرها💢 بعد
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿
💢قسمت پنجاه و هشتم: بچه ها ذکر بگید 💢
حیف بود کسی جا بمونه و ازین خوان گسترده ی ضیافت بی نصیب و بهره بمونه. مگه میشه مهمون بیاد و میزبان با تمام اهل و عیال جم نشه وآداب میزبانی رو بتمامه انجام ندن. ازین همه سخاوت و دست و دل بازی و اون سفره گسترده و رنگارنگ فهمیدیم دوباره تکرار داستان تونل مرگ و وحشت در کاره و اینبار با حجم بسیار گسترده تر و عظیم تر از استخبارات عراق.
کم کم بچه ها را پایین کردند. نه همه رو با هم ، بلکه یه نفر یه نفر و اتوبوس به اتوبوس. دو صف طولانی مجهز و آماده در مقابل هم تشکیل شده بود و همانند مراسم سان دیدن به این تفاوت که در دو سو و مقابل هم مستقر شده بودن و داشت مقدمات این مراسم اجرا می شد. چه تعداد سرباز و درجه دار و افسر اونجا مستقر بودن نمی دونم ، اما همینقدر می دونم که صفی در حدود ۶۰ تا ۷۰ متر بود که تمامی افراد به انواع سلاحای سرد مانند چوب، سیم خاردار چندلایه بافته شده، لوله آب، کابلای ضخیم و دسته بیل و کلنک و غیره مسلح بودن. صفوفی از عقده ای ترین انسانای روی زمین و آماده برای پاره کردن و دریدن همنوعای خودشون. تو اتوبوس ما یکی از عزیزان بود بنام مسلم گلستان زاده از برو بچه های کازرونِ شیراز بود و کمی سنش بیشتراز ما بود ، ملتمسانه سفارش می کرد ، بچه ها ذکر بگید و همه زیر لب ذکر می گفتیم و به پیامبر و اهل بیت متوسل می شدیم. صحنه بسیار هولناک بود. یه نفر که پیاده می شد و اونو وارد تونل وحشت می کردن، قیامتی بر پا میشد. دیدن این منظره از قرار گرفتن داخل آن وحشتناک تر بود. خوش به حال اونایی که زودتر پیاده شده بودن. حداقل کمتر این صحنه های وحشتناک رو می دیدن. واقعا تو اون لحظات پر از اضطراب و هراس ادم دوست داشت زمان متوقف بشه و هیچگاه از اتوبوس پیاده نشه. اسرای زخمی و نیمه جون باید یکی یکی وارد این تونل مخوف میشدن و تا نیمه تونل که می رفت دیگری را پیاده می کردن. نگهبانا که مامور شکنجه و کتک کاری بودند ، هیچ محدودیتی برای زدن نداشتن، تنها استثناء این بود که حتی الامکان از ضربه مستقیم بر سر که باعث مرگ بشه منع شده بودن اینم فقط بخاطر این بود که برای تبادل اسرا به زنده ی ما نیاز داشتن و مرده ما بدردشون نمیخورد
ادامه دارد✅
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔰سالها پیش سرباز خوزستانی پس از آموزشی موقع تقسیم دید افتاده مشهد دلگیر و غمگین شد. از طرفی ارادتش به آقا و از طرفی اوضاع بد مالی خانواده اش. اولین شبی که مرخصی گرفت با همون لباس سربازی رفت حرم آقا تا درد دل کنه و دلتنگیش رو به آقا بگه
🔰ساعتها یه گوشه حرم اشک ریخت
وقتی برگشت به کفشداری تا پوتین هاش رو بگیره، دید واکس زده و تمیزن. #کفشدار با جذبه با اون هیبت و موهای جو گندمی، وقتی پوتین هاش رو داد نگاهی به چشم سرباز که هنوز خیس و قرمز از گریه بود کرد و گفت: چی شده سرکار که با لباس سربازی اومدی خدمت آقا؟!
🔰سرباز گفت: من بچه خورستانم
اونجا کمک خرج پدر پیرم و خانواده فقیرمم. هیچکس رو ندارم که انتقالی بگیرم، نمیدونم چیکار کنم؟! کفشدار خندید و گفت: آقا #امام_رضا(ع)خودش غریبه و غریب نواز، نگران هیچی نباش.
🔰دو سه روز بعد نامه #انتقالی سرباز به لشکر ٩٢ زرهی اهواز اومد؛ اونم تایم اداری. سرباز شوکه بود؛ جز آقا و اون کفشدار کسی خبر نداشت از این موضوع هرجا و از هرکی پرسید کسی نمیدانست ماجرا رو. سرباز رفت پابوس آقا و برگشت شهرش ولی نفهمید از کجا و کی کارش رو درست کرده!
🔰چند سال بعد داشت مانور ارتش رو تماشا می کرد. یهو #فرمانده نیرو زمینی رو موقع سخنرانی دید چهره اش آشنا بود. اشک تو چشماش حلقه زد. فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران؛ قدرت اول منطقه امیر سرتیپ احمد پوردستان، مرد با جذبه با موهای جوگندمی؛ همون کفشدار حرم آقا بود که اون زمان فرمانده لشکر ٧٧ خراسان بود. فرمانده لشکری که کفش سربازش رو واکس زده بود انتقالی اون رو به شهرش داده بود.
🌹🍃🌹🍃
@alle_yasen
💠شهید مدافع حرم مرتضی عطایی(ابوعلی) در #لباس_خادمی_حرم مطهر رضوی ...
📜بخشی از وصیتنامه شهید عطایی:
برای فرج #امام_زمان(عج) بسیار دعا کنید🤲 که فرجمان در #فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج) میباشد.
#شهید_مرتضی_عطایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@alle_yasen
💢 #مرتضی مراحل معنوی را از آیتالله قاضی #الگوبرداری میکرد و به ایشان ارادت ویژهای داشت☝️. او معتقد بود اگر این شناخت را از دوران نوجوانی آغاز کرده بود، موفقیتهای بیشتری کسب میکرد.🌹🍃
💢#مرتضی ارادت ویژهای به امام حسین (ع) داشت و حتما در سال یک مرتبه برای زیارت به #کربلا میرفت😍. گاهی بدون دریافت ذرهای حق الزحمه پیگیر کارهای زیارتی دیگران میشد و در قبال اصرار آنها برای دریافت هزینههای شخصی خود پاسخ میداد «حساب این مبالغ با جای دیگری است».😊
💢 روحیه #انعطاف پذیر مرتضی سبب میشد، با همه سازگار باشد و درباره سفر، با مشورت تصمیمگیری کند.🌹🍃
💢مرتضی از #جوانی در حوزه و پایگاههای بسیج با سمتهایی از قبیل مسوول عملیات و مربی آموزش حضور فعال داشت.🙂
💢زمانیکه مرتضی تصمیم گرفت به سوریه برود، پدر گفت هرچند که برای ما خیلی سخت است، اما اگر برای #رضای خدا🕋 میروی، خدا به همراهت باشد.🌹🍃
💢 بین مرتضی و #شهید صدرزاده رابطه صمیمانهای شکل گرفته بود، بهنحویکه پس از شهادت «سید ابراهیم» (تاسوعا ۱۳۹۴) «ابوعلی» در فراق #رفیق خود بسیار بیتابی میکرد، 😭تا اینکه در روز عرفه سال ۱۳۹۵ وی هم به سید ابراهیم میرسد و در بهشت امام رضا (ع) آرام میگیرد.🌹🍃
💢#خاطرات شهید عطایی در کتب «مرتضی و مصطفی» و «ابوعلی کجاست» منتشر شده است.👌
#شهید_مرتضی_عطایی🌹🍃
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@alle_yasen
• 🦋🍃 •
^سعی کنید عاشق باشید
عاشق خدمت کردن
منتظر نباشید که کسی به شما بگوید:
"خدا قوت" و یا کسی از شما تشکر کند
و یا کسی قدر کار و تلاش و
مشقتی را که کشیدهاید بداند
کار را برای خدا انجام بدهید..:)
#شهید_حسینمعزغلامی 🌼
@alle_yasen