🌈 سلام بچه ها در مسابقه نقاشی سازمان جهانی بهداشت با موضوع " محافظت از خود و مردم در برابر بيماري همه گير كوويد 19 " به صورت مجازي شرکت کنید و در صورت برنده شدن جایزه بگیرید . آثارتون رو ( به صورت اسكن شده ) تا تاريخ 10 دي ماه سال جاري به آدرس ايميل whoartcovid@gmail.com ارسال کنید .💥💥☄💥💥☄💥💥☄ با آرزوی موفقیت برای شما کودکان و نوجوانان ایرانی .
💢مسابقه نقاشی
#آموزش_سلامت
# ویژه _ دانش آموزان
۱۷ آذرماه ، #سالروز_شهادت حُر انقلاب #شهید_شاهرخ_ضرغام گرامی باد . 🥀
🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#معرفی_شهید #شاهرخ_ضرغام
سنگین‌وزن بود. از بلندقامت ترین ها هم یک سر و گردن بلندتر می‌زد. لات‌ها با دیدنش قالب تهی😱👹 می‌کردند. در هر گذر و معبری که صدای کشیده شدن کفش‌های پاشنه‌خوابیده شاهرخ می‌آمد....
به چشم بر هم زدنی فنون کشتی فرنگی را از برمی‌کرد. باهوش بود و کسی یارای تن‌به‌تن شدن با قد و قامت پرزورش را نداشت. همین شد که در جوانی قهرمان🏅 استان تهران شد وتا سال ۵۵ در تشک‌های کشتی خوش درخشید.🎖🌺🌺🌺
✅ خوابش💤💤 که سنگین می‌شد مادر پیرش🧕 با چادر پرگل نماز بالای سرش می‌رفت. کله عقب می‌کشید که بوی الکل به مشامش نرسد. همین‌طور که اشک 😭می‌ریخت، امام زمان (عج) را صدا می زد. دعا می کرد 🤲 که پسرش سر به راه بشه.
همه همسایه ها😮😯🧕🤔🧕 زیر لب می‌گفتند:
شاهرخ کجا؟ آقا امام زمان کجا؟
دعاهای مادر آخر کار خودشو کرد، بُحبوحه انقلاب بود. آن روزها حتی قاب تلویزیون‌های ۱۴ اینچ📺 کافه‌ها و کاباره‌ها هم مُسخّر چهره و اخبار حضرت امام در نوفل‌لوشاتو شده بودند.
رفقای شاهرخ می‌گویند اولین بار که صورت باصلابت امام خمینی (ره) را که دید پیک تازه لبالب شده‌اش را روی میز گذاشت. با آن قامت بلند و شانه‌های پهنش جلوی تلویزیون ایستاده به صحبت‌های آقا گوش کرد و از آن روزبه بعد به‌جای قمار کردن و قشون‌کشی از این محله به محله‌ای دیگر پای ثابت تظاهرات✊✊ و منبر مساجد 🕌....
السابقون السابقون ...
خودش را حرّ انقلاب می‌دانست. می‌گفت حر اولین کسی بود که در کربلا شهید شد و من هم باید جزو اولین‌ها باشم.
روی بدنش جابجا خال‌کوبی‌های دوران جاهلی👺😡😤 خودنمایی می‌کرد.
در حضور کسی وضو نمی‌گرفت و دعای همیشگی‌اش این بود که درراه اسلام و امام زمان (عج) نیست و نابود شود و کسی جنازه‌اش را نبیند.
📣
✅ می‌گویند به سیّدها که می‌رسید یکپارچه ادب و تواضع می‌شد. حتی اگر این سیّد پسری جوان بود؛
به پایش می‌افتاد. بلند که می‌شد شانه‌اش را می‌بوسید و در گوشش👂 التماس می‌کرد آن جوان از جده‌اش بخواهد🤲 شاهرخ که حالا نام ابوالفضل را برای خودش گذاشته بود شهید شود.
🌺🌺🌺🌺
🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#شهدا شرمنده ایم