eitaa logo
مسجدالمهدی تفسیرقران کریم
327 دنبال‌کننده
850 عکس
130 ویدیو
15 فایل
🟣با آگاهی از معارف قران کریم لذت بیشتری از تلاوت قران داشته باشیم ایدی مدیر کانال @jahad1113
مشاهده در ایتا
دانلود
بر روایات مختلف، مسلمانان ده روز و اندی، و به قولی بیست روز، در حدیبیه اقامت کردند.[۳۱] رسول خدا در خارج از منطقه حرم خیمه زده بود، ولی در حرم نماز می‌گزارد. چون نوشتن صلح نامه پایان یافت و مردانی از مسلمانان و مشرکان بر آن گواهی دادند، پیامبر به همراهانش فرمان داد که به نشانه حج، شتران خود را قربانی کنند و سرهایشان را بتراشند. بیشتر اصحاب، به دلیل ناخرسندی از به جا نیاوردن حج و چون صلح حدیبیه را نوعی شکست می‌دانستند، از فرمان پیامبر سرپیچی کردند، اما پس از آنکه رسول خدا به تنهایی اقدام به به‌جا آوردن این اعمال کرد، آنان نیز تبعیت کردند، [۳۲] سپس رسول خدا و مسلمانان به مدینه بازگشتند.[۳۳] طبق معاهده حدیبیه، سال بعد (سال هفتم) پیامبر و مسلمانان به مکه رفتند و سه روز در نبود قریش در آنجا اقامت کردند و اعمال عمره را به جای آوردند. این واقعه به عمرة القضاء معروف است
اطلاعیه به فرمایش رهبری مبارکه فتح سلام و احترام 🟢بنابه توصیه خامنه ای جهت پیروزی جبهه مقاومت هرشب قرائت سوره مبارکه فتح بهمراه تفسیر سوره در خدمت نماز گزاران حاضر در مسجد خواهیم بود. https://eitaa.com/almahditfser
نقض صلح نامه از سوی قریش اندکی پس از امضای پیمان یکی از مردم مکه به نام ابوبصیر که مسلمان شده بود، طبق پیمان حدیبیه به مردم مکه تسلیم شد، اما او در بین راه از چنگ محافظان خود گریخت و د در نقطه‌ای که بر سر کاروان قریش به شام است موضع گرفت. اندک اندک عده‌ای از مسلمانان مکه به او پیوستند و برای کاروان قریش خطر جدی پدید آوردند. قریش از پیامبر خواستند تا آن افراد را به مدینه راه دهد؛ بدین ترتیب بند مربوط به استرداد یک طرفه فراریان به درخواست قریش لغو شد.[۳۸] هنوز دو سال از پیمان صلح نگذشته بود که مشرکان مکه بند اول صلح نامه (یعنی ترک مخاصمه و جنگ) را نقض کردند. زیرا قبیله بنی خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی بکر با قریش هم پیمان بودند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ داد، مردانی از قریش به نفع بنی بکر، افرادی از بنی خزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر عازم فتح مکه شد
برکات صلح حدیبیه صلح حدیبیه را از عوامل مهم زمینه‌ساز گسترش دعوت اسلام به سراسر جزیرة العرب دانسته اند. به گونه‌ای که از آغاز پیمان صلح تا نقض آن (۲۲ ماه)، تعداد کسانی که به اسلام گرویدند، بیش از کل تعداد مسلمانان تا آن زمان بود و حتی برخی بزرگان قریش، مانند عمروعاص و خالد بن ولید، در همین دوران به اسلام گرویدند.[۴۰] همچنین گفته شده که آرامش حاصل از صلح حدیبیه سبب شد که پیامبر به سرزمین‌های خارجی هم توجه کند و در سال هفتم، پادشاهان و سران ممالک اطراف را نیز به اسلام دعوت نماید. [۴۱]
۲۳ نوامبر، ۱۸.۱۴​.m4a
46.44M
قرائت و تفسیر سوره مبارکه فتح جلسه دوم 🟢لبیک به فرمایش امام خامنه ای به نیت پیروزی جبهه مقاومت https://eitaa.com/almahditfser
17082-fa-shahadat-madarm-afsaneh-neset.pdf
1.35M
🔸کتاب شهادت مادرم زهرا عليهاالسلام افسانه نيست نگاهي به مظلوميت هاي حضرت زهرا عليهاالسلام در منابع معتبر اهل تسنن/تاليف جمعي از نويسندگان https://eitaa.com/almahditfser
هدایت شده از KHAMENEI.IR
❤️ ؛ | توصیه رهبر انقلاب به قرائت سوره فتح، دعای ۱۴ صحیفه سجادیه و دعای توسل برای پیروزی جبهه مقاومت 🖥 رسانه KHAMENEI.IR برای سهولت دسترسی مؤمنین، صوت این موارد را بازنشر می‌کند. 🎙بشنوید👇
معامله با خدا بودن حقيقت بيعت با پيامبر مطلب سوم آن است که براساس «قُرب نوافل»[9] که فَريقين[10] اين حديث را نقل کردند، ذات اقدس الهي مي‌فرمايد وقتي بنده صالح من به مقام قُرب بار يافت: «كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»؛[11] اگر در «قُرب نوافل» خدا ـ خدا در مقام فعل، نه در مقام ذات يا صفت ذات ـ در مقام فعل و وصف خارج از ذات دست انسان مي‌شود، يا زبان انسان مي‌شود، پس آنچه را که ما از وجود مبارک پيامبر مي‌شنويم، سرانجام خدا در مقام فعل که «منطقةُ الفراغ» است و فصل سوم است «كُنْتُ ... لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ»، ما از زباني که اين زبان منسوب به خداست داريم اين وحي را مي‌شنويم، دست هم همين طور است! پس اگر منظور از «يد»، «يد جارحه» باشد که ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾، چون رسول «بما انّه رسول» پيام مُرسِل را مي‌رساند، دست حضرت که بالاي دست آنها بود ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾ و اگر منظور از «يد» قدرت و نعمت باشد، آنها اگر قدرت و نعمتي را در اختيار اسلام قرار دادند، نعمت و قدرت الهي فوق آنهاست و اگر منظور از «يد»، «قُرب نوافل» باشد، دست حضرت که در حقيقت «الله» در مقام فعل، دست پيغمبر مي‌شود که ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾، پس اين سه وجه براي ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾ مي‌تواند مؤثّر باشد.
مشخص شدن وزانت تفسير الميزان در اين مباحث اين بيان سيدنا الاستاد که دو ـ سه صفحه است، خيلي بيان عميق علمي است، حتماً ملاحظه بفرماييد! هم جريان «لا يبقي علي الزمانين» را باطل مي‌داند، قيام عَرَض به عَرَض را ممکن مي‌داند، هم «تَجَدُّدِ اَمْثال» را باطل مي‌داند، هم دو تأويلي را که ابوحنيفه و همفکران او ذکر کردند باطل مي‌داند، الميزان را بايد اين‌جاها شناخت! وگرنه آن‌جايي که با مجمع البيان و مانند اينها مطابق است که حرف تازه‌اي ندارد، الميزان جايش اين‌جاهاست.پرسش: اگر براساس فرمايش علامه، بخشی از ايمان به هر حال تصديق باشد و بخش ديگرش التزام، به هرحال بخش تصديق آن ؟ پاسخ: نه! تصديق مقدمه است، نه اينکه ايمان بخشي از اين دارد و بخشي از آن دارد. اوّل تصديق است که بايد بفهمد؛ يعني بين موضوع و محمول گِره بزند، بگويد پيغمبر آمده و حق است، اينکه مدّعي نبوت است حق است، اين علم است. اين اصل را بايد به جان خود گِره بزند، اين يک دست ديگری مي‌خواهد! اين «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان» مي‌خواهد، نه عقل فلسفي و کلامي!
تقويت ديدگاه علامه طباطبايي با تبيين جايگاه عقل نظری و عملی اينکه فرمود مَزيد ايمان، اين راه درستي است که سيدنا الاستاد فرمودند؛ فرمودند که ايمان، تنها علم و تصديق نيست، بلکه «مع الالتزام بالعمل» هست. 
برتری رتبه‌ای پيامبر دال بر «دفع» بودن استغفار او
قصد عمره داشتن پيامبر در جريان حديبيه و شواهد آن اين سوره مبارکهٴ «فتح» که در مدينه نازل شد، زمينهٴ آن فتح بزرگ را فراهم کرده است، يک؛ فتح مقدماتي در همان «صلح حُديبيه»[1] بود، دو؛ در جريان «صلح حُديبيه» وجود مبارک پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) از اوّل قصد عمره کرد نه قصد حج، چون ماه حج هنوز فرا نرسيده بود؛ چه اينکه حضرت سيدالشهداء(سلام الله عليه) هم قصد عمره داشت. اصلاً حسين بن علي(سلام الله عليه) قصد حج نکرده بود تا حج را به عمره تبديل بکند! طبق روايات معتبره‌اي که در کتابِ حج ما هست، حضرت از همان اوّل قصد عمره مفرده داشت؛ ائمه(عليهم السلام) در کتاب حج اين چنين فرمودند که حضرت از همان اوّل قصد عمره مفرده کرده بود.[2] وجود مبارک پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) به همراه خود «هَدي» فراواني را هم به همراه بردند، کسي که مي‌خواهد جنگ بکند ديگر گوسفند و شتر به همراه نمي‌برد! از اين معلوم می‌شود که حضرت از همان اوّل قصد عمره داشتند و قصد جنگ نداشتند، وقتي به «حُديبيه» رسيدند آنها جلويشان را گرفتند که سفيري از دو طرف رفت و آمد کردند و بنا شد که آن سال حضرت برگردند، به مکّه نروند و سال بعد وارد مکّه شوند که فتح مکّه از همان وعدهٴ بعد شروع شد. در آن زمان زير يک درخت، حضرت به دستور ذات اقدس الهي از اينها بيعت گرفته که تا هر جا شد اسلام را ياري کنند؛ حالا برخي‌ها متعتقدند که با ردّ و بدل شدن سفير، کار را به صلح کشيده شد، ديگر بيعتي حاصل نشده است؛ اما بيعت «تحت الشّجرة»[3] به نظر بعضي واقع شده است.