مسجدالمهدی تفسیرقران کریم
📸 گزارش تصویری 🔹مراسم جشن ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و گرامیداشت روز مادر و زن با سخنرانی حج
بازتاب مراسم ولادت سیده نساء العالمین ام ابیها فاطمه زهرا سلام الله علیها
مسجدالمهدی خیابان امین
در کانال تبلیغات اسلامی استان اذربایجان غربی
ضبط صوت خبرنگاری_280.mp3
1.61M
سلام و عرض ادب محضر چهارده معصوم علیهم السلام
🌏دوستان جوان و نوجوان مسجدی علاقمند حفظ کنند بعد تفسیر عرض سلام با شما
اللّه الّذى جعل لكم الارض قرارا و السماء بناء...
كـلمـه (قـرار) بـه مـعناى مستقر و جايگاهى است كه آدمى بر آن قرار مى گيرد. و كلمه بـنـاء بـه طـورى كـه ديـگـران گـفـتـه انـد بـه مـعانى قبه و بارگاه است، و از آن جمله بـنـاهـايـى است كه عرب بر آن قبه مى زنند. خداى تعالى در اين آيه اين نعمت را به رخ انـسـانـهـا مـى كـشـد كـه آنان را در زمين و زير آسمان جاى داد، و اين خانه مسقف را منزلگاه ايشان كرد.
(و صوركم فاحسن صوركم ) - حرف (فا) كه بر سر جمله (فاحسن ) در آمده، فاى تفسيرى است، و به آيه چنين معنا مى دهد: خداوند خلقت صورتهاى شما را نيكو كرد، و ايـن بـدان جـهـت است كه خداى تعالى صورت انسان را مجهز به جهازى بسيار دقيق كرد كـه بـا آن جـهـاز و وسايل مى تواند انواع كارهاى عجيب را انجام دهد، كارهايى كه ساير مـوجودات جاندار از انجام آن عاجز است. و نيز از مزايايى از زندگى بهره مند است كه آن مزايا براى غير انسان ابدا فراهم نيست.
(و رزقـكم من الطيبات ) - منظور از طيبات انواع رزقهاى گوناگونى است كه طبيعتش با طبيعت آدمى سازگار است، و با طبيعت ساير حيوانات سازگار نمى باشد، مانند انواع دانه ها، و گوشتها و غير آن.
(ذلكـم اللّه ربـكم ) - يعنى اين اللّه است كه رب شما است و امور شما را تدبير مى كـنـد. (فـتـبارك اللّه رب العالمين ) - اين جمله ثنايى است بر خداى عزّوجلّ به اينكه ربـوبـيـت و تدبيرش تمامى عالمها را فرا گرفته، و با آوردن حرف (فا) بر سر ايـن جـمـله، آن را متفرع كرد بر جمله قبلى، در نتيجه ربوبيتش براى همه عالمها را فرع ربـوبـيـتـش بـراى انـسـان قـرار داد، و ايـن بـه منظور آن بود كه بفهماند ربوبيت خداى تـعالى يكى است، و تدبيرش نسبت به امور انسان عين تدبيرش نسبت به امور همه عالم اسـت، چـون نـظـام جـارى در سـراسـر جـهان يكى است، و انطباق آن بر سراسر جهان عين انطباقش بر يك يك نواحى آن است، پس خداى سبحان منشاء خير كثير است كه در لغت آن را (بركت ) گويند: (فتبارك اللّه رب العالمين ).
ضمانت اجرايي اخلاق وابسته به معاد
غرض اين است که اگر ـ معاذ الله ـ مسئله معاد نباشد به هيچ وجه اخلاق ضمانت اجرايي ندارد. به چه دليل انساني که قدرت دارد و کسي هم خبر ندارد از حرام نگذرد؟ به چه دليل؟! چرا نگذرد؟! تنها عامل همان است که حساب و کتابي است! همان بيان نوراني حضرت امير است که فرمود: ـ حالا در آيه بعد هم ميخوانيم ـ ذات اقدس الهي نالههاي تمام وحوش را در تنگناهاي دريا ميداند؛ فرمود حالا که چنين است اکثر مردم ايمان ندارند؛ حالا يا در اثر اينکه علم ندارند يا برابر علم خودشان مؤمن نيستند؛ لذا ﴿ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ﴾،[6] پس اساس اخلاق مسئله معاد است. پرسش: ...؟پاسخ: بله غرض اين است که اگر اعتقاد به معاد نباشد و «خَوْفاً مِنَ النَّار» باشد، اين نسبت به آن مقام ولايت، عبادت بردگان است؛ ولي حالا وقتي از آن برتر شد «شَوْقاً إِلَي الْجَنَّة» است و از هر دو برتر شد «حبّاً لِلَّهِ»[7]و «شُكْراً لِلَّه» است؛
و رزقـكم من الطيبات ) - منظور از طيبات انواع رزقهاى گوناگونى است كه طبيعتش با طبيعت آدمى سازگار است، و با طبيعت ساير حيوانات سازگار نمى باشد، مانند انواع دانه ها، و گوشتها و غير آن.
روايات ما هست که هيچ وقت هيچ مؤمني از آن جهت که مؤمن است گناه نميکند، براي اينکه در آن لحظه يا معاد از ياد او رفته، يا بياعتنا پشت سر گذاشته است: ﴿كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ﴾[15]در آن لحظه بالاخره کاري با معاد ندارند «لَا يَزْنِي الزَّانِي وَ هُوَ مُؤْمِن»[16]همين است که در حال گناه ايمان ندارد؛ يعني چه؟ علم دارد؛ امّا باور ندارد و کنار گذاشته است.
بيان جامع امام صادق(عليه السلام) در عدم استجابت دعا
از وجود مبارک امام صادق(سلام الله عليه) سؤال کردند چرا دعاي ما مستجاب نميشود؟ فرمود: «لِأَنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُون»؛[19]اين اصل جامع امام صادق(سلام الله عليه) و آن تحليل گسترده وجود مبارک امام سجاد اين مطلب را نشان ميدهد؛ خدايا غذايي که خوردم، حرف بدي که زدم، با اين دهان اگر حرف بدي درآمد، فحشي دادم يا آبروي کسي را اگر بردم؛ اين بيان نوراني پيغمبر است که فرمود اين دهان را پاک کنيد، نه اينکه مسواک کنيد! مسواک سر جاي خود محفوظ است، ثواب هم دارد و دستور هاي فراواني هم داده شد، نفرمود «أسنان» را پاک کنيد، در «اسنان» مسئله استحباب مسواک هست، يا نماز با آن ثواب دارد و مانند آن، آن استحباب تطهير «اسنان» است نه «افواه»؛ فرمود دهن را پاک کنيد: «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ»،[20] چرا؟ «فَإِنَّهَا طُرُقُ الْقُرْآن». مگر نميخواهيد نماز بخوانيد؟! مگر نميخواهيد قرآن بخوانيد؟! قرآن از اين دهان بايد خارج شود، اگر ـ خداي ناکرده ـ اين دهان آلوده باشد، اين کوثر را اگر شما در ظرف آلوده بريزيد، آلوده ميشود و اثر ندارد! «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ فَإِنَّهَا طُرُقُ الْقُرْآن». آن تعليل راوجود مبارک امام سجاد در آن دعاي «ابوحمزه ثمالي» هفت، هشت قسمت آن را بازگو کرده که در آن جا بودم، فلان غذا را خوردم، فلان حرف را زدم، فلان جا نبايد ميرفتم، از مجلس علما غفلت کردم، محفل علمي را ترک کردم، محفل دعا را ترک کردم و مانند اينها. بنابراين اينکه دعا مستجاب نميشود مشخص است که براي چيست. پرسش: حضرت ابراهيم در دعا چه رمزي داشت که مستجاب شد؟ پاسخ: چون با اخلاص خواست که ﴿إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا﴾،[21] وجود مبارک ابراهيم خليل اصلاً به دنبال محبوب ميگردد! شما حکمت مشاء را ببينيد، حکمت اشراق را ببينيد، حکمت متعاليه را ببينيد، بحثهاي توحيدي با بحثهاي دل هماهنگ نيست؛ برهان است و برهان سر جاي خودش است و کار فکري است؛ برهان تام و قوي هم هست! در هيچ کتابي و در هيچ فنّي از فنون حکمت مشاء، حکمت اشراق و حکمت متعاليه، برهان اثبات مبدأ با دل کار ندارد با عقل کار دارد؛ امّا وجود مبارک ابراهيم خليل اين جا که استدلالي نميکند؛ وقتي «آفلان» را ديد، قمر را ديد، شمس را ديد، ستاره را ديد و ديد که اينها از بين ميروند، فرمود که من اينها را دوست ندارم. شما که دوست نداري، مشرک ميگويد من دوست دارم! او ميگويد تو اصلاً نميداني که دوستي يعني چه؟ خدا آن است که «دلمايه» باشد و دل با او رابطه داشته باشد. مشکل عقل را ممکن است که ديگران حلّ کند ﴿لا أُحِبُّ الْآفِلينَ﴾، [22]در هيچ کتاب فلسفي و کتاب کلامي سبک آنها نيست که کسي در مسائل علمي بگويد که من دوست دارم يا ندارم. شما در مسائل رياضي شنيديد که کسي بگويد که من دوست دارم دو دوتا پنج تا نباشد؟! دوست دارم و دوست ندارم در براهين عقلي جا ندارد، آن براي حکمت عملي است! ابراهيم(سلام الله عليه) فرمود که اصلاً خدا بايد «دلمايه» باشد، خدا آن است که دل به او طلب داشته باشد؛ حالا چيزي که ذهن قبول کرده يا فکر قبول کرده چه مشکلي را حلّ ميکند؟! ﴿لا أُحِبُّ الْآفِلينَ﴾، پس او محبوب خودش را يافت؛ حالا چون محبوب خودش را يافت، «دلمايه» خودش را يافت، دل به او راه دارد و از او خواست؛ با دل حرف زد، وقتي با دل حرف بزند يقيناً ذات اقدس الهي اجابت ميکند.
اجابت دعا لازمه ربوبيت خداي سبحان
آنگاه ربوبيت خدا را ذکر ميکند، به چه دليل خدا اجابت ميکند؟ به دليل اينکه نظام را دارد اداره ميکند؟ حالا شما که هيچ! آن مرغ هاي پرندهاي که در اثر برف و تگرگ در اين سرماها گير کردند و غذا گيرشان نيامده و ناله دارند، فرمود من آن نالهها را گوش ميدهم و جواب ميدهم! هم آن مادر را تأمين ميکنم و هم آن بچه را! «يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَات»[27]اين خداست! فرمود اينها عائله من هستند! ﴿وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللَّهِ رِزْقُها﴾.[28]حالا خرس است و در قطب دارد زندگي ميکند؛ امّا در يخ مانده و شش ماه هم خوابيده؛ امّا الآن ناله ميکند و گرسنه است و غذا ميخواهد، من جوابش را ميدهم! ﴿ما مِنْ دَابَّةٍ﴾ که اين نکره در سياق نفي است، ﴿ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللَّهِ رِزْقُها﴾. حالا امام صادق حق دارد بفرمايد که «لِأَنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُون»؟! اين بيان نوراني حضرت امير در نهج البلاغه است که فرمود: «يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ وَ مَعَاصِيَ الْعِبَادِ فِي الْخَلَوَاتِ وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَات». «نينان» جمع «نون» است و «نون» هم به معناي ماهي است. الآن در راه ها ـ جاده خاکي يا غير خاکي ـ اتومبيلها که ميآيند، اين پليسهاي راهور و مانند اينها کاملاً ميتوانند تشخيص دهند که اين چه ترمزي کرده، چه زماني ترمز کرده و با چه سرعتي رفته است، چون بالاخره علامت آن در زمين ميماند؛ امّا در دريا و اقيانوس اين ماهي نر بود يا ماده بود، کوچک بود يا بزرگ بود، با سرعت رفته يا بيسرعت رفته، از کدام راه رفته ـ اختلاف يعني رفت و آمد ـ فرمود همه اينها پيش من حساب شده است! کدام ماهي رفته، با چه سرعتي رفته، ماهي نر بوده يا ماهي ماده بوده و چگونه رفته؟ «وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَات» اين ماهي اگر از من در دريا غذا بخواهد مشکلش را حلّ ميکنم. حالا امام صادق حق دارد بفرمايد که «لِأَنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُون» فرمود خدا کلّ نظام را دارد اداره ميکند، شما هم جزء نظام هستيد، پس از او بخواهيد