مکی بودن سوره صافات و شروع آن به سوگند
سوره مبارکه «صافات» مثل سوره مبارکه «يس» در مکه نازل شد و اوّلين سورهاي است از نظر نظم ترتيب قرآني که با سوگند شروع شده است که ﴿وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا﴾. قسمهاي الهي، چون همه موجودات را خدا آفريد و همه در اختيار قدرت او هستند ميتواند به همه سوگند ياد کند؛ ولي بشر حق ندارد به غير خدا سوگند ياد کند
فرمود: او نسبت به ابلاغ وحي «ضِنّت»؛ يعني بخل نمي ورزد, «ضَنين» نيست, بخيل نيست ﴿وَ ما هُوَ عَلَي الْغَيْبِ بِضَنينٍ﴾؛ هر چه ما گفتيم اين سخاوتمندانه به شما ابلاغ ميکند چيزي را کم و زياد نميکند، اين يک قضيه. در طرف ديگر، آن هم وحياني بودن حرم امن نبوّت را تأمين کرد و فرمود: ﴿ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي ٭ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحي﴾؛[17] فرمود او هم غير از وحي چيزي نميگويد، هر چه ميگويد وحي است. اين دو اصل کلي را درباره حرم امن نبوي بيان فرمود؛ يعني آنچه ما گفتيم او به شما مي رساند و آنچه را او میگويد گفته ماست ﴿ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي﴾؛ يعني او وقتي بخواهد درباره قرآن، درباره دين، درباره خدا و اسماي خدا و اوصاف خدا و افعال خدا سخن بگويد هيچ حرفي ندارد مگر حرف ما، ما هم هر چه گفتيم او به شما رساند و ميرساند ﴿ما هُوَ عَلَي الْغَيْبِ بِضَنينٍ﴾ که بخل بورزد، بعضي چيزها را بگويد و بعضي چيزها را نگويد
مکی بودن سوره صافات و شروع آن به سوگند
سوره مبارکه «صافات» مثل سوره مبارکه «يس» در مکه نازل شد و اوّلين سورهاي است از نظر نظم ترتيب قرآني که با سوگند شروع شده است که ﴿وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا﴾. قسمهاي الهي، چون همه موجودات را خدا آفريد و همه در اختيار قدرت او هستند ميتواند به همه سوگند ياد کند؛ ولي بشر حق ندارد به غير خدا سوگند ياد کند.
بيّنه بودن سوگندهای الهی و مقابل نداشتن آن
مطلب دوم آن است که سوگند خدا در مقابل بيّنه نيست، بلکه به خود بيّنه است. قسمها معمولاً در محاکم در مقابل بيّنه هستند که «الْبَيِّنَةُ عَلَى الْمُدَّعِي وَ الْيَمِينُ عَلَى مَنْ أَنْكَرَ»؛[1] کسي که در محکمه دعوايي دارد و ادّعا بر چيزي دارد او بايد بيّنه اقامه کند، دليل و شاهد بياورد و کسي که منکر است و قول او مطابق با اصل است او سوگند ياد ميکند. سوگند در محاکم قضايي در مقابل بيّنه است؛ ولي قسمهاي الهي به خود بيّنه است، نه در مقابل بيّنه. اگر خداي سبحان به چيزي سوگند ميخورد؛ يعني ما را به آن دليل و حدّ وسط آشنا ميکند؛ مثلاً کسي که در يک اتاق تاريک قرار دارد از ديگري سوال ميکند که الآن روز شد يا نه؟ او ميگويد روز شد و براي اثبات آن، چون دليلي ندارد سوگند ياد ميکند و ميگويد به فلان شيء سوگند که الآن روز است؛ ولي کسي که دليل دارد ممکن است اين پرده را کنار بزند، اين در را باز کند و بگويد به اين آفتاب قسم الآن روز است؛ سوگند به آفتاب در مقابل استدلال نيست، سوگند به خود دليل است؛ قسمهاي الهي از همين قبيل است. اينطور نيست که خداي سبحان براي اثبات دعواي خود دليل نداشته باشد و به چيزي سوگند ياد کند. اگر خدای سبحان به خود سوگند ياد کرد، براساس «يَا مَنْ دَلَ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ»[2] خودش دليل است و اگر به «صافات» و «زاجرات» و «تين» و «شمس» و «قمر» و امثال اينها سوگند ياد کرد، همه اينها مخلوق هستند و مخلوق هم دليل بر وجود خالق است، هم نظم و ترتيب مخلوق دليل بر وحدانيت خالق است. بنابراين تمام قَسَمهاي قرآن کريم که از ذات اقدس الهي شروع شده است، همه اينها به بيّنه برميگردد؛ نه به چيزي که در مقابل بيّنه است.
فهميدن کلام الهی مشروط به سعه قلب انسان
هر چه ما گفتيم به شما رساند، منتها هر کسي به اندازه سعه قلب خود ميفهمد. اين بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) که فرمود: «إِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا»[18] همين است، فرمود دلهاي مردم ظروف معارف الهي است و شما در اين ظرف سعي کنيد حرفهاي غير الهي نزنيد، مگر گنجايش آن چقدر است؟! آدم مگر میتواند که وقت صرف کند و قصه بخواند؟! حرفهاي غير علمي بخواند؟! هر چيزي را بخواند و هر چيزي را گوش دهد؟! اگر عتيقهاي به آدم دادند، اين عتيقه را فقط بايد جاي قرآن قرار دهد؛ يک روميزي خوبي که به تو دادند، اين ديگر شايسته نيست انسان هر روزنامه باطلهاي را آنجا بگذارد يا رحلي را که به آدم دادند اين جاي قرآن است. اين قلب فقط جاي قرآن است و روايات اهل بيت(عليهم السلام). فرمود اين دل مگر چقدر ظرفيت دارد؟ هر حرفي را, هر قصهاي را, هر چيزي را شما وارد اين حرم امن کنيد، اين مناسب نيست «إِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا»؛ بهترين دل آن است که ظرفيت آن بيشتر باشد. اين مراقبت از گوش شروع ميشود تا به دل، فرمود: ﴿تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ﴾؛[19] ذيل اين آيه ملاحظه فرموديد، درباره وجود مبارک حضرت امير است که ﴿أُذُنٌ واعِيَةٌ﴾ گوش شنوا, گوش عليبنابيطالب(سلام الله عليه) است.[20] اذن اين است، چشم اين است و مانند آن؛ اگر «هذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ» است، فرمود ما برابر ظرفيت شما معارف را گفتيم و ما کم نگفتيم؛ ولي شما برابر ظرفيتتان به همين اندازه استفاده کرديد. پس آنچه خدا فرمود، وجود مبارک پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ابلاغ کرد و آنچه هم وجود مبارک پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) ابلاغ ميکند حرف خداست
#گزارش_تصویری
مراسم مولودی خوانی و پخش شیرینی و اطعام به مناسبت ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق علیهالسلام
╭❣
╰┈➤https://eitaa.com/almahditfser