eitaa logo
مسجدالمهدی تفسیرقران کریم
281 دنبال‌کننده
595 عکس
103 ویدیو
14 فایل
🟣با آگاهی از معارف قران کریم لذت بیشتری از تلاوت قران داشته باشیم ایدی مدیر کانال @jahad1113
مشاهده در ایتا
دانلود
فريبکاری فرعون با استفاده از حس گرايي مردم در نفی رسالت موسی(سلام الله عليه) اين نقشه‌اي که فرعون کشيده نقشه ای بي‌سابقه است! هيچ «وثني» و «صنمي» اين‌طور فريب‌کاري نکرده است؛ بالاخره مشرکين در عالَم زياد بودند و تنها حجاز نبود، مشرکين کشورهاي ديگر و منطقه‌هاي ديگر هم بودند، هيچ وقت کسي اين‌طور عوام‌فريبي نمي‌کرد! فرعون به هامان دستور داد که يک برج بلند بساز که از آن به «صَرح» ياد کردند؛ «صريح» يعني شفاف و روشن، مي‌گويند اين مطلب مخفي يا ظاهر است يا نه صريح است؛ يعني همه مي‌فهمند. آن برج بلندي که در ديد همه باشد، آن را مي‌گويند «صرح» که ديگر مخفي نيست. گفت يک «صَرح» و برج بلندي بساز که من از موجودات آسماني در آن بررسي کنم که خدا در آنها هست يا نيست! فرعون خود يا قوم خود را براساس معرفت حسّي و تجربي در همين گودال فرو برد، چون اين کفِ معرفت است و از اين پايين‌تر ما ديگر سواد نداريم! از معرفت حسّي و تجربي که کفِ سواد است بالا آمديم، آن وقت به نيمه تجربي مي‌رسد که رياضي است، بعد به تجريدي کلامي مي‌رسد، بعد به تجريدي فلسفي مي‌رسد، بعد به تجريدي عرفان نظري مي‌رسد، البته شهود يک راه ديگري دارد؛ اين کفِ سواد است! اين کفِ سواد را اينها داشتند و گفتند چيزي را که ما ببينيم قبول مي‌کنيم و چيزي را که نبينيم قبول نمي‌کنيم؛ قوم او هم در همين گودال گرفتار بودند و مي‌گفتند: ﴿لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّی نَرَی اللَّه جَهْرَة﴾،[23]﴿أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَة﴾[24]که اين دو طايفه آيات از همين قوم برخاسته است؛ در اين ﴿لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ﴾، اينها که گرفتار تجربه حسّي هستند، همين‌طور است. در آن بحبوحهٴ انقلابِ امام، روزنامه‌ها حرفي را از «خروشچف»[25] نقل کردند که ـ معاذ الله ـ خدايي نيست، وگرنه ما هم مي‌ديديم؛ حرف صريحي بود که آن روزها از «خروشچف» نقل کردند و روزنامه‌هاي ما هم نوشتند که خدا نيست و اگر بود ما هم مي‌ديديم؛ اينها گرفتار حسّ و معرفت حسّي تجربي‌ هستند و بر اساس آن چيزي را که آدم مي‌بيند هست و چيزي را که نمي‌بيند نيست. در اين فضاي آلوده فرعون خودش هم آلوده بود و ديگران را هم در اين آلودگي نگه مي‌داشت؛ گفت خدا نيست ﴿ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْري﴾،[26]چرا؟ براي اينکه در زمين که ما هر چه مي‌گرديم خدايي نيست ﴿ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْري﴾، در آسمان هم برجي بساز تا ببينيم که در آن جا هست يا نه؟!
مردم عاقل و عالم ستون استواری دين از ديدگاه علی(عليه السلام) مطلب ديگري که در آن نامه مرقوم فرمودند اين است که فرمود مالک! اينکه ما مي‌گوييم حق مردم، براي مردم و بايد براي مردم کار کرد، معناي آن اين نيست که مردم مصرف‌کننده هستند، به سود مردم کار کنيم وبراي رفاه مردم کار کنيم؛ يک وقت است که مي‌گوييم به سود اين بچه‌هاي دبستاني بايد کار کرد، خدمت کرد، برای اينها تلاش و کوشش کرد و خدمات داد، يا به بيمارستان خدمات داد، به افراد عقب‌افتاده خدمات داد، اين يک نحو «حق‌الناس» است؛ امّا حضرت امير اينها را نمي‌خواهد بگويد، مي‌خواهد بگويد که مردم باربر نيستند، مردم حامل سياست‌هاي دينی هستند، ستون دين هستند و اين ستون را بايد محکم نگه داشت! شما نماز را محکم داريد، چرا؟ براي اينکه ستون دين است! شما اگر نماز را محکم نداشتيد، دلتان مي‌خواهد ﴿تَنْهی‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر﴾ باشد؟! نماز را اقامه کنيد، نه نماز را بخوانيد! اين بارها به عرض شما رسيد، اينکه در هيچ جاي قرآن ندارد که نماز بخوانيد، براي اينکه اين کتاب، کتاب حکيم است ﴿وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ﴾[32]و حرف کتاب حکيم حکيمانه است. اگر دين مي‌گويد: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين‌»،[33]اگر اين دين به ما بگويد نماز بخوان، معلوم مي‌شود که حرف آن حکيمانه نيست، براي اينکه ستون که خواندني نيست؛ امّا وقتي مي‌گويد ﴿أَقيمُوا الصَّلاةَ﴾[34]و ﴿يُقيمُونَ الصَّلاةَ﴾،[35]﴿مُقِيمَ الصَّلاة﴾[36] اين حرف‌ها هماهنگ است، پس اين مي‌شود کتابِ حکيم، چون از طرفي نماز ستون دين است و از طرفي مي‌گويند ستون را اقامه کن! آن جا هم که دارد ﴿يُصَلِّي﴾[37]و ﴿مُصَلًّی﴾،[38] آنها هم به همين ﴿يُقيمُونَ الصَّلاةَ﴾ برمی گردد. وجود مبارک حضرت امير وقتي مالک را به مصر فرستاد، فرمود بالاخره مي‌خواهي بماني يا نمي‌خواهي بماني؟ اگر مي‌خواهي بماني ستون مي‌خواهي، ستون سياست و ستون حکومت، مردم عاقل فهميده و خردورز هستند. اين بيان نوراني حضرت امير در آن نامه مالک ملاحظه بفرماييد که فرمود: «وَ إِنَّمَا» ما درباره نماز اين تعبير «إنَّما» را نداريم، «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين‌» است؛ امّا اين جا با «إنَّما» آمده است: «وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّة»؛[39] مردم ستون دين هستند! اگر نظام شما نظام ديني است مردمي که خفيف نيستند، عاقل هستند، عالِم و عادل هستند مي‌توانند نظام را نگه بدارند. اگر ـ خداي ناکرده ـ شستشوي مغزي دادي و هر چه خواستي به اين مردم گفتي، اين مردم ديگر ستون نيستند، پوک مي‌شوند! فرمود تا مي‌تواني فهم، تا مي‌تواني علم، تا مي‌تواني خرد، تا مي‌تواني برهان، اين ستون را قوي و محکم نگه بدار!
مردم عاقلِ خردورز، حافظان نظام اسلامی و ايران نمونه آن اگر مردم بخواهند نظام را نگه دارند، مردمي که مصرف‌کننده‌ هستند نمی توانند، اينکه ما فقط به اين فکر باشيم که به مردم فقط خدمات دهيم، اين نمي‌تواند ستون دين باشد. حضرت نفرمود که مردم ستون کشور هستند! اين بيان صريح حضرت در همان نامه مالک است که فرمود: «وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ»؛ نظام ديني بر دوش مردم است! مردم عاقل، مردم فرهيخته، مردم نخبه و خردورز دين خود را حفظ مي‌کنند که نشانه‌ آن هم همين دفاع مقدس ده ساله است، نه هشت‌ساله! براي اينکه ما دو سال گرفتار جنگ داخلي بوديم، با همه مشکلات اين مردم بودند که حل کردند! در برابر اين مردم واقع بايد خضوع کرد؛ منتها اين عظمت را بايد حفظ کرد! هيچ تهديدي و هيچ نگراني مردم را از صحنه بيرون نکرد. دو سال که ما گرفتار جنگ داخلي بوديم، تا انقلاب پيروز شد خلق ترکمن آشوب کرد و اسلحه از طرف‌هاي شمال آمد و بالاخره سنگربندي و تقريباً در شمال جنگ رسمي شروع شد که همين عزيزان مازندران و طبرستان آن مشکل را حل کردند؛ بعد جنگ کردستان شروع شد، بعد خلق عرب شروع شد، بعد خلق مسلمان شروع شد، بعد ترورهاي ده گانه و هفتادگانه شروع شد، دوسال ما گرفتار جنگ داخلي بوديم که راه حلّ نداشتيم و هشت سال هم جنگ خارجي؛ ولي اين ملت بزرگ و بزرگوار اين مشکلات را حل کرد، پس اين ملت اين قدرت را دارد و اين ملت ستون دين است. وجود مبارک حضرت امير که فرمود مردم ستون دين هستند، اينها علوي هستند، اينها فاطمي‌ هستند، اينها حسني‌ و حسيني هستند! بارها به عرض رسانديم، وقتي عدّه زيادی مي‌آمدند که از زير قرآن ردّشان مي‌کرديم و دعا مي‌کرديم، من مي‌ديدم پنجاه عدد پرچم اگر در دست آنهاست، يک مورد هم سه رنگ نيست! تمام آنها يا زهرا! يا حسن! يا حسين! بود؛ کشور را اين حفظ مي‌کند! آن سه رنگ عُرضه اين را ندارد که خودش را حفظ کند؛ امّا يا علي و يا زهرا آن را حفظ مي‌کند، ما براي حفظ آن سه رنگ کشته هم مي‌شويم و اين را هم شهادت مي‌دانيم، چون حُبّ وطن از ايمان است؛[40] امّا اين را پرچم يا زهرا به ما مي‌دهد! ما يک مورد را هم سه رنگ نديديم! اين حفظ مي‌کند! اين را ملت ما، مردم ما، برادران ما، خواهران ما، مادران و پدران ما اين عظمت و جلال و شکوه را بايد حفظ کنند! حضرت فرمود «عماد» دين، نه «عماد» کشور و آب و خاک؛ «وَ إِنَّمَا»، اين تعبير دربارهٴ نماز نيست!
نقش روحانيت در برپايي خيمه دين و دوری جامعه از استخفاف مرحوم کاشف الغطاء را خدا غريق رحمت کند! شما به کشف الغطاء ايشان مراجعه کنيد، ايشان مي‌فرمايد درست است که نماز عمود دين است؛ ولي عمود برای خيمه است و خيمه دين را جهاد مي‌سازد![41] اين حرف بلند کاشف‌الغطاء است. مرحوم صاحب جواهر مي‌فرمايد که من فقيه به حدّت ذهن و تندي ذهن کاشف الغطاء نديدم يا کم ديدم![42] مي‌دانيد که صاحب جواهر فحلي است و در بين متأخرين ما به عظمت ايشان نداريم. ايشان در جواهر مي‌گويد فقيهي به اندازه کاشف الغطاء که از او به استاد ياد مي‌کند به حدّت ذهن او و جلالت فقهي او من نديديم! کاشف الغطاء مي‌گويد درست است که نماز ستون دين است؛ ولي خيمه‌اي بايد باشد که اين ستون زير اين خيمه باشد يا نه؟ خيمه دين را جهاد حفظ مي‌کند و اين جهاد به دوش شما بزرگواران هست! البته همه مردم زحمت کشيدند؛ امّا تلاش و کوشش شما آقايان بيش از ديگران بود. شما آمار شهدا را نگاه کنيد؛ قبلاً وقتي که تاريخ جنگ به دوهزارمين روز رسيد هزار شهيد از روحانيت از شهداي محراب پيرمردهاي هفتاد، هشتاد ساله تا جوان‌هاي بيست ساله و هفده، هجده ساله، الآن هم بررسي کردند که روزي يک شهيد از روحانيت داشتيم، مگر جمعيت روحاني چه قدر است؟! بهترين، بيشترين و پُرشهيدترين صنف همين شما آقايان هستيد، اين براساس عقلانيت است، براساس علم است و براساس شهادت است! اين را بايد حفظ کرد؛ حالا هيچ چيزي توان آن را ندارد به لطف الهي که اين را کمرنگ کند؛ ولي ما بايد تلاش و کوشش کنيم ﴿فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ﴾.[43] فرمود: «وَ إِنَّمَا [عَمُودُ] عِمَادُ الدِّينِ‌ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَ مَيْلُكَ مَعَهُم‌
شباهت غالب مطالب مؤمن آل فرعون با سخنان انبيای ابراهيمی سوره «غافر» که در مکّه نازل شد ـ همان طوری که ملاحظه فرموديد ـ اول عناصری محوری دين، يعنی اصول دين کاملاً مطرح شد و برای اثرگذاری اين مطالب جريان حضرت موسی و به طور اجمال جريان حضرت يوسف ذکر شد، زيرا در مصر مسئله دستورهای انبيای الهی کاملاً مطرح بود؛ يعقوب(سلام الله عليه) بی ارتباط با مصر نبود، وجود مبارک يوسف ساليان متمادی در مصر به سر برد، انبيای ابراهيمی در آن منطقه آثار پربرکتی داشتند و مؤمن «آل فرعون» هم غالب مطالب او همانند عبارت هايي است که از انبيای گذشته به دست رسيده است.
عوام فريبی، هدف فرعون از دستور به ساختن برج و ديدن خدای موسی(سلام الله عليه)
اين شخص حجّت ندارد و ممکن است بگويد که اگر احکام الهي مي‌آمد ﴿لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَی مِنْهُمْ﴾،[10] در بعضي آيات دارد که ما انبيا را براي هدايت فرستاديم تا شما مشرکين نگوييد که اگر ما پيامبر می داشتيم از مسيحي‌ها يا يهودي‌ها بهتر بوديم ما ﴿أَهْدی‌ مِنْ إِحْدَی الْأُمَم﴾ [11]بوديم، پس ﴿مَعْذِرَةً إِلى‌ رَبِّكُم﴾ و ﴿لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَة﴾ هست. بنابراين درست است ذات اقدس الهي مي‌داند که چه کسي مي‌پذيرد و چه کسي نمي‌پذيرد؛ ولي اگر کسي در قيامت بخواهد استدلال کند که اگر پيامبري مي‌آمد و ما را هدايت مي‌کرد ما مي‌پذيرفتيم، حجّتي در کار نبود.
موعظه مجدد مؤمن آل فرعون با استفاده از ناپايداری دنيا بنابراين در بخش سوم که جريان کار هامان بود، آن‌گاه مؤمن «آل فرعون» می گويد: ﴿وَ قالَ الَّذي آمَن﴾، مجدد ﴿يا قَوْم﴾، اين کلمه ﴿يا قَوْم﴾ را تکرار مي‌کند که عاطفه‌انگيز است، ﴿اتَّبِعُون﴾ که فوراً اين ﴿اتَّبِعُون﴾ را معنا مي‌کند، نه يعني تقليد کنيد از من، بلکه ﴿أَهْدِكُمْ سَبيلَ الرَّشاد﴾؛ خودم و شما هر دو راه هدايت و راه «رَشاد» را طي مي‌کنيم؛ آن راه رشاد چيست؟ اين است که ﴿يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ﴾ ؛ آنچه شما فعلاً گرفتار آن هستيد، همين زرق و برق دنياست!
يـقـوم مـا لى ادعـوكـم الى النـجـوة و تـدعـونـنى الى النار (41 تدعوننى لاكفر بـاللّه و اشرك به ما ليس لى به علم و انا ادعوكم الى العزيز الغفار (42 لا جرم انما تـدعـونـنـى اليـه ليـس له دعـوة فـى الدنـيـا و لا فـى الاخـرة و ان مـردنـا الى اللّه و ان المـسـرفـيـن هـم اصـحـاب النـار (43 فـسـتـذكـرون مـا اقـول لكـم و افـوض امـرى الى اللّه ان اللّه بصير بالعباد (44 فوقئه اللّه سيئات ما مـكـروا و حـاق بـال فـرعـون سـوء العذاب (45 النار يعرضون عليها غدوا و عشيا و يوم تـقـوم السـاعـة ادخـلوا ال فـرعـون اشـد العـذاب (46 و اذ يـتـحـاجـون فـى النـار فـيـقـول الضـعـفـوا للذيـن اسـتـكـبـروا انـا كـنـا لكـم تـبـعـا فـهـل انـتـم مـغـنـون عـنـا نـصـيـبـا مـن النـار (47 قـال الّذيـن اسـتـكـبـروا انـا كـل فـيـها ان اللّه قد حكم بين العباد (48 و قال الّذين فى النار لخزنة جهنم ادعوا ربكم يخفف عنا يوما من العذاب (49 قالوا او لم تك تاتيكم رسلكم بالبينات قالوا بلى قالوا فـادعـوا و مـا دعـوا الكـافـريـن الا فـى ضـلال (50)🔴🟣🔵🟢اى قـوم من ! چه مى شود مرا كه شما را به سوى نجات مى خوانم در عوض شما مرا به سوى آتش دعوت مى كنيد (41)مـرا مـى خـوانـيـد كـه بـه خـدا كـفـر ورزم و بـرايـش شـريـك قـايـل شـوم كـه هـيـچ دليلى بر شرك او ندارم و من شما را به سوى خداى عزيز آمرزنده دعوت مى كنم (42ايـن حـقـيـقـتى است كه آنچه شما مرا به سويش مى خوانيد نه در دنيا دعوتى دارد و نه در آخـرت و مـحـقـق اسـت كـه بـازگـشـت مـا بـه سـوى خـداسـت و مـحـقـقـا تـنـهـا اسـرافـگـران اهل آتشند (43پـس بـه زودى مـتـوجه آنچه به شما مى گويم خواهيد شد و من امر خود را به خدا واگذار مى كنم كه خدا داناى به بندگان است (44خـداى تـعـالى هـم او را از نـقـشـه هـاى سـوئى كـه بـرايـش كـشـيده بودند حفظ فرموده و بدترين عذاب متوجه آل فرعون شد (45آتـشـى كـه هـر صبح و شام بر آن عرضه مى شوند تا قيامت به پا شود و چون به پا شد گفته مى شود اى آل فرعون داخل شديدترين عذاب شويد (46همان روزى كه در آتش با يكديگر بگو مگو مى كنند ضعفاء به گردنكشان مى گويند ما در دنـيـا پـيـرو شـمـا بـوديـم حـال آيـا امـروز مـى توانيد مقدارى از اين عذاب آتش را از ما برگردانيد؟ (47گـردنـكـشان در پاسخ مى گويند ما و شما هر دو دسته در آتش هستيم امروز هم خدا در بين بندگانش حكم كرده (و خلاصه حاكم خدا بوده نه اين و آن ) (48و هـمه آنها كه در آتشند به خازنان دوزخ مى گويند پروردگارتان را بخوانيد يك روز هم كه شده عذاب را بر ما تخفيف دهد (49در پاسخ مى گويند آيا همواره رسولانتان با معجزات و آيات روشن به سويتان نيامدند؟ مـى گـويـنـد: بـله آمـدنـد. در پـاسـخ مـى گـويند: پس ‍ بخوانيد كه دعاى كافران جز در ضلالت نخواهد بود (50).
غافر34تا37.mp3
19.95M
تفسیر سوره مبارکه ایات شریفه 32تا37 محله بهنق حسن محمدی https://eitaa.com/almahditfser
‼️ ‼️ 🟣با آگاهی از معارف قران کریم لذت بیشتری از تلاوت قران داشته باشیم سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم توسط حجت الاسلام حسن محمدی برادر مرحوم حجت‌الاسلام حسین محمدی حافظ قرآن کریم زمان: هرشب بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشا مکان: خیابان امین 🕌 مسجد المهدی (عج) محله بهنق 🔷شادی روح اموات و روح طلبه حافظ قرآن کریم حجت الاسلام حسین محمدی صلوات https://eitaa.com/almahditfser