eitaa logo
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
2.9هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
518 فایل
«محنا» محلی برای حرکت به سمت حیات طیبه🌱🤌🏼 👩🏻‍🍼با افتخار مادر شش فرزند، کمی نویسنده طلبه و کارشناس مشاور خانواده زهرام ولی از روز اول فجازی، باران صدام میکنن🌦 با کمال میل پذیرای نکات شما هستم👇 @barannejat
مشاهده در ایتا
دانلود
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در فضای مجازی تو فقط مصرف کننده‌ای! 👤 مهندس محمد علی شکوهیان‌راد 📝دوره 🆔 eitaa.com/FarajNezhad110 https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
خوشبخت ✍زهرانجاتی دانه‌ی آخر را که بست،  و نخ را کشید،  مرا کمی ورانداز کرد، زیر ورویم را نگاه کرد. پشت و جلو را دید و نهایتا یک‌باره روی بافته‌های زحمتش، بوسه زد و لب‌هایش را کناردانه‌های بافتم آورد و گفت:« این بوسه یادگاری من باشد برای محمد. برای  اینکه هر وقت،این ژاکت دست بافت خدیجه‌اش را می پوشد، بوسه‌ای از من تقدیمش شود و عطر نفسم لای بافت‌های تو، برایش به یادگار بماند. محمد که به خانه آمد، بعد از اینکه به استقبالش رفت و سلامی به عشق ازلی و ابدیش کرد، از او خواست چشمانش را ببندد، بعد خیلی آرام وموقر، دو گوشه ام را به سمت محمد گرفت و گفت:«چقدر برایت برازنده است.» محمد با نجابتی که از لبخندش می بارید، گفت:«باید هم باشد وقتی بانوی خوش سلیقه‌ی خانه‌ام باعشق، آن را برایم بافته است»  لبخند ونجابت در هم آمیخت. و خدیجه آرام رفت تا سفره‌ی شام را بچیند.   وقتی میان بندها ودانه هایم، فاصله می‌افتاد و در میان انگشتان دستش، جا می‌افتاد،  انگار دنیا را به من داده‌اند. خیلی مهربان بود.  اصلا درآن خانه مهربانی حرف اول و آخر را می زد  مهربانی بین آن دو وبین دخترکانشان هاله وحازم وقتی مهر او را می دیدند، حتی ذره‌ای احساس منت و آزار نداشتند. درست مثل مادر به او می نگریستند. مادری که درجزیره العرب، از آن همه خدم وحشم و ثروت، فقط عشق به محمد برایش مانده بود و دو خواهر یادگار از مادر. خیلی غریب بود. آن قدر که یک روز که ازسوز سرما، من را به بر کرده بود ودر خیابان برای خرید ما یحتاج راه می‌رفت،  جعده، رفیق سالیان  پیش از محمد را که  دید، او بدون آنکه سلامی کند، رویش را برگرداند و انگار اصلا خدیجه را ندیده، دست مهلا و سلیمه را گرفت و مثل کسی که از ترس فرار کند، از آنجا دور شد. احساس کردم میان بندهایم فاصله افتاده نه به خاطر هیبت او، بلکه بخاطر اندوه از تنهایی او. خدیجه اما عادت کرده بود به این برخوردها، به تنهایی ها،به سرزنش ها. یک شب وقتی محمد به خانه آمد واورا مثل همیشه مشغول دوخت و دوز دید، باهم یاد آن روزها کردند. محمد مثل تمام این سال‌ها از او تشکر کرد که حرف وحدیث وطعنه و نداری وهمه را برای او به حان خریده. اما خدیجه بی آن که حتی اندکی افسوس در کلامش باشد، گفت:«هنوزهم اگر به همان زمان برگردم، تورا به همه ترجیح خواهم داد.» محمد که مرواریدهای درشت دهانش را بیرون ریخت، انگار کائنات عطرخوشی گرفت. هاله وحازم درمیان خوشی این زوج، بازی می کردند و بالا وپایین می پریدند. ومن از بالای چوب لباسی کهنه ی چوبی نزدیک درب آن خانه کوچک، اززندگی در کنار آن دو، لذت می بردم. هربار که خدیجه باردار می شد،  محمد بیش از پیش مراقبش بود تا اتفاقی برایش نیفتد حتی گاهی غذا در دهانش می گذاشت و مراقب استراحتش بود.  حاله وحازم هم بی آنکه نبود مادر وپدرشان را درک کنند، با خواهر وشوهرخاله شان، عشق می کردند واین چنین روزها می گذشت.  ومن جسم نیمه جانی بودم که گاه به گاه روی شانه های محمد یا خدیجه، به تمام موجودات کاینات فخر می فروختم و عجیب ازمیان شانه های عالم، دنیا حقیر می نمود.  همه ی اینها بود وبود تا یک روز که محمد خیس و از پا افتاده، درب خانه زا زد. سحر بود و مثل هرروز، محمد همراه علی عموزاده اش، برای مناجات به غارحرا رفته بود. اما برخلاف هرروز که شاد وخندان از راه می رسید و کیفش تا صبح روزبعد،  کوک بود، انگار از ترس می لرزید.خدیجه از دیدن حال او چنان بی تاب شد که تمام دانه هایم را در میان دست مهربانش فشرد و بدو، مرا روی شانه های محمد انداخت.  محمد بود وعطر اشراقی که از او برمی خاست. عطری عجیب که تاکنون مانندش را حتی از او هم نشنیده بودم. خدیجه گفت:«چه شده جان دلم؟!»  محمد کمی که خودش رایافت، آرام روی دشکچه ی کوچک کنار دیوار نشست. زانویش را در بغل گرفت. دستهایش را میان موهای مجعدش فرو کرد. با برق چشمی  که از حیرت درونش می جوشید در میان زلال نگاه خدیجه،  غوطه ورشد و یک جمله گفت:«من به عنوان خاتم الانبیا برگزیده شده‌ام تا مردم را به خدا دعوت کنم»  همه مات مانده بودیم و ثانیه ها را سِیر می کردیم که خدیجه ناگهان مثل کسی که بارها پیامبری را از نزدیک دیده باشد،  همین طور که اشک می بارید وبر دست وپای او بوسه میزد، گفت پدر ومادرم فدای تو یا رسول الله.  علی جان شهادت بده که من اولین مسلمان دین او هستم.  علی لبخندی حکیمانه زد:«البته پس از من، بانو جان!  محمد درنگاه جفت‌شان خیره ماند بعد بالحنی مفتخرانه گفت:«پس بشارت باد برمن به اولین مرد واولین زن مسلمان آیینم؛ علی، عزیزدل وجانم و خدیجه،  بانوی اسلام»  داستان ازمجموعه داستانهای زدبانو،بازنشر به مناسبت رحلت ام المومنین‌حضرت خدیجه سلام الله علیها. ❤️نشر فقط با ذکر منبع مجاز است❤️ https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
همه خندیدند وشکر کردند وصدای ضربان  قلبهایشان درهمهمه ی شادمانه شان گم شد.  من هنوز ازبالا نگاهشان می کردم. وغرق حس شان بودم که خدیجه گفت:«اما دقیق ومو به مو بگو. یا محمد»  چه برتو گذشت.  ظرف آب را کنار دست محمد گذاشت ومحمد آن را درمیان دستان لرزانش گرفت و بالحنی  آرام مشغول تعریف شد:«من وعلی مشغول مناجات بودیم که آمد. جبرییل بود.  بلند مرتبه ترین ملک الهی.به من گفت: بخوان.  ومن گویی همه چیز را در آینه ای پای عرش الهی می دیدم،  با تمام وجود خواندم.  علی صدای جبرییل را می شنید، اما تنها من اورا می دیدم.  اوگفت خداوند به تو هم سلام رسانده است ای خدیجه.  جبرییل خود را برادر من خواند وسلام خدا را رساند.  ومن سر بر سجده ساباندم.  من موظف شدم به دعوت مردم به صورت مخفیانه ـ همین روزها باید کار راشروع کنیم.»  خدیجه مستانه اشک می بارید و جواب سلام خدا رابا خود واگویه می کرد.  ومن چه خوشبخت بودم وقتی غیر ازعلی،  اولین کسی بودم که رسول خدا، برادر جبرییل و همسر خدیجه ی مهربان را در آغوش گرفته بودم. https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741 داستان خوشبخت از مجموعه داستان‌های زدبانو🖤 بازنشر یه مناسبت رحلت حضرت خدیجه.🖤 ❤️فقط با ذکر منبع مجاز است❤️
🔥🔥🔥سرای ایرانی(قم) چه خبره؟!😱 🔴🎥فیلمها مربوط به ۱۴۰۲/۰۱/۱۱ 💯بله. همون طور که می بینید تذکر کارکنان فروشگاه به مسافرین نوروزی کشف حجاب و تهیه روسری دم درب ورودی👏 🇮🇷منتشر کن تا چشم ضد انقلاب در بیاد... (خداییش الان نقطه ضعف بود با چه سرعتی پخش میشد...😂. کار خوب هم باید منتشر بشه...👌). 🤲انشالله این تذکرات مستمر باشه... ‌•┈┈•••🌿🌺🇮🇷🌿•••┈┈• 🆔https://eitaa.com/talangorasemani
🔴سه دقیقه وقت برای اسلام🔴 ✅✅✅✅✅✅✅✅ سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان عزیز و فرهیخته فعال در عرصه جهاد تبیین احتراماً باستحضار میرساند که تعدادی از پویش ها و مطالبه گری هایی که فارس من ،در خصوص حجاب ثبت کرده رو در پایین لیست شده ، خیلی وقت نمی بره لطفا وارد آنها شوید وحمایت کنید. چون خیلی زمان نداره لطفاً سریعاً تو شخصی افراد و گروههای مذهبی ارسال کنین و نشر حداکثری بدین اجرتون با مولا صاحب الزمان (عج) https://farsnews.ir/my/c/159610 حجاب و سایرقوانین اسلامی از دوران مدرسه تبیین شود. https://farsnews.ir/my/c/159603 حامی گشت ارشادم. https://farsnews.ir/my/c/159597 با بدحجابان مانند ناقضان پروتکل های بهداشتی رفتار شود. https://farsnews.ir/my/c/159587 به وضعیت حجاب در مراکز خرید رسیدگی شود. https://farsnews.ir/my/c/159571 مطالبه از وزارت صمت،برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159570 مطالبه از وزارت علوم تحقیقات وفناوری برای اجرای قانون حجاب و عفاف. https://farsnews.ir/my/c/159569 مطالبه از امور زنان وخانواده برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159559 مطالبه از آموزش و پرورش برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159560 مطالبه از شهرداری ها برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159515 تاکید بر جمع آوری لباس های نامتعارف از لباس فروشی ها. https://farsnews.ir/my/c/159511 مطالبه از صدا و سیما برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159501 ضرورت استفاده از لباس مناسب برای بیماران در اتاق عمل. https://farsnews.ir/my/c/159427 حمایت از گشت ارشاد. https://farsnews.ir/my/c/159241 صداوسیما بیشتر به فرهنگ سازی در خصوص حجاب بپردازد. https://farsnews.ir/my/c/159107 تشدید نظارت ها بر پوشش مردان و زنان. https://farsnews.ir/my/c/158999 مُحرم فرصت احیای حجاب زینبی است. https://farsnews.ir/my/c/158708 استفاده از ظرفیت هنر برای تبلیغ حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/158526 وضع قوانین حجاب در ادارات دولتی و خصوصی الزامی است. https://farsnews.ir/my/c/158402 باید در بازار،لباس های اسلامی بیشتر از مدل های غربی یافت شود. https://farsnews.ir/my/c/158364 متولیان کم کار در حوزه عفاف وحجاب به مردم معرفی شوند. https://farsnews.ir/my/c/158236 استفاده ابزاری و جنسیتی از زنان در تبلیغات را متوقف کنید. https://farsnews.ir/my/c/158866 🔴حمایت از طرح فعالسازی جستجوی ایمن گوگل قرار نیست مثل جناب خدیجه دار وندررت رو پای اسلام بریزی، فقط سه دقیقه وقت بذار👍 بزرگواران لطفا حمایت کنید و در گروههای مذهبی نشر حداکثری دهید. سپاسگزارم 👆👆 سه دقیقه وقت برای اسلام👆 https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ : 🌱 آقا امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: 🔹 إِذَا كَانَ أَوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ، 🔸 وقتی شب اول ماه رمضان می‌شود، خداوند هر کس از مخلوقاتش را كه بخواهد، مى‌آمرزد؛ 🔹 فَإِذَا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِي تَلِيهَا ضَاعَفَهُمْ، 🔸 پس چون شب بعد (شب دوم) فرا رسد، دو برابر شب اول آنان را مى‌آمرزد؛ 🔹 فَإِذَا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِي تَلِيهَا ضَاعَفَ كُلَّ مَا أَعْتَقَ، 🔸 و چون شب بعد (شب سوم) برسد، دو برابر همه کسانى را كه در شب‌های قبل آمرزيده و از آتش جهنم آزاد فرموده، مى‌آمرزد و نجات می‌دهد؛ 🔹 حَتَّى آخِرَ لَيْلَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تُضَاعَفُ مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ. 🔸 تا اینكه در آخرين شب ماه مبارک رمضان، دو برابر آنچه که در طول شب‌های قبل در هر شب آزاد كرده، از آتش جهنم آزاد مى‌كند. 📚 إقبال الأعمال (طبع قديم)، ج‏: ۱ ؛ ص: ۳ 🌱🌱🌱🌱🌱 حال اگر فرض کنیم که خداوند متعال در شب اول ماه مبارک رمضان فقط یک نفر را بیامرزد، با توجه به روایت فوق فکر می‌کنید چند نفر در شب آخر ماه مبارک رمضان مورد مغفرت و آمرزش خداوند کریم قرار گرفته و از آتش جهنم آزاد خواهند شد؟! ❓❓❓❓❓ 💠 اینک محاسبه را ببینید : 🌙 شب اول = ۱ (۱ نفر!) 🌙 شب دوم = ۲ (۲ نفر!) 🌙 شب سوم = ۶ (۶ نفر!) 🌙 شب چهارم = ۱۸ (۱۸ نفر!) 🌙 شب پنجم = ۵۴ (۵۴ نفر!) 🌙 شب ششم = ۱۶۲ (۱۶۲ نفر!) 🌙 شب هفتم = ۴۸۶ (۴۸۶ نفر!) 🌙 شب هشتم = ۱/۴۵۸ (هزار و ۴۵۸ نفر!) 🌙 شب نهم = ۴/۳۷۴ (۴ هزار و ۳۷۴ نفر!) 🌙 شب دهم = ۱۳/۱۲۲ (۱۳ هزار و ۱۲۲ نفر!) 🌙 شب یازدهم = ۳۹/۳۶۶ (۳۹ هزار و ۳۶۶ نفر!) 🌙 شب دوازدهم = ۱۱۸/۰۹۸ (۱۱۸ هزار و ۹۸ نفر!) 🌙 شب سیزدهم = ۳۵۴/۲۹۴ (۳۵۴ هزار و ۲۹۴ نفر!) 🌙 شب چهاردهم = ۱/۰۶۲/۸۸۲ (۱ میلیون و ۶۲ هزار و ۸۸۲ نفر!) 🌙 شب پانزدهم = ۳/۱۸۸/۶۴۶ (۳ میلیون و ۱۸۸ هزار و ۶۴۶ نفر!) 🌙 شب شانزدهم = ۹/۵۶۵/۹۳۸ (۹ میلیون و ۵۶۵ هزار و ۹۳۸ نفر!) 🌙 شب هفدهم = ۲۸/۶۹۷/۸۱۴ (۲۸ میلیون و ۶۹۷ هزار و ۸۱۴ نفر!) 🌙 شب هجدهم = ۸۶/۰۹۳/۴۴۲ (۸۶ میلیون و ۹۳ هزار و ۴۴۲ نفر!) 🌙 شب نوزدهم = ۲۵۸/۲۸۰/۳۲۶ (۲۵۸ میلیون و ۲۸۰ هزار و ۳۲۶ نفر!) 🌙 شب بیستم = ۷۷۴/۸۴۰/۹۷۸ (۷۷۴ میلیون و ۸۴۰ هزار و ۹۷۸ نفر!) 🌙 شب بیست‌ویکم = ۲/۳۲۴/۵۲۲/۹۳۴ (۲ میلیارد و ۳۲۴ میلیون و ۵۲۲ هزار و ۹۳۴ نفر!) 🌙 شب بیست‌ودوم = ۶/۹۷۳/۵۶۸/۸۰۲ (۶ میلیارد و ۹۷۳ میلیون و ۵۶۸ هزار و ۸۰۲ نفر!) 🌙 شب بیست‌وسوم = ۲۰/۹۲۰/۷۰۶/۴۰۶ (۲۰ میلیارد و ۹۲۰ میلیون و ۷۰۶ هزار و ۴۰۶ نفر!) 🌙 شب بیست‌وچهارم = ۶۲/۷۶۲/۱۱۹/۲۱۸ (۶۲ میلیارد و ۷۶۲ میلیون و ۱۱۹ هزار و ۲۱۸ نفر!) 🌙 شب بیست‌وپنجم = ۱۸۸/۲۸۶/۳۵۷/۶۵۴ (۱۸۸ میلیارد و ۲۸۶ میلیون و ۳۵۷ هزار و ۶۵۴ نفر!) 🌙 شب بیست‌وششم = ۵۶۴/۸۵۹/۰۷۲/۹۶۲ (۵۶۴ میلیارد و ۸۵۹ میلیون و ۷۲ هزار و ۹۶۲ نفر!) 🌙 شب بیست‌وهفتم = ۱/۶۹۴/۵۷۷/۲۱۸/۸۸۶ (۱ بیلیون و ۶۹۴ میلیارد و ۵۷۷ میلیون و ۲۱۸ هزار و ۸۸۶ نفر!) 🌙 شب بیست‌وهشتم = ۵/۰۸۳/۷۳۱/۶۵۶/۶۵۸ (۵ بیلیون و ۸۳ میلیارد و ۷۳۱ میلیون و ۶۵۶ هزار و ۶۵۸ نفر!) 🌙 شب بیست‌ونهم = ۱۵/۲۵۱/۱۹۴/۹۶۹/۹۷۴ (۱۵ بیلیون و ۲۵۱ میلیارد و ۱۹۴ میلیون و ۹۶۹ هزار و ۹۷۴ نفر!) 🌙 شب سی‌ام = ۴۵/۷۵۳/۵۸۴/۹۰۹/۹۲۲ (۴۵ بیلیون و ۷۵۳ میلیارد و ۵۸۴ میلیون و ۹۰۹ هزار و ۹۲۲ نفر!) 🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌺 آری! چنین خدای کریم و مهربانی داریم اما قدرش را نمی‌دانیم!! https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741