eitaa logo
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
2.8هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
518 فایل
زهرا(باران) هستم، متولد69 و مادر6بچه ادمین کانال محنا. اینجا در خدمت شما هستیم تا باهم توی حیات طیبه، شجره طیبه تربیت کنیم💗اینجا سلامت روان شما حرف اولو میزنه حرفای ما👇🏻 👫🏼همسرانه تربیت فرزند👩🏼‍🍼 زن و موفقیت🫵🏼🌱 شمابفرما @barannejat
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش انسان در تقدیرات شب قدر.pdf
حجم: 1.79M
فایل PDF "نقش انسان در تقدیرات شب‌قدر" 💫 | نکته‌های کلیدی برای جذب تقدیرات بلند در لیالیِ قدر | ✍ تألیف؛ استاد 🔰@hawzah_khaharan_qom @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 سقط جنین خطرناک‌تر از کرونا! آمار عجیب و غریب سقط جنین از زبان دکتر فاطمه محمدپور @zedbanoo
استاد ابراهيم اخویjalaseh9-99101_mp3.mp3
زمان: حجم: 28.71M
✴️ صوت آفلاین جلسه نهم « میخواهم زندگی بهتری را با نوجوانم تجربه کنم». 📵 با نوجوان دیجیتالی چگونه برخورد کنیم؟ 🍃استاد ابراهیم اخوی ✅ لطفا در گوش دادن به فایل کوشا باشید. ✅ این فایل هدیه ما به خانواده شماست‌. از ارسال آن به دیگران خودداری کنید. ✅با معرفی کانال به دیگران، در ترویج این کار فرهنگی و تربیتی سهیم باشید. 💫از همکاری شما خوبان کمال تشکر و سپاسگزاری را داریم. 💢کانال تخصصی همراهان نوجوان 💢 https://eitaa.com/joinchat/173277184C95ec8b6873 @zedbanoo
خطبه ۱۵۹-خوشرفتاری خود با مردم وصف كشورداری خویش با شما به نیكویی زندگی كردم، و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم، و از بندهای بردگی و ذلت شما را نجات داده، و از حلقه های ستم رهایی بخشیدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نیكی اندك شما باشد، و چشم پوشی از زشتیهای بسیار شما كه به چشم دیدم و با بدن لمس نمودم. > یبین فیها حسن معاملته لرعیته < وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی مِنْ وَرَائِكُمْ وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ وَ حَلَقِ الضَّیْمِ شُكْراً مِنِّی لِلْبِرِّ الْقَلِیلِ وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِیرِ البلاغه_خوانی @zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 آمادگی برای ورود به ساحت لیلةالقدر 🔺️رهبر انقلاب: در ماه رمضان، دلها را تا میتوانید با ذکر الهی نورانی‌تر کنید، تا برای ورود به ساحت مقدس لیلةالقدر آماده شوید. شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی و مادی و اجتماعی که امروز متاسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسر است؛ بشرطی که با آمادگی وارد این شب شوید. 🌙 @Khamenei_ir @zedbanoo
بسم الله «باور مادر» یادش بخیر مادر همیشه زمزمه داشت، چه آن وقتی که غذا را با عشق می پخت وباعطر روضه، معطر می‌کرد. چه آن وقتی که جارو بدست،خاک های درو دیوار خانه رامی‌زدود، همیشه نغمه ای می‌خواند از روضه هایی که ازبس شنیده بود، حفظ بود. مادر درخانه راه می‌رفت و عطرعشق به اهل بیت را در خانه می پراکند. شله زرد می پخت وپیش از آنکه با هل وگلاب وزعفران، معطرش کند، با عطر توسل و حدیث کساء، به آن طعم دیگری می بخشید. شاید کودک که بودیم از اشکهای همیشه روان مادر تعجب می‌کردیم، اما حالا که ردای زیبای مادری، به قامتمان نشسته، حسرت اشکهای پاک و پرجوش اورا داریم. حسرت غذاهایی که همه نذری بودند و پر از عشق به اهل بیت. وهرروز که می‌گذرد ودر گذر زمان، از تونل‌های وحشت‌های ناراستین زندگی، عبور می‌کنیم، بیشتر باورمان می‌شود تاثیر دعاها واشکهای نیمه شب های مادر را. مادر،دکترا نداشت، اما همیشه کتابش دم دست بود و در سبد خرید خانواده چند کتاب می گذاشت. مادر عقیده داشت اگر آدم دین را خوب بشناسد، کارش در دنیاهم کمتر گره می‌خورد.وعجب خوب باوری داشت. خدا مادران درگذشته وزنده را غریق آرامشی الهی کند‌. @zedbanoo
پیرمردی با چهره‌ای زیبا و نورانی وارد مغازه طلا فروشی شد فروشنده با احترام از شیخ نورانی استقبال کرد. پیرمرد گفت: من عمل صالح تو هستم! مرد زرگر قهقهه‌ای😂 زد وبا ناباورانه گفت: درست است که چهره‌ای دلربا دارید اما هرگز گمان نمیکنم عمل صالح چنین شکلی داشته باشد! درهمین حین، یک زوج جوان وارد مغازه شدند و سفارشی دادند. مرد زرگر از آنهاخواست که تا اوحساب کتاب میکند، در مغازه بنشینند. باکمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل شیخ نشست. با تعجب از زن سوال کرد: که چرا دربغل شیخ نشستی؟ خانم جوان با تعجب گفت: کدام شیخ؟ حال شما خوبست؟ ازچه سخن میگوئی؟ اینجا کسی نیست. و با اوقات تلخی گفت: بالاخره طلا رابه ما میدهی یانه؟ مرد طلافروش با تعجب وخجالت، طلای زوج جوان را به آنها داد و مبلغ را گرفت و زوج جوان مغازه را ترک کردند. شیخ رو به زرگر کرد و گفت: غیر از تو کسی مرا نمی‌بیند و این فقط برای صالحین و خواص محقق میشود. دوباره مرد و زن دیگری نیز وارد شدند و همان قصه تکرار شد!!! شیخ به زرگر گفت: من چیزی از تو نمیخواهم! این دستمال را بصورتت بمال تا رزق و روزیت بیشتر شود . زرگر باحالت قدسی و روحانی دستمال را گرفت و بو کرد و به قصد تبرک به صورت مالید و نقش بر زمین شد. شیخ دروغین و دوستانش هرچه پول وطلا بود، برداشته و مغازه را جارو زدند! بعد از ۴سال همان شیخ دروغین با غل و زنجیر، همراه پلیس وارد مغازه شد افسر پلیس شرح ماجرا را از شیخ و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت بازگو کردند. افسرپلیس گفت: برای اطمینان بیشتر باید دقیقا صحنه جرم را تکرار کنید و شیخ دستمال را به زرگر داد و زرگر بو کشید و به صورت مالید و دوباره نقش بر زمین شد و این‌بار شیخ و پلیس دروغین و دوستانش، دوباره مغازه را جارو زدند! نتیجه: هرچهارسال یکبار، انتخابات تکرار میشود، وما ملت، همان زرگران غارت زده ایم. که فرق بین راستگو و دروغگو را نمیدانیم!!! 👈دوستان انتخابات نزدیکست، مراقب مغازه زرگری و رأی طلائی خودتان باشید. http://eitaa.com/kofeysheh @Zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا