eitaa logo
💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
479 فایل
فعلا مادر شش فرزند، مشاور، نویسنده، مسیول خوابگاه دختران، علاقه‌مند به خوشبختی همه، اینجاباهم از زندگی، به حیات می‌رسیم استفاده از مطالب کانال بلااستثنا آزاد است. بگو تابگم @barannejat https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله ❤️الفبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا❤️ اول که خواستیم راه بیفتیم، حرف و حدیث زیاد بود. خیلی‌ها گفتند هرقدر هم عاشقانه باشد، به هرحال عاقلانه نیست. گفتند:« بچه‌ها را نبر». اما به هرحال راه افتادیم. راه عشق، راه خطر هست و ماهنوز باید الفبای عاشقی را مشق می‌کردیم و باید به آنها هم، سفرالی الله، را می آموختیم. در این میان بحث اقتصاد هم بود و طلا،اگرارزشی هم داشته باشد،به کارآمد بودنش است و البته ماشینی که برای خودمان نبود و ناچارازقم تامهران، ماشین سمند کرایه کردیم تا جای بچه‌ها در مسیر طولانی چندان تنگ نباشد. در طول مسیر مداحی‌های کودکانه اربعین پخش کردیم. یادم هست انقدر جذابیت بعضیشان راننده را گرفت که شماره واتس اپش را داد تا برایش بفرستیم و فرستادیم. فاطمه شیر می‌خورد اما برای بقیه آن قدر خوراکی توی راه بود و از نزدیکی‌های ایلام، موکب و هیات و نذری که به جز چند بیسکویت و آبمیوه، کار به خریدخوراکی نرسید. وارد مرز هم که شدیم،همین‌طور. البته تمیزی مرز خودمان با عراق قابل مقایسه نبود و البته سیم‌کارتی که راحت می‌شد تهیه کرد و بعید است امسال بشود. مگرتمهید جدیدی از دولت که ظاهرا به فکرند. به نجف که رسیدیم، جز شلوغی و یک زیارت دور از ضریح، عایدی نداشتیم که البته همان هم از لذت نوشیدن ازشراب ضریح، چیزی کم نداشت و غروب به سمت کربلا به راه افتادیم. چندسال پیش برای بچه سوم یک کالسکه دست دو از دیوار پیدا کردم که آن سالها دویست هزارتومان خریده بودم، جنس محکمی داشت و زیاد استفاده نشده بود. اما تا به حال چهاربار کربلا رفته و هربار بیشتر کمک کار ما بوده. در این سفر هم یک ساک کوچک برای همه و یک ساک معمولی دستمان گرفته بودیم. رقیه و فاطمه را در کالسکه نشانده بودیم. یک وقت‌هایی هم که گرما وغشار جمعیت یا اطوارهای دخترانه خدیجه اوج می‌گرفت، او هم کنارشان می‌نشست و راه می‌رفتیم. چون بارمان سبک بود ابدا اذیت نشدیم. اما اگر امسال توفیق همراهمان شود از پارسال هم سبک‌تر خواهم رفت، دو چادر، دوشلوار ویکی دو مانتوی بلند اما خنک با روسری کفایت خواهد کرد برای بچه‌ها هم دوسه دست کافیست. چندان جایی برای شست و شوی لباسها نیست و جایی هم برای خرج وسواس. هرچند متاسفانه در بعضی موکبها بودند کسانی‌که بی‌خیال حق الناسی، چادرهای آب چکانشان را از سر و روی بقیه رد می‌کردند. بودند کسانی هم که کالسکه‌ یا ولیچری فقط برای حمل بار آورده بودند که به نظرم عاقلانه بودـ. در مسیر سه روز و سه شب پیاده‌روی می‌کردیم، اصولا همه از دو ساعت یا یک ساعت به سحر به راه می‌افتادند و تا حدود نه صبح پیاده می‌رفتند. بین نه و ده تا حدود پنج غذا و استراحت و نماز و بعد راه افتادن با طعم شیلنگ آب و بستنی و اب و نوشیدنی خنک که سرشاریشان بهشت را به خاطر می‌آورد. ترس از مریضی‌ بود اما توکل، نوددرصد مسائل را حل می‌کرد. برای اذیت نشدن بچه‌ها از دمپایی و کفش‌های پیاده‌روی با سوراخ‌های ریز استفاده کردیم. و تقریبا پدیده تاول، مواجه نشدیم. رسیدن هوا به پوست مانع تاول می‌شد. پوشیدن لباس‌های صددرصد پنبه و نخ هم برای من و بچه‌ها که پوست حساسی داریم. عینک آفتابی و کلاه لبه‌دار هم برای دو سه تایمان که عینکی نبودیم، ضروری بود. یکبار که خدیجه‌سادات خسته شد و بهانه گرفت، قصه پاهای پرتاول و رخمی رقیه و سکینه و راه رفتنشان پشت سر روی نیزه پدر را برایش گفتم. تا آخر سفر، دیگر غر نزد. غروب جمعه که به کربلا رسیدیم در یک موکب درظاهر بی‌امکانات مستقر شدیم اما چند دقیقه بعد کسانی خبرآوردند که در این حوالی خانه زیاد است. درخانه‌ای را زدیم، خیلی تمیز و مرتب فقط برای نماز و وضو تجهز شده بود. با همان چندکلمه عربی خودم و به لطف تعداد بچه‌ها و شیرینی دخترها با چندنفر از اقوام صاحبخانه گپ زدیم. بلاخره سراغ مردها که در همان موکب سرکوچه بودند، رفتیم و بازمن بااتکا به خدا و همان چندجمله وکلمه نیم‌بندعراقی، پرس وجو کردم تا بببینم کجا می‌توانیم بخوابیم. خانه‌ای در پس کوچه‌ها بود، پر از ایرانی و تا صبح زنها در پایین و مردها بالا، جای استراحت داشتند و پربود از اصفهانی‌ها و یزدی‌ها که تا نیمه‌شب کلی گفتیم وشنیدیم و رفیق شدیم. اما نگویم از به فکر شب جمعه کربلا افتادن و از ورودی کربلا تا حرم حضرت دلبر پیاده وتنها رفتن و به خدای حسین قسم، حتی ذره‌ای یالحظه‌ای، حس ناامنی یا هرچه دیگر که در غیرآن ایام طبیعی است، سراغم نیامد. انگار زمان پس ازظهور. امن و راحت و بی‌همراه رفتم وبرای اولین بار تقوایی دیدم گفتنی و شنیدی. وسط جمعیتی که خودشان را به حرم می‌رساندند،دست‌های مردها پشت سرشان می،رفت و هرگز برخوردی نبود. انگارحسین فاطمه، روی سر وقلب و دل همه، دست کشیده بود. ادامه دارد... ✍محنــــــــــا(زدبانو) @almohanaa
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ :)!🌱』 ڪـآش‌در‌صحـرآۍمحشر . . . وقتی‌خدا‌پرسید: بنده‌ۍمن‌روزگارت‌را‌چـگونہ‌گذراندی؟!- مـھدۍفآطمہ‌برخـیزد‌و‌گـوید: منتـظر‌من‌بود💔... اگر میخوای پاک بشی و یار امام امام زمانت باشی در این کانال هر شب سلسله مباحث ترک گناه از استاد رائفی پور میزاره...😉🤍 🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨 در اینجا مطالب و اخبار رو لحظه ای ببین👇🏻👇🏻👇🏻 ڪانال هواداران 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1963786538C0afec9d245 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://farsnews.ir/my/c/216417 پویش حمایت از عدم بازگشت سلبریتی های حامی براندازان به صدا و سیما. لطفا حمایت کنید و نشر دهید. @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداحافظی شهبازی از تلویزیون و برنامه پاورقی! 🔹 من نمی‌توانم بغض پدر شهید عجمیان را ببینم و در یک قاب با کسانی که از اغتشاشات حمایت کردند باشم. خون بسیجی این قدر بی ارزش نیست. 🔹الان صداوسیمای زمان شاه نیست که ما به دنبال یک ربع برنامه در آن باشیم، صداو سیمای جمهوری اسلامی است!ما اگر کاسب بودیم پیام و تعریف رهبرانقلاب از برنامه خودمان را علنی می کردیم ولی کاسب نبودیم. از این برنامه حمایت کنیم... @almohanaa
صحبت‌های آقای شهبازی از جنس درد بود. هر چند به برنامه ایشان و برخی همراهی کنندگانشان نقد جدی دارم اما وسط جبهه جنگ جای خالی کردن سنگر نیست. تمام ما به این فضای فعلی نقد جدی داریم. به رفتارهای دوگانه نقد داریم... اما رهبر انقلاب برای امروز امید، تبیین، صبر و بصیرت را تجویز کردند "سید علیرضا آل‌داود" @twiita @almohanaa
سلام دوستان لطفا همگی به آقای جبلی (رئیس سازمان صدا و سیما) پیامک بزنید و اعتراض خود را نسبت به بازگشت هنرمندان و مجریانی که در ایام اغتشاشات روی خون شهدا پا گذاشتند و ایادی دشمن هستند، اعلام کنید. هنوز یکسال از شهادت سید روح الله و آرمان ها نگذشته.... آقای جبلی غیور باشید و صدا و سیما را از لوث وجود این خائنین و منافقین پاک کنید‌... 09127014046 پیمان جبلی سلام علیکم آقای جبلی! ما نسبت به بازگشت هنرمندان و مجریانی که در ایام اغتشاشات روی خون شهدا پا گذاشتند و ایادی دشمن بودند و هستند اعتراض داریم هنوز یکسال از شهادت سید روح الله و آرمان ها نگذشته آقای جبلی غیور باشید و صدا و سیما را از لوث وجود این خائنین و منافقین پاک کنید‌ دوستان این پیامک در اعتراض به بازگشت امثال رشیدپور به رسانه ملی است لطفا حتما پیامک بزنید و اعتراض کنید و با ۱۶۲ تماس بگیرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 بدون تعارف با کسی که تروریست داعشی حرم شاهچراغ(ع) را زمین گیر کرد 🔹"بدون تعارف" جمعه بعد از خبر۲۰:۳۰ http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 اینجا بین‌الحرمین ایران 🔹 ️امسال دهه سوم محرم در میدان آزادی تهران متفاوت‌تر از هرسال دیگری است و تهرانی‌ها می‌توانند تجربه‌ای شبیه به آن چیزی که در ایام اربعین در کربلا اتفاق می‌افتد را در قلب تهران داشته باشند. 🔹 ️همچنین از اجرای تعزیه و پذیرایی در مواکب گرفته تا صدور گذرنامه همه در ویژه برنامه محرم شهر رقم می‌خورد. @almohanaa
حرکتی از کاربران، ممنونم از توجهتون به پویش @almohanaa
وتشکر از شما به خاطر شرکت در پویش @almohanaa
و همچنین یک عضو فعال دیگر کانال👌👌👌 ممنون که کنارمونید ان شالله که ولو یک قدم در ماجراهای آخرالزمانی لشکر حزب الله، موثرباشیم. @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 تا حالا روضه خوانی این شکلی👆 دیده بودید؟ 🏴 مرحوم آیه الله احمد سیبویه ۲۰سال امام جماعت حرم حضرت ابالفضل(ع)بود. حالات وخصائص عجیبی داشت در ۱۰۰ سالگی مثل یک نوجوان روضه میخوند وگریه میکرد موقع روضه می آمد لابلای جمعیت میگشت گریه کن ها رو شکارمیکرد یعنی میرفت زانو به زانوش براش روضه میخوند بدون میکروفن صدای رسائی داشت. یه روز توی قم بود اومد توی محراب زانو به زانوی آیه الله بهجت شد. وسط روضه یاد جوانی کرد گفت شیخ محمدتقی یادته جوانی شبهای محرم بین الحرمین تا صبح دوتائی میخوندیم وسینه میزدیم؟ این عارف فرزانه میگفت شیخ حسین سامرائی بمن گفت: شبی در سرداب سامرا تنهائی گرم اشک و روضه زینب کبری(س) بودم ناگهان متوجه شدم آقائی پشت سرم نشسته که از هیبتش توان برگشتن ندارم او با زمزمه های من سخت گریه میکرد مقداری بعد از روضه که گذشت فرمود: شیخ حسین به شیعیانم بگوئید خدا را به عمه جانم زینب قسم بدهند و برای فرجم دعا کنند سپس من توانی در خود احساس کردم برگشتم ولی دیگرکسی راندیدم. روحش شاد ▶️@Menbarvaezin @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امر به معروفِ دخترانِ مسافر به ترکیه و کانادا در فرودگاه امام خمینی (ره)توسطِ ..... ⭕️چقدر زبان محبت اثرگذار هست! خانوم های بزرگواری که زبان قوی و پر محبتی دارند، حتما امر به معروف و نهی از منکر رو تو این روزها پشت گوش نندازند! @almohanaa
هدایت شده از اخبار زن و خانواده
*آن زنی که خود را در دامنه‌ی آن قلّه‌ای میداند که در اوج آن، فاطمه‌ی زهرا(س) ‌- بزرگ‌ترین زن تاریخ بشر ‌- قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است.* (امام خامنه‌ای) 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ! شما هم دعوتید 💌 به .... .........همنشینی مجازی با بانوی بزرگوار *خانم زینب کاظمی* ۴۰ ساله مادر پنج فرزند ۱۹،۱۳،۸،۵ و ۲ساله تربیت پژوه موسس *بنیاد کودک و ولایت سفینه* مدیر و موسس *حسینیه کودک* در شهر مقدس قم موسس *تشکیلات مردمی زنان میدان* معلم و نویسنده *روز چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۵* *در نرم افزار قرار* لینک: https://gharar.ir/r/907b7574 منتظر تک تک شما عزیزان هستیم🌹 (س) * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) * * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
بسم الله «مُهر و مِهر» مهر را از سبدکنار ورودی حسینیه برمی‌دارم و بدو خودم را به صف می‌رسانم. موقع سجده لبم نردیک به قالی است، اعتنا نمی‌کنم اما با الله‌اکبر پایانی نماز، یک‌دفعه یاد او و جانمازهمیشه در کیفش می‌افتم. از همان جوانی تا روزهای بعد فوتش همیشه چندقلم توی کیف‌هایش بود. می‌نشست با حوصله و سلیقه، با گلدوزی و تکه‌دوزی جانمازهای کوچکی می‌دوخت و همیشه توی کیفش یکی از آنها داشت با یك مهر و گاهی دو تسبیح. ما که کم‌کم قدمی‌کشیدیم و باید پابه اجتماع می‌گذاشتیم، هردفعه برایمان، چند نکته را گوشزد می‌کرد، از بلندبلند نخندیدن در روضه و صدا به خنده بلند نشدن توی کوچه تا اینکه همیشه یک کیف کوچک همراهتان باشد که توش مُهرباشد و یک خودکار و دفترچه، یک دستمال، شانه و آینه. وقتی بهشتی شد، توی کیف‌هایش هم مهربود، هم دستمال، هم چنددانه شکلات. این اواخر دیابت داشت و گاه به گاه قندش را با یک شکلات، تنظیم می‌کرد. گوشی همراهش هم بود اما به سبک کودکی‌هایمان شماره دوستانش را در دفترچه داشت با یک خودکار. کیفش هنوز هم در کمد است باهمان شکلاتها، برس،دفترچه‌اش را دیگری به یادگار برداشته.... پربود از تجربه و مادرانگی‌هایش را می‌ریخت توی صورت مهربانش و می‌گفت:_خوب است دختر این چیزها را مراعات کند. از روزهای خوش جوانیش خاطرات ساعت سیکوپنجش به یادگار، مانده بود و بااینکه هیچ‌وقت در زندگیش اهل تجمل نبود، اما همیشه سر و وضع مرتبی داشت. اگر حوصله داشت، کرم مرطوب کننده می‌زد و ساعتش درمهمانی‌ها دستش بود. خدایش بیامرزد. ... امروز روانشناسان باور دارند مادرهای خانه دار، قریب ۱۲۰مهارت دارند که باید در تعاملات مادرانه‌شان، به دخترانشان منتقل کنند. همان‌طور که باوردارند قریب ۷۰درصد فرزندان امروز، مهارت آموخته نیستند و همانطورکه اعتقاد دارند مهارت +دانایی است که توانایی می‌آفریند نه زیبایی، نه شانس، نه ثروت، نه مال و منال پدر و مادر و نه خیلی چیزهای دیگر که به اشتباه برای ما خیلی مهم‌تر شده. ... قبل‌ترها دخترانگی رنگ و لعاب آرایش و اطوار نداشت اما وقار و رفتار توام با متانت، سبکی از سلام و علیک و معاشرت، چیزهایی بودند که مادرها به دختران می‌آموختند، برخلاف حالا که اغلب دخترها، برای ورود به دنیای نوجوانی و جوانی، اول با عشوه‌گری و آرایش و رنگ لاک آشنا می‌شوند، بعد قد شلوارهایشان آب می‌رود، بعد فاصله دو دسته شالشان از گردنشان بیشتر می‌شود، بعد روسری وشال، کمی عقب‌تر می‌رود، بعد... اما از مهارت‌هایی مثل آنچه مادران قدیم می آموختند، از آشپزی و هنر و زنانگی،کمترخبر هست.. کاش زنانگی و دخترانگی رابرایمان لوث نکنند، کاش ما مادرها، با کمی حوصله و متانت بیشتر، برای مهارت‌آموزی در کنارمان به دختر و به پسرمان درکناربابا، اهمیت بدهیم. کاش مهارت‌ها، جای خودشان را وسط این همه علم لاینفع، پیدا کنند تا بتوانیم نسلی قوی، دانا و تواناتر برای روزهای پس ازظهور، تربیت کنیم. ✍محــــــــــنا(زدبانو) @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا