eitaa logo
💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
8.1هزار ویدیو
479 فایل
فعلا مادر شش فرزند، مشاور، نویسنده، مسیول خوابگاه دختران، علاقه‌مند به خوشبختی همه، اینجاباهم از زندگی، به حیات می‌رسیم استفاده از مطالب کانال بلااستثنا آزاد است. بگو تابگم @barannejat https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
مشاهده در ایتا
دانلود
چیزی که خیلی از ما ازش دم می‌زنیم ولی عده خیلی کمی هستن که راست میگن... اللهم ارزقنا اگه شهادت نشد، از این مرگهای زیبا. ❌‏"در راه رسیدن به تو ای کاش بمیرم" این آخرین پست اینستاگرام صدرا قاسمی، شاعر اهل بیت بود تا اینکه رسید به عمود ۶۱۰ و ایست قلبی و تمام 💔 @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mohammad Jnami - Darb Aleshg.mp3
18M
سلام علیکم، امیدوارم حالتون خوب باشه و حال دلتون خیلی خیلی خوب🌷 مداحی بسیار زیبای عراقی که امسال در بیشتر موکب های مستقر در مسیر پیاده روی اربعین پخش می‌شد. کلی گشتم تا بتونم پیداش کنم. گوش کنید و خودتون رو در این مسیر بهشتی ببینید 🙏 ارادتمند، محسن پوراحمد خمینی @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) ✍برخورد باور نکردنی خانواده عراقی وقتی زائر ایرانی باعث مرگ کودک دو ساله‌شان می‌شود! 🔹پدر کودک خم به ابرو نیاورد مبادا زائر امام حسین (ع) ناراحت شود 🔹ما صاحب مصیبت هستیم اما این در مقابل مصیبت امام حسین (ع) چیزی نیست و دار و ندارمان را برای خدمت به ایشان می‌دهیم @almohanaa
c نشسته گوشه ای و در دلش هوای شماست زنی که روی دلش داغ روضه های شماست زده ست پرچم مشکی خودش به دیوار و به اشک گفته بفرما که این سرای شماست گرفته روضه برایت وَ استکان شسته نگاه چشم امیدش به سمت چای شماست برای بچه اگر که خرید کالسکه فقط برای مَشایه، فقط برای شماست برای آنکه بیاید کنار فرزندان که بچه های عزیزش همه فدای شماست در ابتدا برود وادی‌السلام آرام میان آن همه روحی که مبتلای شماست چه خوب می‌شود آید به مسجد سهله که در دل نجف است و چو سامرای شماست به گوشه گوشه ی مسجد ندای مهدی جان شنیده می‌شود آیا که این ندای شماست؟ زنی که کوله به دوشش گرفته در راه است و کاشکی برسد دل که در قفای شماست قدم قدم برسد تا عمودهای مسیر مسیر پر تپشی که پر از دعای شماست کمی که خسته شد از راه پای دخترکش رقیه صاحب این گوشه از عزای شماست اگر چه خوب زبان عرب نمی دادند غریبه نیست که می‌داند آشنای شماست دهین اصل نجف را ز کوله اش برداشت دهین و چای عراقی هم از عطای شماست چقدر موکب و اشک روانه ی زائر و جاده پر شده از دل، دلی که جای شماست رسیده قطره به رودی که راهی دریاست لبان تشنه ی این رودها گدای شماست قدم قدم شده ورد لبش دعای فرج که راه سبز فرج راه کربلای شماست زهرا آراسته‌نیا https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c @almohanaa
بسم‌الله 🍂نمی‌شود🍂 از یک جایی به بعد، دیگر اصلا نمی‌شود. حتی کنار «قدم‌های جابر» حاج میثم، هم نمی‌شود خواند. از یک جایی به بعد، فقط می‌توانی زل بزنی توی نگاه امام که به قول نریمانی، به «تک تک زائرها سر می‌زند» و حرف دل بگویی. هزارشعر و مداحی و روضه و حتی زیارت عاشورا، هم آن کار را نمی‌کند. از جایی به بعد، فقط حرف‌زدن است که آرامت میکند. که گوله گوله اشک می‌شود و می‌چکد که دلت را سبک می‌کند. از جایی به بعد، فقط خودش را می‌خواهی. مهم نیست چند تا ستون مانده. مهم نیست کف پایت تاول بسته یا آبله دارد. مهم نیست چقدر خسته‌ای. هرچه باشد نه خستگیت به خستگی زینبِ ِفردا، می‌رسد نه تاول پایت تو را مثل دخترک سه ساله وقتی که زنده بود، ناتوان می‌کند. تازه اینجا پر است از هلال احمر. پر از دست‌های مهریان، نگاه‌های مهربان‌تر. پر از مادرانگی و برادرانگی. اصلا بگو اینجا کجایش شبیه مسیری است که کاروان زینب مثل فردایی بهش رسید؟ کجای گیرم ده روز بین بیش از هزار و چهارصد ستون راه رفتن، شبیه است به چهل منزلی که آنها رفتند؟ گیرم آفتاب بتابد و دما ۴۵ درجه باشد. پس این ها که شیلنگ آب رویت می‌گیرند تا مبادا گرمازده شوی چه؟ این همه شربت کاسنی و آبلیمو و خاکشیر چه؟ این همه عزت و احترامت که می‌کنند، چقدر شباهت دارد به حال زینب؟ به حال کاروان زینب؟ بیخیال. ما اینجا فقط آمده‌ایم خودی نشان دهیم. والا حال ما کجا و حال کاروان داغدار مصیبت دیده‌ای که نه عزت می‌شدند نه احترام نه پذیرایی، کجا؟ نه آبی بود، نه موکبی، نه استراحتگاهی. نه ماشینی میان این آفتاب سوزان عراق که خداکند آن وقت‌ها در مهرماه بوده باشد. که خداکند لااقل در بازگشت، کجاوه ای یا لااقل برای آن همه، مهجبین، بُرقَعی بوده باشد! نمی‌شود از یک جایی به بعد، حتی فردا در همین خیابان‌های تهران خودمان که منتهی به کربلای ایران است، از جایی به بعد فقط می‌توانی داد بزنی. زار بزنی اگر هم خستگی یا حضور نامحرمان اجازه نداد، ریز گریه کنی. با پرچادر اشکهایت را بگیری. محکم بکوبی توی سینه‌ات و از طرف خودت، همین خودی که یک سال تمام، قسمش داده‌ای تا به اربعین برسد «با حسین حرف بزنی.» از یک جایی به بعد همه اصوات، مصوتها، کلمات، سرودها، اشعار، شاعرها، مدح‌ها و مداح ها، مرثیه و مرثیه سراها، لال می‌شوند. پ. ن. توصیه معصومین و بزرگان است که با امامتان حرف بزنید. ✍محـــــــــــــــــــنا(زدبانو) @almohanaa
46.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت مجازیتون نوش جانتون😘😘😘😘 همه جا همینجوری به یادتون بودم😍 اینم رزق امشبتون__ ❤️__ از طرف یکی از دوستانـــ خوبمونـــ @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض ادب! و تسلیت اربعین حسینی؛ با هشتگهای مناسبتی و هشتگهای زیر، آنچه می‌خواهید را جستجو کنید. @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی رپر معروف آمریکایی از عشق و دلداگیش به امام حسین علیه‌السلام و پیاده‌روی بزرگ اربعین میگه ... ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹 با ما همراه باشید ⇩⇩⇩ مجله مجازی دختران باران | ایتا @almohanaa
«استشهادی برای امام» به قلم طیبه فرید
«استشهادی برای امام» سحر جمعه حوالی ساعت سه با حاج خانم راه افتادند.وقتی جلو در خانه چند قدمی برداشت و سوار ماشین شد هیچ کس به جز گلدسته های نیمه کاره مسجد میثم و نخل های وسط بلوار و درِ عریضِ سفید خانه اش،نمی دانست این آخرین قدم زدن های حاج مرتضی در این حوالی است.عروسشان که «باباجون»از دهانش نمی افتاد و نقل متانت و مهربانی هایش را بارها تعریف کرده بود می گفت: _امسال محرم حس و حالش عجیب بود، هیج جا نمی آمد و می گفت می خواهم برای اربعین آماده شوم.دم رفتن هم گفته بود سفرمان طول می کشد،بیشتر از همیشه. میخواهم همه جا را زیارت کنم. عادتا وقت سفر وصیت نامه اش را می داد اما این بار ساعت ها با پسر ارشدش حرف های بی سابقه ای زده بود. از مرز شلمچه مستقیم رفته بودند کربلا!یک دل سیر زیارت کرده بودند. مسیر بعد کاظمین بود و سامرا و دست اخر مسجد کوفه! اما حرم امیرالمومنین مانده بود! نه اینکه مانده باشد نه! وقتش نرسیده بود.... مگر توی پیشانی آدم نوشته اند که این سفر آخر است که برود یک دل سیر دعا کند و دل ببندد به مشبک های ائمه شهید؟! اما انگار توی پیشانی حاج مرتضی نوشته بودند. او مثل آدم هایی که بار آخرشان است زیارت کرده بود. شب دوشنبه عین حاجی هایی که با گل لبیک بر لب، ازمسجد شجره مُحرِم می شوند، رفته بودند مسجد سهله و دعای عهد بر لب بیاد امام زمان(عج) راه افتاده بودند توی مسیر،آن هم چه مسیری!! «طریق العلماء».برخلاف عادت همیشه سرش را نه با کلاه پوشانده بود و نه با چفیه.روز پنجم سفرشان،رسیده بودند عمود۹۸۳ و او گفته بود اینجا توقف کنیم.پارسال همین عمود ایستاده بودند وعکس یادگاری گرفته بود.کسی نمی دانست چرا حاج مرتضی اخگر اصرار دارد در این عمود بایستد.آدم از کجا بداند که این عمود، عمود بخت و اقبال اوست و قرار است چراغ حیاتش اینجا برای ابد روشن شود؟!گاهی همه چیز بهانه می شود که نوع رفتنِ آدم با نوع زیستنش جور در بیاید.«کما تعیشون تموتون، وکما تموتون تبعثون و کما تبعثون تحشرون»*. اوج انصاف کلیددار عالم خاک را باش.... دل انسانِ طالبی،که به واجبات ومستحباتِ آدم ساز همت دارد وبا اهل و عیال مهربانست را می کشاند توی طریق! آن هم طریق العلما که خدا می داند تربتش رد پای چه انسان های نورانیی را که به خود ندیده! بکشاندش تا عمود ۹۸۳.سبکبار و بی تعلق،آن وقت در مسیر حبیب، روحش را بگیرد و جسمش را بگذارد برای استشهاد، که فردای قیامت اگر پرسیدند در چه حالی مُردی بگوید: در راه حبیب بودم،بی تعلق، با صورتی بیاد زینب، ظلِّ آفتابِ طریق سوخته، که فرشته ای آمد و با ذکر حسین روحم را گرفت و بدنم را گذاشت برای بازمانده هایی که به دنبال نشانه بودند. فرشته ها جسم حاج مرتضی را گذاشته بودند برای موکب دارها و بازمانده هایش.و این پایان قصه نبود!جان عالم گفته بود: «کما تعیشون تموتون» هنوز زیارت نجف مانده بود!وقتی روی دوش ادم ها تابوتش دست به دست می شد و تا ایوان نجف می رفت یکی داشت می خواند: سلام آقاا! که الان روبروتونم.. من اینجامو، زیارتنامه می خونم.... عالم، عالم اسباب و علل است و شرایط برای او محیّا بود،برای او که عاشق صادق بود.جوری در این عالم علی و معلولی زندگی کرده بود که شکل رفتنش خبر از شیوه زیستنش می داد. میهمان طریق بود و موکب دارهای عمود ۹۸۳ بهانه بودند که او حتی جسمش در مسیر بماند و بیاید در خاکی دفن شود که روحش با آن سنخیت دارد. «وادی السلام» که سلام خدا بر او بادمنزل ابدی او بود بی آن که تدارکی دیده باشد.قسمت بر همجواری و همسایگی با پدر مومنین بود.تقدیری که ریشه در حیات دنیایی او داشت.زیارت ابدی از زاویه ایوان نجف. بال کفن را که کنار زده بودند صورتش زیر آفتاب سوخته بود،این سفرنه کلاه گذاشته بود و نه چفیه.دستش موقع رفتن پر بود! حالا گلدسته های نیمه تمام مسجد میثم و نخل های میان بلوار و درِ عریض و سفید خانه می دانستند که پنجره خانه ابدی او رو به ایوان نجف باز می شود. رحمت خدا بر محبین صادق ابا عبدالله پ. ن *عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية , جلد۴ , صفحه۷۲   *مرحوم حاج مرتضی اخگر محب صادق اهلبیت عصمت و طهارت،جانباز و یادگار دفاع مقدس در صفر المظفر۱۴٠۲ در عمود ۹۸۳ طریق العلما چشم از جهان فرو بست و به اصرار موکب داران در نجف اشرف، قبرستان وادی السلام به خاک سپرده شد. به قلم طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid @almohanaa
حسین همه زندگی ماست میلیون‌های دل بازمانده قدم به قدم زائران در مسیر پیاده روی پیش می‌روند تا به سرچشمه حیات معنوی بشریت متصل شوند. بعد منزل نبود در سفر روحانی.... نماد همدلی، ایثار و یکی شدن است. @almohanaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بانوی مجاهدی که به خاطر بارداری یا داشتن نوزاد نتونستی امسال بری اربعین کربلا ... این کلیپ مخصوص تو😍👆❤️ تو به امر واجب تری وظیفه داری 🌹 👈 با ما همراه باشید در کانال بصیرتی_اخلاقی ... 🏴@tabligh313 @almohanaa
بسم الله *اربعین می‌گذرد و گریزی نیست اما...* زیادهم نباید با کادرهای بسته پیاده‌روهای اربعین و پذیرایی عجیب و غریب عراقی‌ها سخن گفت. کمی هم کادر را بالا بیاورید و به چیزهایی از این قبیل بیندیشید. به اینکه قرارمون این نبود که راحت راحت برویم تا پای مرز و از تونل هوای سرد رد شویم و با ماشین راحت و بی معطلی راهی کربلا شویم. پس چطور قرار است ما و آنها که در راه زیارت او، دست راست و چپ دادند، را با هم، به بهشت برین همراهی با حسین ببرند؟! دست عراقی‌ها بابت پذیرایی‌شان درد نکند اما پس گرسنگی کشیدن ما همپای اطفال حسین چه می‌شود؟!! دست پیرمرد و جوان و حتی پسر بچه‌ای که با ذوق شیشه آب را روی سر زائرین می پاشید تا خنکشان کند، درد نکند اما مهرسال ۶۱ هجری، موقع عبور کاروان، مگر کسی آب می پاشید. کاش روضه‌ها دروغ بگویند اما ظاهرا آتش برسرشان می پاشیده‌اند اما آب نه. خوش به حال هرکس که تمام مسیر به عشق حسین فاطمه، گام برداشته و غرق نور بهجت و جمع ملایک اطرافش بوده اما آن‌کس که هنوز نتوانسته از زنجیر حرام نجات پیدا کند یا موقع پیاده‌روی با رنج سفر و جابه‌جایی و کم‌جایی برای خواب، کنار بیاید و منیتش را فدای حسین فاطمه کند، چه؟ آن کس که چشم دوخته به گنبد و آن خواسته که نباید، یا هنوز نتوانسته دل از گرو محبت غیر به محبت او بیاورد چه؟ بدون شک هرکس به قدر وسعش، به قدر نگاهش، به قدر عقل و درایتش و به قدر تقوایش، از این سفر توشه برداشته، اما خوش به حال کسی که توشه‌اش، نه شبیه توشه‌ ما گدایان، اندک و در کیسه‌ای پر از سوراخ گناه باشد! خوش به حال کسی که همپای حال خوبش، شیطانی قدم نزده؛ خوش به حال کسی که اول آداب سفر و سربریدن من، را خوب آموخته... و بعد از این‌ها خوش به حال کسانی که مسافر بودند و مجاور شدند به حکم ابدی شدن در این مسیر، که بعد از شهادت، مرگی زییاتر از این برایمان متصور نیست! آری گریزی از گذشت اربعین و خداحافظی با روزهای پر از عطر حسین فاطمه، نیست اما خوشا به سعادت کسی که از این اربعین تا سال بعد، در حال و هوای حسین و اربعین باقی بماند. ✍محـــــــــــــــــنا(زدبانو) @almohanaa